eitaa logo
درسهائی از مکیال
287 دنبال‌کننده
15 عکس
2 ویدیو
24 فایل
دراین‌کانال‌معرفت‌نورانی‌امام‌زمان‌علیه‌السلام‌ توسط‌حجت‌الاسلام‌علیرضانعمتی،براساس‌کتاب‌ شریف‌مکیال‌المکارم‌بیان‌میشود
مشاهده در ایتا
دانلود
جلسه 3⃣ 1⃣ أَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیم بِسمِ اللهِ الرَّحمَنِ الرَّحِيمُ 📚 صحبت دربارهٔ‌ باب اوّل از کتاب مکیال‌المکارم در وجوبِ معرفت امام زمان (علیه‌الصّلوة‌والسّلام) است که دو جهت هست در معرفت آن حضرت: جهت عقلی و جهت نقلی. ☘دلیل عقلی وجوب معرفت امام : 🖌 دلیل عقلی، منظور این است که ما انسان‌ها بدونِ اینکه در دنیا پیامبر دیده باشیم، امام دیده باشیم، (اینکه می‌گویم: در دنیا، خواهم گفت منظور چیست) بدون اینکه پیامبر یا امام دیده باشیم، وقتی یک پیامبر یا امام به سراغ ما می‌آید، چگونه تشخیص می‌دهیم این پیامبر خداست؟!! اینجا خدای تعالی ترازویی بنام «عقل» در روح ما، در قلب ما قرار داده که به وسیله‌ی آن تشخیص بدهیم که این آیا پیامبر خدا هست یا نیست؟!! لذا مردم حق دارند به کسی که می‌گوید: من پيامبر خدا هستم یا امام و حجّت خدا هستم، از او دلیل مطالبه کنند و بگویند: شما به چه دلیل حجّت خدا هستید؟!! حجّت خدا باید کاری را انجام دهد که غیر خدا نتواند انجام دهد والّا همهٔ افرادی که شیّاد و کلاهبردار هستند این ادّعا را می‌توانند بکنند. در اینجا عقل برای ما نگهدارنده است که ما را از اینکه در دامِ کلاهبرداران و شیّادان بیفتیم حفظ می‌کند و می‌گوید: شما باید از کسی که ادّعای نمایندگی و حجّت خدا می‌کند دلیل و نشانه بخواهید که آن نشانه و دلیل، «معجزه» است باید پیامبر و امام معجزه داشته باشد؛ یعنی چیزی، کاری که عاجزکننده همه‌ی خلق باشد. ☘ معنای معجزه: 🖌معجزه هم صیغه‌ی مبالغه هست؛ یعنی بسیار عاجزکننده. یعنی هیچ کس نتواند، جن و إنس جمع شوند نتوانند انجام بدهند. کاری که خدا فقط بتواند انجام بدهد که اثبات می‌شود از طرف خداست. آنجا دلیل عقلی است که عقل به ما می‌گوید که به این دلیل اثبات می‌شود که این نماینده‌ی خدای تبارک و تعالی است. در اصلِ وجودِ امام هم عقل خیلی به راحتی و روشنی حکم می‌کند که باید خداوند مخلوقاتش را، جن و إنس را هدايت و راهنمایی کند. نمی‌شود که خداوند این همه خلق بیافریند و مردمِ متفکّر و باشعور و بادرک مثلِ جن و إنس را بدونِ راهنما به حال خودشان رها کند و مثلِ مادی‌گرایانی که هستند و می‌گویند: زندگی همین دنیائی که می‌بینیم بیشتر نیست؛ نه به امامی معتقدند، نه به پیامبری. اما عقل می‌گوید: نمی‌شود خداوند مردم را بدون حجّت، بدون راهنما رها کند. اگر این کار را بکند، کارش حکیمانه نیست و ناقص است. مثلِ این است که مثلاً خدا یک جنینی را بیافریند ولی برای آن، مغز و قلب قرار ندهد، این نمی‌شود. ادامه دارد... ۱۲ ربیع‌الثانی۱۴۴۰ ۱۳۹۷/۹/۲۹ حجت‌الاسلام والمسلمین علیرضا نعمتی حفظه‌الله تعالی https://eitaa.com/darse_mekyal
جلسه 4⃣ 1⃣ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ أللَّھُـمَ عَـجِّـلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَج 📚دلایل وجوب معرفت امام (علیه‌السّلام): 🖌 دلایلی که ذکر می‌شود، دلیل عقلی‌اش را که عرض کردیم، این دلایلی که در روایات امام (علیه‌السّلام) ذکر می‌فرمایند این‌ها هم عقلی است، منتها از زبان امام (علیه‌السّلام) است. یک تذکّری در این باره بدهیم، چون می‌گویند: دلیل عقلی و دلیلی نقلی. دلیل نقلی معنایش این نیست که مثلاً یک چیز دیگر غیر از عقل است. 🍃دلیل عقلی فقط در آن قسمت‌هایی که ما می‌خواهیم حُجّیت امام را بپذیریم و پیامبریِ پیامبر یا امامتِ امام اثبات شود، آن می‌شود دلیل عقلی. تازه آن هم از تعالیم خودِ ارواح مطهره، از جانب خداوند در عالم ارواح بوده که برای اینکه انسان در جلسهٔ امتحان عالم دنیا، عقل داشته باشد؛ یعنی نگه‌دارنده داشته باشد که سقوط نکند. مثل ماشینی که مثلاً در کارخانه برایش ترمز درست می‌کنند، بعد می‌فرستند بیرون. ☘ حقیقیت عقل ولازمه آن برای سعادت بشر: 🖌در عالم ارواح آن ترمزی که ما را حفظ کند؛ یعنی عقل، یعنی نگه‌دارنده تا ما که به عالم دنیا می‌آییم حفظ شویم، عقل داشته باشیم. همان تعالیمی است که به آن می‌گوییم مثلاً عقلمان را بکار بیندازیم، ما را از بدبختی و جهنّم رفتن حفظ کند. لذا امام صادق (صلوات‌الله‌عليه) می‌فرمایند: ✨" عقل آن چیزی است که به‌وسیله او خدای رحمان عبادت شود". آن چیزی که آدم‌های فریب‌کار مثل معاویه استفاده می‌کردند، شیطنت و فریبکاری است. لذا اینکه می‌گوییم: دلیل عقلی و نقلی، برای این است که معنایش مشخص باشد. دلیل عقلی این است که عقلی که از عالم ارواح به ما ودیعت گذاشته شده، می‌گوید: در عالم دنیا هر ادّعایی را که کسی بگوید من پیامبر یا امام هستم، (که بوده‌اند کسانی که ادّعای امامت کردند یا ادّعای امام زمان بودن کردند در طول تاریخ غیبت کبری) به‌وسیله عقل بشود حق را از باطل تشخیص داد و هر کسی را قبول نکرد که این امام یا پیامبر باشد. 🍃لذا در روایتی که امام صادق (صلوات‌الله‌عليه) حال ائمه (علیهم السّلام) و صفاتشان را بیان می‌کنند، سوّمین روایت از کتاب مکیال‌ است که می‌فرمایند: ✨" إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَل أَوْضَحَ بِأَئِمَةِ الْهُدَی مِنْ أَهْلِ بَیْتِ نَبِیِّنَا عَنْ دِینِهِ.." خدای عزّوجلّ به‌واسطه ائمهٔ هدی (علیهم‌السّلام) از اهل بیت پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله)، دینش را واضح و روشن فرمود. دین یعنی روش، یعنی آن راه و روشی که مردم باید به طرف سعادت ابدی بروند. این، اسمش دین است. ☘ معنای دین: حالا، آن روشی که بایست در دنیا براساس آن زندگی کرد، باید مثل جادّه‌ای که باید واضح و مشخص باشد، این را خدا باید واضح کند. برای راننده‌ها باید مسیر جادّه مشخص باشد، نروند در بیابان‌ها سرگردان شوند. انسانها هم همین‌طور. خدای عزّوجلّ به‌واسطه ائمهٔ هدی (علیهم السّلام) از اهل‌البیت، مسیر دین را روشن کرده که مردم در آن مسیر حرکت کنند. ادامه دارد... ١۵ ربیع‌الثانی ١۴۴٠ ٩٧/١٠/٢ حجت الاسلام و المسلمین علیرضا نعمتی حفظه الله تعالی https://eitaa.com/darse_mekyal
۴١ ⃣ حجت‌الاسلام والمسلمین علیرضا نعمتی بسم الله الرحمن الرحیم یا اباصالح المهدی ادرکنی دومین درسی که از ماجرای حضرت یونس علیه السلام می‌گیریم، بحث ظهور شخصی است. ظهور شخصی به معنای برخورداری از نعمتهای معنوی و احیانا مادی زمان ظهور امام زمان ارواحنافداه است بدون آنکه انسان اختیار دیدار جسمی امام زمانش را در دست داشته باشد و مثلا هروقت دلش خواست آن حضرت را حضورا ملاقات کند، بتواند این کار را انجام دهد، نه چنین نیست و ظهور شخصی به این معنا است که مؤمن اهل تقوا و تزکیه نفس، با حال و روحیه چشم انتظاری امام زمانش، با آن‌که در عصر غیبت زندگی میکند و مانند بقیه مردم این عصر از دیدار امام زمانش محروم است، اما از خشنودی و رضایت آن حضرت که محوریت زندگی زمان ظهور است، محروم نیست و حتی ممکن است از لحاظ ظاهر، زندگی پرمشقت و سختی داشته باشد اما در باطن، قطعا از نعمت امامت امام زمانش بهره‌مند است و حتی ممکن است از تربیت شدگان بدست امام زمان علیه السلام در عصر ظهور هم بافضیلت‌تر باشد. این درس در آیهٔ ٨٧ و ۸۸ سوره مبارکه انبیاء مطرح شده که فرموده است: «وَذَا النُّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَن لَّن نَّقْدِرَ عَلَيْهِ فَنَادَىٰ فِي الظُّلُمَاتِ أَن لَّا إِلَٰهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنتُ مِنَ الظَّالِمِينَ (٨٧) فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَنَجَّيْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَكَذَٰلِكَ نُنجِي الْمُؤْمِنِينَ(٨٨)؛ :ﻭ ﺫﺍﺍﻟﻨﻮﻥ ( ﻳﻮﻧﺲ) ﺭﺍ (ﺑﻪ ﻳﺎﺩ ﺁﻭﺭ) ﺩﺭ ﺁﻥ ﻫﻨﮕﺎم ﻛﻪ ﺧﺸﻤﮕﻴﻦ ﺭﻓﺖ؛ ﻭ ﭼﻨﻴﻦ ﻣﻲ ﭘﻨﺪﺍﺷﺖ ﻛﻪ ﻣﺎ ﺑﺮ ﺍﻭ ﺗﻨﮓ ﻧﺨﻮﺍﻫﻴﻢ ﮔﺮﻓﺖ؛ (ﺍﻣﺎ ﻣﻮﻗﻌﻲ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻛﺎم ﻧﻬﻨﮓ ﻓﺮﻭ ﺭﻓﺖ) ﺩﺭ ﺁﻥ تاریکی‌ها ﺻﺪﺍ ﺯﺩ: «(ﺧﺪﺍیا!) ﺟﺰ ﺗﻮ ﻣﻌﺒﻮﺩﻱ ﻧﻴﺴﺖ! تو ﻣﻨﺰﻫﻲ! ﻣﻦ ﺍﺯ ﺳﺘﻤﻜﺎﺭﺍﻥ ﺑﻮﺩم! (٨٧) پس ﻣﺎ ﺩﻋﺎﻱ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﺟﺎﺑﺖ ﺭﺳﺎﻧﺪﻳﻢ ﻭ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺍﻧﺪﻭﻩ ﻧﺠﺎﺗﺶ دادیم ﻭ ﺍﻳﻦ ﮔﻮﻧﻪ ﻣﺆمنین ﺭﺍ ﻧﺠﺎﺕ ﻣﻲ ﺩﻫﻴﻢ! (٨٨)». آنچه در قضیه حضرت یونس علیه السلام درس است، نجات از زندان غم و اندوه ناشی از خطاهای انسان مؤمنی است که از امام زمانش فاصله گرفته و خداوند برای تنبیه او، او را دچار غم و اندوه میکند که حقیقتا زندان انفرادی و تنگی برای انسان باایمان است که در عصر غیبت امام زمان علیه السلام، تبدیل به یک زندان عمومی بزرگ شده که نامش همان عصر غیبت کبری است و نمونه کوچک آن در ٢۵ سال خانه نشینی امیرالمؤمنین علیه السلام در صدر اسلام شکل گرفت و اکثریت قریب به اتفاق مسلمانها در آن زندان محبوس شدند و با این‌که امیرالمؤمنین علیه السلام را می‌دیدند اما از او محروم بودند. آنها با بی وفایی و سستی در یاری امامشان، با دست خود این زندان را ساخته و خود را در آن محبوس کرده بودند. زندانی پر از غم و اندوه و نابسامانی فردی و اجتماعی؛ زندانی که فقط چندنفر انگشت شمار از آن نجات یافتند مانند سلمان و ابی‌ذر و مقداد و عمار یاسر. در آن زمان تاریک مسلمانها یا از روی ترس یا بخاطر بی معرفتی و بی‌ وفاییشان به امیرالمؤمنین علیه السلام، از سلام کردن در کوچه و خیابان نیز به آن حضرت ترس داشته و از آن بزرگوار دوری می‌کردند و بدین گونه خود را از امتیازات زندگی زیر نور عقل محروم کردند زیرا امیرالمؤمنین علی علیه السلام همان جایگاهی که مغز در بدن دارد و به هدایت تمامی اعضاء بدن مشغول است، امام علیه السلام نیز مغز جامعه‌ی بشریت است و محرومیت از ارتباط با او، محرومیت از نعمت عقل است. اگر بشر آن روز و بشر نسلهای بعد عقل میداشتند که ارتباطشان را با عقل حقیقی که حجت خداست، قطع نمی‌کردند. همین اتفاق در طول تاریخ پس از امیرالمؤمنین علیه السلام نیز تا الان ادامه داشته و مسلمانها هنوز نتوانسته‌اند خود را از این محرومیت و زندان مخوف جهل نجات دهند و نه تنها نتوانسته‌اند خود را نجات دهند، بلکه خود را زندانی نمیدانند و اگر زندانی بدانند، خود را در محرومیت از امام زمانشان مقصر نمی‌دانند و اگر هم مقصر بدانند، خود را بر آزادشدن از این زندان ناتوان میبینند و گوشه‌ای کِز میکنند تا زمان مرگشان فرا برسد. بیش از چهارده قرن است که چنین حالی دارند و به فکر نامه نوشتن و درخواست عفو از صاحب زندان، یعنی خداوند متعال نیستند و چون خود را در غائب شدن امام زمانشان گنهکار نمی‌دانند، خدا هم تا زمانی که صلاح بداند، آنها (جامعه‌ی شیعه) را در این زندان نگه میدارد و با دستور به خواندن نماز غفیله به آنان می‌فهماند خودتان در غیبت امام زمانتان مقصر هستید و مانند حضرت یونس نیستید که گناه خود را به گردن گرفت و ساحت قدسی پروردگار عالم را از این که بدی و ظلمی برای او خواسته باشد منزه دانست و خداوند متعال هم او را نجات داد و فرمود: «وکذلک ننجی المؤمنين : و این چنین ما مؤمنین را نجات می‌دهیم». ادامه دارد... https://eitaa.com/darse_mek