eitaa logo
داناب (داستانک+نکات‌ناب)
12.3هزار دنبال‌کننده
6.2هزار عکس
4.8هزار ویدیو
108 فایل
﷽، #داناب (داستانک‌های آموزنده و نکات ناب کاربردی) 🔹کاری از مؤسسه جهادی #مصباح 🔻سایر صفحات: 🔹پاسخ به‌شبهات؛ @shobhe_Shenasi 🔹سخنرانی‌ها: @ghorbanimoghadam_ir 🌐 سایت: ghorbanimoghadam.ir 🔻تبادل و تبلیغ @tabligh_arzan
مشاهده در ایتا
دانلود
ویژگی‌های جسم با خصوصیات روح بسیار متفاوت است.زشتی جسم را با پوشاندن می‌توان مخفی کرد، اما روح نازیبا را نمی‌توان از هیچ چشمی پنهان کرد، حتی اگر انسان، شاگرد اول کلاس نفاق و دورویی باشد. بالاخره یک جایی و یک زمانی روح آلوده به گناه، خودش را نشان می‌دهد. ظواهر توان پوشاندن باطن انسان را ندارند.شاید ظاهر موجه تا یک مرزی با انسان همسفر شود اما هرگز تا انتها با انسان نخواهد ماند. ابزارت هرچه که باشد از ریش و تیغ گرفته تا یقه‌ی بسته و کراوات، از انگشتر تا صلیب و از چادر و روبنده و پوشیه تا ظاهری متبرج، فرقی نمی‌کند، قانون رسوا نمودن روح، برای همه یکسان است. https://eitaa.com/roznevesht
نمی‌شود که دیگران را زخمی کنیم و بعد توقع داشته باشیم رنجی را تحمل نکنند.یا بی‌خیال شویم و تصور کنیم زخم‌هایشان خودبخود خوب می‌شود. نتیجه‌ی طبیعی زخم خوردن، رنج است.حتی اگر آدمی که از ناحیه‌ی ما دچار آسیب می‌شود روح بلندی هم داشته باشد و از طریق عفو و گذشت، خطایمان را نادیده بگیرد، باز هم اثر رنج در ضمیرش باقی خواهد ماند. مگر می‌شود آدمی را کتک زد و دردش نیاید؟! حالا آدم زخم خورده دنبال راهی برای تسکین دردش می‌گردد. چنین آدمی، انتخاب‌هایش بر مبنای درمان زخمش خواهد بود و این برای انسان بسیار خطرناک است.ممکن است او به آرام‌بخش‌های آنی تن بدهد، چرا که او هدفش فقط رهایی از رنج است و اگر اعتقادی قوی نداشته باشد دیگر نوع درمان برایش مهم نیست، فقط خوب شدن و کم شدن درد برایش مهم است. شاید تامل در نتیجه‌ی این مساله کمی به ما کمک کند تا دیگران را زخمی نکنیم. @roznevesht ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) دانابی شو؛ دانا شو!👇👇 📚 @dastanak_ir
هم می‌بینندت و هم قادر به دیدنت نیستند.هم صدایت را می‌شنوند و هم نمی‌شوند.هم حالت را درک می‌کنند و هم درکی از شرایطت ندارند. شاید این وضعیت، جذاب‌ترین بخش از فواید نویسنده شدن است. وقتی اهل نوشتن باشی، کلمات را تسلیم عقایدت می‌کنی.انگار وظیفه‌ی قلبت می‌شود هجی کردن واژه‌ها و دلت آرام و آهسته کلمات را دیکته می‌کند و تو می‌نویسی. البته داریم نویسندگانی که عقایدشان را تسلیم واژه‌ها می‌کنند. واژه‌هایی که از پل اعتقاد رد می‌شوند ایمان مستقر را توصیف می‌کنند؛ اما کلماتی که در پس تزلزل عقاید برکاغذ هویدا می‌شوند، ایمان مستودع را به یاد می‌آورند. نوشتن می‌تواند تو را جسور کند همانگونه که قادر است از تو یک ترسوی تمام عیار بسازد. نوشتن می‌تواند شجاعتت را فریاد کشد و تو با صراحت تمام، واژه‌ها را به استخدام درآوری؛ اما نوشتن نیز می تواند از تو آدم بُزدلی بسازد که هربار از پس واژه‌ای سرک می‌کشد و دوباره خودش را مخفی می‌کند. نوشتن می‌تواند اثباتت را رقم بزند و یا حتی انکارت را. پس ببین چه می‌نویسی، چگونه می‌نویسی و چرا می‌نویسی؟ https://eitaa.com/roznevesht
هدایت شده از روز‌نوشت
⚡️بی تفاوتی(قسمت اول) بی‌تفاوت بودن، خطرناک‌ترین خصوصیتی است که بشر بدان گرفتار است حتی خطرناک‌تر از دشمنی. آدم‌های بی‌تفاوت نه اینکه نمی‌فهمند، بلکه تمام تلاششان را برای ابرازنفهمیدن بکار می‌گیرند. چشم‌های آدم‌های بی تفاوت بیشتر از فکرشان و بیشتر از زبانشان کار می‌کند. آن‌ها فقط می‌بینند و رد می‌شوند بدون هیچ واکنشی. اینکه بودجه‌ای کلان برای پروژه‌ای بی ارزش تصویب بشود یا نشود برای این آدم‌ها مهم نیست. اینکه قاضی حکم کند که درخت چند ساله‌ی گردو را از ریشه بکنند یا به‌جای این حکم، دستور به جابجایی درخت بدهد هم باز برای این آدم‌ها مهم نیست. اصلا آدم‌های بی تفاوت، انگار سنسور احساساتشان هم خوب کار نمی‌کند. ساعت‌ها حرف مهمل و بی ربط بشنوند خم به ابرو نمی آورند. سه‌گانه‌ی غریبیست آدم بودن، دین داشتن و بی‌تفاوت بودن. آدم‌های بی تفاوت، هیچ تعریف دقیقی از جهان ندارند.جهان برای آن‌ها حکم شهرفرنگ است که فقط آمده‌اند برای تماشایش. تعارض ذهنی شاید تنها تجربه‌ایست که آدم‌های بی‌تفاوت با آن سر و کار ندارند چرا که درک تعارض‌ها حاصل تفکر انسان است و بی‌تفاوت‌ها گویا اهل فکر هم نیستند. ادامه دارد... https://eitaa.com/roznevesht
کرونا چیزی جز یک ویروس منحوس نیست.شاید تنها فایده‌ی کرونا برای انسان،خاصیت مرگ‌آگاهی‌اش باشد. اینکه هر لحظه ترس از مرگ برای خودمان و عزیزانمان، آرامش‌مان را بهم می‌زند و هر بار شاهد مرگ آدم‌هایی هستیم که سالم‌تر و سرحال‌تر از ما بودند و به طرفه‌العینی غزل خداحافظی خواندند و رفتند؛ شاید این شرایط، مرگ را ملموس‌تر، نزدیک‌تر و حقیقی‌تر نشان‌مان دهد. انگار وقت رفتن است.... کاش قبل از ملاقات با خدا، به خودآییم. https://eitaa.com/roznevesht (داستانک‌ونکات‌ناب) 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
نوشتن خوب است راهی برای کسب آرامش روشی برای بیان دغدغه‌ها سیره‌‌ای بی‌بدیل و کم‌نظیر برای رهایی از انباشت‌های ذهنی اما هرچیزی را نباید نوشت به هرقیمتی نباید نوشت و با هر شیوه‌ای نباید نگارش کرد بنویس تا واقعیت‌ها را دریابی و دریابند اما حقیقت‌ها را مُثله نکن کامل بنویس درست بنویس بر اساس واقعیت بنویس آنچه که هست را بنویس آنچه که می‌بینی را فارغ از ترس به‌دور از دلهره بنویس و با واژه‌هایت بر سر هر چه بدیست فریاد بکش https://eitaa.com/roznevesht ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) دانابی شو؛ دانا شو!👇👇 📚 @dastanak_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚡️شور و شعف شهید شیخ مجید سلمانیان هنگام اعزام به مقتل خان طومان دوست داشتم از بیدل دهلوی می‌پرسیدم چی شده که میگه: کس به نشان نمی‌رسد تیر خطاست زندگی! زندگی تیر خطاست؟ واقعا کسی نرسیده به جایی که باید برسه؟!!! زندگی تیر خطا نیست، زندگی فرصتی استثنائی هست که خداوند برای محک میزان حب ما در اختیارمان گذاشته است، پس باید از آن بهره برد نه صرفا لذت. | @roznevesht (داستانک‌ونکات‌ناب) 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
هدایت شده از روز‌نوشت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صدای مردم مظلوم سیستان و بلوچستان که نه، اما صدای هوتک‌ها هم درآمده است. گویا هوتک‌ها شرمنده‌اند که چرا به‌جای حیات‌بخشی به کودکان، نقش فرشته‌ی مرگ را ایفا می‌کنند برای آن‌ها. هوتک را اراده‌ای نیست، که ذاتش منبعی آبیست و خاصیتش غرق کنندگی... ولی مسئولین را که اراده‌ای هست اگر ذاتشان بی مسئولیتی نباشد و خاصیتشان بی تفاوتی.... دوباره دخترکی غرق در هوتک شد.... توضیح‌نوشت: هوتک همان گودال بزرگی است‌ که آب‌بارندگی را درآن جمع می‌کنند و درطول سال از آن استفاده می‌کنند. https://eitaa.com/roznevesht
هدایت شده از روز‌نوشت
من به روضه‌های زیادی، گریه بدهکارم به کتاب‌‌های زیادی، خواندن به قلم‌های زیادی، نوشتن را مدیونم و به قلب‌های بسیاری، محبت را... من بدهکارترین آدم روی زمینم. به هوا، تنفس به دعا، تضرع و به قرآن، تدبر را بدهکارم. من به تکلم، سکوت را و به غرور، تواضع را مدیونم. من به خدا، بندگی به جهان، زندگی و به مادر، شرمندگی را بدهکارم. به ضریح، آغوش به تسبیح، ذکر به گناه، توبه و به نماز، حضور را بدهکارم. من به‌ خودخواهی‌هایم، خدا‌خواهی و به آشفتگی‌هایم، آرامش را بدهکارم. به تمام یأس‌های دنیا، امید به تمام ترس‌های دنیا، جرات و به تمام دروغ‌های دنیا، صداقت را بدهکارم. من به اجتماع، عدالت را بدهکارم. من به تمام‌ شک‌های دنیا، یقین و به تمام نفاق‌ها، وفاق را بدهکارم من بدهکارترین آدم روی زمینم.... https://eitaa.com/roznevesht
خدایا خودت کمک کن؛ یا نه اصلا خودت سندی جور کن؛ تا قلب‌هایمان را از حبس بی‌مِهری آزاد کنیم. 📚 @dastanak_ir
اگر حالا همدیگر را به رای دادن و رای به اصلح دادن دعوت نکنیم، بعد از انتخابات مجبوریم همدیگر را به صبر بر بلاء دعوت نماییم. و آن‌وقت احتمالا توجیه‌مان برای حذف عذاب وجدان‌مان این خواهد بود که مومن همواره در مقام امتحان الهی قرار دارد و اینگونه همه‌ی آنچه به‌دست خودمان بر سرمان آمده است را به خداوند نسبت می‌دهیم و وانمود می‌کنیم که ما در معرض آزمایشی الهی قرار گرفته‌ایم. https://eitaa.com/roznevesht
بچه که بودیم زیاد مشهد می‌رفتیم؛ زیاد که می‌گویم یعنی سالی یک‌بار، در مقایسه با الان که کمتر قسمت‌مان می‌شود. میلاد بود؛ اما آن زمان مثل حالا صحن‌ها غرق در نور نبود. اذان مغرب شد. در صف نماز ایستادیم. ما بچه‌ها فقط ادای نماز خواندن را در می‌آوردیم. تنها سهم‌مان از این واجب الهی چادر نماز گل‌گلی بود و یک دل صاف. مادرم کنار دستم بود؛ اما با ازدحام جمعیت بعد از نماز، مادرم را گم کردم. دلم ریخت پایین هری! غرور بچه‌گانه‌ام اجازه نمی‌داد بزنم زیر گریه! وانمود می‌کردم که نمی‌ترسم؛ اما ترسیده بودم. راه افتادم داخل صحن. دلم گفت: به سمت پنجره فولاد برو. به حرف دلم گوش کردم و پیش امام، مردم را به تماشا ایستادم. حالا از حوالی و حواشی پنجره فولاد تنها صداهایی محزون مرا مجذوب می‌کند. آدم‌ها و حرف‌های‌شان، آنقدر عجیب و پُر و زیاد و نامعلوم و ساده بودند که من تمام قد گوش شده بودم برای شنیدن! کلمات بودند که می‌آمدند و می‌رفتند! جان بود که ذوب می‌شد کنار پنجره فولاد. نور را که دیده‌اید؟ چگونه از روزنه‌ها عبور می‌کند؟! انگار روح آن آدم‌ها هرکدام روزنه‌ای بود و نور از وجودشان عبور می‌کرد. نیازها خالق خلاقیت‌اند و این آدم‌ها عجیب خلّاق بودند در عشق‌ورزی با امام خویش. من اما دختربچه‌ای حریص بودم که تنها به تاراج واژه ها می‌اندیشیدم. تک‌به‌تک کلمات آن زائران را با تمام وجود گوش می‌کردم. صدای درد دل کسی با حضرت نور حواسم را بیشتر جمع کرد؛ او بچه‌ی گم‌شده‌اش را از امام می‌خواست. تازه یادم آمد که گم شده‌ام و مادرم کنار پنجره فولاد پیدایم کرد. @roznevesht (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
گاهی سر آدم می‌شود بازار مسگرها و دلش می‌شود رختشوی‌خانه، از بس که اضطراب به جان آدم می‌افتد. گاهی بادلیل... گاهی حتی بی‌دلیل... اما نسخه‌ی مشترک هر دو حالت تنها یاد خداست. آدم یاد خدا که می‌افتد دلش آرام می‌گیرد و هیچ غمی نمی‌کُشدش. آدم نام خدا را که بر زبان می‌آورد پشتش گرم می‌شود و دلش قرص. آدم وقتی خدا را دارد، هیچ هیچ کم ندارد در این سیاره‌ی رنج. @roznevesht (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
❗️اشاعه فحشا به بهانه "می‌تو" ✍ زهرا ابراهیمی👇 https://b2n.ir/n05490 | @roznevesht ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب)👇 📚 @DasTanaK_ir