📚 @dastanak_ir 👈💯
پیرزنی دو کوزهٔ آب داشت که آنها را
آویزان بر یک تیرک چوبی بر دوش
خود حمل می کرد.
یکی از کوزه ها ترك داشت و مقدارى از
آب آن به زمين مى ريخت، درصورتیکه
دیگری سالم بود و همیشه آب داخل آن
به طور کامل به مقصد می رسید.
به مدت طولانی هر روز این اتفاق تکرار
میشد و زن همیشه یک کوزه و نیم
آب به خانه می برد.
ولی کوزه شکسته از مشکلی که داشت
بسیار شرمگین بود که فقط می توانست
نیمی از وظیفه اش را انجام دهد.
پس از دوسال ، سرانجام کوزه شکسته
به ستوه آمد و با پیرزن سخن گفت.
پیرزن لبخندی زد و گفت:
"هیچ توجه کرده ای که گلهای زیبای
این جاده در سمت تو روییده اند
و نه در سمت کوزهٔ سالم؟"
اگر تو اینگونه نبودی این زیبايی ها
طروات بخش خانهٔ من نبود.
طی این دو سال این گلها را می چیدم
و با آنها خانه ام راتزیین میکردم...!!
٭٭هر یک از ما شکستگی خاص خود را
داریم ولی همین خصوصیات است که
زندگی ما را در کنار هم لذت بخش و
دلپذیر میکند.
باید در هر کسی خوبی هایش
را جستجو
کنیم و بیاموزیم.
پس به دنبال شکستگی ها نباش که همه
به گونه ای شکستگی داریم،
فقط نوع آن متفاوت است...!
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
👇👇👇
📚 @dastanak_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚦 رسانهها واقعیت را میسازند!
🔸ضعف #تفکر_انتقادی در مخاطب باعث میشود تا هماهنگونه بیندیشد که میبیند و همانگونه رفتار کند که صاحبان رسانه و سازندگان پیامها میخواهند!
#سواد_رسانه_ای
📚 @dastanak_ir 👈💯
#تلخند
▪️روزی گذشت پورشه ای از گذر گهی
▪️فریاد و آه ناله ز هر کوی و بام خاست
▫️پرسید زان میانه یکی کودک فقیر
▫️این اسب کیست مادرم؟ اسب پادشاست؟
▪️آن یک جواب داد چه دانیم ما که چیست
▪️پیداست آنقدر که الاغی گرانبهاست
نزدیک رفت پیرزنی گوژپشت و گفت
این خر گمان کنم که خر مایه دارهاست
▫️کودک به گریه گفت برایم نمی خری؟
▫️این اسب با کلاس و نجیب است و سربراست
▪️مادر به گریه گفت عزیز این که اسب نیست
▪️این پول نفت ماست که در جیب اغنیاست
▫️خوردند رانت نجومی و نفت وگاز
▫️گفتند پول نفت سر سفره شماست
▪️ما آبروی فقر و قناعت نمی بریم
▪️خدارو شکر کن پراید اگر زیر پای ماست
▫️مردی که جیب ما و تو را می زند گداست
▫️این گرگ سالهاست که با گله آشناست!!!
📚 @dastanak_ir 👈💯
⇩۶ کلید طلایی🔑⇩
⛔️دلی را نشکن؛
شاید←خانه خدا باشد.
⛔️کسی راتحقیر مکن؛
شاید←محبوب خدا باشد.
⛔️از هيچ عبادتي دریغ مکن؛
شاید←کلید رضايت الله باشد.
⛔️سر نماز اول وقت حاضر شو؛
شاید←آخرین دیدارت با خدا باشد.
⛔️هيچ گناهي را كوچك ندان؛
شايد←خشم خدا در آن باشد.
⛔️ازهیچ غمی ناله نکن؛
شاید←امتحانی ازسوی خدا باشد
📚 @dastanak_ir 👈💯
بهترین ها همیشه می مانند شاید جلوی دیدگان نباشند اما در دل ماندگارند...
به فاتحه و صلوات و خیراتی یادی کنیم از رفتگانمان، تا از ما نیز یاد شود...
📚 @dastanak_ir 👈💯
✨✨✨🌸🌸🌸✨✨✨
‼️ تلخی که بهتر از شیرینی است!
🔰 حضرت امام محمد باقر (ع) فرمودند: «آن کسی که حرفهائی به تو می زند که آنقدر تلخ است که تو را به گریه می آورد، اما خیر خواه توست؛ حرف او را قبول کن. حرف او را گوش کن، بپذیر؛ اگر چه تلخ است، لیکن به نفع توست.
⛔️ ولی گوش نکن، پیروی نکن از حرف آن کسی که حرف های شیرینی میزند که خوشت می آید و لب های تو را به تبسم باز می کند، اما فریبگر است، خیرخواهی ندارد، از روی بددلی و بدخواهی است، یا حرفی میزند که تو خوشت بیاید؛ از این شخص پرهیز کن.
☀️ وقتی پیش خدای متعال رفتید، آنگاه حقایق دل های یکدیگر را آنجا خواهید فهمید.
📩 #درس_اخلاق
#مقام_معظم_دلبری
🗓۸۹/۱۰/۱۳
📚 @dastanak_ir 👈💯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یک فیلم زیر خاکی در روزهای اول پس از انقلاب.
(ظاهراً جلسهای در بیت امام برقرار است)
📚 @dastanak_ir 👈💯
نظرعلی طالقانی در زمان ناصرالدین شاه، دانش اموزی در مدرسه ی مروی تهران و بسیار بسیار آدم فقیری بود.
یک روز نظرعلی به ذهنش می رسد که برای خدا نامه ای بنویسد :
بسم الله الرحمن الرحیم
خدمت جناب خدا !
سلام علیکم ،
اینجانب بنده ی شما هستم.
از آن جا که شما در قران فرموده اید :
"و ما من دابه فی الارض الا علی الله رزقها"
«هیچ موجود زنده ای نیست الا اینکه روزی او بر عهده ی من است.»
من هم جنبنده ای هستم از جنبندگان شما روی زمین.
در جای دیگر از قران فرموده اید :
"ان الله لا یخلف المیعاد"
مسلما خدا خلف وعده نمیکند.
بنابراین اینجانب به چیزهای زیر نیاز دارم :
۱ - همسری زیبا و متدین
۲ - خانه ای وسیع
۳ - یک خادم
۴ - یک کالسکه و سورچی
۵ - یک باغ
۶ - مقداری پول برای تجارت
۷ - لطفا بعد از هماهنگی به من اطلاع دهید.
مدرسه مروی-حجره ی شماره ی ۱۶- نظرعلی طالقانی
نظرعلی بعد از نوشتن نامه با خودش فکر کرد که نامه را کجا بگذارم؟
می گوید، مسجد خانه ی خداست.
پس بهتره بگذارمش توی مسجد.
می رود به مسجد در بازار تهران (مسجد شاه آن زمان) نامه را در پشت بام مسجد در جایی قایم میکنه و با خودش میگه: حتما خدا پیداش میکنه! او نامه را پنجشنبه در پشت بام مسجد می ذاره.
صبح جمعه ناصرالدین شاه با درباری ها می خواسته به شکار بره.
کاروان او ازجلوی مسجد می گذشته،
از آن جا که (به قول پروین اعتصامی)
"نقش هستی نقشی از ایوان ماست/ آب و باد وخاک سرگردان ماست"
باد نامهی نظرعلی را از پشت بام روی پای ناصرالدین شاه می اندازه.
ناصرالدین شاه نامه را می خواند و دستور می دهد که کاروان به کاخ برگردد.
او یک پیک به مدرسه ی مروی میفرستد،
و نظرعلی را به کاخ فرا می خواند.
وقتی نظرعلی را به کاخ آوردند
دستور می دهد همه وزرایش جمع شوند و می گوید:
نامه ای که برای خدا نوشته بودید ،ایشان به ما حواله فرمودند
پس ما باید انجامش دهیم.
و دستور می دهد همه ی خواسته های نظرعلی یک به یک اجراء شود.
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
👇👇👇
📚 @dastanak_ir
هدایت شده از داناب (داستانک+نکاتناب)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚠️#مناطق_محروم منتظر کمک های نقدی شما بزرگواران است😇
♨️امام ره :وظیفه همه مون هست که به این مردم خدمت کنیم وگمان نمی کنم عبادتی بالاتر از خدمت به محرومین وجود داشته باشد . . .🙂
✅برای آخرت خود توشه ای جمع آوری کنید❤️
❇️جهت کمک به این عزیزان به کانال زیر بپیوندید😍👇
https://eitaa.com/joinchat/2811428943C0403d98a37
💳شماره کارت جهت واریزی کمک های نقدی
👇👇
5859831173604124
شهیدی که یک تنه جلوی ۴۰ داعشی ایستاد!
🔹اگر شهید عبدالکریم پرهیزگار نبود، جاده بوکمال به دست داعش میافتاد و به دنبال آن شهر بوکمال نیز سقوط میکرد.
🔹او به تنهایی با ۴۰ تن روبهرو میشود و پس از به هلاکت رساندن ۳۷ نفر از آنها، فشنگهایش تمام میشود. به سوی او حمله میکنند تا اسیرش کنند، اما این بار با سرنیزه دفاع و دو نفر دیگر را مجروح میکند و در نهایت به شهادت میرسد.
شهید پرهیزگار متولد ۱۳۶۵ و نخستین شهید مدافع حرم شهرستان خفر در استان فارس است. او ۲۰ آذر ۹۶ در سوریه به شهادت رسید و هیچگاه دومین پسرش را ندید.
📚 @dastanak_ir 👈💯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 راز خواهر شهید مدافع سلامت، با بوسهای که بر سینه پدر و برادر شهیدش زد، برملا شد.
📚 @dastanak_ir 👈💯
هدایت شده از داناب (داستانک+نکاتناب)
32.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اگر به جایی رسیدی که احساس میکنی کم آوردی و بریدی این کلیپ را حتما ببین. فوقالعاده است.👌
خدا هست...
#داناب (داستانکونکاتناب)
👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 یادش بخیر دیدار های حضوری با امام خامنه ای...
🔺 سایت حضرت آقا کلیپی دلنشین و گزیده از دیدارهای مردمی ایشون منتشر کردند و دلتنگی هایی که بعد کرونا از فراق مردم دارند، تماشاییست.
📚 @dastanak_ir 👈💯
آماده هستیم؟
📚 @dastanak_ir
🔹«انگار همین دیروز بود به اتفاق دکتر [مسعود] خاتمی [فرمانده سپاه فارس] و چند نفر از برادران پاسدار به منزل شهید دستغیب رفتیم. ظرفی از نقل بادامی کنار دست آقا بود؛ گفت بفرمایید. بچهها خندیدند.
🔹ها می خواهید خودم بدهم؟
🔹آن وقت آقا مشتش را پر از نقل میکرد و به یک یک بچهها میداد. حضور او محبت بود... خدایا میشود انسان اینقدر پاک باشد؛ اینقدر لطیف باشد.
🔸دکتر خاتمی گفت: آقا عرضی خدمتتان داشتم. یک سؤالی برای ما مطرح شده و آن این است که ما شنیدهایم اصحاب امام زمان 313 نفرند و هر وقت چنین تعداد آماده بشود امام زمان ظهور میکنند. حالا واقعاً در شرایط فعلی چنین تعدادی آماده نیست؟
🔸آقا خندید. گفت: یک حکایت برایتان بگویم، بعدش هم یک روایت.
👈اما حکایت: چهل، پنجاه سال پیش در نجف بین علما همین مسئله مطرح شده. عدهای میگفتند چگونه بین بیش از 3هزار روحانی 313نفر یار امام زمان پیدا نمیشود. قرار گذاشتند فردی را انتخاب کنند که بهترین آنان باشد با امام زمان(علیه السلام) در این مورد صحبت کند.
🔸فرد منتخب در مسجد اعتکاف نمود؛ دعا خواند؛ ندبه کرد. چند روزی گذشت. سحر در خواب دید وارد شهری شد. جمعیت موج میزد. همه به استقبال او آمده بودند. او را بر دست گرفتند و با سلام و صلوات به داخل شهر بردند. جمعیت اظهار شادی مینمودند. به شیخ گفتند سلطان ما مرده و تو از امروز سلطان مائی. او را به قصر بردند و لباس شاهانه بر تنش پوشاندند. سفره چیدند غذاهای رنگارنگ و خوشمزه.
🔸حالا (آقای دستغیب دارد گرم می خندد) آشیخ هم حسابی خورد. ملکه را آوردند، ملک و ملکه به حجله رفتند. مدتی نگذشته بود که در زدند. تق تق تق ... گفت کیه؟ گفتند آقا امام زمان ظهور کرده و فرموده به شما بگوئیم که بیایید. قدری سرش را خاراند. امام زمان هم وقت پیدا کرده، بگوئید بگذارد صبح بشود. دوباره در زدند که بیا. گفت نمیآیم.
🔸از خواب بیدار شد در گوشه مسجد مچاله شده بود و وضعیتش خوب نبود! آفتاب زده بود. دو دستی زد توی سرش. خاک بر سرم. وای بر من...
✳️ آقا در ادامه گفت: ما هستیم که باید ظهور کنیم نه امام زمان! ظهور ما وقتی است که تزکیه بشویم جانمان را از آلایشها پاک کنیم.»
«یادنامه شهید راه نماز شهید آیتالله دستغیب» به نقل از سید عطاالله مهاجرانی.
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
👇👇👇
📚 @dastanak_ir
28.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
لااقل سکهها را پس بدید، فاضلاب اهواز را درست کنیم😐
📚 @dastanak_ir 👈💯
مداد نق نقو - @mer30tv.mp3
3.88M
#قصه_کودکانه
هر شب ساعت 20:30
یک قصه جذاب و آموزنده
برای کودکان دلبند شما🥰
📚 @dastanak_ir 👈💯
رضاخان یا رضاخائن؟
پیمان سعدآباد بین ایران، ترکیه، عراق و افغانستان در سال ۱۳۱۶
👈طبق این پیمان رضاخان؛
۱) ۸۰۰ کیلومترمربع اراضی مرغوب کوه آرارات را به ترکیه بخشید!!
۲) سه هزار کیلومترمربع دشت ناامید را به افغانستان،
۳) و اروند رود را به عراق داد!
📚 @dastanak_ir 👈💯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🤲 تا نیایی...
گره از کار جهان وا نشود
📚 @dastanak_ir 👈💯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فهمیدید چرا اسب حیوان نجیبیست؟
آدم نانجیب را میزند زمین🤓🤓🤓🤓🤓🤓
پرزیدنت اردوغان، شما که با اونهمه خدم و حشم نمی تونی 2 متر اسب سوار شی، بپاخواب امپراطوری عثمانی رو تو گور نبینی 🙏
📚 @dastanak_ir 👈💯
ﮐﻼﺱ ﺍﻭﻝ ﺩﺑﺴﺘﺎﻥ، شيراز ﺑﻮﺩﻡ ﺳﺎﻝ ١٣٤٠، اواسط ﺳﺎﻝ ﺍﻭﻣﺪﯾﻢ اصفهان.
يک ﻣﺪﺭﺳﻪ ﺍﺳﻤﻢ ﺭﺍ ﻧﻮﺷﺘﻨﺪ. ﺷﻬﺮﺳﺘﺎﻧﯽ ﺑﻮﺩﻡ، ﻟﻬﺠﻪ ﻏﻠﯿﻆ ترکي قشقايي، ﺍﺯ ﺷﻬﺮﯼ ﻏﺮﯾﺐ.
ﻣﺎ ﮐﺘﺎﺑﻤﺎﻥ ﺩﺍﺭﺍ اناﺭ ﺑﻮﺩ. ﻭﻟﯽ اصفهان ﺁﺏ ﺑﺎﺑﺎ. معضلي ﺑﻮﺩ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻦ، ﻫﯿﭽﯽ ﻧﻤﯽ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ. ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺗﻮ ﺷﻬﺮ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﻫﻢ ﻫﻤﭽﯿﻦ ﺧﺒﺮﯼ ﺍﺯ ﺷﺎﮔﺮﺩ ﺍﻭﻝ ﺑﻮﺩﻧﻢ ﻧﺒﻮﺩ ﻭﻟﯽ ﺑﺎ ﺳﺨﺘﯽ ﻭ ﺑﺪﺑﺨﺘﯽ ﺩﺭﺳﮑﯽ ﻣﯿﺨﻮاﻧﺪﻡ.
ﺗﻮ اصفهان ﺷﺪﻡ ﺷﺎﮔﺮﺩ ﺗﻨﺒﻞ ﮐﻼﺱ. خانم ﻣﻌﻠﻢ ﭘﯿﺮ ﻭ بي حوصلهﺍﯼ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ ﮐﻪ ﺷﺪ ﺩﺷﻤﻦ ﻗﺴﻢ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﻣﻦ! ﻫﺮ ﮐﺲ ﺩﺭﺱ ﻧﻤﯽ ﺧﻮﺍﻧﺪ مي گفت : ﻣﯽ ﺧﻮﺍﯼ ﺑﺸﯽ ﻓﻼﻧﯽ ﻭ ﻣﻨﻈﻮﺭﺵ ﻣﻦ ﺑﯿﻨﻮﺍ ﺑﻮﺩﻡ.
ﺑﺎ ﻫﺰﺍﺭ ﺯﺣﻤﺖ ﺭﻓﺘﻢ ﮐﻼﺱ ﺩﻭﻡ. ﺁﻧﺠﺎ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺑﺨﺖ ﺑﺪ ﻣﻦ، ﺍﯾﻦ ﺧﺎﻧﻢ ﺷﺪ ﻣﻌﻠﻤﻤﺎﻥ.
ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺗﻪ ﮐﻼﺱ ﻣﯽ ﻧﺸﺴﺘﻢ ﻭ ﮔﺎﻫﯽ ﻫﻢ ﭼﻮﺑﯽ ﻣﯿﺨﻮﺭﺩﻡ ﮐﻪ ﯾﺎﺩﻡ ﻧﺮﻭﺩ ﮐﯽ ﻫﺴﺘﻢ!
ﺩﯾﮕﺮ ﺧﻮﺩﻡ ﻫﻢ ﺑﺎﻭﺭﻡ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺷﺎﮔﺮﺩ ﺗﻨﺒﻠﯽ ﻫﺴﺘﻢ ﺗﺎ ﺍﺑﺪ!
ﮐﻼﺱ ﺳﻮﻡ ﯾﮏ ﻣﻌﻠﻢ ﺟﻮﺍﻥ ﺁﻣﺪ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﻣﺎﻥ. ﺧﯿﻠﯽ ﮐﺎﺭ ﺩﺭﺳﺖ ﺑﻮﺩ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﻼﺱ ﻣﺎ ﮔﺬﺍﺷﺘﻨﺪ. ﻣﻦ ﺧﻮﺩﻡ ﺍﺯ ﺍﻭﻝ ﺭﻓﺘﻢ ﺗﻪ ﮐﻼﺱ ﻧﺸﺴﺘﻢ. ﻣﯿﺪاﻧﺴﺘﻢ ﺟﺎي من آﻧﺠﺎﺳﺖ!
ﺩﺭﺱ ﺩﺍﺩ، ﻣﺸﻖ ﮔﻔﺖ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﻱ ﻓﺮﺩﺍ ﺑﯿﺎﺭﯾﻦ. آﻧﻘﺪﺭ ﺑﻪ ﺩﻟﻢ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺗﻤﯿﺰ ﻣﺸﻘﻢ ﺭﺍ ﻧﻮﺷﺘﻢ ﻭﻟﯽ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﺴﺘﻢ ﻧﺘﯿﺠﻪ ﺗﻨﺒﻞ ﮐﻼﺱ ﭼﯿﺴﺖ! ﻓﺮﺩﺍ ﮐﻪ آﻣﺪ، ﯾﮏ ﺧﻮﺩﻧﻮﯾﺲ ﺧﻮﺷﮕﻞ ﮔﺮﻓﺖ ﺩﺳﺘﺶ ﻭ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩ ﺑﻪ ﺍﻣﻀﺎ ﮐﺮﺩﻥ ﻣﺸﻖ ﻫﺎ.
ﻫﻤﮕﯽ ﺷﺎﺥ ﺩﺭ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺑﻮﺩﯾﻢ. ﺁﺧﻪ ﻣﺸﻘﺎﻣﻮﻥ ﺭﺍ ﯾﺎ ﺧﻂ ﻣﯿﺰﺩﻥ ﯾﺎ ﭘﺎﺭﻩ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻥ، ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺭﺳﯿﺪ ﺑﺎ ﻧﺎﺍﻣﯿﺪﯼ ﻣﺸﻘﺎﻣﻮ ﻧﺸﻮﻥ ﺩﺍﺩﻡ، ﺩﺳﺘﺎﻡ ﻣﯽ ﻟﺮﺯﯾﺪ ﻭ ﻗﻠﺒﻢ ﺑﻪ ﺷﺪﺕ ﻣﯽ ﺯﺩ. ﺯﯾﺮ ﻫﺮ ﻣﺸﻘﯽ ﯾﻪ ﭼﯿﺰﯼ مي نوشت. ﺧﺪﺍﯾﺎ ﺑﺮﺍ ﻣﻦ ﭼﯽ ﻣﯽ ﻧﻮﯾﺴﻪ؟
ﺑﺎ ﺧﻄﯽ ﺯﯾﺒﺎ ﻧﻮﺷﺖ: ﻋﺎﻟﯽ! ﺑﺎﻭﺭﻡ ﻧﻤﯽ ﺷﺪ، ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺳﻪ ﺳﺎﻝ ﺍﯾﻦ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﮐﻠﻤﻪ ﺍﯼ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺗﺸﻮﯾﻖ ﻣﻦ ﺑﯿﺎﻥ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ. ﻟﺒﺨﻨﺪﯼ ﺯﺩ ﻭ ﺭﺩ ﺷﺪ ﺳﺮﻡ ﺭﺍ ﺭﻭﯼ ﺩﻓﺘﺮﻡ ﮔﺬﺍﺷﺘﻢ ﻭ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﺮﺩﻡ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﮔﻔﺘﻢ ﻫﺮﮔﺰ ﻧﻤﯽ ﮔﺬﺍﺭﻡ ﺑﻔﻬﻤﺪ ﻣﻦ ﺗﻨﺒﻞ ﮐﻼﺳﻢ، ﺑﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﻗﻮﻝ ﺩﺍﺩﻡ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺑﺎﺷﻢ.
ﺁﻥ ﺳﺎﻝ ﺑﺎ ﻣﻌﺪﻝ ﺑﯿﺴﺖ ﺷﺎﮔﺮﺩ ﺍﻭﻝ ﺷﺪﻡ ﻭ ﻫﻤﯿﻨﻄﻮﺭ ﺳﺎﻝ ﻫﺎﯼ ﺑﻌﺪ. ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺷﺎﮔﺮﺩ ﺍﻭﻝ ﺑﻮﺩﻡ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻨﮑﻮﺭ ﺩﺍﺩﻡ ﻧﻔﺮ ﺷﺸﻢ ﮐﻨﮑﻮﺭ ﺩﺭ ﮐﺸﻮﺭ ﺷﺪﻡ ﻭ ﺑﻪ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﺗﻬﺮﺍﻥ ﺭﻓﺘﻢ.
ﯾﮏ ﮐﻠﻤﻪ ﺑﻪ ﺁﻥ ﮐﻮﭼﮑﯽ ﺳﺮﻧﻮﺷﺖ ﻣﺮﺍ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﺩﺍﺩ!
امام صادق علیهالسلام فرمود:
هرکس به برادر (دینی) خود بگوی: آفرین! خدا تا روز قیامت برای خود او آفرین ثبت میکند؛ من قال لأخيه: مرحبا، كتب الله له مرحبا إلى يوم القيامة (وسائل الشیعه، ج ۱۶ ص ۳۷۵)
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
👇👇👇
📚 @dastanak_ir
ترامپ: دیوان عالی همه را ناامید کرد
ترامپ در واکنش به رأی دادگاه عالی آمریکا در رد درخواست ابطال نتیجه انتخابات چهار ایالت نوشت:
هیچ دادگاهی را ندیدم که در این باره به شایستگی قضاوت کند. این یک رسوایی حقوقی و قانونی و یک شرم برای ایالات متحده آمریکا!
در مورد رسوایی حقوقی ایالات متحده که راست می گوید و مدتها است تشت رسوایی آن بر زمین افتاده. اما اینکه «در برابر خواست و نظر او همه دارند اشتباه می کنند» من را یاد اون دیوانه ای انداخت که در اتوبان داشت بر خلاف جهت حرکت می کرد و دائما به ماشین های مقابل فحش می داد که چرا همه شون دارند خلاف می کنند!!
💬 محمد قربانی مقدم
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
👇👇👇
📚 @dastanak_ir
دعای روحانی پشت سر پرسپولیس
🔹وزیر ورزش: رییسجمهور به من گفت دعا میکنم که پرسپولیس قهرمان آسیا شود.
🤓 پرسپولیسها: یا اباالفضل! خدا خودش رحم کند
📚 @dastanak_ir 👈💯