eitaa logo
داستانکام
72 دنبال‌کننده
185 عکس
34 ویدیو
1 فایل
این داستانکا گوشه‌ای از زندگی منه. 🌸 راه ارتباطی: @barkat313_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از فروشگاه برکت
🌸 #داستانک / قم . صبح، چون #فاطمه_خانوم دیرش شده بود، خودم رسوندمش مدرسه. فاطمه خانوم بین راه مطالعه می‌کرد. منم رادیو معارف رو روشن کردم. . شُکرَاً یا رَبی شُکرَاً، هَدَیتَ قَلبی شُکرَاً، نَوَّرتَ دَربی شُکرَاً، ... . فاطمه خانوم سرشو از رو کتاب برداشتو با حسرت گفت: "آقاجون! ی لحظه یاد #قم افتادم." https://basalam.com/@barkat/posts/44079 ( #ترجمه: ای پروردگارم! همیشه از تو سپاسگزار، از این که قلبم را هدایت کردی، و راهم را نورانی و روشن فرمود، ...)
۲۲ آذر ۱۳۹۸
هدایت شده از فروشگاه برکت
❤️ شش سال پیش در چنین روزی، اول ۱۴۳۵ هجری قمری، مطابق با ۱۳ دی ماه ۱۳۹۲ هجری شمسی، در شهر مقدس و در خانواده‌ای متدین دختری چشم به جهان گشود که او را نامیدند. . 👈 در لینک زیر یک نکته به عنوان کادوی تولد برای بنویسین. https://basalam.com/@barkat/posts/9432
۲۲ آذر ۱۳۹۸
🌸 / نگاه سنگین . داشتِم مِرَفتِم . در بین راه بِرِ نِمازِ مغرب و عشا وایستادِم. بعد از بِرِ شام دو تا نونو، ی کم پِنیرو، ی خربزه خریدُمو، توی چِمِنا یِ پتو پهن کِردِمو، جاتان خالی، نشستِمو خوردِم. . از اولش احساس مِکِردُم یَک نیگاه سِنگینی رومانِه. تا بالاخره فهمیدُم که بَ....له، یِ نِفَری که هفت ساله سایه‌ی سِنگینِش رو کشوره از او بالا دِرِه بدجوری نیگامان مُکُنه. یِ "اِ ... پس هنوز نون و پنیر و خربزه توی سفرتون پیدا می‌شه"ی عجیبی تو چشماش بود که نگو. . . 👈 ی جمله بِرَش نِمِنویسی؟ https://basalam.com/user/aGG/posts/635119?sh=copy-aGG-post-app
۲۷ مرداد ۱۳۹۹