eitaa logo
دشت جنون 🇵🇸
4.3هزار دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
828 ویدیو
2 فایل
ما و مجنون همسفر بودیم در #دشت_جنون او به مطلبها رسید و ما هنوز آواره ایم #از_شهدا #با_شهدا #برای_دوست_داران_شهدا خصوصاً شهدای نجف آباد ـ اصفهان همه چیز درباره ی #شهدا (زندگینامه،وصیت نامه، خاطرات،مسابقه و ...) آی دی ادمین : @shohada8251 09133048251
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷🕊🌴🌹🌴🕊🌷 خواب يكي از همرزمان ۴۸ ساعت قبل از با ماشيني كه به دستور وي از لجستيك لشكر به بنده واگذار شده بود با به مقر لشكر در سردشت آمديم . شب خاطره‌انگيزي را با هم سپري كرديم ، فرداي آن شب از بنده كليد ماشين را خواست ، به ایشان گفتم « اين ماشين هم مثل موتور در جزيره مجنون نشود ». در جزيره مجنون يك موتور داشتم و آن‌ را در اختيار هيچ كسي قرار نمي‌دادم ، هر كسي كه پيش مي‌رفت تا وي وساطت كند كه موتور را به او بدهم ، نتيجه‌اي نداشت . شرايط به همين منوال سپري ‌شد تا اينكه در عمليات خيبر در جزيره مجنون متوجه شدم كه موتور نيست . به سرعت پيش رفتم و جريان را با او در ميان گذاشتم . او به من گفت « نگران نباش، به موتور احتياج داشت ، به همين دليل از من خواست كه آن موتور را به او دهم و من هم نتوانستم حرفش را رد كنم و موتور را به او دادم » بعد از چند ساعت متوجه شديم كه بر اثر اصابت خمپاره‌ ، روي موتور به رسيده است . با درخواست كليد ماشين را به وي دادم و خودم به مهاباد آمدم ، نصف شب يكي از بچه‌هاي شاهرود خوابي ديده بود كه رژيم بعث ، لشكر را بمباران كرده است و همه بچه‌ها ايستاده‌اند و قلب‌هايشان آتش گرفته است. صبح آن روز به سراغ يكي از بچه‌هايي كه تعبير خواب مي‌دانست رفتیم و او گفت « قرار است بلايي به سر لشكر بيايد ، برويد صدقه جمع كنيد و دعاي رفع بلا را بخوانيد » كمتر از چند ساعت متوجه شديم كه و برادرش در همان ماشيني كه ۲ روز قبل از بنده تقاضا كرده بودند به رسيدند و خبر تمام قلب‌ها را آتش زد و خواب آن رزمنده تعبير شد ... 🌹 🌹 🕊 @dashtejonoon1🌴🌹
🌹🌴🥀🕊🥀🌴🌹 عاشقند... معشوقشان شاگردند... معلمشان است معلمند... درسشان است مسلحند... سلاحشان است ... مقصدشان است مستحکمند... تکیه گاهشان شادی روح و 🌴 @dashtejonoon1🥀🕊
🌴🌹🕊🥀🕊🌹🌴 مرگ حق است ، پس چه بهترکه حیات ابدی باشد . از خداوند بخواهیم که ، حیات ابدی ما باشد ،مانند مردم کوفه نباشید ، به فرمان امام خود باشید وگرنه باید ننگ و ذلت را پذیرا باشید . 🌴 @dashtejonoon1🕊🌹
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 🌓 ❤️ همیشه و همواره مقوله امنیت در جوامع بشری جزو دغدغه های مسئولان و مردم بوده و است و در این نقطه از جهان در خاک پاک جمهوری اسلامی ایران در منطقه پرآشوب و جنگ زده خاورمیانه، به برکت تقدیم مدافع امنیت است که مردم در دورترین مناطق در آرامش و امنیت کامل در حال کارهای روزمره و تفریحات خود هستند. ای 🌹ش🌹ه🌹ی🌹د🌹 من می گویم 🌴 شب تو تو بگو عاقبت شما 🌹 به و 🌷 🌷 را به نام تو می کنم 🌹 🌹 تاریخ : 🗓 1403/08/24 🗓 نحوه : درگیری با تروریست ها در منطقه عمومی شهرستان راسک 🌗 🌷 🌴 @dashtejonoon1🕊🌹
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 مصاحبه با چند ماه قبل 🌴 اهل مطالعه هستید؟ بله جلساتی هر هفته با چندی از مداحان در مباحث گوناگون بحث و گفتگو میکنیم و کتبی را مورد بحث قرار میدهیم. 🌴 بهترین تفریح شما چیست؟ دیدن فیلمهای دفاع مقدس 🌴 آیا تا به حال کلاس مداحی داشته اید؟ خیر بنده خود شاگردم 🌴 یک بیت شعری که به ان علاقه مند هستید ؟ بالای دفتر شعرم نوشته ام نابرده رنج گنج به من داده فاطمه (س) 🌴 نصیحت شما به جوانانی که در دستگاه امام حسین فعالیت میکنند؟ بنده خود جوان هستم و نیاز به نصیحت دارم ... 🥀 @dashtejonoon1🕊🌹
🕊🥀🌴🌹🌴🥀🕊 🌓 ❤️ از نسل پررنگ لاله ‏ها به اینجا کوچ کرده ‏ام، به سرزمین جست‏جو، به صحرای ایران اسلامی امروز. سوغات من از نسل سرخ دیروز، یادهای معطری است که مرا می ‏برد به گرمای تابستان‏های تلاش و جهاد، به عصرهای هُرمِ کار و آبادانی. حافظه ‏ام از زندگی‏نامه شقایق‏های صحرایی، سرشار شده است. به بذرهای فکر و قلم و آفرینش می ‏اندیشم در کویر بی ‏نشاط محرومیت‏ها و دردها، اکنون با مشتی ساقه که در زمین رویانده ‏ام، رو در رو شده ‏ام با اخمِ خشکِ کویرها. بر شانه ‏های من، بارهای بزرگ امانت سنگینی می ‏کند، امانتی میراث پر کشیدگان، برای اهالی فردا که در آرزوی پروازند. ای 🌹ش🌹ه🌹ی🌹د🌹 من می گویم 🌴 شب تو تو بگو عاقبت شما 🌹 به و 🌷 🌷 را به نام تو می کنم 🌹 🌹 تاریخ : 🗓 1403/08/24 🗓 🌗 🌷 🌴 @dashtejonoon1🕊🌹
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 یکی از عکس‌های شهید خرازی تصویری تقریبا محزون است که ماجرای آن به والفجر8 مربوط می‌شود. در جریان آزادسازی فاو در عملیات والفجر8 حسین خرازی فرمانده لشکر 14 امام حسین(ع) هم حضور فعال داشت. در میانه عملیات خبر سه تن از فرماندهان بزرگ را به او می‌دهند. یکی از آن‌ها بود که به مالک اشتر لشکر معروف بود زیرا اثری از ترس در وجودش نبود. دومین نفر بود به همراه یک فرمانده دیگر و شنیدن خبر این سه تن همزمان با هم برایش سخت بود. از ناراحتی شنیدن از دست دادن یارانش خرازی همانجا که خبر را شنید، نشست و به ستونی تکیه داد. یکی از دوستان اصفهانی آنجا این عکس حزن آلود را از ایشان گرفت. 🌹 @dashtejonoon1🌴🥀
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 🌓 ❤️ همیشه و همواره مقوله امنیت در جوامع بشری جزو دغدغه های مسئولان و مردم بوده و است و در این نقطه از جهان در خاک پاک جمهوری اسلامی ایران در منطقه پرآشوب و جنگ زده خاورمیانه، به برکت تقدیم مدافع امنیت است که مردم در دورترین مناطق در آرامش و امنیت کامل در حال کارهای روزمره و تفریحات خود هستند. ای 🌹ش🌹ه🌹ی🌹د🌹 من می گویم 🌴 شب تو تو بگو عاقبت شما 🌹 به و 🌷 🌷 را به نام تو می کنم 🌹 🌹 تاریخ : 🗓 1403/08/28 🗓 نحوه : توسط عوامل تروریستی در سراوان 🌗 🌷 🌴 @dashtejonoon1🕊🌹
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀 در شب عملیات بستان کار پیشروی بچه­ها به میدان وسیعی از مین خورد که بازکردن معبری از داخل آن میدان گسترده به زمان زیادی نیاز داشت و اگر بچه­های تخریب می خواستند معبر مورد نظر را باز کنند حتما سپیده سر می­زد و معلوم بود عراقی­های سنگر گرفته و پشت تیربارهای آماده در روز چه به حال و روز بچه ها می­آورند. فکری به ذهن فرمانده رسید. از رزمندگان گردانش خواست برای اینکه کار به صبح نکشد و با دمیدن آفتاب جان بسیاری از فرزندان امام بخطر نیفتد گروه­های پنج نفره ای برای پریدن بر روی میدان مین داوطلب بشوند. فوری و بدون کمترین تردیدی گروه­های متعدد پنج نفره­ای آماده شدند و با ذکر یا حسین و یا زهرا خود را بر روی میدان مین می­انداختند. بعضی از آنها در همان خیز اول در اثر انفجار مین یا مین­هایی به شهادت می­رسیدند و بعضی در خیزهای بعدی توفیق وصل نصیبشان می­شد. تو گویی کربلا تکرار شده بود. هفده گروه پنج نفره با پیکرهایی تکه تکه شده در مقابل چشم گریان دوستانشان در میدان مین افتاده بودند که نوبت به آخرین گروه رسید. این گروه هرچه خود را به میدان مین پرت کردند و دوباره و سه باره برخاستند و ذکر گویان خود را به میدان مین زدند هیچ خبری از شهادت نبود. هرچند ملائک الهی درِ جنت را موقتا به روی آنها بسته بودند اما بعضی از همین گروه در همان عملیات به دوستان شهیدشان ملحق شدند و به جنت لقای حق بار یافتند . 🥀 @dashtejonoon1🌹🌴
🌴🌹🕊🌷🕊🥀🌴 🌹 🌹 فرزند: سیدمحمد : 🗓 1340/09/29 🗓 محل تولد : آبادان وضعیت تاهل : متاهل شغل : ارتشی : 🗓 1366/09/01 🗓 محل : پیرانشهر ـ حاج عمران نام عملیات : نصر 9 مزار : 🥀 @dashtejonoon1🌹🌴
🌴💐🕊🥀🕊💐🌴 حکایت چهار شيرزن كه هشت سرباز عراقي را به اسارت گرفته بودند برادر يكي از اين زنان شجاع به رسيده بود. خواهر براي انتقام نقشه اي به اين صورت طرح مي كند، سه خواهر با سلاح پشت بوته اي پنهان مي شوند و خود با اسلحه اي در زير لباس به سمت سنگرهاي سربازان عراقي مي رود. سربازان كه هشت نفر بودند او را مي بينند و با سلاح هاي آماده آتش به سويش مي گشايند، اين خواهر، تظاهر به ترس مي كند. سربازان سلاح ها را غلاف كرده و به قصد تفريح به سمت او مي روند در همين لحظه او اسلحه اش را بيرون آورده سربازان را خلع سلاح مي كند و سه خواهر ديگر نيز آن ها را محاصره كرده و آن ها را به شهر مي آورند. هيچ كس باورش نمي شد كه اين خواهران با اين همه جرأت و جسارت زير باران گلوله بروند و اسير بگيرند. 🌹 @dashtejonoon1🌴🥀
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 🌓 ❤️ همیشه و همواره مقوله امنیت در جوامع بشری جزو دغدغه های مسئولان و مردم بوده و است و در این نقطه از جهان در خاک پاک جمهوری اسلامی ایران در منطقه پرآشوب و جنگ زده خاورمیانه، به برکت تقدیم مدافع امنیت است که مردم در دورترین مناطق در آرامش و امنیت کامل در حال کارهای روزمره و تفریحات خود هستند. ای 🌹ش🌹ه🌹ی🌹د🌹 من می گویم 🌴 شب تو تو بگو عاقبت شما 🌹 به و 🌷 🌷 را به نام تو می کنم 🌹 🌹 تاریخ : 🗓 1403/08/28 🗓 نحوه : توسط عوامل تروریستی در سراوان 🌗 🌷 🌴 @dashtejonoon1🕊🌹
💐🌼🌺🍀🌺🌼💐 ما روح الله... فاتحان و روز اول گفتیم .. تا به آخر هستیم این دلها جز... نیست راه و رسم ما جز... نیست 💐 💐🌺 💐 @dashtejonoon1🌺🌼
🕊🥀🌴🌹🌴🥀🕊 🌓 ❤️ از نسل پررنگ لاله ‏ها به اینجا کوچ کرده ‏ام، به سرزمین جست‏جو، به صحرای ایران اسلامی امروز. سوغات من از نسل سرخ دیروز، یادهای معطری است که مرا می ‏برد به گرمای تابستان‏های تلاش و جهاد، به عصرهای هُرمِ کار و آبادانی. حافظه ‏ام از زندگی‏نامه شقایق‏های صحرایی، سرشار شده است. به بذرهای فکر و قلم و آفرینش می ‏اندیشم در کویر بی ‏نشاط محرومیت‏ها و دردها، اکنون با مشتی ساقه که در زمین رویانده ‏ام، رو در رو شده ‏ام با اخمِ خشکِ کویرها. بر شانه ‏های من، بارهای بزرگ امانت سنگینی می ‏کند، امانتی میراث پر کشیدگان، برای اهالی فردا که در آرزوی پروازند. ای 🌹ش🌹ه🌹ی🌹د🌹 من می گویم 🌴 شب تو تو بگو عاقبت شما 🌹 به و 🌷 🌷 را به نام تو می کنم 🌹 🌹 🌗 🌷 🌴 @dashtejonoon1🕊🌹
🌴🌹🕊🥀🕊🌹🌴 حسین از بچه های انتخابی گردان بود که دوره آموزش شنا و غواصی را چند ماه قبل در شهر تبریز طی کرده و هنگام آموزش نیروهای گردان در کناررودخانه کارون بعنوان مربی به بچه ها شنا و غواصی یاد می داد و حسابی هم باهاشون گرم گرفته و سر و کله میزد، بچه ها هم که اکثریت شون اصلا شنا بلد نبودن و با آب و لوازم غواصی واقعا بیگانه بودند، خیلی سخت و دشوار تمرینات را یاد گرفته و انجام می دادند و با کارها و حرکات خنده دارشون مدام نظم کلاس را بهم میزند و موجب شاکی شدن حسین می شدند . حسین هم که اصلا اهل فرمانده بازی و عصبانیت نبود، وقتی خیلی اذیت می شد، هی با خنده می گفت : الهی همگی تو آب شهید شیم ! آخه یه کم مثل بچه های باکلاس و درس خون رفتار کنید تا به کارمون برسیم ! وقت نداریم ها ! و بچه ها هم با شوخی و خنده می گفتند : آخر چرا تو خشکی نه !؟ تو آب !؟ حسین هم یه قیافه جدی میگرفت با لبخند می گفت : یک جای تو کتابها خوندم که ثوابش خیلی و خیلی زیاده ! آخرش هم حرفش به جاش افتاد و با همون بچه هائی که شنا و غواصی کار می کرد، اونطرف رودخانه اروند کنار اسکله چهارچراغه عراق میون موانع خورشیدی گیر افتاده و با انفجار مین منور همه شون شناسائی شده و داخل آب به رسیدند . 🥀 @dashtejonoon1🌹🌴
🕊🥀🌴🌹🌴🥀🕊 🌓 ❤️ از نسل پررنگ لاله ‏ها به اینجا کوچ کرده ‏ام، به سرزمین جست‏جو، به صحرای ایران اسلامی امروز. سوغات من از نسل سرخ دیروز، یادهای معطری است که مرا می ‏برد به گرمای تابستان‏های تلاش و جهاد، به عصرهای هُرمِ کار و آبادانی. حافظه ‏ام از زندگی‏نامه شقایق‏های صحرایی، سرشار شده است. به بذرهای فکر و قلم و آفرینش می ‏اندیشم در کویر بی ‏نشاط محرومیت‏ها و دردها، اکنون با مشتی ساقه که در زمین رویانده ‏ام، رو در رو شده ‏ام با اخمِ خشکِ کویرها. بر شانه ‏های من، بارهای بزرگ امانت سنگینی می ‏کند، امانتی میراث پر کشیدگان، برای اهالی فردا که در آرزوی پروازند. ای 🌹ش🌹ه🌹ی🌹د🌹 من می گویم 🌴 شب تو تو بگو عاقبت شما 🌹 به و 🌷 🌷 را به نام تو می کنم 🌹 🌹 🌗 🌷 🌴 @dashtejonoon1🕊🌹
🕊🥀🌴🌹🌴🥀🕊 🌓 ❤️ از نسل پررنگ لاله ‏ها به اینجا کوچ کرده ‏ام، به سرزمین جست‏جو، به صحرای ایران اسلامی امروز. سوغات من از نسل سرخ دیروز، یادهای معطری است که مرا می ‏برد به گرمای تابستان‏های تلاش و جهاد، به عصرهای هُرمِ کار و آبادانی. حافظه ‏ام از زندگی‏نامه شقایق‏های صحرایی، سرشار شده است. به بذرهای فکر و قلم و آفرینش می ‏اندیشم در کویر بی ‏نشاط محرومیت‏ها و دردها، اکنون با مشتی ساقه که در زمین رویانده ‏ام، رو در رو شده ‏ام با اخمِ خشکِ کویرها. بر شانه ‏های من، بارهای بزرگ امانت سنگینی می ‏کند، امانتی میراث پر کشیدگان، برای اهالی فردا که در آرزوی پروازند. ای 🌹ش🌹ه🌹ی🌹د🌹 من می گویم 🌴 شب تو تو بگو عاقبت شما 🌹 به و 🌷 🌷 را به نام تو می کنم 🌹 🌹 🌗 🌷 🌴 @dashtejonoon1🕊🌹
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀 قیام گرگان، ۷۷ روز قبل از پیروزی انقلاب اتفاق افتاد که در آن اهالی گرگان، بندرگز، کردکوی، علی آباد و تعدادی از ترکمن‌های منطقه در اعتراض به جنایت ۲۹ آبان حکومت شاهنشاهی در یورش به صحن و به رساندن زائران به خیابان های گرگان آمده و علیه رژیم تظاهرات کردند. واکنش ماموران ژاندارمری به معترضان تیراندازی مستقیم بود که به استناد مدارک کتب تاریخی و اسناد ۱۴ نفر به رسیده و بیش از صد تن شدند. صبح روز سال ۱۳۵۷ حدود ۳۰ هزار نفر از مردم استرآباد ساکن محدوده ای به وسعت بندرگز تا علی آباد در فلکه امامزاده عبدالله گرگان جمع شدند تا ضمن علنی کردن اطاعت خود از فرمان مبنی بر برگزاری عزای عمومی واقعه ۲۹ آبان، خشم و ناراحتی خود را از اتفاق رخ داده در حرم مطهر نشان دهند. تجمع مردم برای یک راهپیمایی آرام بود اما ماموران رژیم پهلوی در همان آغاز تظاهرات با تیراندازی مستقیم مانع بلندشدن صدای اعتراض مردم شدند و خیابان مول‌اندروژ (پنج آذر فعلی) را به دریایی از خون و اشک و فریاد تبدیل کردند. بر اساس صورت جلسات به جا مانده از گروه ضربت ژاندارمری و کلانتری‌ها و نیروهای شهربانی گرگان و ساواک، ماموران رژیم پهلوی از ساعت ۸ صبح تا آخر شب حدود انواع برای سرکوب مردم بی دفاع گرگان شلیک کردند. 💐 @dashtejonoon1🌺💐
🕊🥀🌴🌹🌴🥀🕊 🌓 ❤️ دنیا برای تو قفسی بود که حتی هیچ گنجشک کوچکی تحملش را نداشت چه برسد به تو که سیمرغی بودی. همه به من می ‏گویند خوش به حالت که داده ‏ای؛ اما من می ‏ترسم از این بار امانتی که برایم گذاشته ‏ای. من دلهره دارم از این میراث گرانبهایی که زانوانم را به لرزه انداخته است. کمکم کن تا فراموش نکنم که تو برای چه خون داده ‏ای! کمکم کن تا فراموش نکنم که داده ‏ام! خدا کند که یادمان نرود چه کبوتران عزیزی بودند! ای 🌹ش🌹ه🌹ی🌹د🌹 من می گویم 🌴 شب تو تو بگو عاقبت شما 🌹 به و 🌷 🌷 را به نام تو می کنم 🌹 🌹 🌗 🌷 🌴 @dashtejonoon1🕊🌹
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 خاطره تکان دهنده از و ایثار یک در شب مرحلهٔ سوم عملیات والفجر۴ ستون نیروهای گردان مالک، به چند رشته سیم خاردار حلقه ای دشمن رسیدند که راه گردان را سَد کرده بود آنجا یکی از برادرها وقتی می بیند خطر اِتلاف وقت و عقب ماندن گردان مالک از سایر گردان ها، دارد عملیات را تهدید می کند با شکم روی سیم های خاردار حلقوی می خوابد و به بچه های گردان مالک می گوید : برادرها ، معطل نکنید ، پایتان را روی من بگذارید و از اینجا رد بشوید بچه بسیجی ها، از سر ناچاری پذیرفتند و همگی پا بر روی پشت آن برادر گذاشتند و از آنجا عبور کردند بر اثر فشار تدریجی وارد آمده بر سیم های حلقوی این سیم ها به زمین نزدیک می شوند و مینی که دشمن در زیر سیم های خاردار کاشته بود عمل می کند و زیر شکم آن برادر منفجر می شود و می کند . در تمام ارتش های دنیا ، نیروهایی که انگیزهٔ بدون معرفت عمیق دارند وقتی به میدان جنگ می آیند ، می بینی کُپ می کنند و از جای خودشان تکان نمی خورند و از گلوله می ترسند . شناخت می خواهد که انسانی داوطلبانه روی مین بخوابد . سینه اش را بگذارد روی سیم خاردار تا دیگران از روی بدن او ، رد بشوند شوخی نیست . ۱۳ آذر ۱۳۶۲ منبع : کتاب به روایت همت، ص۹۵۴ 🌹 @dashtejonoon1🌹🌴
🌺🌼🌺🌼🌺🌼🌺 بسیجی شهد به خداست مکتب ز مکتب ها جداست گر سر و پا و تن و جان می دهد بس همین حالت که را رواست "مردانِ دلاورانِ غیور تلاش گرانِ بی ادعا... لقمه نانی برداشتند و جانشان را گذاشتند ... بی ادعایِ ... این تمامِ سهم شان بود از سفره ی ... 💐 @dashtejonoon1💐🌺
🕊🥀🌴🌹🌴🥀🕊 🌓 ❤️ دنیا برای تو قفسی بود که حتی هیچ گنجشک کوچکی تحملش را نداشت چه برسد به تو که سیمرغی بودی. همه به من می ‏گویند خوش به حالت که داده ‏ای؛ اما من می ‏ترسم از این بار امانتی که برایم گذاشته ‏ای. من دلهره دارم از این میراث گرانبهایی که زانوانم را به لرزه انداخته است. کمکم کن تا فراموش نکنم که تو برای چه خون داده ‏ای! کمکم کن تا فراموش نکنم که داده ‏ام! خدا کند که یادمان نرود چه کبوتران عزیزی بودند! ای 🌹ش🌹ه🌹ی🌹د🌹 من می گویم 🌴 شب تو تو بگو عاقبت شما 🌹 به و 🌷 🌷 را به نام تو می کنم 🌹 🌹 🌗 🌷 🌴 @dashtejonoon1🕊🌹
🥀🌴🕊🌹🕊🌴🥀 این نوکرهای چپ و راست این انگل‌ها، این چپاول‌گران و معاونین چپاول‌گران بدانند این حرکات مذبوحانه را نمی‌توانند ادامه دهند. با ترور شخص، میدان برای آنها باز نخواهد شد. ملت ما همه مبارزند، زن و مَردِ ملت ما سربازند . باید بدانند که گذشت آن زمان! به جای خود بنشینید! مثل خفاش از سوراخ‌ها بیرون نیایید! ترور برای شما فایده ندارد . جوانان ما همه برای حاضرند. 📚صحیفه نور ،جلد ١۶، صفحه ١٣۶ شادی روح و 🌹 @dashtejonoon1🍀🌴
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹 ، ۱۴ ساله است که تنها به جرم داشتن و شرکت در راهپیمایی علیه مورد خشم منافقین قرار گرفته و در شب اول فروردین سال ۱۳۶۱ وقتی از مسجد بازمی‌گشت، منافقین او را ربودند و با گره زدن چادرش او را کردند و به رساندند. پیکر مطهر ، سه روز بعد پیدا شد و با غرقِ به خون ۳۶۰ عملیات در اصفهان تشییع و در به خاک سپرده شد . 🌹 @dashtejonoon1🥀🕊
🕊🥀🌴🌹🌴🥀🕊 🌓 ❤️ دنیا برای تو قفسی بود که حتی هیچ گنجشک کوچکی تحملش را نداشت چه برسد به تو که سیمرغی بودی. همه به من می ‏گویند خوش به حالت که داده ‏ای؛ اما من می ‏ترسم از این بار امانتی که برایم گذاشته ‏ای. من دلهره دارم از این میراث گرانبهایی که زانوانم را به لرزه انداخته است. کمکم کن تا فراموش نکنم که تو برای چه خون داده ‏ای! کمکم کن تا فراموش نکنم که داده ‏ام! خدا کند که یادمان نرود چه کبوتران عزیزی بودند! ای 🌹ش🌹ه🌹ی🌹د🌹 من می گویم 🌴 شب تو تو بگو عاقبت شما 🌹 به و 🌷 🌷 را به نام تو می کنم 🌹 🌹 🌗 🌷 🌴 @dashtejonoon1🕊🌹