eitaa logo
دشت جنون 🇵🇸
4.3هزار دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
825 ویدیو
2 فایل
ما و مجنون همسفر بودیم در #دشت_جنون او به مطلبها رسید و ما هنوز آواره ایم #از_شهدا #با_شهدا #برای_دوست_داران_شهدا خصوصاً شهدای نجف آباد ـ اصفهان همه چیز درباره ی #شهدا (زندگینامه،وصیت نامه، خاطرات،مسابقه و ...) آی دی ادمین : @shohada8251 09133048251
مشاهده در ایتا
دانلود
دشت جنون 🇵🇸
🕊🌹🕊🥀🕊🌹🕊 #خاطرات_آزادگان #یکصد_ماه_اسارت #قسمت_دهم مثلاً دشمن می‌گفت نظم را رعایت کنید و ایشان می
🕊🌹🕊🥀🕊🌹🕊 ما اول فکر کردیم در سال ۱۳۶۷ آزاد می‌شویم و به کشور برمی‌گردیم. وقتی قطعنامه پذیرفته شد، تلویزیون عراق این خبر را اعلام کرد. آن شب عراقی‌ها تا صبح با تیراندازی کردن جشن گرفتند. ما در غم و غصه بودیم و نمی‌دانستیم چه اتفاقی افتاده که امام خمینی قطعنامه را پذیرفته است. ما از هیچ چیزی اطلاع نداشتیم. همه گفتند جنگ تمام شده و آزاد می‌شویم. از فردایش رفتار زندانبان‌های عراقی با ما خیلی خوب شد. تا اینکه زمان گذشت و دیدیم خبری از آزادی نیست. یکی از سخت‌ترین دوران‌های اسارت، زمان پس از قبول قطعنامه بود که دو سال طول کشید. مثلاً تیم فوتبال ایران و عراق در کویت با هم بازی کردند، ولی ما همچنان در عراق اسیر بودیم. دیگر با خودمان گفتیم قرار به آزادی اسرا نیست. تا اینکه عراق به کویت حمله کرد و به طور ناگهانی تلویزیون عراق اعلام کرد صدام می‌خواهد یک اطلاعیه تاریخی بخواند. صدام یکمرتبه اعلام کرد یکطرفه اسرا را آزاد خواهم کرد. راوی : 🕊 @dashtejonoon1🕊🌹
دشت جنون 🇵🇸
🕊🌹🕊🥀🕊🌹🕊 #خاطرات_آزادگان #یکصد_ماه_اسارت #آزادی_از_اسارت #قسمت_یازدهم ما اول فکر کردیم در سال ۱۳۶
🕊🌹🕊🥀🕊🌹🕊 روز چهارشنبه این اطلاعیه خوانده شد و روز جمعه ۲۶ مرداد هزار نفر از آزادگان در حال بازگشت به کشور بودند. تلویزیون هم این‌ها را نشان می‌داد. دیگر خاطرجمع شدیم که قرار است آزاد شویم. بیشتر آزادگان رفتند، اما ما در تکریت ماندیم. ۱۱۲ نفر را نگه داشتند و ما گفتیم ما را دیگر آزاد نمی‌کنند. روز‌ها می‌گذشت و خبری از آزادی ما نبود تا اینکه نیمه شب سوم شهریور ما را به یک اردوگاه دیگر بردند و بدون آب و غذا نگه داشتند. داشتیم از تشنگی هلاک می‌شدیم. دیدیم صلیب سرخ آمد. میز و صندلی گذاشتند و کارت صادر کردند که آیا می‌خواهید به ایران بروید یا نه؟ ما را تفتیش کردند و کتاب‌هایمان را از ما گرفتند و در نهایت سوار اتوبوس‌های قراضه‌ای کردند و بدون توقف و بدون دادن آب تا مرز خسروی آوردند. ما را مبادله کردند و چهار شهریور ۱۳۶۹ به میهن بازگشتیم. راوی : 🕊 @dashtejonoon1🕊🌹