⚫ علت #قبر_مخفی و دفن شبانه #حضرت_زهرا(س) از زبان استاد #شهید_مطهری:
🔹 #زهرا (س) برای اینکه #تاریخ لوث نشود فرمود: #علی جان، مرا شب دفن کن،[تا] لااقل این علامت استفهام در تاریخ بماند: #پیغمبر یک #دختر که بیشتر نداشت؛ چرا باید این یک دختر شبانه دفن بشود و چرا باید قبرش #مجهول بماند؟! این بزرگترین سیاستی است که زهرای مرضیه اعمال کرد که این در را به روی تاریخ باز بگذارد که بعد از هزار سال هم که شده بیایند و بگویند: سبحان الله! چرا دختر پیغمبر را در شب دفن کنند و چرا اصلاً محل قبرش مجهول بماند و کسی نداند زهرا را در کجا دفن کردهاند؟!
⚫ علت #قبر_مخفی و دفن شبانه #حضرت_زهرا(س) از زبان استاد #شهید_مطهری:
🔹 #زهرا (س) برای اینکه #تاریخ لوث نشود فرمود: #علی جان، مرا شب دفن کن،[تا] لااقل این علامت استفهام در تاریخ بماند: #پیغمبر یک #دختر که بیشتر نداشت؛ چرا باید این یک دختر شبانه دفن بشود و چرا باید قبرش #مجهول بماند؟! این بزرگترین سیاستی است که زهرای مرضیه اعمال کرد که این در را به روی تاریخ باز بگذارد که بعد از هزار سال هم که شده بیایند و بگویند: سبحان الله! چرا دختر پیغمبر را در شب دفن کنند و چرا اصلاً محل قبرش مجهول بماند و کسی نداند زهرا را در کجا دفن کردهاند؟!
✳ امنیت در سایهی علم و ایمان
📌 هم #علم به انسان نیرو میدهد، هم #ایمان، امّا علم نیروی منفصل میدهد و ایمان نیروی متّصل. علم زیبایی است و ایمان هم زیبایی است. علم زیبایی عقل است و ایمان زیبایی روح، علم زیبایی اندیشه است و ایمان زیبایی احساس. هم علم به انسان امنیّت میبخشد و هم ایمان. علم امنیّت برونی میدهد و ایمان امنیّت درونی. علم در مقابل هجوم بیماریها، سیلها، زلزلهها، طوفانها ایمنی میدهد و ایمان در مقابل اضطرابها، تنهاییها، احساس بیپناهیها و پوچ انگاریها. علم جهان را با انسان سازگار میكند و ایمان انسان را با خودش.
👤 #شهید_مطهری
📚 از کتاب #انسان_و_ایمان
✅ #کرونا_را_شکست_میدهیم
🕯🕯#پرواز_شمع ۶
🌷 #شهید_مطهری ۲
💠 مرحوم شهید مطهری از جمله دانشمندانی بود که کتاب را به خاطر رفع نیاز فکری جامعه مینوشت و هر یک از کتابهای او نشانه زمینه پرسش و شبههای است که در آن روز در جامعه خودنمایی میکرد.
✅ آنچه برای او مطرح بود، این بود که کتاب، *گرهی از گرههای جامعه را بگشاید*. خواه این کتاب در سطح بالا باشد، که متفکران بزرگ از آن بهره بگیرند یا در سطح عموم و توده مردم و لذا او در کنار نگارش «اصول فلسفه» به نگارش «داستان راستان» نیز دست زد.
✍ وقتی کتاب «داستان راستان» منتشر شد، برخی از دوستان به او اعتراض کردند که وی با نگارش این کتاب، مقام علمی خود را پایین آورده و خود را در ردیف قصهسرایان و داستاننویسان درآورده است.
💠 او در پاسخ گفت:
🔹 از روزی که دست به قلم بردهام هدفی جز رفع نیازهای جامعه نداشتهام. من احساس کردم که جوانان، خواهان الگو در زندگی هستند و غربیان و غربزدهها با ساختن الگوهای مصنوعی در فکر و اندیشه جوانان ما تصرف میکنند و برای این کار از روشهای جذاب مانند داستاننویسی استفاده میکنند؛
🔸 من نیز خواستم از این راه وارد شوم، با این تفاوت که داستانهای آنها خیالی و غیر واقعی است و هرگز از مسیر تجربه و آزمون عبور نکرده است؛ ولی داستانهایی که من نوشتهام همگی واقعی است و در مسیر تاریخ از کوره تجربه عبور نموده است و اگر جوانان، خواهان الگوهایی در زندگی هستند، من مقدار زیادی الگو در این کتاب نشان دادهام.
🌐 emamraoof.com
🕯🕯#پرواز_شمع ٧
🌷 #شهید_مطهری ٣
💠 *با وضو بودن*
✳ *مرحوم شـهید مطـهری رحمۀالله خود همواره با وضو در کلاس حضور مییافت* و حضورش آن چنان روحانیتی به مجلس میبخشید که مستمع با تمام وجود، معنویت و قداست آن را در مییافت و به نسبت آمادگیاش در جذبههای الهی آن مستغرق میگردید.
🌐 emamraoof.com
🕯🕯#پرواز_شمع ۸
🌷 #شهید_مطهری ٤
💠 *عصبانی نشدن*
✳ یکی از شاگردان استاد مطهری رحمۀالله میگوید:
🔹 *در مدت دوازده سالی که خدمتشان شاگردی میکردم، یک دفعه هم نـدیدم که در درس با عصـبانیت جـواب کسی را بدهند.*
✨ درشـتی نـگیرد خـردمنــد پیـش
✨ نه سستی که نازل کند قدر خویش
🌐 emamraoof.com🕯🕯#پرواز_شمع ۸
🌷 #شهید_مطهری ٤
💠 *عصبانی نشدن*
✳ یکی از شاگردان استاد مطهری رحمۀالله میگوید:
🔹 *در مدت دوازده سالی که خدمتشان شاگردی میکردم، یک دفعه هم نـدیدم که در درس با عصـبانیت جـواب کسی را بدهند.*
✨ درشـتی نـگیرد خـردمنــد پیـش
✨ نه سستی که نازل کند قدر خویش
🌐 emamraoof.com
🔵 من در تمام عمرم یک افتخار بیشتر ندارم، آن هم همین عمامه و عباست.
👤 #شهید_مطهری
🔹 یادم هست در حدود هشت سال پیش در دانشگاه شیراز از من برای سخنرانی دعوت کرده بودند (انجمن اسلامی آنجا دعوت کرده بود). در آنجا استادها و حتی رئیس دانشگاه، همه بودند.
🔸 یکی از استادهای آنجا - که قبلًا طلبه بود و بعد رفت آمریکا تحصیل کرد و دکتر شد و آمد و واقعاً مرد فاضلی هم هست - مأمور شده بود که مرا معرفی کند. آمد پشت تریبون ایستاد. یک مقدار معرفی کرد: من فلانی را میشناسم، حوزه قم چنین، حوزه قم چنان و... بعد در آخر سخنانش این جمله را گفت: «من این جمله را با کمال جرأت میگویم: اگر برای دیگران لباس روحانیت افتخار است، فلانی افتخار لباس روحانیت است».
✅ از این حرف آتش گرفتم. ایستاده سخنرانی میکردم، عبایم را هم قبلًا تا میکردم و روی تریبون میگذاشتم. مقداری حرف زدم، رو کردم به آن شخص، گفتم:
🔹 آقای فلان! این چه حرفی بود که از دهانت بیرون آمد؟! تو اصلًا میفهمی چه داری میگویی؟! من چه کسی هستم که تو میگویی فلانی افتخار این لباس است؟ با اینکه من آن وقت دانشگاهی هم بودم و به اصطلاح ذوحیاتین بودم، گفتم: آقا! من در تمام عمرم یک افتخار بیشتر ندارم، آن هم همین عمامه و عباست. من کیام که افتخار باشم؟! این تعارفهای پوچ چیست که به همدیگر میکنیم؟!
🔸 ابوذر غفاری را باید گفت افتخار اسلام است؛ این اسلام است که ابوذر پرورش داده است. عمّار یاسر افتخار اسلام است؛ اسلام است که عمّار یاسر پرورش داده است. بوعلی سینا افتخار اسلام است؛ اسلام است که نبوغ بوعلی سینا را شکفت. خواجه نصیرالدین افتخار اسلام است، صدرالمتألّهین شیرازی افتخار اسلام است، شیخ مرتضی انصاری افتخار اسلام است، میرداماد افتخار اسلام است، شیخ بهایی افتخار اسلام است. اسلام، افتخار البته دارد؛ یعنی فرزندانی تربیت کرده که دنیا روی آنها حساب میکند و باید هم حساب کند، چرا که اینها در فرهنگ دنیا نقش مؤثر دارند. دنیا نمیتواند قسمتی از کره ماه را اختصاص به خواجه نصیرالدین ندهد و نام او را روی قسمتی از کره ماه نگذارد، برای اینکه او در بعضی کشفیات کره ماه دخیل است. او را میشود گفت افتخار اسلام.
🛄 ماها کی هستیم؟! ما چه ارزشی داریم؟ ما را اگر اسلام بپذیرد که اسلام افتخار ما باشد، اسلام اگر بپذیرد که به صورت مدالی بر سینه ما باشد، ما خیلی هم ممنون هستیم. ما شدیم مدالی به سینه اسلام؟! ماها ننگ عالم اسلام هستیم، اکثریت ما مسلمانها ننگ عالم اسلام هستیم. پس تعارفها را کنار بگذاریم؛ آنها تعارف است.
#فرهنگی #سیاسی
➖➖➖➖➖