هدایت شده از شهید شیخ احمد کافی
🔴 شرط وصال
یكى از علماء بزرگ (مرحوم آیة الله سید باقر مجتهد سیستانى پدر آیة الله سید على سیستانى ومرحوم سید محمود مجتهد سیستانى ) در مشهد مقدس براى آنكه به محضر امام زمان عجل اللّه شرفیاب شود ختم زیارت عاشورا در چهل جمعه هر هفته در مسجدى از مساجد شهر آغاز می كند ایشان فرمودند:
در یكى از جمعه هاى آخرین ، ناگهان شعاع نورى را مشاهده كردم كه از خانه ى نزدیك آن مسجدى كه من در آن مشغول به زیارت عاشورا بودم مى تابید، حال عجیبى به من دست داد، از جاى برخاستم و بدنبال آن نور به در آن خانه رفتم ، خانه كوچك و فقیرانه اى بود، از درون خانه نور عجیبى مى تابید.
در زدم وقتى در را باز كردند، مشاهده كردم حضرت ولى عصر امام زمان عجل اللّه فرجه در یكى از اتاق هاى آن خانه تشریف داشتند و در آن اتاق جنازه اى را مشاهده كردم كه پارچه اى سفید بروى آن كشیده بودند، وقتى من وارد شدم و اشك ریزان سلام كردم ، حضرت بمن فرمودند: چرا اینگونه دنبال من مى گردى و رنج ها را متحمّل مى شوى؟
مثل این باشید (اشاره به آن جنازه كردند) تا من دنبال شما بیایم!
بعد فرمودند: این بانوئى است كه در دوره بى حجابى (رضا خان پهلوى ) هفت سال از خانه بیرون نیامده مبادا نامحرم او را ببیند!
📚شيفتگان حضرت مهدى(عج)، ج 3، ص ۱۵۸،
گوهر صدف، ص 48
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
هدایت شده از شهید شیخ احمد کافی
🔴 سزای خیانت
بیهقی از عبدالحمید بن محمود نقل می کند که نزد ابن عباس بودیم که مردی آمد و گفت: به حج می آمدیم که در محلی به نام صفاح یکی از همراهان ما از دنیا رفت، برایش قبری کندیم، که دفنش کنیم، دیدیم مار سیاهی لحد را پر کرد، قبر دیگری که کندیم باز دیدیم مار آن قبر را پر کرده، قبر سوم کندیم باز مار در آن نمایان شد، جنازه ای را بی دفن گذاشته پیش تو برای چاره جویی آمدیم.
ابن عباس گفت: آن مار عمل اوست، بروید او در یک طرف قبر بگذارید، اگر تمام زمین را بکنید مار در آن خواهد بود برگشته و او را در یکی از قبرها انداختیم، چون از سفر برگشتیم پیش همسرش رفته و خبر مرگ او را داده و از کارهای شخص مرده سوال کردیم، زن می گفت: او آرد می فروخت، غذای خانواده خود را از خالص آن بر می داشت، سپس به مقداری که بر می داشت کاه و نی خرد کرده قاطی نموده، می فروخت
قصه های اسلامی و تکه های تاریخی، ص 47
در اسلام خیانت در امانت، نکوهیده و زشت است و در ردیف گناهان کبیره جا گرفته است.
پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ فرموده است: «لیس منا من خان مسلماً فی اهله و ماله» آنکه به ناموس و مال مسلمانی خیانت کند، از ما نیست.
بحارالانوار، ج75، ص47
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
هدایت شده از 📝 داستان شیعه 🌸
.
🔸 ابوحنیفه در محضر امام کاظم (ع)
ابوحنیفه میگوید:
من خدمت حضرت صادق علیه السلام رسیدم تا چند مسأله بپرسم.
گفتند:
حضرت خوابیده است. منتظر نشستم تا بیدار شود، در این وقت پسر بچه پنج یا شش سالهای را که بسیار خوش سیما و باوقار و زیبا بود، دیدم، پرسیدم:
این پسر بچه کیست؟
گفتند:
موسی بن جعفر علیه السلام است.
عرض کردم:
- فرزند رسول خدا! نظر شما درباره گناهان بندگان چیست و از که سر میزند؟
چهار زانو نشست و دست راست را روی دست چپش گذاشت و فرمود:
- ابوحنیفه! سؤال کردی اکنون جوابش را بشنو! آن گاه که شنیدی و یاد گرفتی عمل کن!
گناهان بندگان از سه حال خارج نیست:
۱. یا خداوند به تنهایی این گناهان را انجام میدهد.
۲. یا خدا و بنده هر دو انجام میدهند.
۳. یا فقط بنده انجام میدهد.
اگر خداوند به تنهایی انجام میدهد پس چرا بنده اش را کیفر میدهد بر کاری که انجام نداده است. با این که خداوند عادل و رحیم و حکیم است.
و اگر خدا و بنده هر دو با هم هستند،
چرا شریک قوی شریک ضعیف خود را مجازات میکند در خصوص کاری که خودش شرکت داشته و کمکش نموده است.
سپس فرمود:
- ابوحنیفه آن دو صورت که محال است.
ابوحنیفه: بلی! صحیح است.
فرمود:
- بنابراین، فقط یک صورت باقی میماند و آن اینکه بنده به تنهایی گناهان را انجام میدهد و به تنهایی مسؤول اعمال خود میباشد.
📔 بحار الأنوار: ج۴٨، ص١٧۵
#امام_کاظم #داستان_کوتاه
🔰 @DastanShia
"درباره میر حامد حسین هندی
:: در احوالات وی آمده است مير حامد حسين هندى بر اثر نوشتن بسیار، دست راستش از کار افتاد و در اواخر با دست چپ مینگاشت و حتی گاهی املا میکرد و دیگران می نوشتند می گویند تا آن لحظه آخر كار می كرد و در اواخر عمر مریض شده بود و دیگر نمی توانست بنشیند و باید می خوابید همین طور كه به پشت می خوابید، كتاب را روی سینه اش می گذاشت و مطالعه می كرد یا می نوشت تا جایی که كتاب روی سینه اش اثر گذاشته بود و پینه بسته بود.
:: کتاب «عبقات الانوار فی مناقب الائمة الاطهار»، بزرگترین و ارجمندترین کتاب اوست و از شاهکارهای علمی و اعتقادی شیعه بشمار میرود. مؤلف بزرگوار این کتاب عظیم و شگفت انگیز را در مناقب ائمه اطهار ـ علیهم السّلامـ و در جواب کتاب ضدّ شیعی «تحفة اثناعشریه» نوشته است.
کتاب خصومت برانگیز «تحفة اثنی عشریه» (هدیهای برای شیعیان دوازده امامی) را مولوی عبدالعزیز دهلوی (م 1239 ق) معروف به «سراج الهند» نوشته بود امّا چه تحفهای و چه هدیهای؟! "☘🦋
هدایت شده از خرقه تزویر ( 2 )✔
#دروغ_های_صوفیه
❌ افلاکی، برای تقدس تراشی برای #مولوی، داستان عجیبی رو نقل میکنه که مضمونش اینه:
《صیادی در کنار دریا مشغول صید بود. حیوان عظیم الجثه ای به تور صیاد افتاد. حیوان به سخن آمد و گفت: مرا رها کنید. هرچه بخواهید از ثروت برایتان می آورم. ما مسلمان هستیم و مریدان حضرت مولانا. به روان قدس مولانا جلال الدین، اگر مرا رها کنید باز می آیم. ما دوازده هزار قومیم که روی به او آورده ایم و او هربار در قعر دریا، ما را درسِ معانی و حقایق میدهد.》😱
📓مناقب العارفین، ص ۳۶۹
👈 یکی از علل جعل داستان های این شکلی، مقابله با فضائل أئمه شیعه علیهمالسلام هست. چونکه تمام فِرَق و مذاهب مختلف در دورانی مخصوصا قرون بعد از غیبت کبری، از طریق نقل معجزاتِ حضرات معصومین و روایات، میدونستن که معصومین ع، بر جِنِیان و حیوانات هم ولایت داشتن و زبانشون رو هم میدونستن و رفع مشکلات از تمام مخلوقات میکردن.
لذا صوفیه هم با تقلب، شروع کردن به جعل فضائل برای اقطاب خودشون تا اونا با وحی و مقدسات، مرتبط جلوه بدن.
@tazvir2
هدایت شده از خرقه تزویر ( 2 )✔
MarhumeKhabaziyan.mp3
8.89M
هدایت شده از 🌺 حدیث شیعه 🌺
🍂 پيامبر خـدا صلى الله عليه و آله
مَن لَزِمَ الاستِغفارَ جَعَلَ اللّهُ لَهُ مِن كُلِّ هَمٍّ فَرَجا، و مِن كُلِّ ضِيقٍ مَخرَجا.
هر كس زياد آمرزش بخواهد، خداوند از هر غمى براى او گشايشى قرار دهد و از هر تنگنايى، راه خروجی.
🥀
📚 الدعوات، ص۸۶
#حدیث
💢 @Hadis_Shia 💢
هدایت شده از سلامتکده
9.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ویدیو بینظیر “ساکت بمون”💙
چه تجربه تلخی از صحبت کردن بی موقع یا سکوت نکردن را داری؟
🩺@salamatkade_net
🦋سعد بن معاذ، یار باوفای پیامبر صلی الله علیه وآله
سعد بن معاذ یکی از یاران باوفای رسول خدا صلی الله علیه وآله بود. اصحاب رسول خدا صلی الله علیه وآله دو دسته بودند. عده ای یاران صدیق و باوفا که قرآن کریم و پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله بارها از آن ها به نیکی یاد کرده است. دوستی این ها با رسول الله صلی الله علیه وآله خالی از هرگونه دورویی و نفاق بود. دسته دوم منافقان بودند که در ظاهر جزو اصحاب رسول خدا صلی الله علیه وآله به شمار می آمدند، در جنگ ها در رکاب آن حضرت می جنگیدند و در حضر ملازم و همراه ایشان بودند. اما آنچنان که قرآن کریم بارها آنان را مذمت کرده است کینه حضرت را به دل داشتند. اینان هیچ گاه به رسالت پیامبر صلی الله علیه وآله ایمان نیاوردند و تسلیم او نشدند و تنها تظاهر به اسلام می کردند. خداوند در ذم آن ها سوره ای به نام منافقون در قرآن نازل کرده است.
سعد بن معاذ جزو دسته اول از اصحاب رسول خدا صلی الله علیه وآله بود. منزلت سعد در نزد پیامبر صلی الله علیه وآله و میزان علاقه ایشان به او تا آن اندازه بود که هنگام وفات سعد رسول خدا صلی الله علیه وآله با وضعی آشفته بدون ردا و عبا به دنبال جنازه او راه افتادند. این رفتار رسول گرامی خدا صلی الله علیه وآله بی سابقه بود. حضرت در تشییع جنازه هیچ کدام از یارانش چنین رفتاری انجام نداد، اما درباره سعد به گونه ای رفتار نمود که شگفتی همه یارانش را برانگیخت.
حضور ملائک در تشییع جنازه سعد
حضرت گویی خود صاحب عزا بود. مستحب است که صاحب عزا در تشییع جنازه مرده اش عبا و ردا از تن برکند. افزون بر آن در هنگام تشییع برانگشتان پاهای خود قدم برمی داشت. این رفتار نیز دو چندان یاران آن حضرت را شگفت زده کرد. بعدها که دلیل این کار را از حضرت جویا شدند، حضرت به ایشان فرمود که ملائکه در تشییع جنازه سعد شرکت کردند. ازدحام ملائک چنان بود که به زحمت می شد جایی برای پا گذاشتن یافت.
حضور ملائکه در تشییع جنازه سعد دلیل آشکاری است بر اینکه سعد انسان خیلی خوبی بوده است. البته ملائکه جسم ندارند، لذا طول و عرض و عمق نیز ندارند اما حضور آن ها از دیدگان پیامبر صلی الله علیه وآله مخفی نیست. پیامبر خدا صلی الله علیه وآله با این رفتار علاوه بر آشکار ساختن حضور ملائک و ازدحام آن ها جایگاه و منزلت والای سعد را نشان داد.
رفتارهای شگفت انگیز پیامبر صلی الله علیه وآله در تدفین جنازه سعد
هنگام نماز بر جنازه سعد حضرت صلی الله علیه وآله خود بر او نماز خواندند. پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله این گونه نبوده که بر همه یاران خود نماز بخوانند. بسیاری از یاران حضرت صلی الله علیه وآله که برخی از آن ها در عرصه های جنگ و زیر پرچم اسلام کشته شدند نیز از نماز رسول خدا صلی الله علیه وآله محروم بودند. آن حضرت بسیاری اوقات از یاران خود می خواستند که بر جنازه اصحابش نماز بخوانند. اما در مورد سعد چنین نبود و خود عهده دار خواندن نماز شد.
حضرت با یارانش بر جنازه سعد نماز خواندند. هنگام دفن جنازه فرا رسید. در این هنگام نیز حضرت برخوردی انجام دادند که در طول تاریخ ایشان بی سابقه بوده است و منحصر به سعد بوده است. حضرت صلی الله علیه وآله خود به درون قبر رفتند و جنازه سعد را گرفتند و با دستان مبارک خود کفن از چهره سعد برکشیدند و گونه اش را بر خاک نهادند.
پس از این مرحله نوبت به گذاشتن خشت های گلی است. معمولاً بر روی جنازه سقفی از خشت های گلی می چینند که آن ها را «لبن» که مفرد آن «لبنه» است می نامند.
حضرت با دستان خود دانه دانه خشت های خام را می گرفت و می چید و لای آن ها را با گل می گرفت. در روایات مربوطه مطالب بسیاری درباره سخنان و اذکار حضرت در قبر نقل شده است که از ذکر آن ها صرف نظر می کنیم.
ای سعد، بهشت گوارایت باد!
حضرت در پایان از قبر بیرون آمد. سپس درون قبر را با خاک انباشتند. مادر سعد که در گوشه ای نظاره گر رفتار پیامبر صلی الله علیه وآله بود، بر روی قبر ایستاد و گفت: «يا سعد هنيئاً لک الجنة؛ ای سعد، بهشت گوارایت باد!»
با آن همه عنایت و بذل توجه پیامبر صلی الله علیه وآله به سعد بن معاذ سخن مادرش چندان دور از واقعیت به نظر نمی رسید. این همه توجه پیامبر صلی الله علیه وآله یقیناً درباره کسی است که اهل بهشت است، اما پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله به مادر سعد گفت: «يا أمّ سعد مَهْ، لا تجزمی علی ربک فإنّ سعداً قد أصابته ضمّة؛ ای مادر سعد، دست نگه دار. چنین در کار خداوند خود پیش داوری مکن. یقیناً سعد را اکنون زمین به سختی فشرد».
همگی از این سخن پیامبر صلی الله علیه وآله شگفت زده شدند. آن رفتار پراحترام که دال بر جایگاه و منزلت والای سعد است کجا و فشار قبر که از عذاب های برزخی است کجا. ذهن اصحاب در تناقضی پرشگفت درگیر بود، اما چهره پیامبر صلی الله علیه وآله چنان اندوهگین بود که کسی سؤال نپرسید.👇👇👇
فشار قبر❌❌❌
یاران از تشییع جنازه سعد برگشتند. چند وقتی گذشت تا فرصتی پیش آمد و شگفتی خود را از سخن پیامبر صلی الله علیه وآله درباره سعد ابراز کردند. چگونه ممکن است کسی که درخور این همه اعزاز و کرامت از جانب رسول خدا صلی الله علیه وآله باشد زمین او را فشار دهد. سعد چه مشکلی داشته است که دچار این عذاب شده است؟ حضرت فرمودند: «نعم، إنّه کان في خلقه مع أهله سوءاً؛
آری، قطعاً در رفتار او با خانواده اش کج خلقی بوده است».
حضرت دلیل فشار قبر را بر سعد بداخلاقی او دانسته است، البته نفرمود که سعد در خانه با خانواده اش بداخلاق بود، بلکه فرمود بداخلاقی در رفتار او با خانواده اش به چشم می خورد. یعنی گاهی بداخلاق بود و نه همیشه. مثل گیر دادن به برخی امور جزئی زندگی و گاهی از کوره در رفتن ها و خرده گرفتن های موردی.
تعبیر حضرت از «سوء» در اخلاق سعد اصطلاحاً از باب نکره در سیاق اثبات است که بر کم بودن و نادر بودن بدرفتاری سعد دلالت می کند. سعد گاهی با خانواده اش بدرفتاری می کرد و چنین زمین او را درهم می فشرد چه رسد به کسانی که با خانواده خود بداخلاق اند و تعبیر بداخلاق درباره آنان صادق است.
سعد با تمام سابقه درخشان خود در دستگاه قضای الهی گرفتار اندک رفتار نامناسب خود شد. خداوند عادل است و حامی مظلومان. ظلم هرچند اندک و ناچیز باشد و هم وزن ذره ای خرد در نزد او حساب خواهد شد و ظالم باید تقاص ظلم خود را پس بدهد.🦋
هدایت شده از میراث امامان
بزرگواری امام کاظم علیه السلام در برابر ناصبی
حدثني أحمد بن سعيد، قال: حدثنا يحيى: أن رجلا من آل عمر بن الخطاب كان يشتم علي بن أبي طالب إذا رأى موسى ابن جعفر، ويؤذيه إذا لقيه، فقال له بعض مواليه وشيعته: دعنا نقتله، فقال: لا
ثم مضى راكبا حتى قصده في مزرعة له فتواطأها بحماره، فصاح لا تدس زرعنا فلم يصغ إليه وأقبل حتى نزل عنده فجلس معه وجعل يضاحكه، وقال له: كم غرمت على زرعك هذا؟ قال: مائة درهم. قال: فكم ترجو أن تربح؟ قال: لا أدري. قال: إنما سألتك كم ترجو. قال مائة أخرى. قال: فأخرج ثلثمائة دينار فوهبها له فقام فقبل رأسه
فلما دخل المسجد بعد ذلك وثب العمري فسلم عليه وجعل يقول: الله أعلم حيث يجعل رسالته، فوثب أصحابه عليه وقالوا: ما هذا؟ فشاتمهم، وكان بعد ذلك كلما دخل موسى خرج يسلم عليه ويقوم له. فقال موسى لمن قال ذلك القول: أيما كان خيرا ما أردتم أو ما أردت (مقاتل الطالبیین، ص413-414؛ مشابه: الإرشاد، ج2، ص233؛ تاریخ بغداد، ج13، ص30).
ابوالفرج اصفهانی (د. 356ق) نقل میکند به سندش که مردی از خاندان عمر بن خطاب چون موسی بن جعفر (ع) را میدید، به علی بن ابیطالب (ع) ناسزا میگفت و چون با موسی بن جعفر (ع) دیدار میکرد، ایشان را آزار میداد. برخی از موالی و شیعیان حضرت به ایشان عرض کردند: بگذار او را بکشیم! موسی بن جعفر (ع) فرمود: نه!
سپس حضرت سوار بر مرکب رفت تا آنکه در پی دیدار با او در مزرعۀ او سوار بر الاغ وارد شد. آن عمری فریاد زد: کِشتمان را خراب نکن! حضرت به او توجه نکرد و رفت تا آنکه نزد او پیاده شد و همراه او نشست و با شوخی و مزاح کرد و بدو فرمود: چه قدر برای این کشتت خرج کردی؟ گفت: صد درهم. فرمود: خب چه قدر امید داری که سود کنی؟ گفت: نمیدانم. فرمود: تنها پرسیدم که چه قدر امید داری [نه اینکه چه قدر سود خواهی کرد]. گفت: صد درهم دیگر. پس امام سیصد درهم درآورد و به او داد. او برخاست و سر امام را بوسید.
وقتی پس از آن، امام وارد مسجد شد، عمری برخاست و به ایشان سلام کرد و شروع کرد به گفتن این آیه: «خدا بهتر میداند که رسالتش را کجا قرار دهد!». اطرافیان عمری به ایشان گفتند: این چه حالی است؟! عمری به آنها ناسزا گفت. پس از آن هرگاه موسی بن جعفر (ع) وارد میشد آن عمری بیرون میآمد و به ایشان سلام میکرد و در مقابل ایشان برمیخاست. پس موسی بن جعفر (ع) به کسانی که پیشتر گفته بودند بگذار او را بکشیم، فرمود: «کدامیک بهتر بود؟ آنچا شما خواسته بودید یا آنچه من خواستم؟».
@Al_Meerath
🌷 روزی یکی از اولیا به حضرت الیاس و حضرت خضر (علیهماالسلام) شکایت کرد که مردم زیاد غیبت می کنند و غیبت هم از گناهان کبیره است و هر چه آنها را نصحیت می کنم و آنها را منع از غیبت می کنم ، به حرفم اعتنایی نمی کنند و آن عمل قبیح را ترک نمی کنند . چه کنم ؟
🖋 حضرت الیاس (علیه السلام) فرمود : چاره این کار این است که وقتی وارد چنین مجلسی شدی و دیدی غیبت می کنند ، بگو :
🤲 «بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آل محمد»
✍ پروردگار ، ملکی را بر اهل مجلس موکل می کند که هر وقت کسی خواست غیبت کند آن ملک جلوی این عمل زشت را می گیرد و نمی گذارد غیبت شود . سپس حضرت خضر (علیه السلام) فرمود : وقتی کسی در وقت بیرون رفتن از مجلس بگوید: «بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آل محمد» , حضرت حق ملکی را می فرستد تا نگذارد که اهل آن مجلس غیبت او را کنند.
📚 داستان های صلوات ، ص۵۷🦋