فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 کلیپ با کیفیت دیده نشده از شادی و پایکوبی حاج قاسم و ابومهدی بعد از پیروزی در آمرلی ...
واقعا جالب و نشاط آوره... ببینید ☝️
😊😊😊
😊😊😊
📚 @DasTanaK_ir | داناب 👈
•.🦋͜͡🎉
+هشتم گروِ نُهَمه یعنی چی؟
-یعنی یا امام رضا به حق جوادت:))
📚 @DasTanaK_ir | داناب 👈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 دشمنان ایران، فقط زحمت مارو زیاد میکنن، وگرنه پرچم این انقلاب به دستان حضرت ولیعصر علیهالسلام، خواهد رسید.
✅ بشارت امام خمینی به جواد منصوری، اولین فرماندهی سپاه، دربارهی ظهور
📚 @DasTanaK_ir | داناب 👈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رهبرانقلاب: من خودم تو نوبتم😂
ولی تا آخر حواس آقا به اون بندهخدا بود
📚 @DasTanaK_ir | داناب 👈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 اکبر عبدی چگونه مرد هزار چهره سینمای ایران شد؟
#فرزند_ایران
📚 @DasTanak_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 اهمیت مشارکت در انتخابات
👤 #رحیم_نوعی_اقدم، همرزم شهید حاج قاسم سلیمانی:
✅ ثواب ۶ سال مجاهدت در کنار حاج قاسم و در ۳۶ عملیات بر علیه داعش را عوض میکنم با... ؟؟
#انتخابات
📚 @DasTanaK_ir | داناب 👈
45.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 روایت حسینیه معلی از دیدار مداحان با رهبر انقلاب
🔹 در سالروز ولادت با سعادت حضرت فاطمه زهرا سلاماللهعلیها جمعی از مداحان اهل بیتعلیهمالسلام با حضور در حسینیه امام خمینی(ره) با حضرت آیتالله خامنهای رهبر انقلاب اسلامی دیدار کردند. «حسینیه معلی» در این مستند کوتاه به روایت این دیدار پرداخته است.
#پیشنهاد_دانلود
🔻صفحات ما | zil.ink/shobhe_shenasi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 حاشیۀ دیدار دکتر رئیسی و اردوغان
🔸خواندن شعری از حافظ و تعبیر آن به آیندۀ رژیم صهیونیستی
📚 @DasTanaK_ir | داناب 👈
هدایت شده از پاسخ به شبهات فجازی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای دل تا نجف برو
تا بیت الشرف برو ....
محمود کریمی
ببینید عشق کنید😍
ولادت مولی الموحدین امیرالمومنین علی علیه السلام و روز پدر مبارک 🌺
ــــــــــــــــ
🚩 در پرتگاه مجازی، مجهز باش...
👈پاسخبهشبهاتفــجازی👇
🆔 @Shobhe_ShenaSi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔶 از #هوش_مصنوعی پرسیدیم علی بن ابیطالب در دنیا به چی معروفه؟!
🎥 جواب رو ببینید
📚 @DasTanaK_ir | داناب 👈
اصفهانیه با يه زن كارمند ازدواج ميكنه قرار ميزارن اصفهانیه خرجي خونه رو بده زنش كرايه خونه رو
بعد از بيست سال زندگی مشترک زنش ميفهمه خونه ماله شوهرش بوده هر ماه كرايه خونه رو از زنش ميگرفته ميداده بابت خرجي خونه😅😂
درود به شرف هر چی #مرد اصفهانی😜
#عیدتون_مبارک 🌺🌺🌺
📚 @DasTanaK_ir | داناب 👈
👌طلبه فقیری که به لوسترهای حرم حضرت امیر المؤمنین عليه السلام در نجف اعتراض کرد و ثروت او از حد گذشت!!
🔰فاضل بزرگوار سید جعفر مزارعى نقل کرده: یکى از طلبه هاى حوزه با عظمت نجف از نظر معیشت در تنگنا و دشوارى غیر قابل تحملّى بود.
روزى از روى شکایت و فشار روحى کنار ضریح مطهّر حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام عرضه مىدارد:
شما این لوسترهاى قیمتى و قندیل هاى بى بدیل را به چه سبب در حرم خود گذارده اید در حالى که من براى اداره امور معیشتم در تنگناى شدیدى هستم؟!
شب امیرالمؤمنین علیه السلام را در خواب میبیند که آن حضرت به او مى فرماید:
اگر مى خواهى در نجف مجاور من باشى، اینجا همین نان و ماست و فجل و فرش طلبگى است و اگر زندگى مادّى قابل توجّهى مى خواهى باید به هندوستان در شهر حیدرآباد به خانه فلان کس مراجعه کنى، چون حلقه به در زدى و صاحب خانه در را باز کرد به او بگو:
*به آسمان رود و کار آفتاب کند*
پس از این خواب، دوباره به حرم مطهّر مشرف مى شود و عرضه مى دارد: زندگى من اینجا پریشان و نابسامان است، شما مرا به هندوستان حواله مى دهید!!
بار دیگر حضرت را خواب مى بیند که مى فرماید:
"سخن همان است که گفتم، اگر در جوار ما با این اوضاع مى توانى استقامت ورزى اقامت کن، اگر نمى توانى باید به هندوستان به همان شهر بروى و خانه فلان راجه را سراغ بگیرى و به او بگویى: به آسمان رود و کار آفتاب کند!"
پس از بیدار شدن و شب را به صبح رساندن، کتاب ها و لوازم مختصرى که داشته به فروش مى رساند، و اهل خیر هم با او مساعدت مى کنند تا خود را به هندوستان مى رساند و در شهر حیدرآباد سراغ خانه آن راجه را مى گیرد.
مردم از این که طلبه اى فقیر با چنان مردى ثروتمند و متمکن قصد ملاقات دارد، تعجب مى کنند!!
وقتى به در خانه آن راجه مى رسد در مى زند، چون در را باز مى کنند، مى بیند شخصى از پله هاى عمارت به زیر آمد، طلبه وقتى با او روبرو مى شود مى گوید: (به آسمان رود و کار آفتاب کند)
فوراً راجه پیش خدمت هایش را صدا مى زند و مى گوید:
"این طلبه را به داخل عمارت راهنمایى کنید، و پس از پذیرایى از او تا رفع خستگى اش وى را به حمام ببرید و او را با لباس هاى فاخر و گران قیمت بپوشانید."
مراسم به صورتى نیکو انجام مى گیرد و طلبه در آن عمارت عالى تا فردا عصر پذیرایى مى شود.
فردا دید محترمین شهر از طبقات مختلف چون اعیان و تجار و علما وارد شدند و هر کدام در آن سالن پر زینت در جاى مخصوص به خود قرار گرفتند، از شخصى که کنار دستش بود پرسید: چه خبر است؟
پاسخ شنید: مجلس جشن عقد دختر صاحب خانه است!
پیش خود گفت: وقتى به این خانواده وارد شدم که وسایل عیش براى آنان آماده است.
هنگامى که مجلس آراسته شد، راجه به سالن درآمد، همه به احترامش از جاى برخاستند، و او نیز پس از احترام به مهمانان در جاى ویژه خود نشست.
نگاه رو به اهل مجلس کرد و گفت: آقایان من نصف ثروت خود را که بالغ بر فلان مبلغ مى شود از نقد و مِلک و منزل و باغات و اغنام و اثاثیه به این طلبه که تازه از نجف اشرف بر من وارد شده مصالحه کردم و همه مى دانید که اولاد من منحصر به دو دختر است، یکى از آنها را هم که از دیگرى زیباتر است براى او عقد مى بندم، و شما اى عالمان دین، هم اکنون صیغه عقد را جارى کنید!
چون صیغه محرمیت جارى شد، طلبه که در دریایى از شگفتى و حیرت فرو رفته بود، پرسید:
شرح این داستان چیست؟
راجه گفت: من چند سال قبل قصد کردم در مدح امیرالمؤمنین (علیه السلام) شعرى بگویم، یک مصراع گفتم و نتوانستم مصراع دیگر را بگویم. به شعراى فارسى زبان هندوستان مراجعه کردم، مصراع گفته شده آنها هم چندان مطلوب نبود، به شعراى ایران مراجعه کردم، مصراع آنان هم چندان چنگى به دل نمى زد، پیش خود گفتم: حتماً شعر من منظور نظر کیمیا اثر امیرالمؤمنین (علیه السلام) قرار نگرفته است، لذا با خود نذر کردم اگر کسى پیدا شود و مصراع دوم این شعر را به صورتى مطلوب بگوید، نصف دارایى ام را به او ببخشم و دختر زیباتر خود را به عقد او در آورم.
شما آمدید و مصراع دوم را گفتید، دیدم از هر جهت این مصراع شما درست و کامل و تمام و با مصراع من هماهنگ است. طلبه گفت: مصراع اول چه بود؟
راجه گفت: "به ذرّه گر نظر لطف بوتراب کند"
طلبه گفت: مصراع دوم از من نیست بلکه لطف خود امیرالمؤمنین (علیه السلام) است. راجه سجده شکر کرد و خواند:
*به ذرّه گر نظر لطف بوتراب کند*
*به آسمان رود و کار آفتاب کند*
📕 منبع: کتاب عبرت آموز تالیف استاد شیخ حسین انصاریان
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
دانابی شو؛ دانا شو!👇👇
📚 @dastanak_ir
سنگ مزار دانشمند شرق شناس آلمانی «آن ماری شیمل» مزین است به جمله زیبایی از #امیرالمومنین علیه السلام:
الناس نیام، اذا ماتوا انتبهوا
آدمیان درخوابند، وقتی میمیرند بیدار میشوند.
📚 @DasTanaK_ir | داناب 👈
روستای حیدالجزیل یمن،بر روی یک بلوک صخره ای به ارتفاع ۱۵۰m در جنوب شبه جزیره عربستان قرارگرفته است.
این ساختمانها از آجرهای گلی با کف های چوبی ساخته شدهاندکه یک طبقه را از طبقه دیگر جدا میکنند،نوآورانه و پیچیده هستند،میتوانند در برابر فصول بارانی مقاومت کنندبرخی از آنها بیش از 500 سال قدمت دارند
📚 @DasTanaK_ir | داناب 👈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 توضیحی مختصر و مفید درباره وضعیت اسرائیلیها در مقابل تونلهای حماس😁
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
هدایت شده از پاسخ به شبهات فجازی
دورهٔ مدرسهٔ استادی بصیرت رسانهای
💰کاملاً رایگان/بیعانهای💰
🖥 جلسات مجازی آنلاین/ کارگاهی
🗂 آموزش ۱۱۰۰ صفحه اسلاید
🎁 پک محتوایی تدریس
🎓 ۴۰ جلسهٔ آموزشی
📃 گواهی معتبر
در این دوره:
قدمبهقدم تا استادی همراهِتانیم!
دستتان را از محتوا پرخواهیم کرد!
جهت کسب اطلاعات بیشتر روی لینکِ زیر کلیک کنید:
https://eitaa.com/gameaval/309
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🕌 تشکیلات مأذنه 👇
http://eitaa.com/joinchat/2285371409C307d2278f0
ماجرای تنبیه علی بن یقطین از سوی امام کاظم(ع) به خاطر بی توجهی به یکی از موالیان حضرت
روزى یکى از مؤمنین به نام ابراهیم جمّال خواست نزد وزیر هارون الرّشید – یعنى ؛ علىّ بن یقطین – برود؛ ولیکن علىّ بن یقطین از پذیرش و ملاقات با ابراهیم امتناع ورزید.
پس از آن ، ایّام ذى الحجّه فرا رسید و علىّ بن یقطین جهت انجام مناسک حجّ، عازم مدینه منوّره و مکّه معظّمه گردید.
هنگامى که به مدینه رسید، خواست به زیارت و ملاقات حضرت ابوالحسن ، امام موسى کاظم علیه السلام شرفیاب شود، همین که جلوى منزل حضرت رسید و اجازه ورود خواست ، امام علیه السلام از پذیرش و ملاقات با او امتناع ورزید.
روز دوّم نیز علىّ بن یقطین آمد و اجازه ورود خواست ؛ ولى حضرت باز هم نپذیرفت .
پس به غلام حضرت گفت : به مولایم بگو که من از علاقه مندان مخلص شما هستم و این همه راه را براى زیارت شما آمده ام ، گناه و خلاف من چیست ، که مرا نمى پذیرى؟
هنگامى که غلام ، گفته علىّ بن یقطین را براى امام کاظم علیه السلام بازگو کرد، آن حضرت برایش چنین پیغام فرشتاد: چون ملاقات با ابراهیم جمّال شتر چران را نپذیرفتى ، و تو دل او را شکستى و ناامیدش کردى و او از تو آزرده خاطر بازگشت. باید بدانى که خداوند هم اعمال تو را مقبول درگاهش قرار نخواهد داد؛ مگر آن که ابراهیم جمّال از تو راضى و خوشنود گردد.
علىّ بن یقطین به غلام گفت : به مولایم بگو: در این موقعیّت چگونه ابراهیم را پیدا کنم ؟ من در شهر مدینه هستم و او در شهر کوفه مى باشد.
حضرت فرمود: هنگامى که شب فرا رسید، بدون آن که کسى مطّلع شود، تنها به قبرستان بقیع برو، آن جا شترى آماده است ، سوار آن شو و به کوفه برو.
علىّ بن یقطین طبق فرمان حضرت ، شبانه وارد قبرستان بقیع شد و سوار بر شتر گردید و عازم کوفه شد؛ و در یک لحظه با طىّ الا رض به شهر کوفه رسید و خود را جلوى درب منزل ابراهیم جمّال دید، پس درب منزل را کوبید و گفت ، من علىّ بن یقطین هستم .
ابراهیم جمّال از درون خانه گفت : علىّ بن یقطین را با من چه کار است ؟ و براى چه این جا آمده است ؟!
علىّ بن یقطین پاسخ داد: موضوع بسیار مهمّ است ، و آن قدر اصرار ورزید تا آن که ابراهیم آمد و درب منزل را گشود و علىّ، وارد منزل شد.
همین که علىّ بن یقطین وارد منزل ابراهیم گردید ، اظهار داشت : امام و مولایم ، حضرت موسى بن جعفر علیهما السلام از ملاقات با من خوددارى نمود؛ مگر آن که تو از من راضى شوى و مرا مورد عفو و بخشش خود قرار بدهى.
ابراهیم ساربان گفت : خداوند از تو راضى باشد، علىّ پاسخ داد: رضایت خداوند نیز در خوشنودى تو است ، و سپس افزود:
اگر تو از من ناراحت نیستى و مى خواهى خوشحال برگردم ، باید پاى خود را بر صورت من بگذارى.
و با اصرار فراوان ابراهیم تقاضاى او را پذیرفت ؛ و آن گاه علىّ روى زمین خوابید و ابراهیم پاى خود را روى صورت او گذاشت ؛ سپس جانب دیگر صورتش بر خاک نهاد و گفت : طرف دیگر صورتم را نیز پایمال کن.
و چون ابراهیم پاى خود را بر صورت علىّ بن یقطین نهاد، علىّ به طور مکرّر مى گفت : خدایا، تو شاهد و گواه باش .
پس از آن ، از حضور ابراهیم خداحافظى نمود و چون به مدینه رسید و جلوى منزل امام موسى کاظم علیه السلام آمد، حضرت او را پذیرفت و به درون منزل راه یافت .
الثاقب فى المناقب : ص ۴۵۸، ح ۳۸۶، عیون المعجزات : ص ۱۰۳، س ۲۰، بحارالا نوار: ج ۴۸، ص ۸۵، ح ۱۰۵٫
📚 @DasTanaK_ir | داناب 👈
🟢 مناظره امام جواد علیه السلام در کودکی با علمای اهل تسنن
🌹میلاد حضرت امام جواد علیه السلام مبارک باد!
🔹 یک مباحثه شیعی و سنی میان حضرت جواد که هنوز طفل بودند و علمای اهل تسنن برقرار شد. در آنجا آن عالم اهل تسنن در حرفهایش احادیثی در فضیلت ابوبکر و عمر روایت کرد. به حضرت عرض کرد: شما درباره شیخین چه میگویید و حال اینکه ما حدیث معتبری از پیغمبر داریم که فرمود: «ابوبَکرٍ وَ عُمَرُ سَیدا کهولِ اهْلِ الْجَنَّةِ» یعنی ابوبکر و عمر دو آقای پیرمردان اهل بهشتند.
🔸 همچنین حدیث دیگری نقل کرد که روزی جبرئیل به پیغمبر نازل شد، از جانب خدا عرض کرد: من از ابوبکر راضی هستم، از ابوبکر بپرس آیا او از من راضی هست یا نه؟ حضرت جواد فرمود: ما منکر فضیلت ابوبکر نیستیم ولی یک مطلب هست و آن این است که همه قبول دارند که پیغمبر در حجة الوداع فرمود: «کثُرَتْ عَلَی الْکذابَةُ» دروغگویان بر من زیاد شدهاند، و معیاری در اختیار قرار داد که هر حدیث را که از من روایت کردند اول بر قرآن عرضه بدارید، اگر موافق قرآن بود قبول کرده والّا رد کنید. قرآن میگوید تمام اهل بهشت، جوان هستند.
🔹 و اما حدیث دیگری که گفتید، خدا در قرآن میفرماید: «وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْانْسانَ وَ نَعْلَمُ ما تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَ نَحْنُ اقْرَبُ الَیهِ مِنْ حَبْلِ الْوَریدِ»(ق/ ۱۶) ما انسان را آفریدهایم و از تمام خطورهای قلبی او آگاه هستیم. پس چطور میشود خدایی که قرآن او را اینطور معرفی میکند، از پیغمبر بپرسد که من از فلان بنده راضی هستم، تو از او بپرس که از من راضی است یا نه؟!
📗استاد مطهری، اسلام و نیازهای زمان، ج۱، ص۸۳
📚 @DasTanaK_ir | داناب 👈
1183_Track[09].mp3
948.1K
🤲 #زیارت_روزهای_هفته
🎧 زیارت امام زمان (علیهالسلام) در روز جمعه
⏯ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا حُجَّةَ اللّٰهِ فِى أَرْضِهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا عَيْنَ اللّٰهِ فِى خَلْقِهِ ...
📚 @DasTanaK_ir | داناب 👈