#گزارش_لحظه_به_لحظه_از
#شهادت_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#مرحله_چهارم #رمان بیت الاحزان #قسمت_سوم
🏴🖤🏴🖤
◀️عیادت زنان مدینه!
کم کم حال حضرت(زهرا سلام الله علیها)به جایی رسید که دیگر نتوانست برای گریه از خانه بیرون رود و در بستر افتاد.در یکی از روزها زنان مهاجرین و انصار که تا آن هنگام هیچ یادی از یادگار پیامبر(صلی الله علیه و آله)نکرده بودند،به عیادت آن حضرت آمدند و گفتند: ای دختر پیامبر(صلی الله علیه و آله)،حالتان چگونه است؟حضرت فرمود:
-صبح کردم در حالی که از دنیای شما رویگردانم و آن را رها کرده ام و نسبت به مردان شما غضبناکم.با امتحان اول، آنان را به دور افکندم و با آزمایش عمق ایمانشان،آنان را مورد غضب و ملامت قرار دادم.
ننگ بر کند شدن شمشیر و بی استقامتی نیزه و اضطراب فکر و تزلزل روح جدیت و ترس از فتنه و جنگ.
وای بر آنان!خلافت را از کوه های بلند رسالت و پایههای نبوت و محل نزول روح الامین با وحی مبین و از عالمان آگاه و حاذق در امر دنیا و دین به کجا کشاندند!بدانید که این زیان آشکار است.
از ابوالحسن چه چیزی را نمی پسندیدند؟به خدا قسم،ناراضی بودند از صلابت شمشیرش و بی پروایی و از مرگ و شدت حمله هایش و برخوردهای عبرتآموز او در جنگ و از تبحر او در کتاب خداوند و غضب او در امر الهی...
اگر خلافت را به او می سپردند درهای برکت آسمان و زمین بر روی آنان گشوده میشد،ولی آنان از حق روی گرداندند.به زودی خداوند کسانی را که ظلم نمودند به سزای اعمالشان می رساند و نمیتوانند مانع چنین عاقبتی شوند...
قسم به لایزالی خداوند، بدانید که اکنون فتنه باردار شده است! پس از زمان کوتاهی منتظر بمانید تا ثمره اش ظاهر گردد. آنگاه کاسه ای لبریز از خون تازه وضع زهر تلخ کشنده از آن بدوشید.
زنان عیادت کننده که پاسخ ملاقات دیرهنگام خود را دریافت کرده بودند، با سکوت برخاستند و به خانههای خود بازگشتند و سخنان حضرت زهرا(سلام الله علیها)را برای همسران خود بازگو کردند.
◀️عیادت مردان مدینه
با رسیدن خبر سخنان فاطمه(سلام الله علیها)عدهای از بزرگان مهاجرین و انصار به عنوان عذرخواهی نزد آن حضرت آمده گفتند:
-سیدة النساء، اگر ابوالحسن این مسئله را قبل آنکه پیمانی ببندیم و بیعتی محکم کنیم به ما یادآور میشد،ما او را رها نکرده و سراغ دیگری نمی رفتیم!!!
حضرت زهرا(سلام الله علیها)در پاسخ فرمود: (( از من دور شوید که عذری از شما پذیرفته نیست... بعد از روز غدیر خم خداوند برای هیچ کس عذری باقی نگذاشته است))!
◀️دیدار با پیامبر(صلی الله علیه و آله)در بهشت
در یکی از روزهای بیماری که حضرت زهرا(سلام الله علیها)در اثر آن جراحات در بستر بود،از خواب بیدار شد و امیرالمومنین(علیه السلام)را صدا زد و عرض کرد:
-در بین خواب و بیداری پدرم را دیدم که نزد من آمد. سپس ملائکه که در صف های متعدد آمدند در حالی که دو ملک پیشاپیش آنان بودند و مرا به آسمان بردند.در آنجا قصرهای بلند و باغ ها و نهرهای جاری و قصری بعد از قصری و بوستانی بعد از بوستانی دیدم.
در آن قصرها پوریانی دیده میشدند که گفتگو می کردند و به روی من تبسم می نمودند و میگفتند: ((مرحبا بر کسی که بهشت به خاطر او آفریده شده و ما به خاطر پدرش خلق شده ایم)).
آنگاه حضرت زهرا(سلام الله علیها)از ملاقات خود با پیامبر(صلی الله علیه و آله)در درجات عالی بهشت خبر داد و فرمود:
-پرسیدم: این خانه و این نهر متعلق به کیست؟ گفتند: ((این فردوس اعلی که بالاتر از این بهشتی نیست، خانه پدرت و پیامبرانی است که با او با اویند و هرکس که خدا دوست دارد)).
پرسیدم این نهر برای کیست؟ گفتند:((این کوثر است که خدا وعده داده به تو بدهد)). پرسیدم: پدرم کجاست؟ گفتند: نزد تو خواهد آمد. ناگهان پدرم را دیدم که بر فرشی روی تختی نشسته و جماعتی با او هستند.
او مرا در آغوش گرفت و بین دو چشمانم را بوسید و فرمود:مرحبا بر دخترم. آنگاه مرا در دامانش نشانید و فرمود: ((ای حبیب من، آیا می بینی که خدا برای تو چه آماده کرده و به کجا خواهی آمد))؟
سپس قصرهایی نورانی به من نشان داد که در آنها انواع زینت و لباسهای قیمتی بود و فرمود:((این خانه تو و همسرت و فرزندانت است و هر کس که تو و آنها را دوست بدارد. آسوده خاطر باش که تو بعد از چند روز نزد من خواهی آمد)).
آنگاه حضرت زهرا(سلام الله علیها)از امیرالمومنین(علیه السلام)خواست تا خبر شهادتش را به هیچ کس غیر از ام سلمه همسر پیامبر(صلی الله علیه وآله)و ام ایمن دایه پیامبر(صلی الله و علیه و آله)و فضه و حسنین(علیهما السلام)و سلمان و ابوذر و مقداد و عمار و حذیفه نگوید. سپس فرمود: ((با کمک بانوانی که حاضرند مرا غسل بده و شب دفن کن، و هیچ کس قبر مرا نشناسند)).
محمدرضاانصاری ابرار
الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَجْ
.•°°•.💬.•°°•. ⊱
@daribesoyeyaranashegh
`•. ༄༅ ♥️
°•¸.•°࿐
➺
#امام_زمان_عج_اللّه
🌹هر روزمان را با #یاد_شهدا آغاز کنیم
▫️امروز بیست و سوم آذر ماه ۱۴۰۲ مصادف است با
🌝سالروز #ولادت شهید والامقام
🌷 شهید محمدرضا مزرعتی
🌚سالروز #شهادت شهید والامقام
🌹 شهید محمدرضا خندان برزکی ۱۳۶۶
🌹 شهید حسین گلچهرگان #انقلاب ۱۳۵۷
⭐️#شهدا را یاد کنیم
حتی با ذکر یک #صلوات
🌹#شهدای_کاشان
الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَجْ
.•°°•.💬.•°°•. ⊱
@daribesoyeyaranashegh
`•. ༄༅ ♥️
°•¸.•°࿐
➺
#امام_زمان_عج_اللّه
8.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
از حضرت آدم ....
تا حضرت خاتم محمد مصطفی
کلیپ شجره انبیا
سلسه شجره پیامبران
الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَجْ
.•°°•.💬.•°°•. ⊱
@daribesoyeyaranashegh
`•. ༄༅ ♥️
°•¸.•°࿐
➺
#امام_زمان_عج_اللّه
mehre velayat.mp3
9.68M
#تفسیر_کوثر
ویژه #ایام_فاطمیه
کاری از گروه #سرود مهر ولایت کاشان
الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَجْ
.•°°•.💬.•°°•. ⊱
@daribesoyeyaranashegh
`•. ༄༅ ♥️
°•¸.•°࿐
➺
#امام_زمان_عج_اللّه
5.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#انگیزشی
‼️حافظ قرآن میتونه ده نفر رو شفاعت کنه☺️
━━━💠🍃🌸🍃💠━━━
الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَجْ
.•°°•.💬.•°°•. ⊱
@daribesoyeyaranashegh
`•. ༄༅ ♥️
°•¸.•°࿐
➺
#امام_زمان_عج_اللّه
#حفظ_قرآن
#قرآن
دری به سوی یاران عاشق
#شهید_ابوالفضل_خدایار #شهید_ابوالفضل_ابوالفضلی #گردان_امام_محمد_باقر(ع) #گروهان_حبیب_کاشان الّ
خاطره تفحص دوشهید بنام ابوالفضل
عید اون سال باشب ولادت امام رضا(ع) یکی شده بود. توی سنگربچه های لشکر 31 عاشوراجشن گرفته بودند. آخرمراسم نوبت من شدکه بخونم. دست به دامن قمر بنی هاشم(ع) شدم.
عرض کردم: ارباب شما مزه شرمندگی رو چشیدید. نذارید ما شرمنده خانواده شهدا بشیم. فردا صبح ازبچه هاپرسیدم: رمزحرکت امروز به نام کی باشه؟
فکرمی کردم چون روز ولادت امام رضاست(ع) همه می گن:امام رضا
اما حاج آقا گنجی گفت:یاابوالفضل دیشب به آقا ابوالفضل متوسل شدیم، امروز هم به اسم اون حضرت میریم تا از دستشون عیدی بگیریم.
بعد ازچند دقیقه اولین شهید پیدا شد. خوشحال بودیم. اسم شهیدهم روی کارت شناسایی وهم روی وصیت نامه اش بود: شهید ابوالفضل خدایار گردان امام باقر(ع)گروهان حبیب کاشان
بچه ها گفتند: توسل دیشب، رمزحرکت امروز و اسم شهید باهم یکی شده!
بی اختیار به زبونم جاری شدکه اگه اسم شهید بعدی هم ابوالفضل بود،اینجا گوشه ای ازحرم آقاست. داشتم زمین رو می کندم که دیدم حاج آقا گنجی و یکی دیگر ازبچه های سرباز پریدند داخل گودال. از بیل مکانیکی پیاده شدم خیلی عجیب بود. یک دست شهید از مچ قطع شده بود. آبی زلال هم از حفره خاکریز بیرون می ریخت. گفتم حتما آب از قمقمه شهید است؛ اما قمقمه شهیدکه کنار پیکرش بود، خشک خشک بود. نفهمیدم آب ازکجا بودکه باپیداشدن پیکر، قطع شد. وقتی پلاک شهید رادیدیم، دیگردنبال آب نبودیم. پلاکش رو که استعلام کردیم گفتند:
شهیدابوالفضل ابوالفضلی گردان امام محمدباقر(ع) گروهان حبیب کاشان
الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَجْ
.•°°•.💬.•°°•. ⊱
@daribesoyeyaranashegh
#امام_زمان_عج_اللّه