eitaa logo
محفل مادر ارجمند بی بی ام فروه سلام الله علیها
790 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
2هزار ویدیو
10 فایل
#داستانهای_عبرت_انگیز #آموزه_های_دینی #نشر_معارف_امام_صادق_علیه_السلام 💎 احیای سبک زندگی اسلامی نه مشاورم نه نویسندم نه مفسرم یک انسانم در پی کامل شدن و رسیدن به حقایق عالم هستی 🔸عاشق قرآنم و محب اهل بیت علیهم السلام
مشاهده در ایتا
دانلود
🍇روزی یکی از دوستان بهلول گفت: ای بهلول! من اگر انگور بخورم، آیا حرام است؟ بهلول گفت: نه! ☀️پرسید: اگر بعد از خوردن انگور در زیر آفتاب دراز بکشم، آیا حرام است؟ بهلول گفت: نه! 😶پرسید: پس چگونه است که اگر انگور را در خمره ای بگذاریم و آن را زیر نور آفتاب قرار دهیم و بعد از مدتی آن را بنوشیم حرام می شود؟…. 💦بهلول گفت: نگاه کن! من مقداری آب به صورت تو می پاشم. آیا دردت می آید؟ گفت: نه! 🌎بهلول گفت: حال مقداری خاک نرم بر گونه ات می پاشم. آیا دردت می آید؟ گفت: نه! 🌑سپس بهلول خاک و آب را با هم مخلوط کرد و گلوله ای گلی ساخت و آن را محکم بر پیشانی مرد زد! مرد فریادی کشید و گفت: سرم شکست! بهلول با تعجب گفت: چرا؟ من که کاری نکردم! این گلوله همان مخلوط آب و خاک است و تو نباید احساس درد کنی، اما من سرت را شکستم تا تو دیگر جرات نکنی احکام خدا را بشکنی!😂 ✔️هر روز با بهترین و روایات مذهبی همراه ما باشید😊 👇👇 https://eitaa.com/darolsadeghiyon🌾🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿
💢آقای بهجت خورد... مراسم ختم که تمام شد، جمعیتی دور آقای بهجت حلقه زدند؛ دوست داشتند به نزدیک‌تر شوند، التماس دعا بگویند، دستش را ببوسند. وسط شلوغی، جوانی آمد جمعیت را کنار بزند، که ناخواسته با آقا برخورد کرد؛ آقا محکم به زمین خورد، طوری که عمامه از سرش افتاد. جوان ترسید؛ هاج‌وواج نگاهش را به‌سمت مردم چرخاند. از سرخ شد؛ مردم آقا بودند. آقا بلند شد، بدون معطّلی؛ عمامه‌اش را که بر سر گذاشت، گفت: «این عبای ما کمی بلند است، بعضی وقت‌ها زیر گیر می‌کند و ما را به زمین می‌زند.» جمعیت خندید، آقا هم... جوان به عبا نگاه می‌کرد. 📚این بهشت، آن بهشت، ص۴۶ ✔️هر روز با بهترین و روایات مذهبی همراه ما باشید😊 👇👇 https://eitaa.com/darolsadeghiyon🌾🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿
⚜🔅⚜🔅⚜ میگن شیطان با بنده ای همسفرشد موقع نمازصبح بنده نماز نخواند موقع ظهر وعصرهم نمازنخوند موقع مغرب وعشاء رسید بازم بنده نماز بجای نیاورد موقع خواب شیطان به بنده گفت: من باتو زیریک سقف نمیخوابم چون پنج وقت موقع نماز شد و تو یک نماز نخوندی میترسم غضبی از آسمان براین سقف نازل بشه که من هم باتو شامل بشم بنده گفت تو شیطانی و من بنده خدا . چطور غضب برمن نازل بشه؟ شیطان درجواب گفت من فقط یک سجده اونم به بنده خدانکردم ازبهشت رانده شدم و تا روز قیامت لعن شدم درصورتیکه تو از صبح تاحالا باید چند سجده به خالق میکردی و نکردی وای به حال تو که ازمن بدتری؟؟؟؟ ✔️هر روز با بهترین و روایات مذهبی همراه ما باشید😊 👇👇 https://eitaa.com/darolsadeghiyon🌾🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿
📛 دخترا ساده نباشید 📛 ⛔️تجاوز به 2 دختر جوان در قالب دوستی های خیابانی! + کارشناسی ✅درصد زیادی از تعرضات به دختران و زنان جوان در قالب دوستی های خیابانی و به بهانه شناخت قبل از ازدواج صورت می گیرد که باید زنگ هشدار را برای خانواده ها به صدا درآورد. 📢🔊 ☑️قتل دو دختر جوان بر سر خیابانی در تهران در حالی زنگ خطر را درباره این معضل اجتماعی به صدا در آورده که بررسی پرونده های جنایی نشان می‌دهد برخی جرائم از جمله قتل، آدم ربایی، اخاذی و تجاوز به عنف در پوشش این روابط پنهانی انجام می‌شود. 🔹🔸 به گزارش خبرنگار مهر، با نگاهی گذرا به اخبار حوادث شاهد پایان تلخی برای این دوستی ها هستیم. روابطی که ابتدا با طعم برای آغاز می شود و در پایان خاطره ای تلخ را برای یکی از دو طرف که اغلب دختران جوان هستند رقم می زند. ♨️♨️📛 ✅ مهدی باقریان: در این داستان فقط اسم اشخاص عوض شده ولیکن داستان واقعی است. کلمات مهم با هشتگ شده ک معمولا در روابط ازش استفاده زیادی میشه 👿🔥 پریسا یکی از صدها قربانی دوستیهای خیابانی است. سه ماه قبل با سینا در یکی از مراکز خرید تهران آشنا شد. 💥سینا با یک شاخه در مقابلش ایستاد و در حالی که از خجالت سرش را پایین انداخته بود گفت: سلام خانم. من چند وقت است شما را زیر نظر دارم و از رفتار و متانت شما خوشم آمده است. 😒 می خواستم ببینم اجازه می دهید با خانواده برای خدمت برسم؟ ❌همین جملات سرآغاز شروع یک رابطه بود. سینا چند روز خواست تا همدیگر را بیشتر بشناسند. ابتدا رابطه آنها به صورت و بود. کم کم بیرون شروع شد. سینا از آینده می گفت و سعی می کرد یک زندگی رویائی را در ذهن پریسا بسازد. دختر جوان هم او را مرد رویاهایش می دید و هر روز بیشتر به سینا وابسته می شد. دو ماه از شروع این رابطه می گذشت و سینا هر بار برای ای می تراشید. ♨️تا اینکه آن روز شوم فرا رسید. سینا با پریسا تماس گرفت و گفت: مادرش خواسته به خانه آنها برود تا عروس آینده اش را ببیند. دختر جوان ابتدا مخالفت کرد اما اصرار های سینا او را مثل همیشه راضی کرد. 👿🚫 صبح فردا پریسا یک دسته گل خرید و راهی آدرسی شد که سینا داده بود. وقتی به آنجا رسید به آپارتمانی کوچک و بهم ریخته روبرو شد. سکوت خانه او را وحشت انداخت. خواست آنجا را ترک کند اما دیگر دیر شده بود...... پس از شکایت پریسا ماموران سینا را به اتهام تجاوز به عنف دستگیر کردند . ماجرای پسر شیطان صفت به همین جا ختم نمی شد. بررسی های پلیسی نشان داد او تا کنون چند دختر دیگر را هم به قربانی نقشه خود کرده است. ❌📛روابط سرد خانوادگی عامل شروع دوستی بررسی پرونده پریسا و دیگر موارد مشابه نشان می دهد، نداشتن رابطه صمیمی میان والدین و فرزندان، وجود خشونت در خانواده ها، ارتباط با دوستان بدون شناخت از اعتقادات آنها، آگاهی نداشتن نوجوانان و جوانان از پیامدهای دوستی های خیابانی آنها را به داشتن رابطه های عاطفی خارج از خانه ترغیب می کند. 🔴جرائم سیاه پایان دوستیهای خیابانی قاضی صفر خاکی در این رابطه می گوید: روابط پنهانی پسران و دختران ازموضوعات قابل بحث و بررسی از سوی کارشناسان و از معضلات مهم جامعه است. متاسفانه برخی جرائم از جمله قتل، آدم ربایی، اخاذی و تجاوز به عنف در این شرایط به راحتی شکل می گیرد. در ظاهر رابطه پنهانی میان دختر و پسر که اغلب با خیابانی شروع می شود و ناشی از احساسات است، شاید موضوع ساده ای به نظر بیاید اما آمار جرائم در این شرایط موضوعی جدی و قابل بحث است. دختران در این شرایط از آسیب پذیری فراوانی برخوردارند. آنها زمانی متوجه اشتباه خود می شوند که یا در باند تبهکاری و فساد اخلاقی اسیر شده اند یا وسیله ای برای اخاذی افراد هوسران و سودجو شده اند. در نهایت به بزهکاری رو آورده، افسرده شده یا دست به خودکشی می زنند. 🔵وی ادامه می دهد: امروزه آشنایی های دختران و پسران از چت های اینترنتی، میهمانی های خصوصی، پارک، خیابان، مراکز آموزشی و اماکن مشابه آغاز شده و پدر و مادر با نادیده گرفتن یا بی توجهی به موضوع، در نهایت مقابل عمل انجام شده ای قرار می گیرند که در بهترین حالت آن، به ازدواج اجباری فرزندشان با فردی فاقد شرایط لازم رضایت می دهند. ❌📛
ﭘﺪﺭﯼ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻣﺮﮒ به فرزندش گفت : ﻓﺮﺯﻧﺪﻡ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺳﻪ ﻭﺻﯿﺖ ﺩﺍﺭﻡ. امیدوارم ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺳﻪ ﻭﺻﯿﺖ ﻣﻦ ﺗﻮﺟﻪ ﮐﻨﯽ! 1) ﺍﮔﺮ ﺧﻮﺍﺳﺘﯽ ﻣﻠﮑﯽ ﺑﻔﺮﻭﺷﯽ ﺍﺑﺘﺪﺍ ﺩﺳﺘﯽ ﺑﻪ ﺳﺮﻭ ﺭﻭﯾﺶ ﺑﮑﺶ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﻔﺮﻭﺵ! 2) اﮔﺮ ﺧﻮﺍﺳﺘﯽ ﻗﻤﺎﺭ ﺑﺎﺯﯼ ﮐﻨﯽ ﺳﻌﯽ ﮐﻦ ﺑﺎ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﯾﻦ ﻗﻤﺎﺭ ﺑﺎﺯ ﺷﻬﺮ ﺑﺎﺯﯼ ﮐﻨﯽ! 3) ﺍﮔﺮ ﺧﻮﺍﺳﺘﯽ ﺳﯿﮕﺎﺭ ﯾﺎ ﺍﻓﯿﻮﻧﯽ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﻨﯽ ﺑﺎ ﺁﺩﻡ ﺑﺰﺭﮔﺴﺎﻟﯽ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﻦ! 🔹🔅🔹🔅🔹🔅🔹 ﻣﺪﺗﯽ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﺮﮒ ﭘﺪﺭ، ﭘﺴﺮ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﮔﺮﻓﺖ ﺧﺎﻧﻪ ﭘﺪﺭﯼ ﺭﺍ ﺑﻔﺮﻭﺷﺪ. ﭘﺲ ﺑﻪ ﻧﺼﯿﺤﺖ ﭘﺪر ، ﺁﻥ ﻣﻠﮏ ﺭﺍ ﺳﺮ ﻭ ﺳﺎﻣﺎﻥ ﺩﺍﺩ. ﭘﺲ ﺍﺯ ﺍﺗﻤﺎﻡ ﮐﺎﺭ ﺩﯾﺪ...ﺧﺎﻧﻪ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺯﯾﺒﺎ ﺷﺪﻩ ﻭ ﺣﯿﻒ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﻔﺮﻭﺷﺪ ﭘﺲ ﻣﻨﺼﺮﻑ ﺷﺪ! ﺑﻌﺪ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﻗﻤﺎﺭ ﺑﺎﺯﯼ ﮐﻨﺪ ؛ ﭘﺲ ﺍﺯ ﭘﺮﺱ ﻭ ﺟﻮﯼ ﻓﺮﺍﻭﺍﻥ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﯾﻦ ﻗﻤﺎﺭ ﺑﺎﺯ ﺷﻬﺮ ﺭﺍ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩ. ﺩﯾﺪ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺧﺮﺍﺑﻪ ﺍﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ! ﻋﻠﺘش را ﭘﺮﺳﯿﺪ ﮔﻔﺖ: "ﻫﻤﻪ ﺩﺍﺭﺍﯾﯿﻢ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻗﻤﺎﺭ ﺑﺎﺧﺘﻪ ﺍﻡ!" ﺩﺭ ﻧﺘﯿﺠﻪ ﺑﻪ ﻋﻤﻖ ﻧﺼﺎﯾﺢ ﭘﺪﺭﺵ ﭘﯽ ﺑﺮﺩ... و میخواست ﺑﺎ ﻣﺮﺩ ﭘﻨﺠﺎﻩ ﺳﺎﻟﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﭘﺪﺭ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺩﻭﺳﺘﺎﻧﺶ ﺑﻮﺩ ﺩﻭﺩ ﺭﺍ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﻨﺪ ﻭﻟﯽ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺑﻪ ﻣﻮﺕ ﯾﺎﻓﺖ ﮐﻪ ﺑﺮ ﺍﺛﺮ ﻣﻮﺍﺩ ﻣﺨﺪﺭ ﺑﻮﺩ! ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺷﮑﺮ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﭘﺪﺭ ﺭﺣﻤﺖ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺭﺍ ﺧﻮﺍﺳﺘﺎﺭ ﺷﺪ... "ﮐﺎﺵ ﺩﺭ ﮐﺘﺎﺏ ﻗﻄﻮﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺳﻄﺮﯼ ﺑﺎﺷﯿﻢ ﺑﯿﺎﺩ ﻣﺎﻧﺪﻧﯽ ﻧﻪ ﺣﺎﺷﯿﻪ ﺍﯼ ﺍﺯ ﯾﺎﺩ ﺭفتنی...!"⚜🔅⚜🔅⚜ ✔️هر روز با بهترین و روایات مذهبی همراه ما باشید😊 👇👇 https://eitaa.com/darolsadeghiyon🌾🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿
روزی شخصی به حضور حضرت علی(ع) آمد و گفت:من از فاصله ی هفتاد فرسخی به حضور شما آمده ام،برای اینکه هفت سوال از شما بپرسم. حضرت علی(ع) فرمود:آنچه می خواهی بپرس. او هفت سوال خود را چنین مطرح کرد: 1- چه چیز بزرگتر از آسمان ها است؟ 2-چه چیز وسیع تر از زمین است؟ 3-چه شخصی ضعیف تر از یتیم می باشد؟ 4-چه چیز داغ تر و سوزنده تر از آتش است؟ 5-چه چیز سردتر از زَمهریر است؟ 6-چه چیز بی نیازتر از دریای پهناور است؟ 7-چه چیز سخت تر از سنگ است؟ امام علی(ع) در پاسخ به سوالات فوق فرمود: 1-بزرگتراز آسمانها«بُهتان» و تهمت زدن به انسان پاک است 2-وسیع تر از زمین«حق» است 3-ضعیف تر از یتیم،نمّامی و سخن چینی است(که دلیل ضعف نمّام ) می باشد 4-داغ تر و سوزنده تر از آتش«حرص» است 5-سردتر از زَمهریر،دست نیاز به سوی بخیل دراز کردن است 6-بی نیازتر از دریا،انسان قانع و اهل قناعت است 7-سخت تراز سنگ،قلب کافر می باشد ✔️هر روز با بهترین و روایات مذهبی همراه ما باشید😊 👇👇 https://eitaa.com/darolsadeghiyon🌾🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿
هدایت شده از Mohamad
#آموزه_های_دینی #داستان_های_عبرت_انگیز #معارف_های_امام_صادق(علیه السلام) را در این کانال دنبال کنید 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 https://eitaa.com/darolsadeghiyon
دو برادر، پير و بيماري داشتند . با خود قرار گذاشتند که يکي کند و ديگري در باشد يکي به صومعه رفت و به عبادت مشغول شد و ديگري در خانه ماند و به پرستاري مادر مشغول شد . چندي نگذشت برادر صومعه نشين مشهور عام و خاص شد و به خود غرّه شد که خدمت من ارزشمندتر از خدمت برادرم است، چرا که او در اختيار است و من در خدمت . همان شب پروردگار را در خواب ديد که وي را خطاب کرد : به حرمت برادرت تو را بخشيدم برادر صومعه نشين اشک در چشمانش آمد و گفت : يا رب ، من در خدمت تو بودم و او در خدمت مادر، چگونه است مرا به حرمت او مي بخشي ، آيا آنچه کرده ام مايه رضاي تو نيست ندا رسيد : آنچه تو مي کني من از آن بي نيازم ولي مادرت از آنچه او مي کند بي نياز نيست ... (علیه السلام) را در این کانال دنبال کنید 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 https://eitaa.com/darolsadeghiyon
✅ حضرت عیسی ع در سفري سه قرص نان به همراه خود سپرد. آن شخص يكي از آن سه قرص نان را مخفیانه خورد، در وقت بازخواست گفت: همین دوقرص بیشتر نبوده است. حضرت عیسی خاموش ماندند. ✅حضرت با دعا كوري را شفا داد و گاو مرده اي را زنده كرد و سپس رو به همراه خود کرد و پرسید: به حق آن خدايي كه چنين معجزاتی ارائه كرد، راست بگو آن قرص نان چه شد؟ گفت خبر ندارم. حضرت عیسی دوباره خاموش ماندند. ✅پس آن حضرت به خرابه اي رسيدند، سه خشت طلا آنجا ديدند، حضرت فرمود« از اين سه خشت يكي از آن تو و يكي از آن من و ديگري براي آن کسی كه قرص نان را خورده است. همراه گفت: من آن نان را خورده ام حضرت هر سه خشت طلا را به وي داد و از او جدا شد. از قضا چهار نفر به وي رسيدند، به طمع آن خشتهاي طلا او را كشتند و دو نفر از دزدان عازم خرید طعام شدند آنها طعامی را خریده و به زهر آغشته کردند و چون بازگشتند، آن دو دزد ديگر براي آن خشتهاي طلا برخاسته و آن دو را به قتل رسانيدند و خودشان نيز از طعام زهرآلوده خوردند و هلاك گرديدند. ✅بار ديگر حضرت روح الله(ع) به آن مكان رسيدند از كشته شدن آن پنج كس متعجب گرديد، وحي آمد كه بر سر اين سه خشت طلا هزار و ششصد (1600) كس كشته شده اند و اين خشتها از موضع خود نجنبيده اند، «فاعتبروا يا اولي الابصار» مجموعه ورّام، ج 1، ص 179 (علیه السلام) را در این کانال دنبال کنید 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 https://eitaa.com/darolsadeghiyon
💠🔅💠🔅💠🔅💠 امام باقر علیه السلام به جابرفرمود: کسی که ماه مبارک رمضان براو داخل شود و... 🔹روزهایش را روزه بگیرد 🔸شب را مناجات کند 🔹پاکدامنیش وزبانش راحفظ کند 🔸چشمش را از حرام ببندد 🔹از اذیت کردن دست بکشد ❤️از گناهان خارج می شود مثل روزی که از مادر متولد شده است 🔅جابر گوید عرض کردم فدای شما شوم این حدیث چقدر زیباست ⚜فرمود و چقدر این شرط سخت است . (علیه السلام) را در این کانال دنبال کنید 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 https://eitaa.com/darolsadeghiyon
مراسم استقبال از ماه مبارک رمضان خواهران در پایگاه فرهنگی مذهبی دارالصادقیون با قرائت زیارت صادق آل محمد در روستای حسن آباد حضرت صادق الائمه امروز ساعت 16 با حضور جمع کثيري از خواهران روزه دار برگزار شد در اين مراسم که با قرائت کلام وحی آغاز شد حاجیه خانم انصاری بعد از ادای احترام و قرائت زیارت امام صادق علیه السلام در خصوص فضايل ماه مبارک رمضان مطالبي را بيان نمود .
مراسم استقبال از ماه مبارک رمضان خواهران در صادقیه حسن اباد صادق الائمه علیه السلام مراسم استقبال از ماه مبارک رمضان خواهران در پایگاه فرهنگی مذهبی دارالصادقیون با قرائت زیارت صادق آل محمد در روستای حسن آباد حضرت صادق الائمه نوق رفسنجان امروز چهارشنبه 26 اردبیبهشت ماه 1397ساعت 16 با حضور جمع کثیری از خواهران روزه دار برگزار شد در این مراسم که با قرائت کلام وحی آغاز شد حاجیه خانم انصاری بعد از ادای احترام و قرائت زیارت امام صادق علیه السلام در خصوص فضایل ماه مبارک رمضان مطالبی را بیان نمود .وی در مراسم استقبال از ماه مبارک رمضان گفت :در این ماه با رجوع به قرآن و آیات شریف آن باید راه نفوذ شیطان به قلوب را بست. وی اشاره داشت : اگر گفته می شود که شیطان در ماه مبارک رمضان در غل و زنجیر است، به دست انسان مومن ومطهر در اتفاق می افتد. http://s8.picofile.com/file/8326562284/IMG_3206.JPG
🔰🍎 نامه واقعی به خدا :🍎 ( این نامه هم اکنون در موزه گلستان نگهداری می شود ) 🔸این ماجرای واقعی در مورد شخصی به نام نظر علی طالقانی است ⬇️ در زمان ناصرالدین شاه ، دانش آموزی در مدرسه مروی تهران بود و بسیار بسیار آدم فقیری بود ... یک روز نظرعلی به ذهنش می رسد که برای خدا نامه ای 📝 بنویسد ... نامه ی او در موزه ی گلستان تهران تحت عنوان " نامه ای به خدا " نگهداری می شود . 🔹 مضمون این نامه : " بسم الله الرحمن الرحیم " خدمت جناب خدا ! سلام علیکم اینجانب بنده شما هستم ... از آن جا که شما در قرآن فرموده اید : " وَ مَا مِن دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ إِلَّا عَلَى اللَّهِ رِزْقُهَا " « هیچ موجود زنده ای نیست الا اینکه روزی او بر عهده من است .» من هم جنبنده ای هستم از جنبندگان شما روی زمین ... در جای دیگر از قرآن فرموده اید : " إِنَّ اللَّهَ لا يُخْلِفُ الْميعاد " مسلماً خدا خلف وعده نمی کند . بنابراین اینجانب به چیزهای زیر نیاز دارم : 1⃣ همسری زیبا و متدین 2⃣ خانه ای وسیع 3⃣ یک خادم 4⃣ یک کالسکه و سورچی 5⃣ یک باغ 6⃣ مقداری پول برای تجارت 7⃣ لطفا بعد از هماهنگی به من اطلاع دهید . مدرسه مروی-حجره شماره ۱۶- نظرعلی طالقانی 🔸 نظرعلی بعد از نوشتن نامه با خودش فکر کرد که نامه را کجا بگذارم ❓ می گوید ، مسجد خانه خداست پس بهتره بگذارمش توی مسجد ... می رود به مسجد در بازار تهران (مسجد شاه آن زمان)نامه رادرپشت بام مسجد درجایی قایم میکنه وباخودش میگه : حتماخدا پیداش می کنه... او نامه را پنجشنبه در پشت بام مسجد می ذاره 🔹 صبح جمعه ناصرالدین شاه با درباری ها می خواسته به شکار بره کاروان او از جلوی مسجد می گذشته و از آن جا که (به قول پروین اعتصامی) " نقش هستی نقشی از ایوان ماست آب و باد وخاک سرگردان ماست " ناگهان به اذن خدا یک بادتندی شروع به وزیدن می کنه و نامه 📜 نظرعلی را از پشت بام روی پای ناصرالدین شاه می اندازه ناصرالدین شاه نامه را می خواند و دستور می دهد که کاروان به کاخ🏯 برگردد . او یک پیک به مدرسه مروی می فرستد و نظرعلی را به کاخ فرا می خواند . 🔸 وقتی نظرعلی را به کاخ آوردند دستور می دهد همه وزرایش جمع شوند و می گوید : نامه ای که برای خدا نوشته بودید ، ایشان به ما حواله فرمودند ، پس ما باید انجامش دهیم . و دستور می دهد همه خواسته های نظرعلی یک به یک اجراء شود . 🔹 این نامه الآن در موزه گلستان موجود است و نگهداری می شود . این مطلب را می توان درس واقعی " توکل " نامید . ✔️ یادت باشه وقتی می خوای پیش خدا بری فقط باید صفای دل داشته باشی (علیه السلام) را در این کانال دنبال کنید 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 https://eitaa.com/darolsadeghiyon
🌺🍃🍃🍃🌺🍃🍃🍃🌺 در ماه رمضان چند جوان، پیر مردی را دیدند که دور از چشم مردم، غذا میخورد. به او گفتند: ای پیرمرد مگر روزه نیستی؟ پیرمرد گفت: چرا روزه‌ام، فقط آب و غذا میخورم. جوانان خندیدند و گفتند: واقعا؟ پیرمرد گفت: بله، دروغ نمیگویم، به کسی بد نگاه نمیکنم، کسی را مسخره نمیکنم، با کسی با دشنام سخن نمیگویم، کسی را آزرده نمیکنم، چشم به مال کسی ندارم و... ولی چون بیماری خاصی دارم متأسفانه نمیتوانم معده را هم روزه دارش کنم. بعد پیرمرد به جوانان گفت: آیا شما هم روزه هستید؟ یکی از جوانان در حالی که سرش را از خجالت پایین انداخته بود، به آرامی گفت: خیر ما فقط غذا نمیخوریم !!! ماه رمضان بر همه آنان که چشم و دل و زبان و رفتار و کردارشان در خدمت خلق خداست و زمین را، آب را، و گل و سبزه و دیگر موجودات را آسیب نمی رسانند، مبارک باد (علیه السلام) را در این کانال دنبال کنید 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 https://eitaa.com/darolsadeghiyon
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 حکایت است که پادشاهی از وزیرخود پرسید: بگو خداوندی که تو می پرستی چه می خورد، چه می پوشد، و چه کار می کند و اگر تا فردا جوابم نگویی عزل می گردی.😳 😢وزیر سر در گریبان به خانه رفت وی را غلامی بود که وقتی او را در این حال دید پرسید که او را چه شده؟ و او حکایت بازگو کرد. 😄غلام خندید و گفت : ای وزیر عزیز این سوال که جوابی آسان دارد. 😳وزیر با تعجب گفت : یعنی تو آن میدانی؟ پس برایم بازگو ؛ اول آنکه خدا چه میخورد؟ ⚜- غم بندگانش را، که میفرماید من شما را برای بهشت و قرب خود آفریدم. چرا دوزخ را برمیگزینید؟ 👌- آفرین غلام دانا. - خدا چه میپوشد؟ - رازها و گناه های بندگانش را 👌- مرحبا ای غلام وزیر که ذوق زده شده بود سوال سوم را فراموش کرد و با شتاب به دربار رفت و به پادشاه بازگو کرد ولی باز در سوال سوم درماند، رخصتی گرفت و شتابان به جانب غلام باز رفت و سومین را پرسید. غلام گفت : برای سومین پاسخ باید کاری کنی. - چه کاری ؟ - ردای وزارت را بر من بپوشانی، و ردای مرا بپوشی و مرا بر اسبت سوار کرده و افسار به دست بهدرگاه شاه ببری تا پاسخ را باز گویم. وزیر که چاره ای دیگر ندید قبول کرد و با آن حال به دربار حاضر شدند پادشاه با تعجب از این حال پرسید ای وزیر ای چه حالیست تو را؟ و غلام آنگاه پاسخ داد که این همان کار خداست ای شاه که وزیری را در خلعت غلامو غلامی را در خلعت وزیری حاضر نماید. پادشاه از درایت غلام خوشنود شد و بسیار پاداشش داد و او را وزیر دست راست خود کرد. 🌺🍃🍃🍃🌺🍃🍃🍃🌺 (علیه السلام) را در این کانال دنبال کنید 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 https://eitaa.com/darolsadeghiyon
برای بیداری شب چه کنیم؟ مقدّمات لازم براى بيدارى شب مكرّرا خدمت حضرت علامه طهرانی عرض مى‌كردند: گاهى بيدار مى‌شويم ولى همّت برخاستن نداريم، برايمان دعا كنيد تا توفيق نماز شب پيدا كنيم. مى‌فرمودند: توفيق يعنى مهيّاشدن أسباب و مقدّمات امور و براى نماز شب خود سالك بايد همّت كند و أسباب و مقدّمات بيدارى خود را فراهم نمايد. و إلّا اگر به دعا باشد اين توفيق نيز خود دعا مى‌خواهد و هَلُمَّ جرّا و تسلسل لازم مى‌آيد. توضيح اينكه: عمده مقدّماتى كه سالك بايد تحصيل كند از اين قرار است: أوّل: مراقبه در طول روز و پرهيز از گناه؛ چه اينكه گناه، سالك را از خلوت و بهره‌مندشدن از نفحات سحر محروم ميكند. مردى به خدمت أميرالمؤمنين عليه‌السّلام رسيد و عرض كرد: از نماز شب محروم شده‌ام! حضرت فرمودند: «تو مردى هستى كه گناهانت تو را دربند كشيده است!» و دوّم: رعايت مقدار طعام در شب؛ زيرا پرخورى و غذاى سنگين و چرب مانع از بيدارى سحر مى‌شود. و سوّم: سالك طبق سيره رسول‌خدا صلّى‌اللـه‌عليه‌وآله‌وسلّم أوّل شب بخوابد و نيز با استراحت كافى و خواب قيلوله براى بيدارى در شب مهيّا گردد. روشن‌است سالكى كه تا نزديكى‌هاى نيمه‌شب بيدار است، سحر يا بيدار نمى‌شود و يا اگر بيدار شود، با بدن خسته و ملال‌خاطر كارى از پيش نمى‌برد. (علیه السلام) را در این کانال دنبال کنید 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 https://eitaa.com/darolsadeghiyon
💠خراب کردن خانه راشد(واعظ مشهور) 🍃در زمان شاه مى خواستند در منطقه بهارستان تهران، اطراف ساختمان مجلس شوارى ملّى را بسازند و بايد ۳۵ خانه خراب مى شد 🍃 به اطلاع صاحبان خانه ها رساندند كه خانه شما را مترى فلان مقدار مى خريم. هر كس اعتراض دارد، بنويسد تا رسيدگى شود 🍃هيچكس به جز مرحوم راشد اعتراض نكرد. اين جريان خيلى بر مسؤولين گران آمد، و گفتند: «فقط اينكه آخوند است، اعتراض كرده!» 🍃بعد مرحوم راشد را دعوت كردند و آماده شدند براى اينكه به او حمله كنند و (خار) خفيفش نمايند راشد آمد و بعد از سلام و احوالپرسى از او پرسيدند كه اعتراض شما چيست؟ 🍃 گفت: حقيقتش اين است كه اين خانه را من سالها قبل و به قيمت خيلى كم خريده ام و در اين مدت زمان طولانى مخروبه شده و به نظر من قيمتى كه شما پيشنهاد كرده ايد، زياد است! ✨من راضى نيستم از بيت المال مردم قيمت بيشترى براى خانه ام بگيرم✨ 🍃بهت و تعجّب همه را فرا گرفت و يكى از اعضاى كميسيون كه از اقليتهاى دينى بود، از جا برخاست و راشد را بوسيد و گفت: ☀️«اگر اسلام اين است، من آماده ام براى مسلمان شدن...» جرعه ای از دریا، ج۲، ص۶۵۸ (علیه السلام) را در این کانال دنبال کنید 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 https://eitaa.com/darolsadeghiyon
https://eitaa.com/darolsadeghiyon ✍ داستان کوتاه پند آموز شیخی بود که به شاگردانش عقیده می آموخت ، لااله الاالله یادشان می داد ، آنرا برایشان شرح می داد و بر اساس آن تربیتشان می کرد. روزی یکی از شاگردانش طوطی ای برای او هدیه آورد، زیرا شیخ پرورش پرندگان را بسیار دوست می داشت. شیخ همواره طوطی را محبت می کرد و او را در درسهایش حاضر می کرد تا آنکه طوطی توانست بگوید: لااله الا اللّه طوطی شب و روز لااله الا الله می گفت. اما یک روز شاگردان دیدند که شیخ به شدت گریه می کند. وقتی از او علت را پرسیدند گفت : طوطی به دست گربه کشته شد. گفتند برای این گریه می کنی؟ اگر بخواهی یکی بهتر از آن را برایت تهیه می کنیم. شیخ پاسخ داد: من برای این گریه نمی کنم. ناراحتی من از اینست که وقتی گربه به طوطی حمله کرد ، طوطی آنقدر فریاد زد تا مُرد. با آن همه لااله الاالله که می گفت ، وقتی گربه به او حمله کرد ، آنرا فراموش کرد و تنها فریاد می زد. زیرا او تنها با زبانش می گفت و قلبش آنرا یاد نگرفته و نفهمیده بود. سپس شیخ گفت می ترسم من هم مثل این طوطی باشم ! تمام عمر با زبانمان لااله الاالله بگوییم و وقتی که مرگ فرارسد فراموشش کنیم و آنرا ذکر نکنیم ، زیرا قلوب ما هنور آنرا نشناخته است! آیا ما لااله الااللّه را با دلهایمان آموخته ایم چه تعبیر زیبایی
روزی بهلول بر هارون وارد شد. هارون گفت: ای بهلول مرا پندی ده.! بهلول گفت: اگر در بیابانی هیچ آبی نباشد تشنگی بر تو غلبه کند و می خواهی به هلاکت برسی چه می دهی تا تو را جرئه ای آب دهند که خود را سیراب کنی؟ گفت: صد دینار طلا.! بهلول گفت اگر صاحب آن به پول رضایت ندهد چه می دهی؟ گفت: نصف پادشاهی خود را می دهم.! بهلول گفت: پس از آنکه آشامیدی، اگر به مرض حیس الیوم مبتلا گردی و نتوانی آن را رفع کنی، باز چه می دهی تا کسی آن مریضی را از بین ببرد؟ هارون گفت: نصف دیگر پادشاهی خود را می دهم.! بهلول گفت: پس مغرور به این پادشاهی نباش که قیمت آن یک جرعه آب بیش نیست. 👈 هر روز با بهترین و همراه ما باشید↙️ https://eitaa.com/darolsadeghiyon
💥قناعت از ديدگاه سلمان فارسي💥 💮 روزي سلمان، اباذر را به مهماني دعوت كرد و اباذر نيز دعوت سلمان را قبول نمود و به خانه وي رفت. هنگام صرف غذا سلمان چند تكه نان خشك را از كيسه بيرون آورد و آنها را تر كرد و جلوي اباذر گذاشت. هر دو با هم مشغول ميل غذا شدند. اباذر گفت: - اگر اين نان نمك نيز داشت خوب بود. سلمان برخاست و از منزل بيرون آمد و ظرف آب خود را در مقابل مقداري نمك گرو گذاشت و براي اباذر نمك آورد. اباذر نمك را بر نان مي پاشيد و هنگام خوردن مي گفت: شكر و سپاس خداي را كه چنين صفت قناعت را به ما عنايت فرموده است. 💮 سلمان گفت: اگر قناعت داشتيم، ظرف آبم به گرو نمي رفت. 📚 بحارالانوارجلد2 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 👈 هر روز با بهترین و همراه ما باشید↙️ https://eitaa.com/darolsadeghiyon
♦️روزي سوداگري بغدادي از بهلول سوال نمود من چه بخرم تا منافع زياد ببرم؟ ♦️بهلول جواب داد آهن و پنبه. ♦️آن مرد رفت و مقداري آهن و پنبه خريد و انبار نمود اتفاقا" پس از چند ماهي فروخت و سود فراوان برد. ♦️باز روزي به بهلول بر خورد. اين دفعه گفت بهلول ديوانه من چه بخرم تا منافع ببرم؟ ♦️بهلول اين دفعه گفت پياز بخر و هندوانه. ♦️ سوداگر اين دفعه رفت و سرمايه خود را تمام پياز خريد و هندوانه انبار نمود و پس از مدت كمي تمام پياز و هندوانه هاي او پوسيد و از بين رفت و ضرر فراوان نمود. ♦️فوري به سراغ بهلول رفت و به او گفت در اول كه از تو مشورت نموده، گفتي آهن بخر و پنبه، نفعي برده. ولي دفعه دوم اين چه پيشنهادي بود كردي؟ تمام سرمايه من از بين رفت. ♦️بهلول در جواب آن مرد گفت روز اول كه مرا صدا زدي گفتي آقاي شيخ بهلول و چون مرا شخص عاقلي خطاب نمودي من هم از روي عقل به تو دستور دادم. ولي دفعه دوم مرا بهلول ديوانه صدا زدي، من هم از روي ديوانگي به تو دستور دادم . 😂 ♦️مرد از گفته دوم خجل شد و مطلب را درك نمود. 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 👈 هر روز با بهترین و همراه ما باشید↙️ https://eitaa.com/darolsadeghiyon
✳️امام سجاد علیه السلام قسم می خورد هر کس این آیات را قبل از زوال خورشید هفتادبار بخواند،طوری که هنگام کامل شدن زوال،ختم شود، خدا گناهان آینده و گذشته او را می بخشد،اگر در همان سال بمیرد بدون حساب بخشیده میشود: 👈اللهُ لا إِلهَ إِلاّ تا فِی اَلأَرضِ(بقره/255) 👈و ما بَینَهُما و ما تَحتَ الثَّری(طه/6) 👈عالِمُ اَلغَیبِ وَالشَّهادَه(در سوره های متعدد) 👈فلا یُظهِرُ عَلی غَیبِهِ أَحَدا(جن/26) 👈من ذَااَلَّذِی یَشفَعُ تا خالِدون.(بقره/257) موسوعه فضائل القرآن الحکیم/ص292 👈 هر روز با بهترین و همراه ما باشید↙️ https://eitaa.com/darolsadeghiyon
. 💠 ♻️ شیخ رجبعلی خیاط می‌گفت: من هر وقت که نماز می‌خواندم نمازهایی مثل نماز امام زمان یا نماز جعفر طیار از خداوند حاجتی می‌خواستم یک روز گفتم بگذار یک بار برای خود خدا نماز بخوانم و حاجتی نخواهم شاعر می‌گوید: تو بندگی چو گدایان به شرط مزد نکن که خواجه خود روش بنده‌پروری دارد همان شب شیخ رجبعلی خیاط در عالم خواب دید که به او گفتند چرا دیر آمدی؟ یعنی چه یعنی تو بادید 30 سال پیش به فکر این کار می‌افتادی حالا سر پیری باید بفهمی و نماز بخوانی و حاجتی طلب نکنی. ما هر وقت جایی گیر می‌کنیم و اصطلاحا دم‌‌مان در تله‌ای گیر می‌کند می‌گوییم خدا. این شعر را استاد من شیخ اکبر برهان 62 سال پیش در مسجد لرزاده بر روی منبر می‌خواندند و من هنوز به یاد دارم که: هر وقت که سرت به درد آید نالان شوی و سوی من آیی چون دردسرت شفا بدادم یاغی شوی و دگر نیایی ما هر وقت با خدا کار داریم خدا را صدا می‌زنیم چه قدر خوب است که وقتی هم که کاری نداریم بگوییم خدا 👈 هر روز با بهترین و همراه ما باشید↙️ https://eitaa.com/darolsadeghiyon
🔴 گرفتن از نظر علم 🔸در روز نخست ماه مبارک رمضان:👇 حرارت بدن 5/1 درجه پایین می آید که افرادی که دارای عفونت هستند، عفونت بدن کاهش پیدا می کند. 🔸از روز ماه مبارک رمضان تا :👇 عفونت های بدن دفع پیدا می کنند و همچنین کلسیم مازاد از بدن خارج می شود، معده شروع به پاکسازی می کند و مواد زائد را خارج می کند. 🔸از روز تا ماه مبارک رمضان:👇 پاکسازی سیستم عصبی و تقویت سیستم عصبی انجام می گیرد. 🔸از روز تا ماه مبارک رمضان:👇 پاکسازی عروق و قلب انجام می گیرد. غلظت خون در این روز ها پاکسازی و تخلیه می شود. 🔸از روز تا ماه مبارک رمضان:👇 تمامی عفونتها و مواد زائد از بدن بیرون می رود. 🔸در ماه مبارک رمضان:👇 با بدنی سالم و تصفیه شده از مواد زائد روبرو هستیم، به شرط تغذیه ای صحیح در ماه رمضان هر روز با بهترین و همراه ما باشید↙️ https://eitaa.com/darolsadeghiyon