#اختصاصی
📌 از آن زمان که شمشیر برفرق شیرخدا فرودآمد و زهر درجان فرزند زهرا نشست و سر ثارالله به مهمانی نیزه هارفت، #اسلام جاودانه شد.
♦️ در کلام فرصت #تغییر بود و در نوشته رخصت #تحریف...
کلام را مجال تغییر بود اما حنجرۀ خون آلود را هرگز.
👈 و نوشته را رخصت تحریف اما لوح زمرد و محفوظ درطشت نشسته را هرگز.
⚠️ حسن مظلوم زیست چون پدر اگر نه مظلومتر از برادر ❗️
♦️ برادر را 👈 دشمن،خارجی، می خواند، اما دوست «مذل المومنین» خطابش نکرد. گریز از دنیا و قدرت برادر بر همه از روز آشکارتر بود. برادر را کسی با تهمت «انک تدری الخلاقه »نیالود...👉
♦️ دشمن برادر، جانی و خونخوار بود و دشمن او سیاستمدار و مکار.
♦️ برادر خدنگ از روبرو خورد و او خنجر از پشت و هزار خنجر از پشت.
♦️ برادر مجال یافت که جنگ را به بیرون خانه کشاند و او در خانه مجبور به ستیز شد.
♦️حماسۀ عاشقانه برادر آنچنان آشکار و هویدا بود که پس از اندی و برای همیشه سرلوحۀ حماسه های عالم قرار گرفت اما حماسۀ عارفانه و حلیمانۀ او آنچنان پر رمز و #راز و پیچیده بود که قرنها در ابهامی ناشی از انکار و جهالت محفوظ ماند.
👌از چشمه جوشان و جاودانه علی دو رود جاری شد و شخصیت علی در دو بعد تبلور یافت
🔸 یک بعد خیبر علی بود، «ضربة علی یوم الخندق» او بود ،ذات السلاسل علی بود، #جمل ، #صفین و #نهروان علی بود.
🔸 بعد دیگر #حلم علی بود، بیست و پنج سال #سکوت علی بود با ریسمان در گردن به مسجد رفتن
👈 تحمل سیلی بر گونۀ فاطمۀ
👈 تاب شهادت غنچۀ نارسیده علی
👈صبر و استقامت علی
👈تاب خار در چشم علی
👈 و تحمل استخوان در گلوی علی بود...
🔺آن علی که فریاد می زند «والله لابن ابی طالب آنس بالموت من الطفل بثدی امه» در آن سالهای سخت #سکوت ، شمشیر کشیدن برایش ساده تر نیست؟
⚠️ علی همان علی است چه ایستاده و چه نشسته .چه در میدان و چه در خانه...
⚠️علی همان علی است چه در قیام و چه در قعود...
و از همین روست که «الحسن والحسین امامان قاما اوقعدا»
👌 حسن وحسین هر دو #امامند چه ایستاده و چه نشسته .چه در قیام و چه در قعود...
حسین مصداق جاری بعد اول شخصیت علی است. و حسن تجلی شکوهمند بعد دیگر شخصیت علی...
👌 حسین اگر در شرایط #امامت حسن، امام بود حسن بود و حسن اگر در زمان امامت حسین، حسین.
آری 👈حسن تجلی حلم علی بود..👉
♨️ یاران کدام #رهبری با مقتدای خود چنان کردند که یاران حسن با او⁉️
♨️عمق کدام زخم خنجر دوستانه ای روی دشمن راسپید کرده است❓
🔻حضرت سوگند می خورد و فریاد می کشد که «والله ان معاویه خیر لی من هولاء»
⚠️ #خیانت_یاران، دست رذالت #معاویه را از پشت بسته است، روی سیاه معاویه را سپید کرده است.من از دشمن آنقدر که از دوست،ضربه ندیدم.
♨️ عجبا! با اینان به جنگ دشمن باید رفت؟
♨️ اینان که در قتل من از معاویه تعجیل بیشتری دارند.
مگر سپاه علی جنگ را پس از بر نیزه رفتن قرآن به علی مجال داد؟
⚠️ اینان که بی وفاترند.
♨️ آنان #دین را بهانه می کردند و اینان به وضوح #دنیا را. #جهالت و #طمع چنان به خواریشان کشانده که امام حسن تازه باید حقانیت خود و دشمنی دشمن را اثبات کند.
⚠️ آری این #جهل و #فساد و دنیاپرستی یاران، زمینه را برای قیام فاسد کرده است.
👌او چاره ای ندارد جز اینکه بذر #انقلاب را در زمینی تازه بیفشاند و چه فرق می کند که او ثمره بگیرد، درو کند یا برادرش حسین. او باید بنیاد ستیز با باطل را بر زمینی استوار بنا کند، اگر معاویه مجالش ندهد برادرش حسین مجال را خواهد یافت و راهش را ادامه خواهد داد.
👌آری او باید #پایه_گذار_قیامی دیگر باشد حتی اگر خون دل یک عمر زندگانی توأم با حلم او در طشت بریزد.❣
#دلنوشته 💔
#غربت_امام_حسن❣
http://eitaa.com/joinchat/2075852811C7b8dd03bc4
؛༻❁﷽❁༺
🔳 درجنگ #صفین لشکر معاویه زودتر به وعدگاه جنگ رسید ومحلی مناسب برای استقرار انتخاب کرد و آب را در طرف خود قرار داد.
وقتی سپاه علی (ع) به نبردگاه رسید،معاویه از دادن آب به آنها خودداری کرد.
لذا بخشی از سپاه امام،به فرماندهی مالک و اشعث،لشکر معاویه را عقب راند و آب را تصاحب کرد
🔲 گرچه امام آب را برلشکر معاویه نبست،اما ازدست دادن آب بر وی گران آمد ونقشه ای کشید.
معاویه درنامه ای نوشت:
"این نامه از برادر خیرخواه شماست،معاویه میخواهد باانحراف مسیر آب وایجاد سیلاب شماراغرق کند
هرچه زودتر جای خود راعوض کنید"
🔳 نامه را برتیری پیچید وبطرف سپاه امام انداخت.
نامه بین افراد سپاه امام دست بدست گشت و #شایعه فراگیرشد وخیلی زود نقل مکان تبدیل به یک #خواستهعمومی شد!
🔲 هر چه علی(ع)گفت امکان چنین کاری وجود ندارد،فایده نداشت ولشکر نقل مکان نمود
و امام آخرین نفری بود که به ناچار نقل مکان کرد.
وبلافاصله،لشکر معاویه جای آنها را اشغال کرد.
پ.ن : ملت شایعه پذیر #بازنده است، اگر چه #رهبرشمولاعلی(علیهالسلام) و #فرماندهاشمالکاشتر باشد !!
#ملتشایعهپذیر
#بصیرت
منبع: کتاب وقعه صفین ، صفحه۱۹۰
༻
#کانال_دانشگاه_مدافعان_حریم_ولایت
#انتشار_بدون_لینک_جایز_نمیباشد
🏴 #اولین_قیام_بعد_از_عاشورا
اولین کسی که بعداز وقایع #عاشورا علیه #عبیدالله_زیاد و آنچه که در #کربلا گذشت قیام کرد پیرمردی بود به اسم #عبدالله_بن_عفیف_اَزدی.
همه او را می شناختن. او سابقه ی خیلی خوبی داشت و قهرمان جنگ های #جمل و #صفین بود.
چشم چپش را در جنگ جمل و چشم راستش را در جنگ صفین در رکاب #حضرت_علی(ع) از دست داده بود.
وقتی #اهل_بیت(ع) را در کوفه زندانی کردند، #عبیدالله برای فریب دادن مردم آنها را در #مسجد_کوفه جمع کرد.
وقتی همه در مسجد جمع شدند به منبر رفت و گفت:
سپاس خدایی را که حق را آشکار کرد و امیرمومنان(یزید) و سپاهش را یاری کرد و دروغ گو فرزند دروغ گو و پیروان او را کشت.
از صحبت های عبیدالله زیاد همه وحشت کرده بودند.
در همین لحظه ها، صدای پیرمردی سکوت جماعت را درهم شکست:
🔻 ای پسر مرجانه! دروغ پرداز و دروغ پراکن تو و پدرت هستید و آن کسی که تو را فرمانروای این مردم گردانید و پدرش(یزید و معاویه).
آیا فرزند پیامبران را می کشید و به زبان راستان و درست گویان سخن می گویید؟
همه برگشتند سمت صدا....
این فرد کیست ، اینقدر جسارت دارد که در مقابل جلاد کوفه(عبیدالله زیاد) اینگونه حرف می زند؟!
عبیدالله فریاد زد این غرددکه بود که جرات کرد اینگونه حرف بزند؟
عبدالله عفیف جواب داد:
ای دشمن خدا، گوینده منم!
آیا فرزندان پاک #پیامبر را که خداوند ناپاکی را از آن ها دور کرده است می کشی و گمان می کنی بر دین اسلامی و ادعای مسلمانی می کنی؟!
آه و فریاد! کجایند فرزندان مهاجر و انصار تا از طاغوت و سرکش منفور_عبیدالله زیاد_ انتقام بگیرند.
عبیدالله خیلی عصبانی شد و دستور داد دستگیرش کنند.
خبر به بیرون مجلس پخش شد و هم قبیله ای های عبدالله بن عفیف یعنی قبیله ی اَزد و قبیله ی یمن او را همراهی کردند.
هم قبیله ای هاش که حدود ۷۰۰ نفر بودند عبدالله را از دست ماموران گرفتند و به منزلش بردند...
بعصی ها هم عبدالله را سرزنش می کردند که با این حرف ها خودت و قبیله ات رو نابود کردی ولی عبدالله عفیف هیچ ترسی نداشت.
عبیدالله از اینکه عبدالله عفیف از دست مامورانش نجات پیدا کرده بود خیلی عصبانی شد.
دوست و همراه عبدالله عفیف، کسی بود به اسم #عبد_الرحمن_بن_مخنف_ازدی.
ماموران او را دستگیر کردند و گفتند تا عبدالله بن عفیف را تحویل ندهید عبدالرحمن را آزاد نمی کنیم.
از طرف دیگه، عبیدالله، به یکی از جنایتکاران کوفه به اسم #محمد_بن_اشعث دستور داد تا عبدالله عفیف را دستگیر کنند.
هم قبیله ای های عبدالله عفیف همه جمع شدند تا در مقابل محمدبن اشعث از عبدالله بندعفیف دفاع کنند و موفق شدند ابن اشعث را شکست بدهند.
تعداد زیادی از یاران محمدبن اشعث کشته شدند ولی او خودش را به منزل عبدالله عفیف رساند در خانه را شکست و وارد خانه شد.
دختر عبدالله عفیف شمشیر را دست پدرش داد و عبدالله بااینکه نابینا بود با راهنمایی های دخترش با آنها مبارزه کرد و تعداد زیادی از از انها را از پا درآورد.
ولی بالاخره دستگیر شد و او را بردند دارالاماره نـزد ابن زیاد.
نوشته اند در دارالاماره قصیده ای بلند در وصف #امام_حسین(ع)، نکوهش #بنی_امیه و تشویق مردم به خونخواهی #اباعبدالله سرود که گیرایی سروده و خواننده همه رو میخکوب کرد.
به دستور عبیدالله زیاد، عبدالله عفیف را در کنار مسجد به دار آویختند.
🛑 شهادت #عبدالله_عفیف، آغاز قیام ها و حرکت های بعدی در #کوفه شد.
📗آیینه در کربلاست/ ص ۵۸۹ تا ۵۹۲
🏴 چه چیزی باعث شد افسر سپاه #علی (ع) قاتل حسین(ع) شود؟
🏴 برخى از اينها كه امام حسين(ع )را كشتند ودر اردوگاه #يزيد بودند، قبلا
جزء اصحاب اميرالمؤمنين(ع ) بودنـد. بعـضى، از رفقـاى سـابق خـود امـام حسين(ع ) بودند. يكى از آنها، شمربن ذی الجوشن است. #شمر، جزء افـسران على بن ابیطالب(ع )در جنگ #صفّين بود كه در كنار #حسن(ع )و حسين(ع ) با معاويه جنگيده بودند. اما اينك شمر، افسر نيروهاى يزيد در كربلا شده كـه سرحسين(ع )را میبرد. فقط اين يكى هم نبود. دست كـم ده -بيـست اسـم دارم كه بايد آنها را لو بدهم كه اينها قبلا جزء اصحاب اميرالمـؤمنين واز
رفقاى سابق حسن(ع )و #حسين(ع)و همرزم آنها بودند و در #كربلا حـضور يافتند و دستشان به خون حسين(ع)، آلوده شد. براى چه؟ براى اينكه كمكـم بعد از رحلت #پيغمبر(ص) ، اولويتهايشان در حكومت و ميان نخبگان، علما،
روشنفكران و مردم عوض شد و از ايـن رو در مـواردى كـه میبایست
قاطعيت نشان میدادند، وا میدادند و مدارا میکردند و جايى كه میبایست
مدارا میکردند، مدارا نمیکردند و درگير میشدند و حتـى بـا دشـمنان ديروزشان -يعنى با كسانى كه در بدرواحد و حنين با اينان جنگيده بودنـد
- كم كم كنار آمدند و با آنها ائتلاف كردند. برويد آنهايى را كه با امـام حسن(ع)وبا امام حسين(ع) درگير شـدند وائـتلافهـاى سياسـى آنـان را
بررسى كنيد؛ ائتلافهاى سياهى كه پنهانى و سپس علنى صـورت گرفـت.
آنان خودشان با يكديگر دشمن بودند و گاه حتى قبلا با هم جنگيده بودنـد؛
ولى همه در برابر خط اهل بيت (ع) كه خط اصيل پيغمبر اكـرم(ص) اسـت،
ايستادند.
🔶بخشی از کتاب حسین(ع) عقل سرخ