☀️ پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلّم) :
💠 خداوند انسان با حياىِ بردبارِ پاك دامنى را كه پاكدامنى مى ورزد، دوست دارد.
📚 منبع: كافى(ط-الاسلامیه) ج 2 ، ص 112، ح 8
┏━━━🍃🌺🍃━━━┓
@darmahzareghoran
┗━━━🍂━━
#اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج
✅حضرت آیتالله بهجت قدسسره:
امام زمان عجلاللهتعالیفرجهالشریف به شخصی فرمود: خود را درست کن، ما به سراغت میآییم. ترک واجبات و ارتکاب محرمات، حجاب و نِقاب دیدار ما از آن حضرت است.
📚 در محضر بهجت، ج۳، ص۲۵۷
☑️ مرکز تنظیم و نشر آثار حضرت #آیت_الله_بهجت قدسسره
┏━━━🍃🌺🍃━━━┓
@darmahzareghoran
┗━━━🍂━━
#اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج
❇️ ماجرای دعوای همیشگی
#پای_درس_استاد
┏━━━🍃🌺🍃━━━┓
@darmahzareghoran
┗━━━🍂━━
#اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج
#کشتی_پهلو_گرفته
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
به قلم سید مهدی شجاعی 🖌
جلسه های ۱۴-۱۵-۱۶
ا💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼
ا🍃🌺🍂
ا🌿🍂
ا🌸. ⚪️🔹 ◎﷽◎ 🔹⚪️
#کتاب_کشتی_پهلو_گرفته (جلسه ۱۴)
پیامبر صلی الله علیه واله به مدینه وارد نشد. در قباء استقرار یافت و هر چه مومنین مدینه پای فشردند، یک کلام فرمود: من به مدینه وارد نمیشوم مگر به همراه دو عزیزم علی و فاطمه.
و از آنجا به علی بن ابیطالب پیام داد که به همراهی فاطمهها به مدینه بیا، من همچنان چشم انتظار و استقبال، گشودهی شما میدارم.
علی بن ابیطالب بلافاصله از ما، سه فاطمه، من، فاطمهی بنت اسد و فاطمه دختر زبیر بن عبدالمطلب و تنی چند از زنان و ضعیفان کاروانی ساخت پس از اعلامی عمومی به سوی مدینه حرکت کرد.
شبها را در منازل بین راه به نماز و تهجد و عبادت میپرداختیم و روزها را راه میرفتیم.
کفار و مشرکین که ازکف دادن پیامبر برایشان سنگین و گران تمام شده بود، بدشان نمیآمد که از میانهی راه بازمان گردانند و به گروگانمان بگیرند.
هنوز تا مدینه بسیار مانده بود که اسوه غلام ابوسفیان راه را بر ما گرفت و گفت:
- من فرستادهی ابوسفیانم و مامورم که راه را بر شماببندم تا او خود، سر رسد.
بدنهای زنان کاروان چون بید میلرزید و نگرانی و اضطراب بر دلهایشان چنگ میانداخت، اما دل من به علی و خدای علی محکم بود.
علی مرتضی به صلابت کوه ایستاد و فریاد کشید:
- ما باید به مدینه برویم، در راه رفتن به مدینه، من هر مانعی را از سر راه بر خواهم داشت، حتی اگر این مانع، اسود، غلام ابوسفیان باشد، جان خود را بردار و راه خود را پیش گیر.
اسود تمکین نکرد، علی مرتضی دوباره هشدار داد، موثر نیفتاد، سه باره او را بر جان خویش ترساند، سخت سری کرد.
حضرت، شمشیر از نیام برکشید.- در پی جنگی سخت- جسد او را بر جای گذاشت و کاروان را دوباره حرکت داد.
هنوز راه چندانی نپیموده بودیم که ابوسفیان، بر سر راه سبز شد. جسد اسود را در میان راه دیده بود و چون ماری زخم خورده به خود میپیچید، نعره زد:
- ای علی! که غلام مرا کشتهای! به چه اجازهای زنان خویشاوند مرا به مدینه میبری؟
علی مرتضی، خونسرد، متین و استوار پاسخ فرمود:
- با اجازه آنکس که اجازهی من به دست اوست. تو هم از سرنوشت غلامت عبرت بگیر و جانت را بردار و بگریز.
ابوسفیان شمشیر کشید و علی مرتضی آنقدر با او شمشیر زد که او حیاتش را در مخاطره دید، مغموم و شکست خورده جانش را برداشت و گریخت.
✨لاسَیْفَ إلّا ذَوالفَقار وَلافَتی إلّا عَلی
👌مردی به مردانگی علی آفریده نشده است و شمشیری به کارسازی شمشیر او. خدا فقط میداند که در خلقت او چه کرده است.
ان شاءالله #ادامه_دارد...
اَلسَّلامُ عَلَيْكِ یَا اُمّاهُ يَا فاطِمَةُ الزَّهْراء
یامَوْلٰاتیٖ یافاطِمَةُ اَغیٖثٖینیٖ
✍🏻 #به_قلم سید مهدی شجاعی
┏━━━🍃🌺🍃━━━┓
@darmahzareghoran
┗━━━🍂━━
#اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج
#کتاب_کشتی_پهلو_گرفته (جلسه ۱۵)
وقتی بر پیامبر وارد شدیم، بوی جبرئیل فضا را آکنده بود، آغوش پیامبر، هنوز بوی جبرئیل میداد، بوی عرش، بوی وحی.
پدرم، علی را که در آغوش فشرد، فرمود:
- پیش پای شما جبرئیل اینجا بود.
و به من خبر داد از عبادات شما در میان راه و از مناجاتتان با خدای تعالی و از سختیها و جنگ و گریزهایتان تا بدینجا...
و این آیات (آیه 190 تا 195 سوره آل عمران) در شان شما نزول یافت:
✨آنان که یاد خدا میکنند، ایستاده و نشسته و بر پهلو و در آفرینش اسمان و زمین اندیشه میکنند (و میگویند:) خدایا! تو اینها را به عبث نیافریدهای، تو پاک و منزهی، ما را از عذاب جهنم، نگاه دار.
✨خدایا! آن را که تو به جهنم فرود بری، خوار و ذلیل کردهای و ستمگران را هیچ یاوری نخواهد بود.
✨خدایا! ما شنیدیم که منادی ایمان ندا درمیداد که ایمان بیاورید به پروردگارتان و ایمان آوردیم...
✨خدایا ببخش گناههای ما را و بپوشان بدیهایمان را و در معیت خوبانمان بمیران.
✨خداوند! و آنچه را که بر پیامبرت وعده کردهای بر ما ارزانی دار و در روز جزا خوارمان مکن که تو در وعده و پیمان خویش تخلف نمیکنی.
پس خداوند استجابت کرد دعایشان را.
من عمل هیچیک از زن و مرد اهل عمل شما را تباه نمیکنم...
✨پس آنانکه هجرت کردند و از دیارشان رانده شدند و در راه من اذیت و آزار دیدند و تن به مقاتله سپردند بدیهایشان را پاک میکنیم و در بهشتهایی واردشان میسازیم که از زیر آن، نهرها روان است:
پاداشی از سوی خدا، که در نزد خداست بهترین و ارزندهترین پاداشها.
این آیات به یکباره خستگی راه از تنهایمان سترد و خود بهترین پاداش شد برای آن سختیها که در راه خدا کشیده بودیم.
در ابتدای مدینه روزها و شبهای آرامتری داشتیم، انصار، مومن و مهربان بودند و مهاجرین صبور و استوار.
آرامش نسبی مدینه، فرصتی بود تا پدرتان مرا از پدرم رسولالله خواستگاری کند.
در مقابل آن سختیها و مصائب که این دو پسر عم، پشت سر گذاشته بودند، آرامش مدینه مجالی مینمود برای وصلت ما.
هم اکنون پدرتان علی مرتضی خواهد آمد، برخیزید عزیزان من!
بیش از این بیتابی نکنید.
علی خود از شنیدن خبر، چنان بیتاب شده است که میان راه چند بار ردایش در پایش پیچیده است و او را به زمین افکنده است.
نه فقط دل علی که پای علی نیز با این خبر لرزیده است، بیتاب ترش نکنید، برخیزید عزیزان من! بغضهایتان را فروبخورید، اشکهایتان را بسترید و علی را تسلی دهید...
ان شاءالله #ادامه_دارد..
✨السَّلامُ عَلَيْكِ یَا اُمّاهُ يَا فاطِمَةُ الزَّهْراء
☘️یامَوْلٰاتیٖ یافاطِمَةُ اَغیٖثٖینیٖ
✍🏻 #به_قلم سید مهدی شجاعی
┏━━━🍃🌺🍃━━━┓
@darmahzareghoran
┗━━━🍂━━
#اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج
#کتاب_کشتی_پهلو_گرفته (جلسه ۱۶)
نجوای حضرت علی علیه السلام
این پای را بگو از ارتعاش بایستد...
این دست را بگو که دست بدارد از این لرزش مدام...
این قلب را بگو که نلرزد...
این بغض را بگو که نشکند و اشک از ناودان چشم نریزد...
این دل بیتاب را بگو که فاطمه هست، نمرده است.
ای جلوهی خدا! ای یادگار رسول! زیستن، بیتو چه سخت است. ماندن، بیتو چه دشوار...
این مرگ، مرگ تو نیست. مرگ عالم است.
حیات بیتو، حیات نیست...
این مرگ، نقطهی ختمی است بر کتاب جهان...
زمین با چه دلی ترا در خویش میگیرد و متلاشی نمیشود؟⁉️
آسمان با چه چشمی به رفتن تو مینگرد که از هم نمیپاشد و فرونمیریزد؟⁉️
خدا اگر نبود من چه میکردم با این مصیبت عظمی؟
✨انّا للَّهِ و انّا اِلیْه راجِعُون
فاطمه جان! عزیز خدا! دردانهی رسول!
چه بزرگ است فتنههای جهان و چه عظیم است ابتلاهای خدای منان.
پس از ارتحال پیامبر، خدا میداند که دل من، تنها گرم تو بود.
در آن وانفسای بعد از وفات نبی که همه مرتد شدند جز چندتن، چشمهی زلال اسلام محض از خانهی تو میجوشید.
در آن طوفانها که کشتی اسلام را دستخوش امواج جاهلیت میکرد، تنها لنگر متین و استوار، لنگر رضای تو بود.
در آن گردبادهای سهمگین پس از وفات پیامبر که حق در زیر پای مردم، کعبه در پشتشان، پیامبر در زوایای غفلت زده و زنگار گرفته دلهایشان و شیطان در عقل و چشم و گوششان جای میگرفت، جادهی منتهی به خانهی تو، تنها طریق هدایت بود، که بیرهرو مانده بود.
در آن ابتدای میعاد مستمر موسای اسلام، که سامری بر منبر هدایت نبوی وولایت علوی تکیه میزد، تنها تجلی انوار ربوبی بر درختان خانهی تو بود.
رضای تو اسلام بود و خشم تو کفر
(✨انَ اللَّه تَبارَکَ و تَعَالی یَغْضِبُ لِغَضَبِ فاطِمَه وَ یَرْضی لِرِضاها)
هیهات. هیهات. اگر روز خروشان اسلام در مسیر اصلی خویش، یعنی جرگهی رضای تو نه شورهزار غضب خداوند جریان مییافت، مدت اقامت تو در دنیای پس از رسول، اینسان قلیل و ناچیز نمیگشت.
ان شاءالله #ادامه_دارد...
✨السَّلامُ عَلَيْكِ یَا اُمّاهُ يَا فاطِمَةُ الزَّهْراء
☘️یامَوْلٰاتیٖ یافاطِمَةُ اَغیٖثٖینیٖ
✍🏻 #به_قلم سید مهدی شجاعی
┏━━━🍃🌺🍃━━━┓
@darmahzareghoran
┗━━━🍂━━
#اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج