eitaa logo
آغـوش‌خــدا | 𝐀𝐠𝐡𝐨𝐬𝐡𝐞 𝐤𝐡𝐨𝐝𝐚
390 دنبال‌کننده
11.1هزار عکس
2.7هزار ویدیو
441 فایل
بِسْـمِ‌رَبِّ‌النْور؛✨️ "اینجاهر‌دل‌شکسته‌،التیام‌می‌یابد🌱" ناشناسمون🌵 https://harfeto.timefriend.net/17167459505911 🪴شرایط‌و‌همسایه‌ها : @sharaet_Canal -مدیر : @Laleiy - ادمین: @Seyede_dona براامام‌زمانت‌بمون🤍🌿!
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 🍃آیت الله (ره): کنید. دیده اید بچه ها با گریه کردن کار خود را پیش می برند. تا گریه می کنند، پدرشان راضی می شود درِ خانه خدا هم باید گریه کنید. تا گریه نکنید، کار پیش نمی رود. همین که میل پیدا کردی که گریه کنی و اشکی بریزی، معلوم می شود که خدا میخواهد تو را بیامرزد. بله، یکی از کارهای ما باید گریه باشد. شب ها طولانی است. از رختخوابتان بلند شوید. در گوشه اتاق بنشینید. کمی به حال خودتان گریه کنید. شب ها به این فکر کنید که اگر در این حال بمیرم، دست خالی، چه خاکی بر سرمان بریزیم. اگر وارد محشر شویم و به ما بگویند: «هیچ عمل خوبی نکرده ای» چه کنیم. در روایت آمده است که عده ای در روز در صحرای محشر گریه می کنند، هق و هق می گریند که چرا پرونده شان درست نیست و اعمالشان خوب نمی باشد. در این حال ملکی نزد آنها می آید و می گوید: «اگر یک ساعت در دنیا اینگونه گریه کرده بودی، گرفتار این پانصد سال گریه نمی گشتی! می خواستی در دنیا این گریه ها را بکنی.» خدایا، ما را گرفتار آن گریه ها نکن. 📚در محضر مجتهدی، جلد دوم
😔😔 ☀️☀️☀️امیرالمومنین علی (علیه السلام) میفرمایند: « روزی با فاطمه (سلام الله علیها) محضر خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) رسیدیم ٬ دیدیم حضرت به شدت می کند. گفتم: پدر و مادرم به فدایت یا رسول الله! چرا گریه می کنی؟ فرمودند: یا علی! آن شب که مرا به بردند ٬ گروهی از امت خود را در سختی دیدم و از شدت عذابشان گریستم. (و اکنون گریه ام برای ایشان است.) ☑️ زنی را دیدم که از سر آویزان است و سرش از شدت حرارت . ☑️ زنی را دیدم که از آویزان کرده اند و از آب جهنم به او می ریزند. ☑️ زنی را دیدم که از آویزان کرده اند. ☑️ زنی را دیدم که و را بسته اند و و بر او هستند. ☑️ زنی را دیدم که و و بود و در از آتش قرار داشت که از سوراخ های بینی اش بیرون می آمد و بدنش از شدت و برص شده بود. ☑️ زنی را دیدم که ٬ که از در تنور آتشین جهنم است. ☑️ زنی را دیدم که بدنش را با قیچی های آتشین می کنند. ☑️ زنی را دیدم که و دستهایش در می سوزد و امعا و احشای داخلی اش را می خورد. ☑️ زنی را دیدم که سرش سر و بدنش بدن بود و به هزاران نوع عذاب گرفتار بود. ☑️ و زنی را به صورت دیدم و آتش از او داخل می شود و از بیرون می آید و فرشتگان عذاب عمودهای آتشین بر سر و بدن او می کوبند. ☀️☀️☀️حضرت فاطمه (سلام الله علیها) عرض کردند: پدر جان ! این در دنیا چه کرده بودند که خداوند آنان را چنین می کند؟! ⭐️⭐️⭐️رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمودند: ✳️ دخترم ! زنی که از آویخته شده بود ٬ موی سر خود را از نمی پوشاند. ✳️ زنی که از آویزان بود ٬ زنی است که از حق شوهرش می ورزیده. ✳️ و زنی که از آویزان بود ٬ شوهرش را با زبان می کرد. ✳️ و زنی که بدن خود را می خورد ٬ خود را برای دیگران می کرد و از پرهیز نداشت. ✳️ و زنی که و بسته بود و مارها و بر او شده بودند ٬ به وضو و طهارت لباس و غسل و اهمیت نمی داد و نظافت و پاکیزگی را مراعات نمی کرد ٬ و نماز را می شمرد و مورد اهانت قرار می داد. ✳️ و زنی که و کور و لال بود ٬ زنی است که از راه بچه به دنیا می آورد و به شوهرش می گوید بچه تو است. ✳️ و زنی که بدن او را با قیچی می بریدند ٬ خود را در اختیار می گذاشت. ✳️ و زنی که و دستانش می سوخت و او او امعا و احشای داخلی خودش را می خورد ٬ زنی است که واسطه کارهای و خلاف عفت و عصمت قرار می گرفت. ✳️ و زنی که سرش مانند و بدنش مانند الاغ بود ٬ او زنی و دروغگو بود. ✳️ و اما زنی که در قیافه بود و آتش از نشیمنگاه او وارد و از دهانش خارج می شد ٬ زنی و بود. ✨✨✨سپس فرمودند: وای بر زنی که از او نباشد و خوشا به حال آن که همسرش از او راضی باشد. 📚 داستانهای بحارالانوار ٬ ج۵ ٬ص۶۹ – زبده القصص ٬ ص۲۰۲
🗣خانوووووووووم......شماره بدم؟ 🚗خانوم خوشگله برسونمت؟؟ 💁♂ ‌چن لحظه از وقتتو به ما میدی؟؟ ☝️اینها جملاتی بود که دخترک در طول مسیر خوابگاه تا دانشگاه می شنید!‼️ بیچاره اصلا” اهل این حرفها نبود… این قضیه به شدت آزارش می داد😔 🎋 تا جایی که چند بار تصمیم گرفت بی خیال درس و مدرک شود و به محل زندگیش بازگردد... 🌸روزی به امامزاده ی نزدیک رفت… 👈شاید می خواست گله کند از وضعیت آن شهر لعنتی….!‼️ 🍁دخترک وارد حیاط امامزاده شد خسته… انگار فقط آمده بود کند… دردش گفتنی نبود…!!! 🍃رفت و از روی آویز چادری برداشت و سر کرد‌‌‌ وارد شد و کنار ضریح نشست🌸 😔زیر لب چیزی می گفت انگار!!! ‼️ 😭خدایا کمکم کن… ☝️چند ساعت بعد،دختر که کنار خوابیده بود با صدای زنی بیدار شد… 👩💼خانوم! خانوم! پاشو سر راه نشستی! مردم می خوان کنن!!!‼️ 😧دخترک سراسیمه بلند شد و یادش افتاد که باید قبل از ساعت 8 خود را به خوابگاه برساند… 💃به سرعت از آنجا خارج شد… وارد شد… اما… اما انگار چیزی شده بود… دیگر کسی او را بد نگاه نمی کرد..! 😯 انگار محترم شده بود… تعقیبش نمی کرد!‼️ 🌼احساس کرد…با خود گفت: مگه میشه انقد زود دعام شده باشه!!!! 🙎فکر کرد شاید اشتباه می کند!!! ‼️اما اینطور نبود! 🌿یک لحظه به خود آمد… 🌸دید را سر جایش نگذاشته…!☺️
🤣 طلبه های جوان👳‍♂️آمده بودند برای 👀 از جبهه 0️⃣3️⃣نفری بودند. که خوابیده 😴بودیم دوسه نفربیدارم کردند😧 وشروع کردند به پرسیدن سوال های مسخره و الکی!😜 مثلا میگفتند: چه رنگیه برادر؟!😐 شده بودم😤. گقتند: بابابی خیال!😏 توکه بیدارشدی نخور بیا بریم یکی دیگه رو کنیم!😎 دیدم بد هم نمیگویند😍😂☺️ خلاصه همین طوری سی نفررابیدارکردیم!😅😉 حالا نصف شبی جماعتی بیدارشدیم و همه مان دنبال شلوغ کاری هستیم!😇 قرار شد یک نفر خودش را به مردن بزند و بقیه درمحوطه قرارگاه کنند!😃😄 فوری پارچه سفیدی انداختیم روی محمد رضا و گرفتیم تحت هرشرایطی 😶خودش رانگه دارد! گذاشتیمش روی 🚿بچه ها و راه افتادیم👞 •| و زاری!😭😢 یکی میگفت: ممدرضا ! نامرد چرا رفتیییی؟😱😭😩 یکی میگفت: تو قرار نبود شهید شی! دیگری داد میزد: دیگ چی میگی؟ مگه توجبهه نمرده! یکی میکشید😫 یکی می کرد😑 در مسیر بقیه بچه ها هم اضافه➕میشدند و چون از قضیه با خبر نبودند واقعا گریه 😭و شیون راه می انداختند! گفتیم برویم سمت اتاق را بردیم داخل اتاق این بندگان خدا که فکر میکردند جدیه رفتند وضو گرفتند و نشستند به قران 📖خواندن بالای سر در همین بین من به یکی از بچه ها گفتم : برو خودت رو روی محمد رضا بینداز ویک نیشگون محکم بگیر☺️😂 رفت گریه کنان پرید روی محمد رضاوگفت: محمد رضا این قرارمون نبود😩 منم میخوام باهات بیااااام😭 بعد نیشگونی 👌گرفت که محمد رضا ازجا پرید وچنان جیغی کشید😱که هفت هشت نفر از بچه ها از حال رفتند! ماهم قاه قاه میخندیدیم😬😂😂😂😅 .....خلاصه آن شب با اینکه 👊سختی شدیم ولی حسابیی خندیدیم ‎‌‌‌‌‌‌ ‌ ادمین❣️ @bashohadat