eitaa logo
دشت جنون
4.5هزار دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
1.8هزار ویدیو
3 فایل
ما و مجنون همسفر بودیم در #دشت_جنون او به مطلبها رسید و ما هنوز آواره ایم #از_شهدا #با_شهدا #برای_دوست_داران_شهدا خصوصاً شهدای نجف آباد ـ اصفهان همه چیز درباره ی #شهدا (زندگینامه،وصیت نامه، خاطرات،مسابقه و ...) آی دی ادمین : @shohada8251 09133048251
مشاهده در ایتا
دانلود
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 قرآن بر سر بدرقه‌ام ڪردے ڪہ سلامت بازگردم .. اما چگونه سـرِ عـزیزِ زهرا بر نِے، عزیزِ تو سر بر بدنش باشد؟! مےروم ڪه سر دَهَم.. تا سر بلندت ڪنم... نزد حضرت مادر.... شادی روح و 🥀 @dashtejonoon1🕊🌹
🌺💐🌹🕊🌹💐🌺 به میگویند مرگ حق است، روزی در خانه همه را می زند، خدا را شکر کن که فرزندت را لایق دانست، او اکنون پیش خداست و پیش او روزی میخورد. اما آنها از دل مادر چه خبر دارند ؟ آنها از غم وجود او چه خبر دارند؟ آنها چه می دانند در وجود مادر چه می گذرد؟ مگر آسان است؟ حالا در نظر بگیریم بزرگترین سعادت یعنی نصیب شده باشد ولی او را از دست داده، تمام وجودش را از دست داده، چگونه صبر کند؟ چگونه با این غم کنار بیاید؟ این صحبتی است که غیر از مادران کسی دیگر آن را درک نمی کند. شادی روح و و و که آسمانی شده اند 🥀 @dashtejonoon1🕊🌹
🌺💐🌹🕊🌹💐🌺 ڪه می‌شوی میوه دلت که در برابر چشمانت قد می‌کشد، قد رشیدش را که می‌بینی و در دلت برایش «لاحول ولاقوة الابالله» می‌خوانی ... باید برای عاقبت بخیریش هم دعا کنی و عاقبت بخیری یعنی ... شادی روح و و و که آسمانی شده اند 🥀 @dashtejonoon1🕊🌹
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 یک نفر باید می‌شد که روی سیم دراز بکشید تا بقیه از روی آن شوند . یک فورا با شکم روی سیم خوابید ، همه شدند جز یک گفتند : ! گفت: نه ... شما برید ... من باید وایسم بدن رو ببرم برای ... منتظره ... چسبیدن به کجا چسبیدن به کجا 🌹 @dashtejonoon1🕊🌹
🌹🌴🕊🌷🕊🌴🌹 بِسْمِ رَبِّ الشُهداء ... سـلام بـر که ‌چشمشان ‌به ‌در است و پسر نیامده ‌است . سـلام بـر شــبِ سـردِ مـدافـعِ حــرمی که عمـرِ او به ره عمـه جان سر آمده است شادی روح و سلامتی و طول عمر 🌹 @dashtejonoon1🌹🌴
🕊🌹🥀🌴🥀🌹🕊 یکی از دوستان احمدرضا با منزل همسایه مان تماس گرفت ، احمدرضا رفت و بعد از چند دقیقه برگشت ! پرسیدم احمدرضا که بود؟! گفت : یکی از دوستانم بود . پرسیدم : چکار داشت؟! گفت : هیچی ، خبر قبول شدنم را در داد . گفتم : چی؟؟ گفت : می گوید رتبه اول کنکور شده ای !! من و پدرش با ذوق زدگی گفتیم ، رتبه اول ؟؟ ، پس چرا خوشحال نیستی؟؟!! احمدرضا گفت : اتفاق خاصی نیفتاده است که بخواهم خوشحال شوم ! در همان حال آستین ها را بالا زد وضو گرفت و رفت مسجد !!! یادم هست با اینکه دانشگاه قبول شده بود ، همراه عمو بزرگش می رفت بنّایی ، می گفتم احمدرضا تو الان ، پزشکی قبول شده ای ، چه احتیاجی هست که به بنّایی بروی؟! می گفت : می خواهم ببینم کارگرها چقدر زحمت می کشند! می خواهم سختی کارشان را لمس کنم!... راوی : 🌹 @dashtejonoon1🥀🌴