🍀سـلام
🌸به دلهای گرمتون
🍀سلامی بــه
🌸قلب پاک و پر مهرتون
🍀آرزو میکنم امروز از
🌸شوق سر ریز باشید
🍀و لبخندی به بلندی آسمان
🌸رو لبهاتون نقش ببندد
🍀صبح زیبای پاییزیتون بخیر
🌼🍃
به کانال داستان های
خوب(معنوی)بپیوندید😊
👇👇👇👇👇👇👇
╭═━⊰🍃🌺⚫️🍃⊱━═╮
#داستان_های_خوب_(معنوی)
https://eitaa.com/dastanhayekhob
╰═━⊰🍃🌺⚫️🍃⊱━═
HeydarHeyroonet-Karimi.mp3
6.24M
♦️مادر که نباشد،
نظم خانه به هم میریزد؛
علیﷺ در نجف
حسنﷺ در بقیع
حسینﷺ در کربلا
و زینب(س) در دمشق...
#فاطمیه
به کانال داستان های
خوب(معنوی)بپیوندید😊
👇👇👇👇👇👇👇
╭═━⊰🍃🌺⚫️🍃⊱━═╮
#داستان_های_خوب_(معنوی)
https://eitaa.com/dastanhayekhob
╰═━⊰🍃🌺⚫️🍃⊱━═
📌 درگذشت آیت الله العظمی میرزا جواد تبریزی
🔹میرزا جواد ، در سال ۱۳۰۵ ش در تبریز متولد شد. وی تحصیلات کلاسیک خود را تا دوم دبیرستان ادامه داد و بعد از آن تصمیم به ورود به حوزه علمیه گرفت.
🔸 آیت الله تبریزی در سال ۱۳۲۳ش از حوزه تبریز به حوزه علمیه قم منتقل شد. در قم در دروس آیتالله بروجردی و علمای دیگر حاضر شد و در سال ۱۳۳۰ش راهی نجف شد. وی در نجف از اساتید بسیاری استفاده کرد اما در نهایت پایبند درس آیت الله خوئی شد و مورد توجه ویژه ایشان قرار گرفت.
🔹 تدریس یکی از مهمترین فعالیتهای ایشان به شمار مىرفت. شخصیت بارز علمى، دقت در مطالب و عمق فکری و حسن سلوک با طلاب، هر روز گروه بیشترى از افراد مستعد را به سوى مجلس درس ایشان مى کشاند. کرسی درس او در قم از رونق خاصی برخوردار بود.
🔸وی در زمینه هاى مختلف علمى از جمله: فقه، اصول، کلام، رجال کتابهای ارزشمندی نوشته است. او همزمان با طى مدارج علمى، مدارج معنوى و کمالات روحى را نیز پیمود تا آن جا که مصداق واقعى عالم ربانى شد.
🔹 آیت الله تبریزی سرانجام در ۲۹ آبان ۱۳۸۵ دار فانی را وداع گفت و در حرم حضرت معصومه سلاماللهعلیها به خاک سپرده شد.
#تقویم_تاریخ
#آبان_۲۹
#میرزا_جواد_تبریزی
به کانال داستان های
خوب(معنوی)بپیوندید😊
👇👇👇👇👇👇👇
╭═━⊰🍃🌺⚫️🍃⊱━═╮
#داستان_های_خوب_(معنوی)
https://eitaa.com/dastanhayekhob
╰═━⊰🍃🌺⚫️🍃⊱━═
"
معرفی حجت الاسلام صادق حسن زاده مراغهای ، شهر #مراغه #قم :
حجت الاسلام صادق حسنزاده (متولد 1342ش- مراغه)، محقق، مترجم و پژوهشگر در حوزه علوم اسلامی و انسانی، مدیر سابق حوزه علمیه مراغه، مدیر سابق کتابخانه مسجد اعظم قم (۱۳۷۶ – ۱۳۸۴ش)
🔻حجت الاسلام صادق حسن زاده ، صاحب کتب و اثار و ترجمه های گوناگون زیادی در زمینه شرح حال اولیا الهی و تزکیه اخلاقی می باشند...
🔻از جمله ی این اثار می توان به ترجمه و تحقیق کتاب ارزشمند «رساله الولایه» علامه طباطبایی ، اشاره کرد؛آيتالله جوادى آملى، درباره اين كتاب فرمودهاند: «بهترين اثر علامه طباطبايى، همان اثرى است كه بهعنوان «رسالة الولاية» مرقوم فرمودهاند. در بعضى از مباحث آن رساله، اين مطالب را يادآور شدهاند كه: «اين سخن در كتابهاى ديگران نيست». ايشان تعبيرى به اين بلندى و عزت و عظمت را در هيچ جاى ديگر بيان نكردهاند.
📝گوشه ای از زندگینامه ایشان
حجت الاسلام صادق حسن زاده در سال ۱۳۴۲ در شهر مراغه به دنیا آمد، ایشان برای تحصیل علوم دینی وارد «حوزه علمیه تبریز» شد. تا اینکه در سال ۱۳۶۱ برای ادامه تحصیل به حوزه علمیه قم رفت پس از ان جهت ادامه خدمت به شهر مراغه برگشت و به فعالیت های فرهنگی در کانون فرهنگی حسینیه منتظران مهدی (عج) پرداخت.
ایشان در سال ۱۳۷۳ه. ش جهت ادامه تحصیل به قم برگشت و در برگزاری کنگره «مقدس اردبیلی» و کنگره «محقق خوانساری» با آیت الله استادی همکاری علمی پرداخت.
از سال ۱۳۷۷ه. ش تا سال ۱۳۸۴ه. ش مدیر کتابخانه مسجد اعظم شد ودر سال ۱۳۸۴ه. ش به شهر مراغه برگشت و مدیر حوزه علمیه مراغه شد و در سال۱۳۹۱ه. ش جهت انجام امور تحقیقی و پژوهشی به شهر مقدس قم بازگشت.
📚ایشان در کنار تحصیل و تحقیق به نوشتن مقالات و کتاب هم اهتمام داشته اند ؛ برخی از اثار چاپ شده از ایشان به شرح زیر است :
اسوه عارفان؛ (شرح حال میرزا علی آقا قاضی)
عارف ناشناخته؛ (میرزا علی اکبر آقا مرندی)
.طبیب دل ها؛ (میرزا جواد آقا ملکی تبریزی)
تحصیل حاصل؛
گنجینه عرفان؛
تحقیق منتهی الآمال و تتمة المنتهی؛ «محدث قمی»؛
دفاع از تشیع یا ترجمه الفصول المختار «شیخ مفید»؛
ترجمه المراقبات؛
ترجمه لهوف؛
سفینه الحسین آثار و اسرار شگفت انگیز عاشورا؛
ترجمه و تحقیق «لقاءالله» میرزا جواد آقا ملکی تبریزی
ترجمه و تحقیق «رساله الولایه» علامه طباطبایی
آئین بندگی؛ «ترجمه رساله حقوق امام سجاد (ع)»
اسوه پارسایان؛ «شرح حال احمدی میانجی»
در جستجوی استاد؛ «شرح حال شیخ محمد تقی آملی»
درسهای اخلاق شیخ محمد تقی آملی؛
شیدای دوست؛ «شرح حال آیت الله شیخ محمدحسین اصفهانی»
طریق عرفان؛ «شرح حال علامه طباطبائی»
ترجمه تحف العقول؛
ترجمه اصول کافی؛
گنجینه اخلاق استاد فاطمی؛ (جامع الدرر فاطمی)
به کانال داستان های
خوب(معنوی)بپیوندید😊
👇👇👇👇👇👇👇
╭═━⊰🍃🌺⚫️🍃⊱━═╮
#داستان_های_خوب_(معنوی)
https://eitaa.com/dastanhayekhob
╰═━⊰🍃🌺⚫️🍃⊱━═
ســــــلام ✋
صبحتون بـخیر🍁
طلوع روز جدید🍁
بـر شما مـبارک
قدمهایش پربرکت🍁
حضورش نـعمـت ...🍁
هـر لحـظه اش غنیـمت 🍁
و روح و جسمتان سلامت باد🍁
چهار شنبه پاییزیتون بخـیر و شـادمانی🍁
به کانال داستان های
خوب(معنوی)بپیوندید😊
👇👇👇👇👇👇👇
╭═━⊰🍃🌺⚫️🍃⊱━═╮
#داستان_های_خوب_(معنوی)
https://eitaa.com/dastanhayekhob
╰═━⊰🍃🌺⚫️🍃⊱━═
بی اهمیت بودن حرف مردم...
💠 عدّه اى از دوستان امام رضا علیه السلام در منزل آن حضرت گرد یکدیگر جمع شده بودند و یونس بن عبدالرّحمن نیز که از افراد مورد اعتماد حضرت و از شخصیّت هاى ارزنده بود، در جمع ایشان حضور داشت .
هنگامى که آنان مشغول صحبت و مذاکره بودند، ناگهان گروهى از اهالى بصره اجازه ورود خواستند.
امام علیه السلام ، به یونس فرمود: داخل فلان اتاق برو و مواظب باش هیچ گونه عکس العملى از خود نشان ندهى ؛ مگر آن که به تو اجازه داده شود.
آن گاه اجازه فرمود و اهالى بصره وارد شدند و بر علیه یونس ، به سخن چینى و ناسزاگوئى آغاز کردند.
و در این بین حضرت رضا علیه السلام سر مبارک خود را پائین انداخته بود و هیچ سخنى نمى فرمود؛ و نیز عکس العملى ننمود تا آن که بلند شدند و ضمن خداحافظى از نزد حضرت خارج گشتند.
بعد از آن ، حضرت اجازه فرمود تا یونس از اتاق بیرون آید.
یونس با حالتى غمگین و چشمى گریان وارد شد و حضرت را مخاطب قرار داد و اظهار داشت :
یاابن رسول اللّه ! من فدایت گردم ، با چنین افرادى من معاشرت دارم ، در حالى که نمى دانستم درباره من چنین خواهند گفت ؛ و چنین نسبت هائى را به من مى دهند.
امام رضا علیه السلام با ملاطفت ، یونس بن عبدالرّحمان را مورد خطاب قرار داد و فرمود:
اى یونس ! غمگین مباش ، مردم هر چه مى خواهند بگویند، این گونه مسائل و صحبت ها اهمیّتى ندارد، زمانى که امام تو، از تو راضى و خوشنود باشد هیچ جاى نگرانى و ناراحتى وچود ندارد.
اى یونس ! سعى کن ، همیشه با مردم به مقدار کمال و معرفت آن ها سخن بگوئى و معارف الهى را براى آن ها بیان نمائى .
و از طرح و بیان آن مطالب و مسائلى که نمى فهمند و درک نمى کنند، خوددارى کن .
اى یونس ! هنگامى که تو دُرّ گرانبهائى را در دست خویش دارى و مردم بگویند که سنگ یا کلوخى در دست تو است ؛ و یا آن که سنگى در دست تو باشد و مردم بگویند که درّ گرانبهائى در دست دارى ، چنین گفتارى چه تاءثیرى در اعتقادات و افکار تو خواهد داشت؟
و آیا از چنین افکار و گفتار مردم ، سود و یا زیانى بر تو وارد مى شود؟!
یونس با فرمایشات حضرت آرامش یافت و اظهار داشت : خیر، سخنان ایشان هیچ اهمیّتى برایم ندارد.
امام رضا علیه السلام مجدّدا او را مخاطب قرار داد و فرمود:
اى یونس ، بنابر این چنانچه راه صحیح را شناخته ، همچنین حقیقت را درک کرده باشى و نیز امامت از تو راضى باشد، نباید افکار و گفتار مردم در روحیّه ، اعتقادات و افکار تو کمترین تاثیرى داشته باشد؛ مردم هر چه مى خواهند، بگویند.
📚بحار، ج 2،ص65ح5، به نقل از کتاب رجال کشّى
به کانال داستان های
خوب(معنوی)بپیوندید😊
👇👇👇👇👇👇👇
╭═━⊰🍃🌺⚫️🍃⊱━═╮
#داستان_های_خوب_(معنوی)
https://eitaa.com/dastanhayekhob
╰═━⊰🍃🌺⚫️🍃⊱━═
══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫
#داستان_کوتاه
یک روز در حالی که به شدت گرسنه بودم وارد رستوران شدم و گوشهای نشستم، امیدوار بودم در فرصت غذا بتوانم کارهاى کامپيوتريم را هم انجام دهم، غذا را سفارش دادم و لپ تاپم را روشن کردم میخواستم شروع به کار کنم که ناگهان صدای بچگانهای مرا از جایم تکان داد:
➕ آقا شما پول خرد دارید؟
➖ ندارم، بچه...
➕ من فقط میخواهم یک نان بخرم.
➖ باشه خودم یک نان برای تو میخرم.
در صندوق پست الکترونیکی نامه های جدید زیادی داشتم و مشغول باز کردن و خواندن آنها بودم که صدا دوباره گفت:
➕ آقا، ممکن است کمی کره و پنیر هم برای من بگیرید میخواهم با نان بخورم.
➖ باشه اما مزاحم من نشو سرم شلوغه
غذای من را آوردند و برای آن پسر بچه هم غذا سفارش دادم خدمتکار از من پرسید که آیا او را از رستوران بیرون کند؟ مانع او شدم و گفتم اشکال نداره همین جا بمونه ، بعد از چند دقیقه پسرک که در مقابل من نشسته بود پرسید:
➕ آقا دارید چه کار می کنید؟
➖ نامه های الکترونیکیم را چک میکنم یعنی پیام هایی که دیگران از طریق شبکه اینترنت برای من ارسال کردند ، مثل نامه است اما از طریق اینترنت فرستاده می شود.
میدانستم او چیزی درباره اینترنت و حرفهایی که من میزنم نمیفهمد اما امیدوار بودم هر چه زودتر دست از سوال هایش بردارد و رهایم کند
➕ آقا شما شبکه اینترنت دارید؟
➖ بله در دنیای امروز اینترنت مهم است
➕ شبکه اینترنت چیست؟
➖ جایی است که در آنجا میتوانیم چیزهایی مثل خبر و کتاب را بخوانیم، موسیقی بشنویم، فیلم ببینیم و با دوستان جدیدی آشنا بشویم .... در این دنیای مجازی همه چیز وجود دارد !!
➕ مجازی یعنی چه؟؟
سعی می کردم با سادهترین کلمه ها به او توضیح بدهم هر چند که میدانستم زیاد متوجه نمی شود، فقط می خواستم بعد با آسودگی غذایم را بخورم
➖ چیزهای مجازی یعنی چیزهایی که نمیتوانیم آنها را لمس کنیم یا با حواسمان آنها را تجربه کنیم اما در همین دنیای مجازی میتوانیم به تخیلات خودمان باور داشته باشیم
➕ چقدر خوب من هم مجازی را دوست دارم
➖ ببینم پسر تو معنی مجازی را فهمیدی؟
➕ آره آقا من در دنیای مجازی زندگی میکنم
➖ مگر تو هم کامپیوتر داری؟
➕ نه اما دنیای من همین طور است مثل یک دنیای مجازی... مادرم هر صبح تا دیروقت بیرون از خانه کار می کند. من هر روز مواظب برادر کوچکم هستم و هر وقت گرسنه یا تشنه باشد من به او آب میدهم و به دروغ به او میگویم که آش است، پدرم خیلی وقت پیش زندانی شد، من قبلا فکر میکردم که خانواده یعنی جایی که همه باهم در یک خانه زندگی میکنند و غذای زیادی دارند، فکر میکردم که هر روز میتوانم به مدرسه بروم و دکتر بشوم... آقا این یک دنیای مجازی است نه؟؟
رایانهام را خاموش کردم و نتوانستم مانع ریختن اشک هایم بشوم ، پس از اینکه پسرک غذایش را خورد حساب کردم و پولی به او دادم، او لبخندی به من زد که در تمام زندگیم خیلی کم لبخندی مثل آن را دیده بودم، گفت:
➕ ممنونم آقا ... شما آدم خوبی هستید.
احساس کردم ما هر روز مدت زیادی در دنیای مسخره مجازی زندگی می کنیم اما به خیلی از حقیقتهای بیرحم اطراف توجهی نمیکنیم !!
به کانال داستان های
خوب(معنوی)بپیوندید😊
👇👇👇👇👇👇👇
╭═━⊰🍃🌺⚫️🍃⊱━═╮
#داستان_های_خوب_(معنوی)
https://eitaa.com/dastanhayekhob
╰═━⊰🍃🌺⚫️🍃⊱━═
🌸 ســـــلام صبح تون بخیر
🌱 ان شاءالله تعالی
🌸در پناه خدای مهربان
🌱 روز تون بخیر و نیکی
🌸 حال دل تون خوبِ خوب
🌱 رزق و روزی تون افزون
🌸 جسم و جان تون سلامت
🌱 زندگی تون پر از شادی و
🌸 خوشبختی و سعادت باشه
🌱دوشنبه تون پـر از خیر و برکت
به کانال داستان های
خوب(معنوی)بپیوندید😊
👇👇👇👇👇👇👇
╭═━⊰🍃🌺⚫️🍃⊱━═╮
#داستان_های_خوب_(معنوی)
https://eitaa.com/dastanhayekhob
╰═━⊰🍃🌺⚫️🍃⊱━═
یک شلوار سفید دوست داشتنی داشتم که یک روز ابری، پوشیدمش و موقع بازگشت به خانه باران گرفت... گِلی شد.
من بیخیال، پیاش را نگرفتم به هوای اینکه هر وقت بشویم پاک می شود.
ولی نشد...
بعدها هر چه شستمش پاک نشد!
حتی یکبار به خشکشویی دادم که بشویند ولی فایده نداشت !!!
آقایی که توی خشکشویی کار میکرد گفت:
"این لباس چِرک مُرده شده!"
گفت:
"بعضی لکه ها دیر که شود، می میرند؛
باید تا زنده اند پاک شوند!"
چرک مُرده شد...
و حسرت دوباره پوشیدنش را به دلم گذاشت!
بعید نیست اگر بگویم دل آدم هم
کم ندارد از لباس سفید!
حواست که نباشد لکه می شود؛
وقتی لکه شد اگر پی اش را نگیری،
میشود چرک...
به قول صاحب خشکشویی "لکه را تا
تازه است، تا زنده است، باید شست
و پاک کرد...!"
#تامل
به کانال داستان های
خوب(معنوی)بپیوندید😊
👇👇👇👇👇👇👇
╭═━⊰🍃🌺⚫️🍃⊱━═╮
#داستان_های_خوب_(معنوی)
https://eitaa.com/dastanhayekhob
╰═━⊰🍃🌺⚫️🍃⊱━═