آیتم تذکره . شعر و نثر برای تیغ جراحی
آیا تا کنون به این فکر کرده اید که تیغ جراحی آن تیغ تیز ، آن برنده ی خون ریز یاد آور افسانه ی چنگیز هم قافیه با واژه ی نی ریز در چه جاهایی کار برد دارد مثلادر شعر ، یا در اقتصاد ، یا در اتاق عمل و در خیلی جاهای دیگر
مثلا بین شاعر ها مرسوم است که هیچ تیغی برنده تر از تیغ ابروی معشوق نیست و اگر یک شاعر را به اتاق عمل ببرند به محض دیدن تیغ جراحی در دست پزشک می گوید
مرا از تیغ جراحی مترسان
که ابروی نگارم کم از آن نیست
به خون ریزی ابروی نگارم
نه در تهران که در کل جهان نیست
یا در اقتصاد بارها و بارها از سیاستمداران شنیده ایم که میگویند اقتصاد را باید به دست تیغ جراحی سپرد البته برای من جالب است و با خود می گویم مگر تیغ جراحی دست دارد که میخواهند به دستش بسپارند چرا به پایش نمی سپارند یا اصلا چرا اقتصاد را به اهلش نسپارند تا نیاز به اتاق عمل و تیغ جراحی نداشته باشد
مثلا فکر کنید من یک شاعر اقتصاد ندانم و در یک برنامه ی راه حل اقتصادی دعوت شده ام :
در میز گرد اقتصادی می روم تا
شاید برای مشکلی راهی بگویم
باید برای جلب افکار عمومی
از نرخ نان و سبزی و ماهی بگویم
بعد از نشستن رو به روی دوربین ها
افسوس خورده زیر لب آهی بگویم
تا شد سخن از چاله های اقتصادی
در اوج کبر و اوج خود خواهی بگویم :
باید به دست تیغ جراحی سپردش
از این سخن ها گاه و بی گاهی بگویم
حس می کنم این ها نشان از با کلاسی ست
گاهی اگر که جمله ای واهی بگویم
یا می شود برای کار برد تیغ جراحی در اتاق عمل هم حرف زد مثلا من فکر میکنم پزشکان همیشه نیاز نیست از داروی بیهوشی در اتاق عمل استفاده کنند و اگر بیمار را هوشیار وارد اتاق عمل کنند به محض دیدن تیغ جراحی خود به خود بیهوش می شود و نه تنها تسلیم پزشک چه بسا که جان به جان آفرین هم تسلیم کند
البته تیغ جراحی کاربرد های خیلی زیاد دیگری نیز دارد که اگر عمری بود در آینده برایتان قلم خواهم زد و همین بس که :
تیغ جراحی اگر داده به دستت روزگار
هر چه می خواهی ببر از گوشه ی نان کسی
گر هوس کردی برای شام خود سیخی کباب
با همان تیغت ببر از گوشه ی ران کسی
محمد درّودی
آیتم خود پرداز ( معرفی شاعر )
در دور دوم از گروه تیت و پر در برنامه ی بلا به دور
محمد ، بنده ی رب خلیلم
بلند و لاغرم چون دسته بیلم
اگر چه کوره ی رنگ است کارم
که در ظاهر شبیه یک وکیلم
همیشه ساکتم در جمع ها من
کسی هرگز ندیده قال و قیلم
گه خوشحالی ام چون حبه قندم
زمان تندی ام چون زنجبیلم
میان میوه های رنگ وا رنگ
من از چاکر غلامان شلیلم
جلا بخشم به هر مجلس از این رو
زنم در خانه می گوید جلیلم
خدا در من زیادی کرده دقت
زیادی دماغ من دلیلم
به قدری من شبیه یوسفم که
برای او رقیبی بی بدیلم
به هرجا دختری دیده ست من را
شده عاشق به این شکل شکیلم
زمان پول داری شاد و شنگم
به وقت تنگدستی رود نیلم
اگر چه رستمم درکوی و برزن
ولی در خانه ی خود زن ذلیلم
محمد درّودی
211.5K
گویش نیشابور
ِِامشَو هوای چَشم تو مور تیت و پر کیده
آز گونه هام ساحل دریای خزر کیده
چی رفت وآمدا د دیلم را نه افتیه
چی وعده ها کی از دیل تنگم گذر کیده
اینگار کی وقت خلقت تو دست روزگار
خورجین ایده هاش همَر زِر زُوَر کیده
از هر چی یک نشَنه ی خوبِ گرفته و
بعدش تو رَ ستَرَه ی شمس و قمَر کیده
تعداد کشته ها و اسیرات فرَوُنه
با دست تو زمَنه همَر دس ب سر کیده
شکه نِیه کی میثل مو هر شَو هزارته ر
لشگر موژَه های تو از داو بدَر کیده
کاشکِه خدا نظر کنه یک شَو ب مو مگر
دستش بیایَه با دیل تنگُم چکَر کیده
محمد درّودی
@darroudishaer
قربان چشم های همیشه بهاری ات
دنیا گرفته از غم چشم انتظاری ات
غرق غم است قلب تو از داغ مادرت
می ترسم از فراق تو و زخم کاری ات
از کوفه درد های فراوان کشیده ای
حق می دهم به حال تو و سوگواری ات
دلگرم جمکران تو هر روز هفته ام
ممنونم از حرارت این یادگاری ات
آقا همیشه در دل مان جاودان بمان
از ما مگیر لذت این همجواری ات
جان را بهای آمدنت کن عزیز من
تا با کمال میل بیایم به یاری ات
محمددرّودی
@darroudishaer
هدایت شده از سروده های محمد درّودی
AUD-20220904-WA0127.
12.71M
الهم الرزقنا زیاره الحسین فی الدنیا
شفاعه الحسین فی العقبی
این عشقه که
گدای درب خونتون باشم
همیشه زیر سایه تون باشم
حتی اگه فدای این راه شم
محاله که از تو جدا شم
آه اربابم آه اربابم حسین اربابم
الهم الرزقنا
این خوبه که
تویی امیر هر چی آزاده
خدا تو رو نشون من داده
میون آدمای این دنیا
دست منو به دست تو داده
آه اربابم ....
الهم الرزقنا ...
ارباب من
دلم هوای کربلا داره
تو چاره ای به هر چه بیچاره
یه لطفی کن به نوکرت آقا
دلم دیگه طاقت نمیاره
الهم الرزقنا زیاره الحسین فی الدنیا
شفاعه الحسین فی العقبی
آه اربابم ...
الهم الرزقنا ...
ممنونم که
با اینکه می دونی گنه کارم
به راه خود نکردی انکارم
دلم همیشه گرم تو بوده
زندگیمو به تو بدهکارم
الهم الرزقنا ......
شعر و سبک محمد درودی
با صدای استاد عزیز حاج صادق آهنگران
@darroudishaer
هدایت شده از سید احمد وحیدی | آقای اجرا
#فاطمیه
بغض دارم در گلو شب تا سحر این روز ها
می کند در مرگ من آخر اثر این روز ها
بوی دود و آتش و خاکستر و مسمار در
می کند حال مرا آشفته تر این روز ها
هر نشانی که شود یاد آور آن روز تلخ
می نماید شیعه را خونین جگر این روزها
تا صدای زنگ در گاهی به گوشم می رسد
بغض می گیرد مرا در پشت در این روز ها
مادری تا می زند شانه به موی دخترش
می شود چشمان هر بیننده تر این روز ها
چادر خاکی مادر هم گواهی روشن است
تا شود آشفته احوال پدر این روز ها
ای بسا حق می دهم از شدت این غم کسی
جان شود از پیکرش بیرون اگر این روز ها
ما کجا و گریه کردن در عزای فاطمه (س)
گر نبود از جانب بالا نظر این روز ها
#محمد_درّودی
https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
هدایت شده از یاران فرهنگ وهنرنیشابور بزرگ
💠 درخشش شاعران نیشابوری در سومین جشنواره استانی شعر طنز شهاب ترشیزی
🔷 سومین جشنواره استانی شعر طنز شهاب ترشیزی با درخشش شاعران گویشی نیشابوری عباس باقریه و محمد درودی با حضورهنرمندان و مسئولین در کاشمر به کار خود پایان داد.
🔶 مسئول امور فرهنگی اداره فرهنگ وارشاد اسلامی نیشابور اظهار کرد: پس از فراخوانی که داده شد ۳۱۴ اثر با موضوعات ازدواج و فرزندآوری، اقتصاد و اشتغال، آب و زندگی، محیط زندگی و فضای مجازی از ۱۳۲ شاعر به دبیرخانه جشنواره رسید که هیئتداوران متشکل از رضا رفیع، قاسم رفیعا، علی اصغر داوری ترشیزی بعد از بررسی و امتیازدهی نفرات برتر را برگزیدند.
🔷 نرجس مقدم پاشا گفت: سومین جشنواره استانی شعر طنز شهاب ترشیزی نسبت به دورههای قبل و به لحاظ کیفی و کمی شکوفاتر و پویاتر برگزار شد
🔶وی عنوان کرد: پس از بررسی آثار، عباس باقریه از نیشابور مقام دوم و محمد درودی از نیشابور نیز شایسته تقدیر شدند.
🔷 مسئول امور فرهنگی اداره فرهنگ وارشاد اسلامی نیشابور تصریح کرد: سومین جشنواره استانی شعر طنز شهاب ترشیزی با استقبال شاعران و علاقمندان به حوزه شعر در مجتمع فرهنگی هنری سرو کاشمر با تجلیل از شاعران برگزیده به کار خود پایان داد.
🔰 سیدباقرمیرعلمدار- روزنامه نگار