eitaa logo
داستانهای جالبناک❤️
43 دنبال‌کننده
45 عکس
14 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از خبرگزاری فارس
8.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 زین‌العابدین هم از عبادت امام حسن(ع) به‌وجد آمد @Farsna
رسول اكرم (ص ) در مجلسى آيه 7 و 8 سوره زلزال را خواند: فمن يعمل مثقال ذرة خيراً يره - و من يعمل مثقال ذرة شراً يره .: ((پس هر آن كس كه اندكى كار نيك يا بد كند، آن را مى بيند)). يك نفر عرب باديه نشين ، سخت تحت تأ ثير قرار گرفت و عرض كرد: اى رسول خدا ((مثقال ذره ؟!)) (يعنى حتى يك ذره عمل فراموش ‍ نمى شود؟). پيامبر (ص ) فرمود: آرى . باديه نشين : فرياد برآورد: و اسواتاه (واى بر من در مورد آشكار شدن بدى ) و گريه مى كرد. رسولخدا (ص ) وقتى حال او را ديد، فرمود اين باديه نشين كسى است كه دلش از ايمان ، خبر مى دهد و آميخته با ايمان است )). و وقتى صعصعه ، عموى فرزدق ، اين دو آيه را شنيد، گفت : حسبى من القرآن ما سمعت ، لاابالى بعد هذه الاية ان لا اسمع من القرآن شيئاً. :((از قرآن همين آيه را كه شنيدم ، براى من كافى است ، و بعد از شنيدن اين آيه ، باكى ندارم كه ديگر هيچ آيه اى از قرآن را نشنوم )). استاد محمد مهدی اشتهاردی داستان دوستان
هدایت شده از کتابخانه شیعه
تشویق مرحوم آیت الله بروجردى بابت تالیف کتاب جلوه حق در نقد تصوف آیت الله مکارم شیرازی می گویند: وقتى کتاب «جلوه حق» نخستین تألیف من چاپ شده بود، یک جلد از آن را خدمت آیت الله العظمى بروجردى فرستادم. مدّتى بعد، ایشان دنبال من فرستادند خدمتشان رفتم. فرمودند: من پایم درد مى کرد و چند روزى به درس نیامدم و طبعاً وقت بیشترى براى مطالعه داشتم، چشمم به کتاب شما افتاد، اوّل دیدم «جلوه حق» اسمى است که به صوفى ها مى خورد و همین، حسّ کنجکاوى مرا تحریک کرد و کتاب را برداشتم از اوّل تا به آخر، تمام آن را خواندم. من بسیار از روحیه این مرد بزرگ تعجّب کردم که چطور یک کتاب را که از یک طلبه جوان به او رسیده، از اوّل تا به آخر مطالعه مى کند، و این درس عبرتى براى من شد. آن هم از سوى کسى که داراى مرجعیّت و زعامت جامعه بود. بعداً فرمودند: من در تمام این کتاب مطلقاً چیز خلافى ندیدم و تعبیرشان این بود: «احساس کردم نویسنده بدون آن که بخواهد خودنمایى کند و مرید، براى خودش جمع کند مى خواسته حقایقى را درباره گروه صوفیّه بازگو کند» این جمله مرا بسیار تشویق کرد و اعتماد به نفس فوق العاده اى در مسأله نویسندگى به من داد و از آن جا فهمیدم تشویق، آن هم از سوى بزرگان چقدر مؤثّر و کارساز است». 📚منبع: کتاب چشم و چراغ مرجعیت، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم ، ص ۲۶۰ https://eitaa.com/joinchat/952107051C6569ff7b9d
هدایت شده از شهید شیخ احمد کافی
❤️ حکایت شنیدنی از زبان شهید کافی شبی خواب بودم که نیمه های شب صدای در خانه ام بلند شد از پنجره طبقه دوم از مردی که آمده بود به در خانه ام پرسیدم که چه می خواهد؛ گفت که فردا چکی دارد و آبرویش در خطر است.می خواست کمکش کنم لباس مناسب پوشیدم و به سمت در خانه رفتم در حین پایین آمدن از پله ها فقط در ذهن خودم گفتم: با خودت چکار کردی حاج احمد نه آسایش داری و نه خواب و خوراک؛ همین رفتم با روی خوش با آن مرد حرف زدم و کارش را هم راه انداختم و آمدم خوابیدم. همان شب حضرت حجه بن الحسن عجل الله تعالی فرجه را خواب دیدم فرمود: شیخ احمد حالا دیگر غر میزنی؛ اگر ناراحتی حواله کنیم مردم بروند سراغ شخص دیگری؟ آنجا بود که فهمیدم که راه انداختن کار مردم و کار خیر، لطف و محبت و عنایتی است که خداوند و حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه به من دارند وقتی در دعاهایت از خدا توفیق کار خیر خواسته باشی، وقتی از حجت زمان طلب کرده باشی که حوائجش بدست تو برآورده و برطرف گردد و این را خالصانه و از روی صفای باطن خواسته باشی خدا هم توفیق عمل می دهد، هرجا که باشی گره ای باز میکنی ولو به جواب دادن سوال رهگذری. ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
هدایت شده از سیره فرزانگان
مثل یک طلبه سئوال می‌کردند! یک مورد هم مربوط به ۳-۴ سال قبل و قبل از کرونا است که آیت‌ ﷲ العظمی شبیری زنجانی مطلع شدند که آقای صلواتی با این‌که در کمال پیرمردی هستند، در ماه رمضان روزه می‌گیرند ولی چون نمی‌توانند روزه بگیرند و طاقت ندارند، هر روز به اندازه‌ مسافت شرعی به بیرون از شهر می‌روند و روزه‌شان را افطار می‌کنند و برمی‌گردند. آقای شبیری بعد از نماز صبح ماه رمضان یک روز به ایشان فرمودند: «مصداق شیخ که در فقه هست که بر او روزه واجب نیست، شما و بنده هستیم، اگر من و شما شیخ- یعنی پیرمرد- نباشیم، پس چه کسی شیخ است؟ بنابراین لازم نیست بیرون بروی و در مسافرت روزه بخوری، روزه بر شما واجب نیست.» من دیدم که باز روز بعد ایشان بعد از نماز صبح در حرم صبر کردند تا نماز آیت‌ﷲ شبیری که تمام شد و در ماشین نشستند، ایشان جلوی ماشین آقای شبیری آمدند و مثل یک طلبه‌ باز سؤال می‌کردند و تأکید می‌کردند که «می‌فرمایید من بدون سفر، روزه را افطار کنم؟ می‌فرمایید که ما قطعا مصداق شیخ هستیم؟» عین یک طلبه‌ باز سؤال می‌کردند و تأکید می‌کردند. یعنی آن‌قدر این رفتار ایشان مؤدبانه بود. مردم هم این‌ها را می‌بینند. این‌ها هست که به مردم درس می‌دهد. «كُونُوا دُعَاةً لِلنَّاسِ بِغَيْرِ أَلْسِنَتِكُمْ»، ادب و تواضع فوق‌العاده‌ی علمی و عملی را با همه داشتند. سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: کانال مباحثات، گفتگو با استاد رضا مختاری، ۱۴۰۲/۷/۱۰ https://eitaa.com/sirefarzanegan
هدایت شده از سیره فرزانگان
می‌خواستند به من بفهمانند که غرور نداشته باشم! روزی مرحوم آیت الله بهاءالدینی طلبه‌ای را معمم کردند. در آن جلسه ۶۰-۵۰ نفر از بستگان آن طلبه هم حضور داشتند، وقتی که آقا عمامه را بر سر طلبه گذاشتند و اطرافیان می‌خواستند شیرینی دهند، ایشان به طلبه فرمودند: نه، خودت باید شیرینی را بین حضار پخش کنی! من به آن طلبه گفتم: آشیخ، فهمیدی آقا چرا این سخن را گفتند؟ گفت: بله، می‌خواستند به من بفهمانند که تکبر و غرور نداشته باشم! آقای بهاءالدینی خیلی در اخلاقیات مواظبت می‌کردند، واقعاً ایشان مرد وارسته و خود ساخته‌ و با خدا بودند. سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: خبرگزاری حوزه، گفتگو با ابراهیم کاظمی مدیر مدرسه علمیه رضویه قم، ۱۳۹۲/۸/۴ https://eitaa.com/sirefarzanegan
هدایت شده از  مهمات الامور‼️
دعاهای عجیب و غریب ضعیف☠‼️ قابل توجه بعضی از خانم‌ها ❌ سوال:سنديت دعاي عکاشه، حزب البحر، چهل کليد، هفت هيکل ، شش قفل و نظاير آن چگونه است؟ اثرات و خواص آن معتبر است؟😉 پاسخ: 1- عکاشه : دعايي به اين نام در منابع روايي و کتاب هاي ادعيه از معصومين روايت نشده و در هيچ کتابي دعايي بدين نام نيافتيم تا در مورد صحت و قوت و ضعف و آثار و فوايد آن سخن بگوييم.‼️ 2- حزب البحر : در روايات اسلامي ما، راجع به اين دعا اشاره اي نشده است؛ بلکه طرفداران سحر و جادو بر اساس بيان يک عارف نماي عارف مسلک، به نام شاذلي، آن را ساخته و در اينترنت پخش نموده اند و اين، مورد تأييد ما نيست. بهتر است حضرت عالي براي رفع مشکلات و بر آورده شدن حاجات و...، به دعاهاي معروف موجود در مفاتيح الجنان حاج شيخ عباس قمي مراجعه نماييد و از دعاهاي ساختگي و سفارشي چنين افرادي، به طور جدي پرهيز نماييد.☠ 3- چهل کليد: اين دعا هم سند ندارد و در منابع روايي معتبر چنين دعايي نيست. خواص عجيب و غريبي که به آن نسبت داده اند، هيچ مبنا و اساسي ندارد. اين دعا در اينترنت به وفور يافت مي شود، ولي در هيچ سايت و وبلاگي براي آن سند ذکر نشده و ظاهرا از ساخته هاي خناسان است تا بدين وسيله کم کم دين و اعتقاد مردم را سست جلوه دهند. خوب است از دعاهاي معتبر و دعاهاي مفاتيح الجنان و صحيفه سجاديه و دعاهايي که سند معتبر داشته و به تاييد عالمان حديث شناس رسيده، استفاده فرماييد.😳 4-شش قفل:چنين دعايي در منابع معتبر نيامده است و صرفا در برخي از منابع دسته چندم بيان شده كه قابل استناد و اعتبار نيستند. و خواصي هم که برايش مي آورند کاملا ساختگي است☠ 5- هفت هيکل: اين دعا هم در منابع معتبر نيامده است و صرفا در اينترنت آمده است كه قابل استناد و اعتبار نيستند و خواصي هم که برايش آوردند کاملا ساختگي است. متاسفانه جهت استفاده فرقه هاي انحرافي ساخته شده است و چيزهاي عجيب و غريبي برايش نوشته اند در کل تمام دعاهايي که شما به آن اشاره کردید هيچ ستد واعتباري ندارد و بيشتر جهت منافع شخصي و سرگرم کردن کردن مردم و دور شدن از دعاهاي اصيل نگاشته اند. لذا سعي کنيد به دعاهاي اصيل و معتبر مراجعه کنيد."🦋 https://www.pasokhgoo.ir/node/47629#:~:text=%D8%B3%D9%86%D8%AF%D9%8A%D8%AA%20%D8%AF%D8%B9%D8%A7%D9%8A%20%D8%B9%DA%A9%D8%A7%D8%B4%D9%87%D8%8C%20%D8%AD%D8%B2%D8%A8,%D8%AE%D9%88%D8%A8%20%D8%A7%D8%B3%D8%AA%20%D8%A7%D8%B2%20%D8%AF%D8%B9%D8%A7%D9%87%D8%A7%D9%8A
آيت الله مرعشي مي فرمودند: روزگاري كه جوانتر بودم ، روزي بر اثر مشكلات فراواني كه داشتم ، از جمله آن كه مي خواستم دخترم را شوهر دهم ولي مال و ثروتي نداشتم تا براي دخترم جهيزيه تهيه كنم ، با ناراحتي به حرم حضرت فاطمه معصومه عليهاالسلام رفته و با عتاب و خطاب ، در حالي كه اشكهايم سرازير بود، گفتم اي سيده و مولاي من ، چرا نسبت به امر زندگي من اهميتي نمي دهي ؟ من چگونه با اين بي مالي و بي چيزي دخترم را شوهر دهم ؟ سپس با دلي شكسته به منزل بازگشتم . در اين حال حالت غشوه اي مرا فرا گرفت و در همان حال شنيدم كسي در مي زند. رفتم پشت در و آن را باز كردم . شخصي را ديدم كه پشت در ايستاده ، وقتي مرا ديد گفت : سيده تو را مي طلبد، با عجله به حرم رفتم و چون به صحن شريف آن حضرت رسيدم ، چند كنيز را ديدم كه مشغول تميز كردن ايوان طلا هستند. از سبب آن پرسيدم . گفتند هم اكنون سيده مي آيد. پس از اندكي حضرت فاطمه معصومه عليهاالسلام آمد، در حالي كه بسيار نحيف و لاغر و رنگ پريده و در شكل و شمايل چون مادرم فاطمه زهراعليهاالسلام بود (چون جده ام فاطمه زهرا را سه بار پيش از آن در خواب ديده بوده و مي شناختم ). به نزد عمه ام رفته و دست وي را بوسيدم . آنگاه آن حضرت به من فرمود اي شهاب : كي ما به فكر تو نبوده ايم كه ما را مورد عتاب قرار داده و از دست ما شاكي هستي ؟ تو از زماني كه به قم وارد شدي ، زير نظر و مورد عنايت ما بوده اي . در اين حال از خواب بيدار شدم و چون دانستم كه نسبت به حضرت معصومه عليهاالسلام اسائه ادب كرده ام ، فورا براي عذرخواهي به حرم شريف رفتم . پس از آن حاجتم برآورده شد و در كارم گشايشي صورت گرفت ((کرامات مرعشیه))
شیخ رجبعلی خیاط در روایتی درباره تحت تأثیر قرار گرفتن از عاشق شدن یک جوان میگوید: در نیمه شبی سرد زمستانی در حالی که برف بشدت میبارید و تمام کوچه و خیابانها را سفید پوش کرده بود از ابتدای کوچه دیدم که در انتهای کوچه کسی سر به دیوار گذاشته و روی سرش برف نشسته است! باخود گفتم شاید معتادی دوره گرد است که سنگ کوب کرده! جلو رفتم دیدم او یک جوان است! او را تکانی دادم! بلافاصله نگاهم کرد و گفت چه میکنی! گفتم: جوان مثه اینکه متوجه نیستی! برف، برف! روی سرت برف نشسته! ظاهراً مدتهاست که اینجایی! مریض میشوی! خدای ناکرده میمیری! اینجا چه میکنی؟ جوان که گویی سخنان مرا نشنیده بود! با سرش اشارهای به روبرو کرد! دیدم او زل زده به پنجره خانهای! فهمیدم عاشق شده! نشستم و با تمام وجود گریستم! جوان تعجب کرد! کنارم نشست! گفت تو را چه شدهای پیرمرد! آیا تو هم عاشق شدی؟! گفتم قبل از اینکه تو را ببینم فکر میکردم عاشقم! [عاشق مهدی فاطمه] ولی اکنون که تو را دیدم [چگونه برای رسیدن به عشقت از خودبی خود شدی] فهمیدم من عاشق نیستم و ادعایی بیش نبوده! مگر عاشق میتواند لحظهای به یاد معشوقش نباشد «سایت مشرق»
هدایت شده از 📌 تقویم شیعه 📜
١. 🏴 جنگ احد و شهادت حضرت حمزه (ع) در چنين روزی در سال ۳ ه.ق در روز جنگ احد، حضرت سيّد الشّهداء و ۶۹ نفر از مسلمانان به شهادت رسيدند. در اين جنگ مسلمانان هزار نفر بودند كه به نوشته عده‌اى سيصد نفر در بين راه برگشتند، و براى جنگ ۷۰۰ نفر باقى ماند. كفار ۳۰۰۰ نفر بودند، و ۲۰۰۰ نفر و ۴۰۰۰ نفر و ۵۰۰۰ نفر هم گفته‌اند. تعداد كشته‌هاى كفار ۲۲ يا ۲۳ يا ۲۸ نفر، و تعداد شهدا ۷۰ نفر بود. در اين روز دندان و پيشانى پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله را شكستند. 🔹 فداكارى‌هاى اميرالمؤمنين (ع) در احد: در اين روز بر اثر فداكاریها و شجاعتهائى كه أمير المؤمنين عليه السّلام در دفاع از وجود شريف خاتم الانبياء صلّى اللَّه عليه و آله و حفاظت از آن حضرت نشان داد جراحتهاى زيادى بر بدن مباركش رسيد. اين در حالى بود كه ديگران فرار كرده بودند، و پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله فرمود: يا على، آيا مى شنوى كه از آسمان مدح تو را مى‌كنند. يكى از ملائكه به نام رضوان مى‌گويد: «لا سيف الا ذوالفقار و لا فتى الا على». أمير المؤمنين عليه السّلام مى فرمايد: از خوشحالى گريستم و خداوند سبحان را بر اين نعمت حمد كردم. در اين جنگ پيروزى در ابتداء از آن مسلمانان بود، ولى مقدارى كه به تعقيب دشمن رفتند و ميدان خالى شد، بازگشتند و مشغول جمع غنائم شدند و اكثر نگهبانان مخالفت دستور پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله نمودند، و محل نگهبانى خود را رها كردند و مانند بقيه مشغول جمع غنائم شدند. خالد بن وليد كه از سردسته هاى كفار در اين جنگ بود از همان قسمت با كفار حمله كردند. تعداد اندكى از نگهبانان دره كه نرفته بودند شهيد شدند و كفار از پشت سر به مسلمانان حمله كردند. فراريان كفار هم تا اين وضع را ديدند بازگشتند و حمله به مسلمين شدّت گرفت. جراحتهاى فراوانى بر بدن مبارك پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله رسيد و شيطان فرياد بر آورد كه محمّد كشته شده است! مسلمانان با شنيدن اين ندا فرار كردند، و فقط چند نفرى از وجود مبارك پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله محافظت مى كردند كه عبارت بودند از امير المؤمنين عليه السّلام و ابودجانه كه شهيد شد و زنى به نام نسيبه و انس بن نضر كه تازه از مدينه رسيده بود. 🔸 ابوبكر و عمر در جنگ احد: عمر بن خطاب میگويد: در احد با پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله بيعت كرده بوديم بر اينكه كسى فرار نكند، و هر كس از ما كه فرار كند ضال و گمراه است، و هر كس از ما كشته شود شهيد است. احمد بن حنبل میگويد: ابوبكر و عمر در اين جنگ فرار كردند. هنگامى كه أمير المؤمنين عليه السّلام در تعقيب فراریها بود، عمر در حالى كه اشك چشمانش را پاك مى كرد برگشت و به أمير المؤمنين عليه السّلام عرض كرد: مرا ببخشيد! أمير المؤمنين عليه السّلام فرمود: «آيا تو نبودى كه صدا زدى: محمّد كشته شده است، به دين قبلى خود برگرديد؟! عمر گفت: اين كلام را ابوبكر گفته است! در اينجا بود كه اين آيه نازل شد: «إِنَّ الَّذِينَ تَوَلَّوْا مِنْكُمْ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ إِنَّمَا اسْتَزَلَّهُمُ الشَّيْطَانُ بِبَعْضِ مَا كَسَبُوا» (کسانی که در روز روبرو شدن دو جمعیت با یکدیگر (در جنگ احد)، فرار کردند، شیطان آنها را بر اثر بعضی از گناهانی که مرتکب شده بودند، به لغزش انداخت!) (آل عمران، ۱۵۵) امام صادق عليه السّلام مى فرمايد: در جنگ احد أمير المؤمنين عليه السّلام در حال دفاع از پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله بودند، و ديگر اصحاب فرار مى كردند. آن حضرت همچون شير غضبناك از قفاى گريختگان رفت و اول به عمر بن خطاب رسيد كه به اتفاق عثمان و حارث بن حاطب و عده‌اى ديگر به سرعت فرار مى كردند. حضرت فرياد بر آورد: اى جماعت، بيعت شكستيد و پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله را تنها گذاشتيد و به سوى جهنّم مى گريزيد؟ عمر بن خطاب میگويد: على را ديدم یا شمشير پهنى كه مرگ از آن مى چكيد و چشمانش از خشم مانند دو قدح خون بود، يا مانند دو كاسه روغنى كه آتش در او افروخته باشند مى درخشيد، و فهميدم كه اگر به ما برسد به يك حمله ما را خواهد كشت. اين بود كه جلو رفتم و عرض كردم: «يا اباالحسن، تو را به خدا سوگند مى دهم كه دست از ما بردارى، كه عرب را عادت است كه گاهى مى گريزد و گاهى حمله مى كند. زمانى كه حمله مى كند تلافى گريختن را مى نمايد». پس آن حضرت ما را رها كرد، و به خدا قسم چنان ترسى از آن حضرت در دل من افتاد كه تاكنون از دلم خارج نشده است. در اين جنگ بر بدن مبارك أمير المؤمنين عليه السّلام هنگام حمايت از پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله ۹۰ جراحت بر صورت، سر، سينه، شكم، دست و پاى مبارك رسيد. جبرئيل نازل شد و عرض كرد: «يا محمّد، به خدا قسم اين عمل على بن ابى طالب مواسات (غمخواری و یاریگری) است». پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله فرمود: «اين بدان جهت است كه من از اويم و او از من است. جبرئيل عرض كرد: و من از شما دو بزرگوارم». 🔺
هدایت شده از 📌 تقویم شیعه 📜
🔻 ٢. 🔹 بانوئى به نام نسيبه در جنگ احد: در اين روز يكى از كسانى كه جانفشانى كرد فرار نكرد، بلكه مانع از فرار ديگران نيز شد، بانوئى به نام نسيبه دختر كعب بن مازنيه بود و به او امّ عماره مى گفتند. او با شوهر و دو پسر خود در جنگ احد شركت داشتند. نسيبه مشك آبى به دوش داشت و سقايت لشكر اسلام را مى نمود. هنگامى كه موقعيت را چنان ديد كه مسلمين در حال فرار هستند، مشك را به كنارى انداخت و خود را پيش روى پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله سپر كرد، به گونه‌اى كه جراحات زيادى بر او وارد شد، كه مداواى يكى از آنها تا يك سال بعد ادامه داشت. اين زن فداكار دست به شمشير برد، و چنان ضربه‌اى بر ابن حميه كه قصد كشتن پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله را داشت زد كه او فرار كرد. عبداللَّه فرزند نسيبه خواست فرار كند كه مانع او شد و او را تشويق به جنگ و دفاع از پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله نمود و او قبول كرد. پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله به نسيبه فرمود: «بارك اللَّه عليك يا نسيبه». در اين حال پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله ديد يكى از مهاجرين فرار مى كند در حالى كه سپرش را به پشتش بسته است. آن حضرت فرمودند: «اى صاحب سپر، سپرت را بيانداز و خودت به جهنّم برو». سپس آن حضرت به نسيبه فرمود: «سپر او را بردار». او آن را برداشت و مشغول جنگ با مشركين شد. در اين هنگام حضرت فرمود: «مقام نسيبه از مقام فلان و فلان و فلان افضل است، چه اينكه آنان فرار كردند». 🔘 شهادت حضرت حمزه (ع): در اين روز جناب حمزة بن عبدالمطلب عليه السّلام عموى پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله به شهادت رسيد. آن حضرت برادر رضاعى پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله بود، چون هر دو بزرگوار از زنى به نام ثويبه شير خورده بودند. آن حضرت مردى شجاع و با هيبت بود و در اين جنگ به دست وحشى و به دستور هند همسر ابوسفيان كشته شد. هند به خاطر كشته شدن پدر و برادر و عمويش در جنگ بدر، ابتدا قصد نبش قبر مادر پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله را داشت، ولى كفار قريش از ترس نبش قبور امواتشان مانع شدند. اين بود كه او وحشى را با وعده هائى به كشتن پيامبر پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله يا على مرتضى عليه السّلام و يا حمزه تحريك كرد. وحشى گفت: «از كشتن پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و پسر عمويش على عليه السّلام عاجزم، ولى براى كشتن حمزه كمين مى كنم». او در ميدان جنگ با نيزه‌اى بر سينه و يا شكم مبارك آن حضرت زد و آن حضرت را شهيد كرد. وقتى خبر به هند دادند، آن خبيث دستور داد سينه آن حضرت را بشكافد و جگر مبارك آن حضرت را بيرون آورد. وقتى خواست به جگر حمزه دندان بزند دندانهاى نحسش كارگر نشد. همچنين هند با خنجرى گوشها، بينى و... آن حضرت را جدا كرد و به گردن انداخت. پيامبر پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله هنگامى كه حمزه را با آن وضع ديدند، گريستند و عباى مبارك را روى او كشيدند كه خواهرش صفيه او را به آن حال نبيند و فرمودند: «يا عم رسول اللَّه و اسداللَّه و اسد رسوله... يا فاعل الخيرات، كاشف الكربات...». أمير المؤمنين و فاطمه زهرا عليهماالسّلام و صفيه و ديگران بر آن حضرت گريستند. پيامبر پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله بر بدن مبارك او نماز خوانده و او را در احد دفن نمودند. بعد از چهل سال كه معاويه خواست نهرى از احد عبور دهد با قبر حضرت حمزه برخورد نمود و سر بيلها به پاى حمزه رسيد و فوراً خون جارى شد! حضرت رضا عليه السّلام به نقل از رسول خدا پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله فرمودند: «بهترين برادران من على عليه السّلام و بهترين عموهاى من حمزه است. 📚 بحار الأنوار: ج١۵، ص٢٨١ و ج٢٠، ص١٨ و ۵٣-۵۵؛ عيون اخبار الرضا عليه السّلام: ج۲، ص۶۱؛ اثبات الهداة: ج۲، ص ۳۶۴-۳۶۵ 🆔 @TaghvimShia1
هدایت شده از بنیاد فرهنگی امامت
6.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 🔰اگر حمزه بود... 🏴 بمناسبت سالروز شهادت حضرت حمزه سیدالشهداء علیه السلام 🎙حضرت آیت الله حسینی میلانی مدظله العالی ☑️ سایت بنیاد فرهنگی امامت www.emamat.ir ☑️ آپارات بنیاد فرهنگی امامت https://www.aparat.com/emamat.ir 🆔 @bonyad_emamat