eitaa logo
داستانهای کوتاه و آموزنده
2.7هزار دنبال‌کننده
3هزار عکس
3.3هزار ویدیو
36 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم بیایید از گذشتگان درس عبرت بگیریم تاخود عبرت آیندگان نشدیم ⭕️ @dastan9 🇮🇷 ⭕️ http://Splus.ir/dastan9 🇮🇷 ⭕️ https://eitaa.com/dastan9 🇮🇷 ادمین کانال https://eitaa.com/yazahra_9 تبادلات 🌹 https://eitaa.com/yazahra_9
مشاهده در ایتا
دانلود
🕊🕊🕊🕊🕊🕊 🔴يكی همیشه ما را می‌بيند ✍فقیری پسری کم سن و سال داشت. روزی به او گفت: بیا با هم برویم از میوه‌های درخت فلان باغ دزدی کنیم. پسر اطاعت کرد و با پدر به طرف باغ رفتند. با اینکه پسر می‌دانست این کار زشت و ناپسند است ولی نمی‌خواست با پدرش مخالفت کند. سرانجام با هم به کنار درخت رسیدند، پدر گفت: پسرم! من برای میوه چیدن بالای درخت می‌روم و تو پایین درخت مواظب باش و به اطراف نگاه کن، اگر کسی ما را دید مرا خبر بده. فرزند پای درخت ایستاد. پدرش بالای درخت رفت و مشغول چیدن میوه شد. بعد از چند لحظه، پسر گفت: پدرجان، یکی ما را می‌بیند. پدر از این سخن ترسید و از درخت پایین آمد و پرسید: آن کس که ما را می‌بیند کیست؟ فرزند در جواب گفت: «أَلَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يَرَى؛ آيا او نمی‌داند كه خداوند همه اعمالش را می‌‏بيند؟!»(علق:۱۴) پدر از سخن پسر شرمنده شد و پس از آن دیگر دزدی نکرد!خیلی از اعمال ما مانند غیبت، تهمت و ... هم به اندازه دزدی و چه‌بسا بیشتر قبیح است اما چون مثل دزدی در ذهن ما جلوه بدی از آن شکل نگرفته، بدون توجه به اینکه یک نفر نظاره‌گر رفتار ماست همچنان آن را ادامه می‌دهیم. ⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜ 💖 https://eitaa.com/joinchat/1069613067Ce5c712d8ed 💖 💖 Splus.ir/dastan9 💖
رسوایی در زمان حضرت امام حسین«علیه السلام»،مردی زندگی می کردکه رعایت دستورات اخلاقی را نمی کرد. وی همیشه با نگاه هایش ولمس کردن بدن نامحرمان،آنان را مورد اذیت و آزار قرار می داد. یک روز در مسجد الحرام،زنی پرده کعبه را چنگ زده بود و رازونیاز می کرد. این مرد باز به خواهش نفسانی اش عمل نمود.دستش راروی دست آن زن قرار داد. ولی ناگهان آن دو دست به یکدیگر چسبید. خبر این ماجرا به سرعت در بین همگان پخش شد و باعث آبروریزی برای این مرد گردید. تا اینکه آن دو نفر را نزد قاضی شهر بردند.قاضی دستور دادکه هر دو دست باید قطع شود و چاره ای هم جز این نیست. این حکم باعث تعجب همگان شد،زیرا زن در این ماجرا هیچ گناهی نداشت. اتفاقا در همان ایام حضرت امام حسین«علیه السلام»در«مکه»اقامت داشتند. مردم آن دو نفر را خدمت حضرت بردند و ایشان ابتدا ازمرد تعهد گرفت که دیگر به انجام چنین کارهایی نپردازد.سپس دعافرمودند و با دست های مبارک خویش دستهای آنان را از هم جداکردند 📕قلب قرآن-234 ⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜ 💖 https://eitaa.com/joinchat/1069613067Ce5c712d8ed 💖 💖 Splus.ir/dastan9 💖
📝 داستانِ‌شهدا 🌱 هر چے از پشت درِ آشپزخونہ خواهش کردم ، فایده نداشت. درو بسته بود و مےگفت : چیزے نیست ، الان تموم میشہ. وقتے اومد بیرون دیدم آشپزخونہ رو مرتب کرده، ڪف آشپزخونہ رو شستہ، ظرفهارو چیده سر جاشون ، روے اجاق گاز و تمیز کرده و خلاصہ آشپزخونہ شده مثل یہ دستہ گل. گفتم : با این کارا منو خجالت زده میکنے گفت : فقط خواستم کمکے کرده باشم... 📚منبع: خدا میخواست زنده بمانے 🌱 ⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜ 💖 https://eitaa.com/joinchat/1069613067Ce5c712d8ed 💖 💖 Splus.ir/dastan9 💖
✨﷽✨ 💠برادرا نماز، نماز! ✍ستون گردان حبیب، لحظه به لحظه به ارتفاعات علی گره زد نزدیک و نزدیک تر می شد. برادر محسن هم چنان که پیشاپیش ستون حرکت می کرد، با رسیدن نیروها به بالای تپه ای کوچک، ناگهان متوقف شد. نگاهی به آسمان انداخت و بعد رو به نیروها فریاد زد:”نماز، نماز! برادرها، نماز را فراموش نکنید.” با این نهیب ، ستون حبیب می رفت تا از حرکت بایستد که برادر محسن فریاد زد :”نایستید، بدوید! نماز را بدورو می خوانیم. هرکس به پشت سر نفر جلویی دست تیمم بزند، نماز را بدورو بخوانید.” یک لحظه خم شدم، دست بر خاک زدم و تیمم کردم. همان طور که داشتم جلو می رفتم ، مشغول به نماز شدم: بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین ... عجب نمازی بود! به راستی نجوای عشق بود. زبان ها ذکر می گفتند و بدن ها هر یک به گونه ای در جنبش و جوشش بودند. لحظه ای بی اختیار از صدای صفیر گلوله ی خمپاره بر زمین می افتادیم. لحظه ای دیگر باز بی اختیار، با شنیدن صدای موشک های زمانی آر.پی.جی دشمن که بالای سرمان منفجر می شد، می نشستیم؛ ولی هم نماز می خواندیم و هم حرکت ستون کماکان به سوی موضع توپخانه ادامه داشت. تمام بچه ها در همان حالت پیشروی، نماز صبح شان را خواندند و در نمازشان خدارا به یاری طلبیدند. 📚کتاب ققنوس فاتح(بیست روایت شفاهی از شهید والامقام محسن وزوایی) ‌‌‌‌ ⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜ 💖 https://eitaa.com/joinchat/1069613067Ce5c712d8ed 💖 💖 Splus.ir/dastan9 💖
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داستان خیانت(واقعی) اصلا نمیخواستمش اما چون پولدار بود و وضع مالی ما بد بود بابام قبول کرده بود بهروز نمیدونست من میخوام نامزد کنم و چون پولدارترین و فشن ترین پسرموسسه بود پیشنهادشو قبول کردم همه حسودیشون میشد . 2 ماه با هم بودیم و کلی وابسته شدیم به هم اما وقتی فهمید نامزد دارم داغون شد شبا با هم گریه میکردیم و دعا میکردیم که نامزدم بمیره دوهفته گذشته بود از وقتی که بهروز فهمیده بود من نامزد دارم  مادرش منو دیده بود و همش بهمن میگفت عروس خودمی و بااین حرفش بیشتر دق میکردم چون من مال یکی دیگه بودم مصطفی همون نامزدم کارش تهران بود نمیتونست زود به زود بیاد!!وقتی نامزدم بعد از چند وقت از تهران اومد خلاصه قرار عقد گذاشته شد و خوراکه منو بهروز شد گریه  داشتیم دق میکردیم اما چاره ای نبود به بهروز قول دادم که زود از مصطفی طلاق میگیرمو زن بهروزمیشم اما نمیدونستم همش خواب و خیاله . . . 5 روز بعد عقد کردیمو و 1 هفته بعد عروسی گرفتیم و من وارد دوران زنانگی شدم خونه ی مصطفی شیک ترین خونه توی بهترین محله های تهران بود اما پدر بیچاره ی من واسه ی جهیزیه 100 میلیون وام گرفت تا تونست منو جهیز کنه خلاصه من از همون روز اول شروع به بداخلاقی ودعوا با مصطفی کردم وهی میگفتم طلاق میخوام  اما اون زیر بار نمیرفت ارتباطم با بهروزکم شده بود تا اینکه یه روز که مصطفی رفته بود سرکار بهروز تماس گرفت که دلش واسم تنگ شده و اومده تهران منم دعوتش کردم خونمون اما ازشانس بده من درست وقتی که منو بهروزتوخونه نشسته بودیم و ... مصطفی وارد خونه شد . اون روز من زیاد کتک خوردم اما بهروز با کمال نامردی فرار کرد مصطفی منو طلاق داد ومهریه هم به من تعلق نگرفت حکم من سنگسار بود که مصطفی رضایت داد جلوی جهیزیه ام گرفته شد و بابام بیچاره شد 100 میلیون وام داشت ودختره مطلقه ای که بعد از دوماه زندگیه مشترک تو سن 20 سالگی برگشته!! ازاون به بعد دیگه هیچوقت بهروز رو ندیدم از ترس اینکه با من ازدواج کنه رفت دبی و دیگه برنگشت!! ومن موندم و یه دنیا حسرت واسه از دست دادن مصطفایی که هرهفته از تهران واسم کادومیفرستاد و بهم میگفت کاری میکنم بشی پرنسس تهران اما من.... فریب حرفهای پسرا رو نخورید چون تو مخ زدن روانشناس هایی هستن که آدم میمونه ❌❌❌ 🔴🔴 تجربه رو تجربه نکنید 🔴🔴 ⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜ 💖 https://eitaa.com/joinchat/1069613067Ce5c712d8ed 💖 💖 Splus.ir/dastan9 💖
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📖 تقویم شیعه ☀️ امروز: شمسی: جمعه - ۱۱ آذر ۱۴۰۱ میلادی: Friday - 02 December 2022 قمری: الجمعة، 7 جماد أول 1444 🌹 امروز متعلق است به: 🔸صاحب العصر و الزمان حضرت حجة بن الحسن العسكري عليهما السّلام ❇️ وقایع مهم شیعه: ا 🔹امروز مناسبتی نداریم 📆 روزشمار: ▪️6 روز تا شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها (روایت 75روز) ▪️26 روز تا شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها (روایت 95روز) ▪️36 روز تا وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها ▪️43 روز تا ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها ▪️53 روز تا وفات حضرت ام کلثوم علیها السلام ⭕️ @dastan9 💖
❤️حضرت امام على عليه السلام❤️ غالِبِ الشَّهوَةَ قَبلَ قُوَّةِ ضَراوَتِها؛ فإنّها إن قَوِيَت مَلَكَتْكَ و استَقادَتْكَ و لَم تَقدِرْ على مُقاوَمَتِها بر شهوت خود، پيش از آنكه وَلَع آن قدرت گيرد، چيره شو؛ زيرا اگر قدرت گيرد، بر تو مسلّط شود و تو را به دنبال خود كشد و تو توان ايستادگى در برابرش را ندارى ميزان الحكمه جلد13 صفحه71 ⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜ 💖 https://eitaa.com/joinchat/1069613067Ce5c712d8ed 💖 💖 Splus.ir/dastan9 💖
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خدایا شکرت روزی مردی خواب عجیبی دید. دید که پیش فرشته هاست و به کارهای آنها نگاه می کند. هنگام ورود، دسته بزرگی از فرشتگان را دیدکه سخت مشغول کارند و تند تند نامه هایی را که توسط پیک ها از زمین می رسند، باز می کنند و آنها را داخل جعبه می گذارند. مرد از فرشته ای پرسید: شما چکار می کنید؟ فرشته در حالی که داشت نامه ای را باز می کرد، گفت: اینجا بخش دریافت است و ما دعاها و تقاضاهای مردم از خداوند را تحویل می گیریم. مرد کمی جلوتر رفت. باز تعدادی از فرشتگان را دید که کاغذهایی را داخل پاکت می گذارند و آن ها را توسط پیک هایی به زمین می فرستند. مرد پرسید: شماها چه کار می کنید؟ یکی از فرشتگان با عجله گفت: اینجا بخش ارسال است، ما دعاهای مستجاب شده و الطاف و رحمت های خداوند را برای بندگان به زمین می فرستیم . مرد کمی جلوتر رفت و یک فرشته را دید که بیکار نشسته است. با تعجب از فرشته پرسید: شما چرا بیکارید؟ فرشته جواب داد: اینجا بخش تصدیق جواب است. مردمی که دعاهایشان مستجاب شده، باید جواب بفرستند ولی فقط عده بسیار کمی جواب می دهند. مرد از فرشته پرسید: مردم چگونه می توانند جواب بفرستند؟!!! فرشته پاسخ داد: بسیار ساده، فقط کافیست بگویند: خدایا شکرت . برای هر نعمتی خدا رو شکر کنید ⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜ 💖 https://eitaa.com/joinchat/1069613067Ce5c712d8ed 💖 💖 Splus.ir/dastan9 💖
🌺🌿 💜❗️جناب عبدالعظیم حسنی از علی بن جعفر، از برادر بزرگوارش حضرت موسی بن جعفرعلیهما السلام نقل کرده که آن حضرت فرمود: حضرت علی بن حسین علیهما السلام فرمود: حق نداری با هر کس که بخواهی نشست و برخاست کنی، زیرا خداوند متعال در قرآن می‌فرماید: «وَ إِذا رَأَیْتَ الَّذِینَ یَخُوضُونَ فِی آیاتِنا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ حَتَّی یَخُوضُوا فِی حَدِیثٍ غَیْرِهِ وَ إِمَّا یُنْسِیَنَّک الشَّیْطانُ فَلا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّکْری مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ»، [سوره انعام ،آیه۶۸ ] {و چون ببینی کسانی [به قصد تخطئه] در آیات ما فرو می‌روند، از ایشان روی برتاب تا در سخنی غیر از آن درآیند؛ و اگر شیطان تو را [در این باره] به فراموشی انداخت، پس از توجّه، [دیگر] با قوم ستمکار منشین. } و نیز حق نداری به آنچه می‌خواهی سخن گویی، زیرا حق تعالی در قرآن می‌فرماید: «وَ لا تَقْفُ ما لَیْسَ لَک بِهِ عِلْمٌ»، [سوره اسراء ،آیه۳۶] {و چیزی را که بدان علم نداری دنبال مکن. }و به خاطر آن که رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمودند: خدا رحمت کند بنده ای را که کلام نیک گوید تا بهره برد، یا سکوت کند تا سالم بماند. و همچنین حق نداری آنچه می‌خواهی را بشنوی، زیرا خداوند متعال می‌فرماید: «إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ کُلُّ أُولئِک کانَ عَنْهُ مَسْؤُلًا» [سوره اسراء،آیه ۳۱] ، {زیرا گوش و چشم و قلب، همه مورد پرسش واقع خواهند شد}. 📘علل الشرائع،ص ۶۰۵ 📗بحارالانوار، ج۲،ص۱۱۶،ح۱۳ ⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜ 💖 https://eitaa.com/joinchat/1069613067Ce5c712d8ed 💖 💖 Splus.ir/dastan9 💖
🔴 پنج توصیه مهم عزیز خطاب به سردار شهید حاج قاسم سلیمانی، در نامه ای که در سال 1394 خطاب به بسیجیان نگارش کرده است آنها را به پنج مسأله مهم توصیه کرده و می نویسد: بسم الله الرحمن الرحیم برادران و عزیزان بسیجیم، سلام علیکم خداوند شما را برای خدمت به اسلام حفظ بفرماید. عزیزانم، ‌‌● اولاً؛ بزرگ ترین امانت سپرده شده به ما، جمهوری اسلامی است که امام عارف مان فرمود: حفظ آن از اوجب واجبات است؛ [بنابراین] در حفظ این امانت از هر کوششی دریغ نفرمائید. ● ثانیاً؛ به حلال خداوند و حرام آن، توجه خاص خاص بفرمائید. ● ثالثاً؛ پدر و مادرتان را آن چنان بزرگ بشمارید که شایسته آن باشد که خداوند و ائمه معصومین (ع) توصیه فرموده اند. ● رابعاً؛ دوستی و رفاقت ارزش بزرگی است؛ اما مهم این است که با چه کسی رفاقت و برای چه راهی [این کار را] می کنید. ● خامساً؛ نماز شب، نماز شب، نماز شب کلید تمام عزت هاست. برادرتان قاسم. ⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜ 💖 https://eitaa.com/joinchat/1069613067Ce5c712d8ed 💖 💖 Splus.ir/dastan9 💖
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🟢 🟠همدلی پرستار بیمارستان، مردی با یونیفرم ارتشی با ظاهری خسته و مضطرب را بالای سر بیماری آورد و به پیرمردی که روی تخت دراز کشیده بود گفت: آقا پسر شما اینجاست. پرستار مجبور شد چند بار حرفش را تکرار کند تا بیمار چشمانش را باز کند. پیرمرد به سختی چشمانش را باز کرد و در حالیکه بخاطر حمله قلبی درد می کشید، جوان یونیفرم پوشی را که کنار چادر اکسیژن ایستاده بود دید و دستش را بسوی او دراز کرد و سرباز دست زمخت او را که در اثر سکته لمس شده بود در دست گرفت و گرمی محبت را در آن حس کرد. پرستار یک صندلی برایش آورد و سرباز توانست کنار تخت بنشیند. تمام طول شب آن سرباز کنار تخت نشسته بود و در حالیکه نور ملایمی به آنها می تابید، دست پیرمرد را گرفته بود و جملاتی از عشق و استقامت برایش می گفت. پس از مدتی پرستار به او پیشنهاد کرد که کمی استراحت کند ولی او نپذیرفت. آن سرباز هیچ توجهی به رفت و آمد پرستار، صداهای شبانه بیمارستان، آه و ناله بیماران دیگر و صدای مخزن اکسیژن رسانی نداشت و در تمام مدت با آرامش صحبت می کرد و پیرمرد در حال مرگ بدون آنکه چیزی بگوید تنها دست پسرش را در تمام طول شب محکم گرفته بود. در آخر، پیرمرد مرد و سرباز دست بیجان او را رها کرد و رفت تا به پرستار بگوید. منتظر ماند تا او کارهایش را انجام دهد. وقتی پرستار آمد و دید پیرمرد مرده، شروع کرد به سرباز تسلیت و دلداری دادن، ولی سرباز حرف او را قطع کرد و پرسید:«این مرد که بود؟» پرستار با حیرت جواب داد:«پدرتون!» سرباز گفت:«نه اون پدر من نیست، من تا بحال او را ندیده بودم.» پرستار گفت:«پس چرا وقتی من شما را پیش او بردم چیزی نگفتید؟» سرباز گفت:«میدونم اشتباه شده بود ولی اون مرد به پسرش نیاز داشت و پسرش اینجا نبود و وقتی دیدم او آنقدر مریض است که نمی تواند تشخیص دهد من پسرش نیستم و چقدر به وجود من نیاز دارد تصمیم گرفتم بمانم. ⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜ 💖 https://eitaa.com/joinchat/1069613067Ce5c712d8ed 💖 💖 Splus.ir/dastan9 💖
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔅 امام صادق علیه‌السلام: 🔺 قائم در پیکار خود با چنان چیزی مواجه خواهد شد که رسول خدا صلّی‌الله‌علیه‌وآله، با آن مواجه نشد! همانا رسول خدا، درحالی به سوی مردم آمد که آنان بت‌های سنگی و چوب‌های تراشیده را پرستش می‌کردند... 📖 ولی قائم چنان است که علیه او خروج می‌کنند و کتاب خدا را علیه او تأویل می‌کنند و به استناد همان تأویل با او به جنگ برمی‌خیزند. 📚 غیبت نعمانی، ص۴۱۴ ⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜ 💖 https://eitaa.com/joinchat/1069613067Ce5c712d8ed 💖 💖 Splus.ir/dastan9 💖