#سرگذشت_یک_زندگی🤝♥️
#رویا
#پارت140
#سرگذشت_رویا
چقدر از این اخلاق فربد خوشم میومد اینکه انقدر به فکر من بودو حتی خونوادم مگه میشه یک مرد اینقدرخوب باشه
به همه چیز حتی کوچیکترین چیزها اهمیت میداد واقعاً برام لذت بخش بود.
بالاخره بعد از اینکه همه چیزی که فربد میخواست رو خریدیم از مغازه اومدیم بیرون
نگاهی بهش انداختم و گفتم:
+ نمیدونم چطوری ازت تشکر کنم واقعاً یا اینکه اصلاً قادر به جبران این همه مهربونی تو هستم؟
-تو رو خدا اینطوری نگو رویا حس بدی میگیرم من اصلاً دلم نمیخواد تو معذب بشی
فقط دلم میخواد همه چی خوب باشه به هر حال پدر مادر تو به من اطمینان کردن و باید همه چی به بهترین نحو ممکن انجام بشه
+امیدوارم بعد از اینکه درمانمو شروع کردم زنده بمونم و یه روزی به همه بگم تو چقدر خوبی تو چقدر کمکم کردی
-صد در صد که همینطوره مگه فکر میکنی ممکنه اتفاق دیگهای بیفته تو الانم خوبی فقط قراره بهتر بشی به این فکر کن باشه؟
ادامه دارد...❤️🔥
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 https://eitaa.com/dastanamuzandeh