eitaa logo
داستانهای کوتاه و آموزنده
3.1هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
3.8هزار ویدیو
36 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم بیایید از گذشتگان درس عبرت بگیریم تاخود عبرت آیندگان نشدیم ⭕️ @dastan9 🇮🇷 ⭕️ http://Splus.ir/dastan9 🇮🇷 ⭕️ https://eitaa.com/dastan9 🇮🇷 ادمین کانال https://eitaa.com/yazahra_9 تبادلات 🌹 https://eitaa.com/yazahra_9
مشاهده در ایتا
دانلود
همگی دور میز نشسته بودیم و بطری و می چرخوندند‌. هربار بطری رو به روی یکی وای میستاد. دور چهارم وقتی چرخوندن، روبه روی من وایساد و یکی از بچه ها... باید من می‌پرسیدم. یک کم فکر کردم و گفتم: بزرگترین لذت زندگیت چی بوده‌؟ پکی به سیگارش زد و گفت: - اینکه تونستم به کشورای مختلفی سفر کنم البته زنده باش ددی جون که زحمت هزینه رو میکشه. بچه ها خندیدند و یکیشون گفت: - تا باشه از این ددیا‌. سر تکون دادم و بچه ها دوباره بطری و چرخوندن. ایندفعه بین یکی دیگه افتاد و کلیشه ای ترین سوال ممکن و ازش پرسیدند: - عاشق شدی! تلخ خندید و گفت: آره همه عاشق میشن فقط بعضیا جارش میزنن بعضیا نه! ⭕️ @dastan9 🌺💐
داستانهای کوتاه و آموزنده
#قهرمان_زندگی #قسمت_اول همگی دور میز نشسته بودیم و بطری و می چرخوندند‌. هربار بطری رو به روی یکی و
بطری و چرخوندند و این بار بطری به من و یکی از بچه ها افتاد‌. دوباره من باید سوال می‌پرسیدم. یک کم فکر کردم و گفتم: - شرم آور ترین کاری که کردی چی بوده؟ یک کم فکر کرد و گفت: - شاید از نظر شما شرم آور نباشه ولی واسه من بود و بعد شروع به خاطره تعریف کردن از اینکه تو بچگی بدون اینکه خودش بخواد وارد اتاق دایی و زنداییش‌ شد و صحنه ای دیده که تا مدت‌ ها خجالتش و کشیده. بچه ها کلی خندیدند و دوباره بطری و چرخوندند. بطری چرخید و چرخید تا دوباره بین من و یکی از دخترا وایساد. اما‌ با این تفاوت که این دفعه اون باید سوال می پرسید. ⭕️ @dastan9 🌺💐
داستانهای کوتاه و آموزنده
#قهرمان_زندگی #قسمت_دوم بطری و چرخوندند و این بار بطری به من و یکی از بچه ها افتاد‌. دوباره من بای
پرسید: جرات یا حقیقت! این بار جرات و انتخاب کردم که گفت: - همین الان آخرین موجودی حساب بانکیت‌ و باید نشونمون بدی‌. یه کم جا خوردم. لبخند زدم و گفتم: یه چیز دیگه بگو. اصرار کرد و گفت: - نه همین فقط! - اما... تا اومدم جملم‌ و کامل کنم یکی از بچه ها گفت: - آخه این اصلا موجودی داره کارتش‌ که بخواد نشون بده بیچاره! از لحن تمسخر آمیزش، خونم به جوش اومد و سرم و سمتش چرخوندم و گفتم: - آره حق با توعه! آخه من مثل تو امثال تو نیستم که صبح تا شب پی خوش گذرونی‌ باشم و اخرماهم‌‌ ددی جون حسابم و پر کنه. من خودم جون میکنم تا بتونم یه قرون پول دربیارم و زیر منت این و اون نباشم. فرق من و امثال تو خیلی زیاده، کارت خالی من نشونه ی خرجی دادن یه خانواده س و خالی بودن کارت تو حقوق نگرفتن ددی جونت! ⭕️ @dastan9 🌺💐