eitaa logo
دشت جنون 🇵🇸
4.3هزار دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
825 ویدیو
2 فایل
ما و مجنون همسفر بودیم در #دشت_جنون او به مطلبها رسید و ما هنوز آواره ایم #از_شهدا #با_شهدا #برای_دوست_داران_شهدا خصوصاً شهدای نجف آباد ـ اصفهان همه چیز درباره ی #شهدا (زندگینامه،وصیت نامه، خاطرات،مسابقه و ...) آی دی ادمین : @shohada8251 09133048251
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🕊💐🥀💐🕊🌹 بعد از تو تا همیشه شبها و روزها بی مهر و ماه از کنار من می گذرند اما در عمق سینه ها خورشید قصه های دلاوریهایت همواره روشن است . شادی روح و 🌹 @dashtejonoon1🕊🌹
🥀🕊🌴🌹🌴🕊🥀 است ‌دیگر . . . گاهی خیلی دلتنگ ‌می شود شادی روح و 🌹 @dashtejonoon1🥀🍀
🕊🌹🌴🥀🌴🌹🕊 خیلی حال میده یه بچه خوشگل دنیا بیاری خیلی حال میده تو کودکی همه جا از ادبش و تو بزرگی از اخلاق و صفا و صمیمیتش حرف بزنند خیلی حال میده به سنین جوانی که رسید وقتی نگاش کنی دلت بره ولی از همه اینا باحال تر می دونی چیه؟ اینه که وقتی بعد چندین سال چشم انتظاری پسر خوشتیپتُ بیارن ، کفن ُ بگیری سمت آسمون و آروم بگی : .. 🌹 @dashtejonoon1 🌼🌹
🥀🌹🕊💐🕊🌹🥀 ڪه شوے یڪبار میشوے ڪه باشے صدبار و ڪه باشے هر ثانیـه باز آئینه ، آب ، سینے و چاے و نباٺ باز پنجشنبه ‌‌‌و یاد با 🥀 @dashtejonoon1🌹🥀
🕊🌹🌴🥀🌴🌹🕊 در عمق سکوت تو هزاران است چون کوه صبور بر سر تو است بر دست تو صد هزار بوسه که تو پاک و بی بدیل و ژرف است بوسه ی بر دستان 🌹 @dashtejonoon1🥀🌹
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀 نذر ڪردم تا بیایے هرچه دارم مـال تو چشم هاے خسته‌ے پر انتظارم مـال تو یڪ دل دیوانه دارم با هزاران آرزو آرزویم هیچ قلب بیقرارم مـال تو ... غَمِ یوسُف بکُشد! عاشق کنعانی را ... شادی روح و 🌹 @dashtejonoon1🕊🥀
🕊🌹🌴🥀🌴🌹🕊 نبوده‌ای که بدانی غم آتش به جان می‌زند با ، دست بر دعا آتش به هر چه می‌زند 🌹 @dashtejonoon1🌴🥀
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀 مادر بالای سرش قرآن گرفت، او از زیر قرآن رد شد و از مادر خداحافظی کرد. مادر پشت سر فرزندش کاسه ای آب ریخت تا فرزندش دوباره به آغوشش باز گردد، دوباره عطر تنش را ببوید و طعم مادری را بچشد، اما نمی دانست که این دیدار آخر آنهاست، قدم هایی که فرزندش از در خانه برمیدارد و او از پشت نظاره گر است، آخرین قدم برداشتن هاییست که از فرزندش می بیند. چندی بعد خبر فرزندش به گوشش می رسد و این داغ همیشه بر سر دل او خواهد ماند که دوباره فرزندش را در آغوش بکشد و دوباره عطر تنش را ببوید. مادران را می گویم، همان ها که روزی قرآن به دست فرزندشان را بدرقه کردند اما نمی دانستند این بدرقه آخرین بدرقه شان است. شادی روح و 🥀 @dashtejonoon1🕊🌹
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀 چه کسی خبر دارد از حال آن مادری که جسد بی جان فرزندش را می بیند و نوازش می کند؟ چه کسی خبر دارد که در دل او چه می گذرد؟ فرزندش می توانست ازدواج کند، می توانست زندگی تشکیل دهد و به مانند هزاران انسان دیگر او هم برای مادرش حق فرزندی را به جا آورد اما فرزند او این کار را نکرد. فرزند برای میهنش جان داد تا همین هزاران نفر بتوانند طعم واقعی زندگی را بچشند. حتما تا به حال فهمیده ای درباره چه کسانی حرف میزنم، مادران را می گویم، همان ها که فرزندشان را با هزاران امید و آرزو بزرگ کردند و بعد یک اتفاق، یک جنگ، یه سانحه فرزندشان را آسمانی کرده و به آسمان ها پیش خدا برد. شادی روح و 🥀 @dashtejonoon1🕊🌹
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀 خیلی از مادران # هستند که هنوز هم که هنوز است پیکر فرزندشان را ندیده اند، خیلی از آنها دیدار با فرزندشان را به آخرت موکول کرده اند و بسیاری از آنها در آرزوی یک بار دیدن پیکر فرزندشان زندگی می گذرانند و هنوز نفس میکشند. اما چه بد است رسم روزگار، رسمی که ستمی بزرگ در حق این مادران کرد، رسمی که جگر گوشه شان را از آنها ستاند و هیچگاه فرصت دیداری دوباره به آنها نداد. شادی روح و 🥀 @dashtejonoon1🕊🌹
🌹🌴🥀🕊🥀🌴🌹 گاهی وقت ها ساعت ها زل می زند به مادر شهیدی که بر سر مزار پسرش نشسته است. دلش طاقت نمی آورد و مثل همیشه بغض سی و چند ساله اش دوباره در کنار مزار شهدای گمنام می شکند. خورشید به آسمان پنج شنبه که می رسد دلشوره هم با خودش می آورد. و این دلشوره برای یک روز و یک هفته و یک سال نیست، عمریست با این دلشوره زندگی کرده است. عمریست با این دلشوره از خواب برخواسته، نفس کشیده و تا به امروز را طاقت آورده است. مثل همان دلشوره ای که روز اول مادر شدن آمده بود سراغش، همان روزی که قنداقه تنها پسرش را به دستش دادند. همان روزی که وقتی چشمش به روی ماه نوزادش افتاد چهار قل و آیةالکرسی از روی لبش کنار نرفت. راستش را بخواهی دلش عجیب دوباره هوای آن روی ماه را کرده است. هر پنج شنبه کارش همین است، اصلا تمام دلخوشی زندگی اش همین پنج شنبه هاست. نمی داند چرا؟ اما همین که چادر سیاهش را بر سر می کند یاد آخرین روز رفتن جگرگوشه اش می افتد، یاد آن روزی که چادرش را دودستی گرفته بود و قسمش می داد تا اجازه رفتن را بگیرد، اجازه پر کشیدن را. شادی روح و 🌹 @dashtejonoon1 🕊🥀
🌴🕊🌷🌴🌷🕊🌴 کسی چه می‌داند من امروز چند بار فرو‌ ریختم و چند بار دلتنگ شدم؟!! از دیدنِ کسی که فقط پیراهنش شبیه تو بود ...! 🌴 @dashtejonoon1🕊🌷
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀 می گفت : چه وقت رفتنه گفت : میرم تا تنها نباشه ...! حال چه کنم که نه هست و نه ... ۳۶ ساله ... تو این شهر شلوغ تنهای تنهام ...!!! ... شادی روح و 🥀 @dashtejonoon1🕊🌹
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀 وقتی داری از رسیدگی به خانواده شهدا صحبت می کنی، وقتی می گویی همه جا آنها در اولویت هستند و از این دست حرف ها، کمی با خود به فکر فرو برو که صاحب فرزندی شده ای، هر روز به قد و قامتش نگاه میکنی و لذت می بری و چشم می کشی تا بزرگ شود. فرزندت بزرگ می شود و ثمره زندگی ات را به چشم می بینی. ناگهان اتفاقی می افتد و فرزندت برای همیشه از پیشت می رود، آن زمان چه حسی داری؟ چه مال و ثروتی می تواند برایت جای فرزندت را پر کند؟ اگر خوب فکر کنی می بینی حتی اگر بزرگترین دارایی ها را هم در اختیار این خانواده ها به خصوص مادران قرار دهی باز هم نمی توانی ذره ای از غم دوری فرزندشان را کم کنی. شادی روح و 🥀 @dashtejonoon1🕊🌹
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹 بهش می گفتن امّ الشهدا آخه سه تا از بچه هاش و یه برادر و یه دامادش رو برای اسلام داده بود. هیچ وقت عصبانے ندیدیمش، جز یه بار اونم یه روز عصر بود که همگی توی حیاط نشسته بودیم، مامان از خستگی خوابش برد، ما هم بے سر و صدا آماده شدیم که برای نماز مغرب بریم مسجد، وقتے داشتیم از دَر می رفتیم بیرون، پا شد و خیلی بلند « استغرالله » و « لا اله الا الله» گفت و با عصبانیت پرسید: پس چرا بیدارم نکردین؟ گفتیم: آخه خسته بودی، ما هم دلمون نیومد بیدارت کنیم! همونطور که داشت وضو می گرفت گفت: من همه زندگیم به نماز اول وقته، نمی خوام باشم، تا حالا به هیچ دلیلی نماز اول وقت رو ترک نکردم. 🌹 @dashtejonoon1🥀🕊
💐✉️🌺🌼🌺✉️💐 خواهر از سختی سال‌های انتظار و چشم انتظاری می‌گوید که تمام این سال‌ها منتظر خبری از بود. می‌گوید : این سال‌های انتظاری خیلی سخت گذشت. تا در می‌زدند در را به امید خبری از باز می‌کرد. که در محل ما نامه می‌آورد دیگر به کوچه ما نیامد ، چون هر بار که او می‌آمد به کوچه رفته و می‌گفت : « داخل نامه‌ها را ببینید شاید من نامه فرستاده باشد » هم نگاه می‌کرد و می‌گفت : « مادر من چیزی ندارم » آخر رفته بود از مأموریت در آن محل داده بود و گفته بود من را در کوچه این نفرستید، من طاقت ندارم . این می‌آید به امید خبری جلوی موتور من و از حال می‌رود و من هم حالم بد می‌شود . ✉️ روز جهانی پست گرامی باد ✉️ @dashtejonoon1🌹✉️
🥀🌹🕊🌷🕊🌹🥀 خیلی خوب می شه بچه خوشگل دنیا بیاری! خیلی خوب می شه تو کوچیکی همه جا از ادبش و تو بزرگی از اخلاق و صفا و صمیمیتش حرف بزنند! خیلی خوب می شه به سنین جوانی که رسید وقتی نگاش کنی دلت بره! خوشگل، خوشتیپ، شیک... خیلی خوب می شه وقتی حرف ِرهبر و وطن و ناموس میاد وسط دیگه بی خیال همه چیز بگه می خوام برم و تو بگی خدا یارت مادر! ولی از همه اینا خوبتر می دونی چیه؟ خودت بری تو قبر و پسر رشید و خوشتیپت رو که حالا برای دفاع از حریم ولایت تیکه تیکه شده بلند کنی کفن رو بگیری و آروم تو دلت بگی... ..... شادی روح و 🥀 @dashtejonoon1🕊🌹
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 قرآن بر سر بدرقه‌ام ڪردے ڪہ سلامت بازگردم .. اما چگونه سـرِ عـزیزِ زهرا بر نِے، عزیزِ تو سر بر بدنش باشد؟! مےروم ڪه سر دَهَم.. تا سر بلندت ڪنم... نزد حضرت مادر.... شادی روح و 🥀 @dashtejonoon1🕊🌹
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 فاطمه طوسی مادر مدافع حرم محمدرضا دهقان که ۲ برادرش نیز در دفاع مقدس و حمله کوموله‌ به شهرهای مرزی به رسیده‌اند . درباره شب قبل از پسرش این‌گونه روایت کرده است : شب قبل از محمدرضا احساس کردم ، مهر محمدرضا از دلم جدا شده است ، آن موقع نیمه‌شب از خواب بیدار شدم ، حالت غریبی داشتم ، آن شب برادر در خواب به من گفت : خواهر نگران نباش محمدرضا پیش من است . صبح که از خواب بیدار شدم حالم منقلب بود ، به بچه‌ها و همسرم گفتم شما بروید بهشت زهرا س ، من خانه را مرتب کنم . احساس می‌کردم مهمان داریم ، عصر بود که همسرم ، مهدیه دخترم و محسن پسر کوچکم از بهشت زهرا س آمدند ، صدای زنگ در بلند شد ، به همسرم گفتم حاجی قوی‌ باش خبر محمدرضا را آورده‌اند . وقتی حاجی به اتاق بازگشت به من گفت فاطمه محمدرضا زخمی شده است ، من می‌دانستم محمدرضا به آرزویش رسیده است . محمدرضا دهقان‌ امیری متولد ۲۶ فروردین‌‌ماه سال ۱۳۷۴ به عنوان فرزند دوم و پسر ارشد خانواده در تهران به دنیا آمد. او از دهه هفتادی مدافع حرم حضرت زینب س است که ۲۱ آبان‌ماه سال ۱۳۹۴ در سن ۲۰ سالگی طی عملیاتی مستشاری در حلب سوریه به فیض نائل شد . 🥀 @dashtejonoon1🕊🌹
🌺💐🌹🕊🌹💐🌺 به میگویند مرگ حق است، روزی در خانه همه را می زند، خدا را شکر کن که فرزندت را لایق دانست، او اکنون پیش خداست و پیش او روزی میخورد. اما آنها از دل مادر چه خبر دارند ؟ آنها از غم وجود او چه خبر دارند؟ آنها چه می دانند در وجود مادر چه می گذرد؟ مگر آسان است؟ حالا در نظر بگیریم بزرگترین سعادت یعنی نصیب شده باشد ولی او را از دست داده، تمام وجودش را از دست داده، چگونه صبر کند؟ چگونه با این غم کنار بیاید؟ این صحبتی است که غیر از مادران کسی دیگر آن را درک نمی کند. شادی روح و و و که آسمانی شده اند 🥀 @dashtejonoon1🕊🌹
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀 وقتی مادر فرزندش را از دست می دهد، جسم پیر نیست اما روحش پیر میشود، در عرض چند لحظه روحش فرتوت شده و رو به زوال می رود. این را به خصوص می توان در وجود مادران نظاره کرد. ولی در این بین امایی وجود دارد، امایی که می گوید گرچه روحشان فرتوت می شود اما روحشان بزرگتر از روح هر انسانی خواهد شد، روحی که غم جگر گوشه را به جان خرید اما نه برای مرگ طبیعی بلکه برای مرگی که در راه خدا بود. 🥀 @dashtejonoon1🌴🌹
🌺💐🌹🕊🌹💐🌺 ڪه می‌شوی میوه دلت که در برابر چشمانت قد می‌کشد، قد رشیدش را که می‌بینی و در دلت برایش «لاحول ولاقوة الابالله» می‌خوانی ... باید برای عاقبت بخیریش هم دعا کنی و عاقبت بخیری یعنی ... شادی روح و و و که آسمانی شده اند 🥀 @dashtejonoon1🕊🌹
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀 مادر فرزندش را بدرقه میکند، به او می گوید نگران نباش، در جبهه هنوز هم مادرت کنار است، درست است من نیستم اما یادت باشد حضرت فاطمه زهرا با توست پس غم مادر نداشته باشی، او برایت مادری مهربان خواهد شد. سپس فرزندش را به دستان خدا و حضرت فاطمه زهرا میسپارد. چه امانت دار خوبی، مادر خوب می دانست امانتی اش را به دست چه کسانی بدهد. فرزند شهید می شود اما مادر غم به دل راه نمی دهد چون حالا فرزندش پیش خدا و فاطمه زهرا (س) است، او می داند که فرزندش غم مادر ندارد چون مادری مثل حضرت فاطمه زهرا وجودش را سرشار از عشق میکند. 🥀 @dashtejonoon1🌴🌹
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹 و دو تیکه آجر کمی خورد و خوراک و خرما و گلابدان و عکس .... یعنی خونه ی فقط , یه می تونه خونه ی رو برداره ببره سرخاک 🌹 @dashtejonoon1🕊🌹