eitaa logo
داستانهای کوتاه و آموزنده
3.1هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
4.1هزار ویدیو
36 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم بیایید از گذشتگان درس عبرت بگیریم تاخود عبرت آیندگان نشدیم ⭕️ @dastan9 🇮🇷 ⭕️ http://Splus.ir/dastan9 🇮🇷 ⭕️ https://eitaa.com/dastan9 🇮🇷 ادمین کانال https://eitaa.com/yazahra_9 تبادلات 🌹 https://eitaa.com/yazahra_9
مشاهده در ایتا
دانلود
داستانهای کوتاه و آموزنده
🖤🖤🖤🖤🖤 #خط_قرمز قسمت 303 آخ که دقیقاً حرف دل من را زد و خیلی‌های دیگر را. این‌جا نیاز به روضه و تو
🖤🖤🖤🖤🖤 قسمت 304 و دوربین دوچشمی‌اش را درمی‌آورد. با دقت به آن دیوار مخروبه آن‌سوی خیابان نگاه می‌کند و می‌گوید: - اینا انتحاری‌ان. کارشون اینه که تا وقتی زنده‌ن، تا جایی که می‌تونن از ما بکشن. یک دور تمام محیط را از نظر می‌گذرانم و به حامد می‌گویم: - ببین، من اگه بتونم برم پشت اون درختا، بهشون مشرف می‌شم. می‌تونم بزنمشون. حامد جهت اشاره دستم را می‌گیرد و به درختان درهم‌تنیده‌ای در حاشیه خیابان می‌رسد. سرش را تکان می‌دهد و می‌گوید: - ولی اگه بخوای بری اون طرف می‌زننت... باید حواسشون رو پرت کنیم. سریع می‌فهمم چه در فکر حامد می‌گذرد که بلند می‌گویم: - فکرشم نکن! خودم می‌رم. - چاره‌ای نداریم. باید شرشون رو بکنیم. این خیابون مهمه! رستم به کمکم می‌آید: - خب می‌شه یه راه دیگه‌ای پیدا کرد... - پیشنهادی داری؟ این را حامد محکم و بی‌رحمانه می‌گوید؛ با بی‌رحمی‌ای از جنس جنگ. جنگ جنگ است؛ دوست و رفیق و برادر سرش نمی‌شود. مثل یک هیولای وحشی می‌غرد و می‌درد هرآنچه را که سر راهش قرار گرفته باشد. و وقتی مقابل چنین هیولای بی‌رحمی هستی، باید به اندازه خودش بی‌رحم باشی... لب خشکم را انقدر زیر دندان‌هایم فشار می‌دهم که طعم آهن خون برود زیر زبانم. با پشت دست، خون لبم را می‌گیرم و اسلحه را از کنار دستم برمی‌دارم: - باشه! همزمان با حامد از جا بلند می‌شوم. حامد مشت آرامی به شانه‌ام می‌زند: - ببین، اون طرف فراته! کنار فرات می‌بینمت! به زور تلخندی می‌زنم. حامد و رستم روی لبه دیوار تکیه می‌دهند و خشابشان را از جا در می‌آورند تا از پر بودنش مطمئن شوند. خشاب من خالی ست و آن را با خشاب پر عوض می‌کنم. گلنگدن اسلحه‌مان را می‌کشیم و من، زیر لب «بسم الله الرحمن الرحیم» می‌گویم و با چند گام بلند، راه می‌افتم به سمت درخت‌ها. نویسنده: فاطمه شکیبا 🖤 @dastan9 🖤
داستانهای کوتاه و آموزنده
🖤🖤🖤🖤🖤 #خط_قرمز قسمت 304 و دوربین دوچشمی‌اش را درمی‌آورد. با دقت به آن دیوار مخروبه آن‌سوی خیابان ن
🖤🖤🖤🖤🖤 قسمت 305 اولین قدم را که برمی‌دارم و از تیررس خارج می‌شوم، صدای رگبار را می‌شنوم و گلوله‌هایی که کنار پایم به زمین می‌خورند. خم می‌شوم و می‌دوم. تنها چیزی که می‌بینم، درختان درهم تنیده مقابلم است و صداهای پشت سرم را مبهم می‌شنوم؛ فریاد الله اکبر و صدای گوش‌خراش شلیک؛ پشت سر هم. تیرهایی که دیگر به سمت من شلیک نمی‌شوند؛ چون حامد و رستم، طبق نقشه حواس داعشی‌ها را پرت کرده‌اند. همه توانم را در پاهایم می‌ریزم و گام‌های بلند برمی‌دارم تا زودتر برسم به جان‌پناه و زودتر حامد و رستم بتوانند برگردند پشت دیوار؛ جایی که خطر تهدیدشان نکند. - لبیک یا زینب! این جمله را یک نفر فریاد می‌زند؛ از عمق جانش. انقدر بلند داد می‌کشد و لبیک می‌گوید که صدایش خراشیده می‌شود. صدایش آشناست، حامد است. سرم را بر نمی‌گردانم. به نزدیک درخت‌ها که می‌رسم، با یک خیز بلند، شیرجه می‌زنم میان بوته‌ها و درخت‌ها و چشمانم را می‌بندم. یک دور غلت می‌زنم؛ اول دستانم روی زمین می‌آید و بعد گردن و سرم و در آخر، نیم‌تنه‌ام. خاک و سنگ و شاخه‌های درختان، دست و صورتم را خراشیده‌اند و می‌سوزد. جفت‌پا روی زمین می‌ایستم. کمیل که چهارزانو روی زمین نشسته، برایم دست می‌زند و بی‌خیالِ صدای درگیری، می‌گوید: - آفرین! یه شیرجه غلت عالی و یه پرش یک و نیم‌متری! هنوز اونقدرام پیر نشدی! گوش تیز می‌کنم، صدای درگیری نمی‌آید دیگر. نه صدای الله اکبر، نه شلیک و نه لبیک یا زینب گفتن حامد. باز هم همان سکوت ترسناک میدان جنگ. با تکیه به اسلحه، روی زانو بلند می‌شوم تا خیابان را دید بزنم. یک نفر افتاده وسط خیابان؛ افتاده... از این‌جا که من هستم، سرش پیدا نیست. بی‌سیم را بیرون می‌کشم و تقریباً داد می‌کشم: - عابس عابس حیدر! جواب نمی‌آید. رستم را صدا می‌زنم و صدای هق‌هق گریه رستم را می‌شنوم: - عابس رو زدن! نویسنده: فاطمه شکیبا 🖤 @dastan9 🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میگن بخشیدن از ته دل سخته، دل بزرگی می‌خواد و کار هرکسی نیست... آرزو می‌کنم همونقدر که دوست داریم بخشیده بشیم ببخشیم... 🖤 @dastan9 🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
19.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💬 قرائت "زیارت عاشــورا" 🎧 با نوای علی فانی به نیت سلامتی و تعجیل در ظهور امام زمــان ارواحنافداه 🙏 🏴امام صادق (ع) به یکی از یاران خود به نام صفوان، درباره اثرات زیارت عاشورا می‌‎فرمايند: زيارت عاشورا را بخوان و از آن مواظبت کن، به درستی که من چند خير را برای خواننده آن تضمين می‌نمایم؛ اول: زيارتش قبول شود، دوم: سعی و کوشش او شکور باشد، سوم: حاجات او هرچه باشد، از طرف خداوند بزرگ برآورده می‌گردد و نا اميد از درگاه او برنخواهد برگشت؛ زيرا خداوند وعده خود را خلاف نخواهد کرد. 🏴خداوند سوگند یاد کرده که زیارت زائری که زیارت عاشورا را تلاوت نماید، بپذیرد و نیازمندی‌هایش را برآورده سازد. او را از آتش جهنم برهاند و در بهشت برین جای دهد و همچنین حق شفاعت و دستگیری کردن از دیگران را به وی عطا نماید. 🖤-•-•-•-------❀•🏴•❀ --------•-•-•-- 🖤 🖤 @dastan9 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
📖 تقویم شیعه ☀️ امروز: شمسی: یکشنبه - ۳۱ تیر ۱۴۰۳ میلادی: Sunday - 21 July 2024 قمری: الأحد، 15 محرم 1446 🌹 امروز متعلق است به: 🔸مولی الموحدین امیر المومنین حضرت علی بن ابیطالب علیهما السّلام 🔸(عصمة الله الكبري حضرت فاطمة زهرا سلام الله عليها) ❇️ وقایع مهم شیعه: 🔹ارسال سرهای شهدای کربلا به شام، 61ه-ق 📆 روزشمار: ▪️10 روز تا شهادت امام سجاد علیه السلام ▪️20 روز تا شهادت حضرت رقیه خاتون سلام الله علیها ▪️35 روز تا اربعین حسینی ▪️43 روز تا شهادت حضرت رسول و امام حسن علیه السلام ▪️45 روز تا شهادت امام رضا علیه السلام 💠 @dastan9 💠
🔴 اهل سقیفه، بنیان گذاران ظلم و ستم بر اهل البیت علیهم السلام 🌕 امام باقر علیه‌ السلام فرمودند: به خدا سوگند! هر بلایی که بر ما اهل البیت پایه ریزی شود و هر حادثه‌ای که بر ما پیش آید، اساس و بنیان اولیه‌اش را آن دو (ابوبکر و عمر) گذاشته‌اند؛ پس لعنت خدا و فرشتگان و همۀ مردم بر آن‌ها باد! وَ اَللَّهِ مَا أُسِّسَتْ مِنْ بَلِيَّةٍ وَ لاَ قَضِيَّةٍ  تَجْرِي عَلَيْنَا أَهْلَ اَلْبَيْتِ إِلاَّ هُمَا أَسَّسَا أَوَّلَهَا فَعَلَيْهِمَا لَعْنَةُ اَللّٰهِ وَ اَلْمَلاٰئِكَةِ وَ اَلنّٰاسِ أَجْمَعِينَ. 📗الکافی، ج ۸، ص ۲۴۵ 🌕 در زیارت عاشورا می‌خوانیم: فَلَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً اَسَّسَتْ اَساسَ الظُّلْمِ وَ الْجَوْرِ عَلَیْكُمْ اَهْلَ الْبَیْتِ... پس خدا لعنت كند امّتى كه اساس ظلم و ستم را بر شما اهل البیت بنیاد كردند...! 🖤 @dastan9 🖤
✍ آنچه خواست خدا باشد، راهش را به زندگی‌ات پیدا می‌کند 🔹هر آنچه در این عالم اتفاق می‌افتد، چه حکمت آن را دریابید یا نه؛ برای خیری والاتر است. هرچند آن خیر به‌سادگی برایت قابل تشخیص نباشد. 🔸آرزوهایت شاید سال‌ها طول بکشد، شاید هم یک روز، ولی آنچه که خواست خداوند پشتش باشد، همواره راهش را به زندگی‌ات پیدا می‌کند. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🖤 @dastan9 🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 «روضه غیرقابل تصور» 👤 استاد ▪️ با حال مناسب ببنید ؛ ویژه روز 🚩 روضه جانسوز امام زمان برای ... ➖➖➖➖➖➖➖ 🖤 @dastan9 🖤