eitaa logo
دارالحکیم(حیات معقول)
924 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
1.2هزار ویدیو
449 فایل
امام على عليه السلام : حكمت، گمشده مؤمن است ؛ پس آن را بجوييد گرچه نزد مشرك باشد [زيرا كه] شما بدان سزاوارتر و شايسته تريد. کانال القانون فی الطب👇 https://eitaa.com/alghanon کانال دارالحکیم👇 @darolhakim
مشاهده در ایتا
دانلود
سویق گندم و جو( آرد بو داده) : استعمال این غذا زیاد است و ما در اینجا به اندازه ای که شایسته این کتاب است دربارهٔ آن بحث میکنیم. 🔹👈گوئیم خاصیت هر سویقی متناسب با ماده ای است که سویق را از آن ساخته اند. 🔹👈سویق جوا از سویق گندم سردتر است همچنان که خود جو از گندم سردتر است، و بیشتر باعث تولید باد میشود. 🔹👈بین اقسام سویق ها همین دو نوع گندم و جو در بیشتر مواقع مورد استعمال دارند، و هر دوی آنها باعث نفخ شکم و کندی دفع از معده می باشند. 🔹👈برای جلوگیری از این اثر نامطلوب باید آنها را با حرارت ملایم در آب جوشانده و بعد در پارچه تمیزی ریخته و صاف نمود تا آب آن برود و بعد پارچه را فشار داده تا آب از آن به کلی خارج گردد، سپس آن را با شکر و آب سرد نوشید تا نفخ را بکاهد و دفع آن را سریع سازد. 🔹👈خوردن سویق جو و گندم به ترتیبی که ذکر شد در صبح تابستان برای مزاجهای حرارتی و خیلی حرارتی نافع است، و از تبها و بیماریهای گرم جلوگیری می کند، 🔹👈کسانی که بدین طریق از سویق می خورند در آن روز نباید میوه های تر و خیار و سبزیجات میل نمایند، و سویق را هم به مقدار کم بخورند. 🔹👈کسانی که طبیعت سرد دارند و دچار نفخ شکم و دردهای پشت و درد مفاصل کهنه هستند، و همچنین پیران جداً باید از خوردن سویق احتراز جویند، و اگر ضرورتی ایجاب نمود که از آن تناول نمایند، باید قبلا آن را با آب گرم بشویند، و با شکر و عسل پس از اضافه نمودن قدری روغن زیتون و حبة الخضراء و یا روغن گردو میل کنند، 🔹👈سویق جو اگرچه از سویق گندم سردتر است، ولی چون با خوردن سویق گندم شخص مقدار بیشتری آب مصرف می کند برای خنک کردن و خاموش ساختن حرارت بدن مؤثرتر است، و مخصوصاً رطوبت بدن را افزایش می دهد، و بدین ترتیب برای کسانی که بدنشان نیازمند رطوبت بیشتری است نافع تر است. 🔹👈سویق جو برای کسانی که نیازمند به خشک نمودن رطوبت بدن و رفع حرارت باشند مفیدتر بوده، و این اشخاص کسانی هستند که دارای بدنهای چاق و پر گوشت و خون زیاد می باشند، 🔹👈در صورتی که سویق گندم برای اشخاص ضعیف و کم خون و رنگ پریده مناسب تر است؛ چه بدن آنها حاجت به افزودن رطوبت دارد. انواع دیگر سویقها را به عنوان دوا مصرف می کنند؛ چنانچه سویق سیب و کنار (سدر) و انار ترش را برای دفع اسهال و رفع حرارت و سویق خرنوب یا باقلای شامی و غبیرا یا سنجد که آنها را نیز برای همین منظور به کار می برند و گفتار بیشتر راجع به آنها خارج از موضوع این کتاب است. 📕 منبع: منابع الأغذیه و دفع مضارّها(محمد بن زکریای رازی) ـــــــــــــــــــــــــــــــ 🆔 دارالحکیم http://eitaa.com/daralhakim
سلام حضرت امان ، مهدی جان اگر تمام دنیا تنهایم بگذارند ، اگر زمین و زمان بر من سخت بگیرند ، اگر تمامی راه ها بر من بسته شوند ، اگر شاه بال امید شکسته شود ، اگر چشمه سار شادی خشکیده شود ... ... مرا چه غم وقتی انیسی چون شما دارم ؟ ... یاد شما چتر امان من است زیر باران دردها و مرهم من است در هجوم زخم ها و آرامش من است در تنگنای بیقراری ها و مونس من است در غربت بی کسی ها ... یاد شما حیات است ... مهر است ... زندگی است ... یاد شما شاهراه خوشبختی است. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 💢 قلوب مضطر https://eitaa.com/ezterarebemahdi
🔰 به اعتبار تعلق و فصول سه نوع بود: 1⃣🔹 یکی طبیعی که به روح طبیعی متعلق شده باشد اولا و تقدم اسباب مثل سوء هضم و ادویه و اغذیه و اشربه حاده حمی یوم شاهد آن بود. 2⃣🔹 دوم حیوانی که به روح حیوانی متعلق شده باشد اولا و تقدم اسباب مثل سخونت حمام و غضب و غم و خوف و غشی و اشباه اینها شاهد آن بود. 3⃣🔹 سوم نفسانی که به روح نفسانی متعلق شده باشد اولا و تقدم اسباب مثل خر شمس و فکر و کثرت نوم و وهم و امثال آنها شاهد آن بود. 🔰و به اعتبار وقوع اسباب و انتساب بدانها هم سه نوع بود: 1⃣🔹 یکی منسوب به احوال نفس از اعراض 2⃣🔹 دوم، منسوب به احوال تن از ریاضتها و تعبها و استفراغها و درد و سده و امثال آنها. 3⃣🔹 سوم، منسوب به احوال عارضه از خارج . مثل گرمی ها و خشکی ها ا و و استحصاف و امثال آن. 📙 منبع: خلاصة التجارب، جناب بهاءالدوله رازی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🆔 دارالحکیم http://eitaa.com/daralhakim
🔰اسباب حدوث حمی از امور درونی و بیرونی تن هیجده 8⃣1⃣نوع بود. 1⃣🔹اول تعفن هوای مستنشق 2⃣🔹دوم بخارات بد که با هوای مستنشق آمیخته باشد. 3⃣🔹سوم، بسیاری مجاورت هوای سخت گرم 4⃣🔹چهارم بسیار خفتن و استراحت غلبه جستن 5⃣🔹پنجم، استحصاف جلد از آبهای قابض و هوای سرد و غیرها. 6⃣🔹ششم، حرکت های قوی 7⃣🔹هفتم، اعراض مفرط نفسانی 8⃣🔹هشتم، تعب بی خوابی و امثال آن. 9⃣🔹نهم، عفونت اخلاط 🔟🔹دهم، غلبه خون یا صفرا 1⃣1⃣🔹یازدهم دردها 2⃣1⃣🔹دوازدهم، غذا و شراب و دواهای گرم و مضر. 3⃣1⃣🔹سیزدهم تخمه و بدی دى هضم. 4⃣1⃣🔹چهاردهم گرسنگی و تشنگی مفرط. 5⃣1⃣🔹 پانزدهم آماس ها و ریشه ها 6⃣1⃣🔹شانزدهم تعب استفراغ ها. 7⃣1⃣🔹هفدهم، باز ایستادن مستفرغات معتاده از حیض و خون بواسیر و طمث و منی. 8⃣1⃣🔹هیجدهم سدّه ها. 📙 منبع: خلاصه التجارب ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🆔 دارالحکیم http://eitaa.com/daralhakim
🔰علامت نبض در حمیات یوم: 1⃣🔹حمی یوم غمی : ضعف و صغر نبض 2⃣🔹حمی یوم فزعی : همچو غمی بود لیکن اختلاف نبض اینجا ظاهر باشد. 3⃣🔹 حمی یوم همی : نبض مایل به عظم بود. 4⃣🔹 حمی یوم فکری : نبض اکثر مایل به اعتدال بود، و ظاهر آن است که در اندیشه امور پسندیده چنین بود، اما در اندیشه امر مخوف نبض هم چو نبض غمی بود، و در اندیشه امر مسیر مایل به عظم باشد. 5⃣🔹 حمی یوم غضبی : امتلاء و شهوق و تواتر نبض. 6⃣🔹 حمی یوم نومی و راحتی : امتلاء نبض به سبب غلبه بخار 7⃣🔹 حمی یوم تعبی : نبض صغیر مایل به صلب باشد. 8⃣🔹 حمی یوم غشی : سقوت قوت و اختلاف احوال نبض در سقوط و سرعت به جهت غلبه برد در اول حال و غلبه حرارت بعد از آن و در اکثر حال نبض او شدید بود به نبض خداوند ذبول یعنی صلب و دودی باشد. 9⃣🔹 حمی یوم جوعی : صغر و ضعف و صلابت نبض 🔟🔹 حمی یوم عطشی : ضعف و صغر و سرعت نبض با اندک صلابت 1⃣1⃣🔹 حمی یوم ورمی : سرعت و تواتر و عظم نبض 2⃣1⃣🔹 حمی یوم قشفی : سرعت و صغر نبض 3⃣1⃣🔹 حمی یوم استحصافی : سرعت و قوت نبض است، و باشد که از جهت نکایت برد به صلابت گراید. . ✅ فیلسوف و حکیم و دانشمند و علامه و هر چه که باشیم، بدون معرفت به هیچ هستیم. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🆔 دارالحکیم http://eitaa.com/daralhakim
🔰حمی یوم استحصافی بدان که صلابت و کثافت و سد مسامی که از رسیدن هوای سرد و یا آب سرد به یک بار به تن واقع شود موسوم به استحصاف بود، اگر چه استحصاف از غیر آنها نیز واقع شود، چنانچه معلوم شد و جهت سببیت آن مر حمی را همان است که در قشفی معلوم شد. 🔰علامت آن: 🔹👈سرعت و قوت نبض است و باشد که از جهت نکایت برد به صلابت گراید، 🔹👈و انتفاخ عین و سحنه 🔹👈و بياض بول سبب احتقان بخار و باشد که طبیعت به جهت منع مسام دفع از طریق بول طلبد، و بول بسیار شود، 🔹👈و ملمس صاحب این تب از ملمس قشفی خشک تر بود، و هر چند دست بر آن دارند حرارت بیشتر ظاهر شود، و بهتر محسوس گردد 🔹👈و تمطى و تناوب در اینجا بسیار باشد، 🔹👈و حرارت فاتر و تیزتر شود، 🔹👈و گاهی چنان نماید که اندک سرمایی پدید آید و دست و پا سردتر شود. 🔰علاج آن : 🔹👈اولا آوردن عرق است به نیکو پوشانیدن تن 🔹👈و یا در مسلخ و یا محلی گرم خواب فرمودن و در انحطاط استحمام متمادی و اغتسال به آب گرم و تدهین و تمریخ بعد از آن به آبها و روغنهایی که در اعیاء مذکور شده 🔹👈و خوردن اغذیه لطیفه بعد از آرامش از تدابیر مذکوره 🔹👈و بوییدن ترنج و مرزنجوش و نرجس و زنبق و امثال آنها مناسب بود و به جای آب هندوانه و انار شیرین اولی باشد، 🔹👈و حرکت اندک سخت نافع بود به تخصیص سواری و تماشا 🔹👈و اینجا روغن کاری در اواخر مرض قلیلی باید 🔹👈و در غذای احتیاط تا وقت انحطاط تام لازم باشد 🔹👈و در اواخر آش ناربا مفید بود 🔹👈و تنقل به قراصیای خشک و اشباه آن نافع باشد 🔹👈و هم چنین به انار میخوش و اناردان و قراصیای تر و زقال و امثال آن 🔹👈و دلک معتدل متمادی مفید آید در اکثر اوقات 📕منبع: خلاصة التجارب ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🆔 دارالحکیم http://eitaa.com/daralhakim
امام باقر علیه السلام می فرمایند، امام مهدی همان مضطری است که خداوند می فرماید آیه امن یجیب المضطر... درباره او و برای او نازل شده است. ــــــــــــــــــــــــــ 💢کانال قلوب مضطر https://eitaa.com/ezterarebemahdi
روزی از «شیخ فرج الله»، معروف به «بابا فرج» که ناگهان جذبهٔ الهیه دامنگیرش می شود، پرسیدند، دنیا را برای ما توصیف نما. در جواب فرمود : از هنگام که من چشم گشوده ام، دنیا را ندیده ام تا اکنون برای شما توصیف نمایم. فرج تا که دیده بگشاده است چشم او بر جهان نیفتاده است. 🔹👈 مرحوم شیخ محمود شبستری آن را در قالب ابیاتی چنین بیان فرموده : گفت بابا فرج حدیث تمام چون که کردش سؤال خواجه امام کین جهان محدث است یا که قدیم چیست زین هر دو نزد قلب سلیم گفت بابا به او ز روی یقین نکته ای خوب تر ز درّ یمین که فرج تا که دیده بگشاده است نظرش بر جهان نیفتاده است وصف چیزی چه بایدت پرسید که دل و دیده هرگز آن بندید شیخ سعدی می فرماید : چون سلطانِ عزّت عَلَم برکشد جهان سر به جیب عدم برکشد وقتی در نظر حق بین، حق جلوه گری کند، جهانی نمی بیند تا به آن توجه داشته باشد. ــــــــــــــــــــــــــــ 💢 کانال قلوب مضطر https://eitaa.com/ezterarebemahdi
💢حمی یوم غشی جهت سبیت غشی مر حمی را اضطراب حرکات روح است از آن حال. 🔰 علامت آن مقاربت وقوع غشی است و سقوط قوت و اختلاف احوال نبض در سقوط و سرعت به جهت غلبه برد در اول حال و غلبه حرارت بعد از آن و در اکثر حال نبض او شدید شبیه بود به نبض خداوند ذبول یعنی صلب و دودی باشد، و از علامات دیگر حمیات چیزی ظاهر نباشد. 🔰علاج آن : اولا تدبیر غشی است چنانچه در محلش مبین است. بعد غذاهای زودگوار دادن مثل ماء اللحم و اگر شراب با آن بیامیزند قوت را زود به جای آورد و چون از غشی بیرون آید و قوت باز به تن آید و حرارت باقی باشد به سببیت ذبولی غذاها و شربت های خنک و تری فزا باید دادن به قانون علاج ذبولی. 💢حمی یوم جوعی جهت سببیت گرسنگی مر حمی را گرم و تیز شدن بخارات بدن است به تاثیر حرارت داخل به سبب نایافتن غذا و تحلیل یافتن رطوبت بخارات لختی 🔰علامت آن مقاربت جوع مفرط است، و صغر و ضعف و صلابت نبض و مشابهت بشره به بشره اهل تعب. 🔰علاج آن نخست خورانیدن طعام مناسب است. لیکن اول اندکی از حسویی که به کشک جو و اسفناج و کاهو ساخته باشند. باید دادن و بعد از هضم آن اسفیداجات و غذاهای خوش گوار معتاد و در این اثنا گاهی بین الطعامین استحمام معتدل و یا غسل به آب فاتر فرمایند و بعد از آن روغنهای خنک بمالند و هر چه تری فزاید نیکو آید. 💢حمى يوم عطشی 🔰جهت سببیت تشنگی همان است که در جوع گفته شد لکن سبیت این اقوی است جهت غلبه حرارت و پیس جگر علامت از خشکی لب است و حصول عطش و ضعف و صفر و سرعت نبض با اندک صلابت و عدم علامت دیگر حميات 🔰علاج آن تجرع آب سرد است اندک اندک و مضمضه و غرغره کردن و پایها و دست ها اندر آن نهادن و عصاره کاستی که قدری گل خشک بوده در آن باشند بر جگر طلا کردن و محل طلا را به یاد زدن خنک داشتن و میوه های سرد و تر خوردن و غذاهای جنگ و تری فرا خوردن به تخصیص دوغ گاو که مغز بادرنگ در آن ریزه کرده باشند و نان خشک ترید کرده و اشیاء آن چنان چه قبل از این معلوم شد و غسل و مکث در آب سرد اگر مانعی نباشد بهترین تدبیر است و هم چنین آسایش و خواب در هوای سرد و تر . ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🆔 دارالحکیم http://eitaa.com/daralhakim
. 🔰 بدان که فرق میان مطلقا و دیگر تبها آن است که : 🔹👈از اعراض قوی آن تبها مثل نافض و غنودن و اضطرابات و بی نظامی نبض و شورش تب و بدی نفس و ذبول و ضعف تن و ناتوانی حرکات و تیرگی حواس و تکسر و درد عام و امثال اینها اندر حمی یوم هیچ نباشد. 🔹👈 و روز نخست اندر بول اثر نضج باشد از اعتدال قوام و رسوب و لون مناسب، 🔹👈و اسباب آن جمله واصله و لاحقه بود و سابقه نباشد، 🔹👈و گساریدن آن به عرق خوشبوی پاکیزه و به اندازه و به یک بار بود نه به دفعات و ابتدا نرم و آهستهبود. 🔹👈و روزگار تزایدش بیشتر از دو ساعت نباشد، 🔹👈و اندر گرما به هیچ سرما به پشت برنیاید. 🔹👈و نشان بگردیدن و منتقل شدن آن به تب دیگر آن است که اندر وقت انتها یا اندر وقت انحطاط آن علامتی دیگر از علامات تبها پدید آید و قبل از آن گساریدن و خبر احوال آن مختلف گردد. . 📕منبع : خلاصة التجارب، بهاءالدوله رازی ـــــــــــــــــــــــــــــــ 🆔 دارالحکیم http://eitaa.com/daralhakim
. 🔰 اسباب ممرضه : 1⃣🔹 بادیه 2⃣🔹 واصله 3⃣🔹 سابقه . ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🆔 دارالحکیم http://eitaa.com/daralhakim
حکایت زن جوانی را دیدم که او داشت و از صعوبت وضع حمل و بدی تدابیر آن پیدا شده بود، و مدت آن دراز گشته و تبی آهسته هر چند روزی به آن ظاهر بودی و چند روز دیگر مخفی نمودی و به ذبول انجامید و در این ممالک ذبول را رنج باریک گویند. والد او از طبابت وقوفی داشت ها نرم و و چون و پارچه قدری در آن حل کرده، و های_محلل در هفته دو نوبت و سه نوبت او را فرمودی به همین آن ورم تحلیل یافت و خلاص شد. . ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🆔 دارالحکیم http://eitaa.com/daralhakim
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
https://eitaa.com/shinyquran این آفرینش خداست امّا به من نشان دهید معبودانی غیر او ،چه چیز را آفریده اند؟! ولی ظالمان در گمراهی آشکارند ما به لقمان حکمت دادیم؛ (و به او گفتیم:) شکر خدا را بجای آور هر کس شکرگزاری کند، تنها به سود خویش شکر کرده؛ و آن کس که کفران کند، (زیانی به خدا نمی‌رساند)؛ چرا که خداوند بی‌نیاز و ستوده است. و (یاد کن) وقتی که لقمان در مقام پند و موعظه به فرزندش گفت: ای پسر عزیزم، هرگز شرک به خدا نیاور که شرک بسیار ظلم بزرگی است و انسان را به نیکى کردن به پدر و مادرش سفارش نمودیم؛ [زیرا] مادرش او را با دشوارى باردار شدمدت باردار شدنِ [مادرش به] او و بازگرفتنش از شیر، سى ماه است ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🆔 دارالحکیم http://eitaa.com/daralhakim
1⃣🔹بقراط می گوید : تا زمانیکه مرض در ابتدای خود است(فاز نهفته و ابتدا)، اگر تحریکی مناسب می دانی آن را بکار گیر، و چون مرض به منتهای خود برسد(فاز تساوی)، بهتر است که به مرض سکون و آرامش دهی، و بر جایش برقرار داری. 2⃣🔹جالینوس می گوید : اگر طبیبی قصد انضاج خلطی در سر دارد، بهتر این است که یکی از مددکاران طبیب به اندازه نیاز از طریق فصد، یا به اسهال در ابتدای مرض استفراغ نماید، تا که ماده کم شود و نضج آسان گردد؛ خصوصا به این دلیل که مرض در ابتدا ضعیف، و قوت بر دفع مواد قوی می باشد. 3⃣🔹بقراط می گوید: همه چیزهایی که در مرض پیدا می شوند، در اول مرض و آخر مرض ضعیف تر می باشند، و در منتها قوی خواهد بود. 4⃣🔹جالینوس می گوید : مقصود بقراط از این چیزها، اعراض لازمه مرض است، مثل بیداری و کرب(اندوه)، و غیرو، این همه در اول مرض و آخر ضعیف تر می باشند؛ لیکن مرضی که در او امید صحت وجود نداشته باشد، منتهایش به ناچار شدیدتر از دیگر امراض خواهد بود. 5⃣🔹بقراط می گوید : کسی که دوره نقیه و ناتوان به سبب مرض باشد، اکنون طعامی که می خورد و در بدنش چیزی نمی افزاید، این هم ردی است. 6⃣🔹جالینوس می گوید : این امر یا به سبب ضعف قوت دستگاه های گوارشی می باشد، یا به جهت باقی ماندن قدری از اخلاط ردیّه، و هیچکدام خوب نیست. ــــــــــــــــــ 🆔دارالحکیم http://eitaa.com/daralhakim
کتاب بسیار عالی شرح مراتب طهارت تشریح و تطهیر قوای نفس ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🆔 دارالحکیم http://eitaa.com/daralhakim
🔰 منع از قیء حامله : به جهت آن است که محرک قوی است جمیع بدن را خصوص معده و ما تحت آن را و لهذا آن را زلزله بدن نامیده اند، و از شدت آن خوف اسقاط است. و اما اگر خود به خود بی اذیت آید، منع آن نباید نمود؛ اما به سهولت و آسانی قی بنمایند، به ادویه مناسبه خفیفه و حبس ننمایند، مگر هنگامی که افراط نماید، و خوف ضرر و اسقاط باشد. و فادزهر خطایی و امثال آن از ادویه فادزهریه حابسه مقوّیه مناسبه و غیر آن حبس نمایند، و زینهار در هیچ حالی از احوال ایشان را مقیّئات قویه ندهند، و از پرخوری و درهم خوری که باعث تخمه و هیضه گردد احتراز و اجتناب نمایند. 📙 منبع: خلاصه الحکمه ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🆔 دارالحکیم http://eitaa.com/daralhakim
بدان که رایحه براز - که «مدفوع» نیز نامند، 🔹👈هر گاه طعامی پاکیزه خوش بو تناول نمایند، که با آن چیزی که مغيّر رایحۀ آن باشد - مانند انجدان و حلتیت و سیر و مانند اینها ـ نباشد، و با وجود این براز بدبو باشد، علامت کثرت فضول عفنه است در بدن 🔹👈 هر گاه براز منكر الرائحة شدید النتن به نهایت آید و مریض ضعیف المزاج ،باشد علامت افناء حرارت و موت است. 📙 منبع: خلاصه الحکمه ـــــــــــــــــــــــــــــــــ 🆔 دارالحکیم http://eitaa.com/daralhakim
جناب حاجی سبزواری در «اسرار الحکم» در این باره [قوه غاذیه] می فرماید : 🔰و فعل «غاذیه» به اتمام رسد به سه امر: 1⃣🔹 اول تحصیل جوهر خلط كه بالقوة القريبة شبيه به عضو مغتذی است. 2⃣🔹دوم إلصاق به آن عضو، 3⃣🔹سیم تشبیه به عضو مغتذی و گاهی اخلال به اول شود و این در مرض مسمی به اطروقیا است. 🔹👈و گاهی به دوم و این در استسقاء لحمی است. 🔹👈و گاهی به سیم و این در برص و بهق است. و این سه فعل به سه قوت به انجام رسد و مشهور آن است که غاذيه وحدتش اعتباریست و مجموع این سه قوت است، و آن قوتی را که تشبيه بالفعل از آن صادر می شود مغیره ی ثانیه گویند، و آن واحد بالجنس است و مختلف بالنوع به اندازه ی اختلاف نوعی اجزاء مغتذی، چه تشبیهات به عظم و لحم و شحم و رباط و عصب تباین دارند پس به حسب اعضاء و اجزاء مركب غواذيی مختلف بالنوع و بالعدد میباشد. 📕 منبع : شرح مراتب طهارت، تشریح و تطهیر قوای نفس ـــــــــــــــــــــ 🆔 دارالحکیم http://eitaa.com/daralhakim
🔰جناب شیخ الرئیس در فصل اول مقاله اولی نفس شفا در بیان آن [قوه هاضمه] می فرمایند : «إن الغذاء ليس إنما يستحيل دائماً إلى طبيعة المتغذى دفعة، بل أولاً يستحيل استحالة ما عن كيفيته و يستعد للاستحالة إلى جوهر المغتذى، فتفعل فيه قوة من خدم القوة الغاذية و هى الهاضمة و هى التى تذيب الغذاء في الحيوان و تعده للنفوذ المستوى، ثم إن القوة الغاذية تحيله في الحيوان الدموى أول الإحالة إلى الدم و الأخلاط التي منها قوام البدن على ما بينا في مواضع اخرى : یعنی غذا به طور دفعی و آنی به طبیعت غذا خورنده استحاله نمی شود بلکه اولاً باید از کیفیتی که دارد نوعی استحاله یابد و دارای این استعداد گردد که به جوهر و ذات غذا خوار مستحیل شود و هاضمه که قوه ای از خادمان قوه ی غاذیه میباشد کاری در آن انجام دهد و این هاضمه است که غذا را در حیوان ذوب کرده و آن را برای نفوذ مساوی در اعضاء فراهم می سازد. سپس این قوه ی غاذیه ی در حیوان دموی نخست غذا را به خون و اخلاطی که قوام بدن حیوان به آن است احاله میکند و شرح این مطلب را در جای دیگر بیان کردیم. 📕 منبع : شرح مراتب طهارت، تشریح و تطهیر قوای نفس ـــــــــــــــــــــ 🆔 دارالحکیم http://eitaa.com/daralhakim
🔰فرق کاهن با عارف : 🔹👈همان طور که گفتیم کاهنین و فالگیران صوری را که خارج از خیالات حاضران است در مقام خیال ایشان ظهور می دهند، و آن نیز به دلیل تصرفاتی است که در خیالات آنها انجام می دهند، 🔹👈اما عارفِ حقیقی قادر بر آن است که در خارج محل همت خود، در مادهٔ کائنات تصرف نموده، و در عالم شهادت موجوداتی را خلق کند که چون دیگر موجودات عينيه، قائم به ذات خودشانند. 🔹👈حتی میتواند در عالم ارواح نیز صور روحانیه را خلق نموده، و آنها را در عالم ارواح وارد کند. ✅پس فرق عارف با اصحاب شعبده این است که عارف با همت و توجه و قصد خویش و به قوهٔ روحانیهٔ خود، صور را در خارج از خیال ایجاد و انشاء می کند، ولی اصحاب شعبده در امثال ذلک در خارج از خیال خود، در خیال حاضرین و نه در خارج صور را ظهور می دهند و در خیالات آنها تصرف می کنند. 📕 منبع: شرح مراتب طهارت نفس ــــــــــــــــــــــــ 💢 قلوب مضطر https://eitaa.com/ezterarebemahdi
فرق میان غاذیه و هاضمه نزد محققین : قوه ی غاذیه غیر از قوه ی هاضمه است، در بیان فرق میان آن دو گفته اند : 🔹👈 فعل قوه ی هاضمه پس از انجام فعل جاذبه و فعل ماسکه آغاز می شود، بدین صورت که وقتی جاذبه ی عضو شیئی از خون را در خود جذب کرد، و قوه ی ماسکه ی عضو آن را در خود نگه داشت، خون در این لحظه صاحب یک صورت نوعیه ای است که وقتی تبدیل به عضو شد این صورت نوعیه از او مضمحل و صورت دیگری در اوحادث می شود. 🔹👈یعنی یک کون و فسادی تحقق می یابد، کونی برای صورت عضوی و فسادی برای صورت خونی( البته سخن از کون و فساد مربوط به فلسفه ی مشاء است، چرا که طبق مبنای اصیل حکمت متعالیه ی جناب آخوند جهان یکپارچه در حرکت جوهری است و هر چه هست در حال شدن و بودن است پس فسادی نیست تا کون جدیدی حاصل شده باشد، بلکه آنچه هست صورت جدیدی است که بر صورت قبل نشسته است. فافهم) 🔹👈 و این به اصطلاح مشاء كون و فساد حاصل نمی شود، مگر به قوه ای که به واسطه ی آن استعداد ماده ی دمویه رو به نقصان و استعداد ماده ی عضويه رو به اشتداد رود، و این حالت چنان استمرار یابد تا آنجا که استعداد ماده ی دمویه به کلی از بین رفته و استعداد ماده ی عضویه جای خود را به صورت عضویه دهد. 🔹👈پس بعد از تشکیل صورت عضویه دو حالت خواهیم داشت؛ 1⃣🔹حالتی سابقه که قبل از تشکیل صورت عضویه را شامل می شود، 2⃣🔹و حالتی لاحقه که بعد از تشکیل صورت عضویه را در بر می گیرد. 🔹👈 از حالت سابقه که ازدیاد استعداد قبول صورت عضویه بود تعبیر به هاضمه، 🔹👈و از حالت لاحقه که حصول صورت عضویه بود تعبیر به غاذیه می شود و این بیانی مستوفی در فرق میان هاضمه و غاذیه است. 📙منبع: شرح مراتب طهارت نفس ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🆔 دارالحکیم http://eitaa.com/daralhakim
حقیقت بما هو کشک! انگلیسی ها با دست راست سیگار میکشند و ایرانی ها با دست چپ تحلیل ها پزشک: با بررسی ژنتیک به این نتیجه رسیدیم که ... روانشناس: تحقیقات روانشناسی بالینی به ما می گوید که... عصب شناس: نیم کره راست انگلیسی ها ... جامعه شناس: جامعه انگلیس به علت ... تاریخدان: تاریخ انگلیس نشان می دهد که... اقتصاددان: حالت بهینه گرفتن سیگار در انگلیس... سیاست مدار: زبان بدن یک انگلیسی متاثر از سیاسیون... حقوق دان: جنایت هایی که با دست راست در انگلیس شده... معلم: اجبار بچه ها به نوشتن با دست راست... زیست شناس: اجداد میمون انگلیسی ها .... فیلسوف: حق کشیدن سیگار با دست راست در انگلیس... راننده تاکسی: فرمان خودروها در انگلیس سمت راست است و فرمان خودروها در ایران سمت چپ! 😎 ماجرای علوم انسانی و علوم اجتماعی در عصر ما همینقدر مضحک و مبتذل است. و این وسط چند سوال مطرح است: 1. چه لزومی دارد افرادی به این مسائل بپردازند و نتیجه تحقیقاتشان را با عنوان "علم" منتشر کنند 2. تخصص گرایی افراطی سبب شده پیچیدگی های حقیقی قوانین تغییر و حرکت در نظر گرفته نشود و پاسخهای سطحی و تک بعدی به مسائل داده شود 3. پاسخ ظاهرا علمی کاملا به زبانِ مدرک بستگی دارد نه حقیقت 4. هیچ کس از خودش نمی پرسد آیا آن گزاره ابتدایی صحیح بود یا خیر! یک فرضیه بود که افراد زیادی برای پاسخ دادن به آن وقت خودشان را هدر دادند. در حقیقت به همین راحتی می توان جهت علم و اهداف دانشمندان را معین کرد. 5. بسته به قدرت اقتصادی و سیاسی یکی از جوابهای بالا پررنگ می شود 6. هیچکس متعرض کمپانی های تولید سیگار نمی شود و سیگار کشیدن نه تنها تقبیح نمی شود بلکه به عنوان یک موضوع علمی مطرح می گردد 7. همین مثال را برای تحقیقات بسیاری که در زمینه صنعت پ.ور.ن و همجنس.بازی و... شده است تطبیق دهید. 8. علم اقتصادی که یکی از کلیدی ترین مسائلش رباست همین است 9. ارزش زدایی از علم یک شعار دروغ و مضحک است. در همین مثال و مثالهای مشابه زیادی می بینید که اساسا علم جهت دارد و "کشف واقع بماهو واقع" یک است در ساحت علوم انسانی غربی 10. فرض کنید کسی دقیق ترین و جامع ترین دلیل را برای این مساله کشف کرد. ثم ماذا؟ چه نفعی دارد این علم؟ 11. فرض کنید یک پزشک بگوید سیگار کشیدن باعث سرطان می شود و هیچ گزاره هنجاری در مورد سیگار نگوید. آیا همین گزاره ظاهرا اثباتی و خالی از ایدئولوژی سرتاسر نهی از سیگار کشیدن نیست؟ آیا می توانید در علوم اجتماعی مثالی بزنید که این ویژگی را نداشته باشد؟ 12. شناخت دنیا و مافیها کار ما انسان ها نیست و علم نزد کسی است که خالق این عالم هستی است. آنچه برای ما اهمیت دارد و باید اهمیت داشته باشد مسیری است به سوی هدفی که او برای ما تعیین کرده است. در این مسیر باید تلاش کنیم با تمسک به قرآن کریم، روایات اهل بیت علیهم السلام و عقلی که تحت ولایت کلیه وحی باشد چراغی روشن کنیم و قدمی برداریم. چه بسا اهل علمی که با خودشان هیچ چیزی جز ظلمت نبردند و اهل عملی که نورشان برزخ و قیامت را روشن میکند... رب زدنی علما و عملا و الحقنی بالصالحین... ♨️ اقْتِصادِفَرهَنگی: 🇮🇷 💠 @h_abasifar
تفکر و تأمل در تدبیر این قوا () : بیشترین ثمره ی این مباحث آن است که بر حیرت انسان بیفزاید. خوب است پس از فهم این ساعتی در بنشیند، و در دانسته های خود اندیشه کند. ببیند این چه کسی است که اینگونه موجودات را کرده است؟ چه کسی آنها را اینگونه به افعال خویش مشغول کرده است؟ چه کسی را قرار داده و او را اینچنین به فعلی خاص نهاده است به طوری که ذره ای از فعل خود تجاوز نکند، و با قوای دیگر خلط نشود، حقیقتاً اگر چنین قوه ای در نبود، چگونـه می توانست غذا را در معده جذب کند؟ چه کسی را مطیع قرار داده است؟ چه کسی به گفته تو نیز باید در کنار جاذبه، غاذیه را خدمت رسانی کنی؟ چه کسی را قادر به متوقف داشتن غذا کرده است؟ چه کسی در انتهای معده دریچه ای به نام «» قرار داده تا پس از فرو رفتن غذا از ، این دریچه بسته گردد، و مانع از خروج غذای هضم نیافته شود؟ چه کسی امر را به واگذار کرده است؟ این چه حقیقتی است که را تدبیر نموده است؟ چه کسی به دستور داده تا به همراه در قوت هاضمه تصرف نماید، و غذا را بشکند، و به صورت کشک آب غلیظی در آورد؟ چه کسی رگهای را چنین باریک خلق نموده تا صافی شده ی غذا به جگر رفته و مانع احداث شده گردد؟ این چه حقیقتی است که جگر را نموده تا غذا بواسطه رسیدن هر جزاش به اجزای جگر زود پخته شود و به گردد؟ کیفیت تولد اخلاط اربعه چگونه است؟ آیا به راستی کبد بدون قادر به تولید چنین اخلاط ممتازی بود؟ چه کسی را روانه ی و را روانه ی مثانه کرده است؟ چه کسی را به و از آن جا به معده هدایت می کند تا نهایتاً موجب احساس گرسنگی در انسان شود؟ چه کسی را به و از آنجا به روده ها می ریزد، تا نهایتاً موجب احساس دفع و گزش در امعاء شود؟ و به خودی خود چه می دانند که برای حفظ سلامتی فرد باید به خوبی وظایف خود را انجام دهند؟ چه کسی را اینچنین تو در تو اختیار کرده است، که اگر قرار بود مستقیم باشد، چه با ممکن بود قد انسان به اندازه یک ساختمان شود؟ چه کسی را قادر ساخته که روزانه حدود یک لیتر بول ساخته و از بدن خارج کند؟ اگر این مایعاتی که فضولات هضم کبدی بشمار می آیند از طریق مثانه ها خارج نمیشد چه عوارضی در انسان پدید می آمد؟ چه کسی و را در روده های بزرگ می ریزد، تا فضولات هضم معدی به طریقی آسان از انسان دفع شود که اگر وجود آن ماده لزج نبود هر آينه يبوست أشد موجبات مرگ فرد را فراهم میکرد؟ اگر غذاهای گرفته شده ی به واسطه ی جاذبه فقط در عمق و عرض اعضاء به واسطه غاذیه تبدیل به می شد، و هرگز ای بنام نبود، تا آن را بر طول جوهر اعضاء بیفزاید و موجب رشد و نمو فرد شود چه قامتی زشت پدید می آمد این چه حقیقتی است که برای زیبایی قامت افراد نامیه را ملازم غاذیه قرار داده است؟ ــــــــــــــــــــــــــــ 🆔 دارالحکیم http://eitaa.com/daralhakim
چه می دانست که باید به موی سر بیش از موی مژگان چشم غذا دهی کند؟ چه میدانست که باید به ریشه ناخنها کمتر از سر آنها غذا دهد؟ زیرا اگر قرار بود جلد دوم - نفس نباتی و قوای آن ناخنها در ریشه هم رشد طولی داشته باشند نهایتاً میبایست ناخنها در عمق گوشتها نفوذ کرده و موجب اختلالات عضوی گردند. چه می دانست که انگشتان دست و پا را بدین تناسب غذا دهی کند که هر کدام نسبت به دیگری بیش از اندازه دراز یا کوتاه ظاهر نشوند؟ و هزاران هزار سؤال دیگر که در مورد این قوا مطرح است. به راستی اگر : ای نمی بود و قرار بود، تمامی این تدابیر از ناحیه ی خود فرد انجام گیرد آیا باز هم چنین استحکامی در افعال هر یک از این قوا پدید می آمد؟ آنچه از صنایع فنون بشری مکشوف است علومی است که هر روز قابل پیشرفتند. به عنوان اصل کلی باید عرض کرد هر علمی که قابل پیشرفت است قابل نقض نیز هست، لذا از آنجا که روزی خواهد آمد که علم ،صنایع پیشرفتی بیش از امروز خواهد نمود و ابزار و ادواتی بهتر از ابزار و ادوات امروزی اختراع خواهد شد پس معلوم است که 🔹👈هیچ یک از این مخلوقات بشری واجد «» نیستند، که اگر بودند پس از گذر ایام ذره ای نقض و یا پیشرفت در آن راه نداشت، بر خلاف آفریده های حق متعال که در غایت کمالند، و ذره ای خلل در آنها راه ندارد. 🔹👈هیچ تا حال نگفته که بهتر بود فلان عضو آن عمل دیگر را انجام می داد، نه تنها هیچ طبیبی چنین نگفته، بلکه همـه حكما و اطباء بالاتفاق متفقند، هنوز به تمام اسرار جعل این موجودات و افعال آنها نرسیده اند. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🆔 دارالحکیم http://eitaa.com/daralhakim