✨🌸🍃🌼🌸🍃🌼🌸🍃🌼
🌸🍃🌼🌸🍃🌼
🍃🌼
🌸
✨#داستان_شب ✨
وقتی قورباغهها به یاری غواصها آمدند
هنگام عبور از اروند رود به دلیل تلاطم شدید آب، عده ای از غواصان، دهان و گلویشان پر از آب شده بود و در آستانه خفه شدن قرار داشتند.
در چنین حالتی بی آنکه خود بخواهند، دچار وضعیتی شده بودند که ناچار به سرفه کردن بودند اما چون می دانستند که با یک سرفه کوچک هم عملیات لو رفته و نیروها به قربانگاه می روند، با تمام توان تلاش می کردند تا سرفه نکنند.
چون وضعیت اضطراری شد، ماجرا را با سردار قربانی در میان گذاشتیم ایشان پیغام داد: اگر شده خود را خفه کنید اما سرفه نکنید، چون یک لشکر را نابود خواهید کرد. ما که از انتقال این پیام به خود می لرزیدیم ناگزیر آن را ابلاغ کردیم. در پی این ابلاغ چنان صحنههای تکان دهنده ای را می دیدیم که به راستی بازگو کردن آنها نیز برایم سخت و دشوار است.
عزیزانی که دچار سرفه شده بودند، بارها و بارها خود را زیر آب فرو می بردند اما باز موفق به اجرای فرمان نمی شدند. در شرایط سخت و غیر قابل توصیفی قرار داشتیم. این بار دستور رسید: از فرد کنار دست خود کمک بگیرید تا زیر آب بمانید و بی صدا شهید شوید تا جان دیگران به خطر نیفتد.
می دانستیم که صدور چنین دستوری برای فرمانده چقدر دشوار است. اما این را هم می دانستیم که موضوع هستی و نیستی یک لشکر و پیروزی یک عملیات در میان است.
اما با این همه نفس در سینههای ما حبس شده بود و مدام از خود می پرسیدیم که کدامیک از ما قادر به انجام چنین کاری است. این در حالی بود که خود دوستان عزیزی که دچار سرفه شدید شده بودند با خواهش و تمنا از ما می خواستند تا با آنها کمک کنیم که زیر آب بمانند و خفه شوند!
می دانم که بازگو کردن این حقایق چقدر تلخ و غم انگیز است اما این را نیز می دانم که برای ثبت در تاریخ و نشان دادن عظمت یک نسل و روح بلند رزمندگانی که برای دفاع از جان و مال و آبرو و آرمان یک ملت از هیچ مجاهدتی دریغ نمی ورزیدند ناگزیر به بیان این وقایع هستیم.
به هر تقدیر همه در تکاپو بودیم تا راهی برای گریز از این مهلکه پیدا کنیم که در یک چشم بر هم زدن تمام اروند رود و همه ساحل ما و دشمن پر از صدای قورباغههایی شد که نمی گذاشتند صدای سرفه نیروها ما به گوش کسی برسد.
شگفت انگیز بود و باور نکردنی زیرا در جایی و حالی که شاید در طول یک سال هم نتوان صدای یک قورباغه راشنید، آن شب و آن جا مالامال از صدای قورباغههایی شد که تردید ندارم به یاری ابراهیمها و اسماعیلهایی شتافته بودند که برای یاری الله در برابر آن فرمان سر تعظیم فرو آورده و حاضر شده بودندتا قدم به قربانگاه خود بگذارند همان لحظه بود که اعجاز توسل به بی بی فاطمه زهرا(س) و تبرک جستن از پرچم بارگاه امام رضا(ع) را دریافتیم و بار دیگر خدای را سپاس گفتیم که ما را در صف عاشقان خاندان عصمت و طهارت قرار داد.
شهید سرهنگ رمضان قاسمی
عملیات والفجر هشت
#داناب (داستانکونکاتناب)
👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
انتشار برای نخستین بار؛ روایت محافظت از شخصی که همیشه جلوتر از محافظانش حرکت میکرد
🔹محمد طه امیری، فعال رسانهای و عکاس جبهه مقاومت، با انتشار عکسی از محافظان حاج قاسم سلیمانی برای اولین بار در صفحه شخصی اینستاگرام خود نوشت: در بوکمال کار گره خورده بود، همه چیز به هم دیگر قفل شده بود. مشکلاتی در پشتیبانی، کمی کلافگی نیروهایی که نمیتوانستند راه ورود به شهر را پیدا کنند و ترس اینکه نکند با کار حساب نشدهای همه چیز بهم بریزد.
🔹 چند متر عقبتر از خط اما هلیکوپتری بر خلاف اصرار که «پرواز در این منطقه اصلا به صلاحش نیست» از زمین کنده میشود و به پرواز در میآید.
🔹 کمی جلوتر از خط و نزدیکی شهر در میان دود و خاک به هوا بلند شده، آرام به زمین مینشیند. کمک خلبان بیرون میپرد، در هلیکوپتر را باز میکند و بعد از آن حاجی پیاده میشود و روی خاک ناامن بوکمال که هنوز نیروهای اصلی به آن نرسیدهاند قدم میگذارد.
🔹 چند لحظه بعد سه نفر دیگر هم از پرواز پیاده میشوند. لباس رزم به تن دارند با اسلحهای در دست. تیم حفاظت حاجی هستند.
🔹 حاجی بیسیم میزند که ما نزدیکی ورودی بوکمال هستیم، بگویید نیروها بیایند.
🔹 این گوشهای از روایت سخت محافظت از شخصی است که همیشه جلوتر از محافظانش حرکت میکند.
🔹 برای توصیف عکس باید بگویم از سمت راست، شهید «هادیطارمی» ایستاده وسط شهید «رضاخرمی» و در گوشه سمت چپ هم شهید شهروزمظفرینیا».
🔹 اما ای کاش اینجا این امکان را داشتم که عکس را از سی متر عقبتر برایتان توصیف کنم.
🔹 حاجی و چند نفر دیگر در حال بازدید از میدان جنگی در عراق هستند.
🔹 قانون سی متر را خود حاجی وضع کرده بود، اینکه هر جایی که من هستم شما باید حداقل سی متر عقبتر باشید. در تعریف عرفی محافظ آمده، که او باید نفس به نفس با شخصیت برود. اما هادی و شهروز و رضا موتوری هیچ چیزشان مثل محافظهای عرفی نبود. همیشه باید همه چیز را از سی متر عقبتر هدایت میکردند.
🔹 یک بار حاجی گفته بود، من اصلا دیگر تیم حفاظت نمیخواهم! هادی و رضا و شهروز مثل دیوانهها آتش کردند، رفتند دم خانه حاجی. داخل خانه حاجی سینی چای را که گذاشت، شیرینی کلمپه کرمان را که تعارف کرد، هادی با بغض گفته بود: حاجی دیگه ما رو دوست نداری؟ خودت گفتی هرکی رو از تیم حفاظت بذارم کنار یعنی دوستش ندارم! حاجی هم گفته بود که نه همه شما را دوست دارم منتها بار بودن شما کنار من سنگین است، نمیخواهم برای وظیفه سازمانی ور دل من بمانید.
🔹 آن شب بچهها بار دیگر مجوز حضورشان را این بار با اشک از حاجی گرفته بودند. رابطهشان با حاجی یک جور دیگری شده بود. انگار که حاجی محافظ آنها بود. انگار قرار بود حاجی خیلی چیزها را برایشان تضمین کند.
🔹 شهر بوکمال سال ۹۶ آزاد شد اما شهید رضا خرمی سال ۹۵ به شهادت رسید.
🔹 آدمیزاد وقتی راه درست را پیدا میکند، رهایش نمیکند. آدمیزاد عاشق پایان درست است و انگار هر سه آنها خوب فهمیده بودند که به یمن حاجی قرار است تمام این راه صحیح و سالم بروند.
🔹 وقتی خبر رضا را که در حلب شهید شده بود به حاجی دادند، حاجی خدا را شکر کرده بود که «الحمدلله در میدان شهید شد، پیش من از دنیا میرفت نمیتوانستم جواب خونش را بدهم».
🔹 تمام تعاریف عرفی محافظ را بار دیگر مرور میکنم. یادم میآید یک بار یکی از مسئولین سابق بعد از اتمام کارش گفته بود همه پول محافظان را خودم میدهم فقط بگذارید بمانند، من بدون اینها نمیتوانم زندگی کنم!
🔹 هادی و شهروز هیچگاه قرار فاصلهی سی متر را نشکستند البته به جز یک بار فرودگاه بغداد و آن شب کذایی وقتی که دیگر حاجی اجازه داد بود در نزدیکترین حالت پیش او بمانند. حالتی که حتی دیگر نتوان گوشت و پوست و استخوانشان را هم از یکدیگر جدا کرد. حاجی انگار تیم محافظت از عاقبت بچهها بود. حفاظتی که تا شهادت شخصیت ادامه پیدا کرد. هادی، رضا و شهروز خوب میدانستند که در این قصه این حاجی است که محافظ است نه آنها...
#داناب (داستانکونکاتناب)
👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
دشمن بی نقاب، دشمن با نقاب!
#داناب (داستانکونکاتناب)
👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
روش صحیح تیمم
سؤال: آیا در تیمم حتما باید بوسیلۀ گِردی کف دست روی پیشانی کشیده شود یا بوسیلۀ انگشتان هم صحیح است؟
در صورت اول، حکم نمازهای خوانده شده با تیممی که با انگشتان کشیده شده است، چیست؟
جواب: در تیمم باید کف هر دو دست (کف انگشتان جزء کف دست است) را به پیشانی و دو طرف آن، از جایی که موی سر میروید تا زیر ابروها بکشید، سپس کف دست چپ را بر تمام پشت دست راست و کف دست راست را بر تمام پشت دست چپ بکشید و احتیاط واجب آن است که پس از آن، بار دیگر دستهای خود را بر زمین بزنید و کف دست چپ را بر پشت دست راست و کف دست راست را بر پشت دست چپ بکشید، در غیر این صورت تیمم صحیح نیست و نمازهایی را که یقین دارید با تیمم باطل خوانده اید، لازم است اعاده کنید.
#داناب (داستانکونکاتناب)
👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴پیش بینی بزرگ سیدحسن نصرالله بعد از ترور سردار سلیمانی : ترامپ و تیمش خواهند فهمید " کاری انجام دادند که هم منطقه را باختند و هم انتخابات را "
♦️نیمه ی نخست این کلام مبارک سید محقق شد... مانده است نیمه ی دیگر آن...
♦️سیدحسن توی جمله بعدیش پیش بینی مهمتری داره.
" اگر ترامپ در انتخابات شکست بخورد، که انشالله خواهد خورد، آزادی قدس در تیررس قرار خواهد گرفت"
📚 @dastanak_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وسط بیابانهای گرم و خشک کرمان ....
باورتون میشه؟😳
#ایران_زیبا
#داناب (داستانکونکاتناب)
👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
داناب (داستانک+نکاتناب)
#زبان_بدن 2️⃣ چگونه زبان بدن را بياموزیم ؟ روزانه پانزده دقيقه را صرف مطالعه حالت ها و رفتارهای د
#زبان_بدن 3️⃣
✅ برخی حرکتهای اصلی و خاستگاه آنها
بیشتر حالتهای ارتباطی اصلی در سراسر جهان یکسان است .هنگامی که مردم خوشحال هستند می خندند و وقتی غمگین یا خشمگین هستند اخم کرده و چهره در هم می کشند. تکان دادن سر معمولا در همه جای جهان به معنی بله و تایید است .به نظر می رسد این حرکت جنبه ذاتی داشته و توسط افرا نابینا و ناشنوا هم مورد استفاده قرار می گیرد.سر تکان دادن به طرف بالا یا از اینطرف به آنطرف نشانه خیر یا مخالفت است و جنبه جهانی داشته و ممکن است در زمان نوزادی وقتی نوزاد به اندازه کافی غذا خورده باشد سرش را تکان می دهد تا به معنی رد کردن قاشق باشد.این کودک به این طریق به سرعت یاد می گیرد تا مخالفت خود را به همین روش نشان دهد.
بالا انداختن شانه ها نیز مثال خوبی از یک حالت همگانی است که به کار می رود تا نشان دهد که یک فرد نمی داند شما چه می گویید .این یک حالت چندگانه است که از سه قسمت اصلی تشکیل شده است: کف دست های باز , شانه های قوز کرده و ابروهای بالا انداخته.
همانگونه که زبان کلامی در فرهنگ های مختلف با هم متفاوت اند زبان غیر کلامی نیز ممکن است چنین باشد , در حالیکه یک حالت یا حرکت ممکن است در یک فرهنگ خاص متداول بوده و تفسیر روشنی داشته باشد, ممکن است در فرهنگ دیگر بی معنی بوده یا معنی کاملا متضادی داشته باشد.به عنوان مثال تفسیرها و کاربردهای حالت حلقه یا Ok را در نظر بگیرید.
این علامت در قرن نوزدهم در ایالت متحده آمریکا ظاهرا توسط روزنامه نگارانی متداول شد که تلاش می کردند با استفاده از اختصارات عبارت های رایج را کوتاه کنند.اگرچه معنی Ok برای تمام انگلیسی زبانها روشن است به سرعت در اروپا و آسیا هم متداول شده اما در بعضی جاها معانی دیگری دارد.به عنوان مثال , در فرانسه Ok به معنی صفر یا هیچ چیز است ,در ژاپن می تواند معنی پول بدهد و در برخی کشورهای خاورمیانه به این معنی است که فرد مورد نظر همجنس باز است.برای اجتناب از استفاده نابه جا از این علامتها و سوء تعبیرهای احتمالی باید به مفهوم آن در یک فرهنگ خاص توجه داشت.
#داناب (داستانکونکاتناب)
👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
✅ سلطنت ماندگار
🌺 سلیمان بن داوود (علیه السلام) در موکب خود از جایی عبور می کرد و پرندگان بر او سایه افکنده و جن و انس از چپ و راستش ملازم او بودند.
🍁 راوی می گوید: سلیمان به عابدی از بنی اسرائیل رسید. عابد گفت: سوگند به خدای پسر داوود! خدا به تو سلطنتی بس بزرگ داده است.
🌿 سلیمان گفت: یک #سبحان_الله که در نامه عمل مؤمن ثبت شود، بهتر از آن چیزی است که به پسر داوود داده شده است؛ زیرا آن چه به پسر داوود داده شده از بین می رود؛ ولی ذکر خدا می ماند.
📚 راه روشن، ج 5، ص 490
#داناب (داستانکونکاتناب)
👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
🖇
فقیری به ثروتمندی گفت:
اگر من در خانه ی تو بمیرم،
با من چه می کنی؟
ثروتمند گفت:
تو را کفن میکنم و به گور می سپارم.
فقیر گفت:
امروز که هنوز هم زنده ام، مرا پیراهن بپوشان، و چون مُردم، بی کفن مرا به خاک بسپار ....!
حکایت بالا حکایت بسیاری از ماست؛
که تا زنده ایم قدر یکدیگر را نمیدانیم ولی بعد از مردن، میخواهیم برای یکدیگر سنگ تمام بگذاریم ..
#داناب (داستانکونکاتناب)
👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
راهکاریی برای تقويت و بهبود روابط مادر و دختر
بخش دوم
🔸دکتر محمد قاضی عضو هيئت علمی دانشگاه تهران و مشاور خانواده میگه گاه مادر فراموش میکنه که نيازهای واقعی دختر جوانش چيه و زمانی که با بیاعتنايی و بیتوجهی با او برخورد میکنه، دختر به سمت پدر گرايش پيدا میکنه.
🔸گاه مسئله حسادت و رقابت به تيره شدن روابط بين مادر و دختر ختم میشه. حسادت گاه به دلايل شخصيتی يا خانوادگی در مادر مشاهده میشه و هستند دختران خوب و ممتازی که مادر به جای حمايت، به اونا حسادت میکنه.
🔸گاهی مادر بيش از حد اقتدار طلب هست و با اين که عطوفت مادری داره اما در عين حال خواستار تسلط کامل بر خانواده، همسر و دخترشه.همچین مادرانی نمیتونن دخترانشون رو جذب کنند.
🔸اولين کاری که بايد برای بهبود ارتباط مادر و دختر انجام داد،تغيير نحوه تفکرشون هست.
🔸باید تفکر واقعگرایانه رو جایگزین تفکر ذهنگرايانه هست،در تفکر ذهنگرایانه که خودمحوری و خودخواهی اساس اونه،تکيه بر احساسات شخصی، سوء تعبير، خودمحوری،بیتوجهی به علايق شخصی طرف مقابل و نبود همدلی میتونه این روابط رومخدوش و مادر و دختر رو از هم دورتر و دورتر کنه.
ادامه دارد...
📚 @dastanak_ir
🔹اندازه گیری و تفسیر فشار خون
اعداد فشار خون به ما چه میگن؟
این #اینفوگرافی آموزشی رو برای همه عزیزانتون بفرستید تا بیشتر مراقب سلامتشون باشن.
#داناب (داستانکونکاتناب)
👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگر پشت سر کسی حرف زدیم باید حلالیت بطلببم؟
#داناب (داستانکونکاتناب)
👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b