علی ظهریبانحبیب بن مظاهر.mp3
زمان:
حجم:
17.4M
.
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈ ⚜قصه های: #یاران_حسین(ع)⚜
🔹قسمت چهارم🔹
❣حبیب بن مظاهر اسدی❣
🔴 حبیب نامه📜 امام حسین(ع) رو باز کرد، امام فقط یک خط نوشته بودند: مِنَ الغریب، الی الحبیب
ای حبیب فوری خودت رو به ما برسون...
#قصه
#قصه_قهرمانها
#یاران_حسین ع
#امام_حسین ع
#محرم
🔹قصه قهرمان ها🔸
جملات ادبی🧑🌾
خاطرات مدرسه 👣
داستانهای مرتبط با مدرسه 🏠
در کانال داستان مدرسه
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@dastankadeh
علی ظهریبانعابس شاکری.mp3
زمان:
حجم:
11.06M
.
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈ ⚜قصه های: #یاران_حسین(ع)⚜
🔹قسمت پنجم🔹
❣عابس شاکری❣
🔴 بعد از شنیدن نامه📜 امام حسین(ع) عابس بلند شد و گفت: ای فرزند عقیل من نمیدانم در دل این جماعت چه میگذرد.
اما من پای تو هستم
#قصه
#قصه_قهرمانها
#یاران_حسین ع
#امام_حسین ع
#محرم
🔹قصه قهرمان ها🔸
جملات ادبی🧑🌾
خاطرات مدرسه 👣
داستانهای مرتبط با مدرسه 🏠
در کانال داستان مدرسه
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@dastankadeh
🍀🍂🍀🍂🍀❤️❤️🍂🍀🍂🍀🍂رمان جذاب و عاشقانه،
🍀فانتزی و پلیسی #دلداده
🍂قسمت ۹۵ و ۹۶
❤️مائده
دستمو سمت زنگ خونه بردم و فشارش دادم، چندلحظه بعد صدای عزیزجون اومد و دررو باز کرد و بالبخند بهم نگاه کرد
-سلام عزیز جون
-سلام به روی ماهت عزیزدلم، بیمعرفت باید بفرستم دنبالت تا بیای یه سری به ما بزنی
-وای عزیزجون، ببخشید توروخدا، کلی درس دارم، از صبح تا عصرهم که دانشگاهم
-اشکال نداره قربونت برم، بیا داخل
وارد خونه شدم و دررو بستم، به حیاط نگاهی انداختم، درختای اطراف حیاط و حوض و گل های صورتی و قرمز که دور حوض بودن خود نمایی میکردن، از وقتی یادم میاد خونه عزیزجون همین شکلی بود و آدم با دیدن این خونهی قدیمی و رنگارنگ جون میگرفت
-مائده حواست کجاست؟
باصدای عزیز به خودم اومدم و لبخندم وسعت گرفت
-میدونی چیه عزیزجون، آدم ازدیدن خونتون سیر نمیشه، اصلا وقتی میام اینجا غیر از بوی گل و درخت چیزدیگه ای به مشامم نمیرسه
چشمم به نیمکت چوبی گوشهی حیاط افتاد، رفتم و روش نشستم
-آخییییش، عزیزجون واقعا خوشبحالتونه
عزیز اومد و کنارم نشست
-جوری حرف میزنی که انگار اولین بارته میای اینجا دختر
-ازپس که قشنگه عزیزجون
تک خنده ای زد و گفت:
-برم چایی و کلوچه بیارم بشینیم باهم بخوریم تو این هوا میچسبه
-زحمت نکش عزیزجون
-زحمتی نیس عزیزدلم
-کمک میخواید؟
-نه عزیزم همه چی آمادس الان میام
بعد از رفتن عزیز سرمو گرفتم بالا و نفس عمیقی کشیدم، چر لحظه بعد عزیزجون سینی به دست اومد و کنارم نشست
-خب عزیزجون، گفته بودین کارمهمی باهام دارین، اینقدر که گفتین عجله کن منم به امیرعلی بیچاره هی میگفتم زودتر منو برسون تا عزیزجون کلهی هردومونو نکنده
عزیز خندید و گفت:
-اتفاقا میخوام درمورد تو و امیرعلی باهات حرف بزنم
چشمام گردشدن و باتعجب به عزیز نگاه کردم!
-چیزی شده؟ من کاری کردم؟
عزیزنگاهی به من انداخت و گفت:
-شنیدم که، مائده خانم هم دلشو باخته
با دهن باز به عزیز زل زدم، عزیز دیگه از کجا فهمید؟
-عزیز...سارا... دهن لقی کرده؟
-اینکه کی دهن لقی کرده بماند، الان مهم تویی و امیرعلی
-عزیز، بخدا من و امیرعلی به درد هم نمیخوریم، امیرعلی اون امیرعلی دو سال پیش نیست، هیچ احساسی به من نداره، توروخدا دست از سرمون بردارید
-مطمئنی امیرعلی هیچ احساسی بهت نداره؟
بابغضی که ته گلوم بود گفتم:
-بله عزیز
-پس انگار امیرعلی خیلی تو نقشش فرو رفته که تو باورکردی بهت علاقه ای نداره
باتعجب بهش نگاه کردم
-نقش؟؟!!؟
-امیرعلی برای اینکه بتونه کمکت کنه سعی کرد طوری رفتار کنه که انگار علاقهای بهت نداره، فقط بخاطر راحتی تو اینکارو کرد
قطره اشکی از گوشه چشمم سرازیر شد، دلم به حال امیرعلی میسوخت، آخهچطور هنوز عاشقمه بااون کاری که باهاش کردم؟ چقدر من بیلیاقتم. اشکهام تند تند روی گونهم سرازیر بود
با کمترین صدایی که از خودم سراغ داشتم آروم گفتم:
-عزیز...من... عزیز، من، لیاقت عشقش رو ندارم..
شدت اشکهام بیشتر شد. از ته دلم گریه کردم. عزیز منو تو بغلش کشوند و سرمو نوازش کرد، هقهق کردم برای خودم، برای دلم، برای امیرعلی....
کمی بعد که آروم شدم سرمو گرفتم بالا و با لبخند عزیز روبه رو شدم، بعداز کمی مکث گفت:
-اینقدر به زندگی خودت و امیرعلی سخت نگیر دختر، امیرعلی گناه داره، باورکن کنار امیرعلی خوشبخت میشی، چون واقعا دوست داره. تو هم دوسش داری... هرکاری کردی جبران کن براش. اندازهی تموم این سالها که خورد شد و غصه خورد، اندازهی تموم محبتهایی که کرد براش جبران کن
هقهق کردم و گفتم:
-عزیز، من #عذاب_وجدان دارم. من....من قبلا ازدواج کردم. من یه بار اونو بازیچه کردم.
عزیز اشکهام رو از گونههام پاک کرد:
-الان مهم اینه که امیرعلی هنوز علاقهش به تو کم نشده. تازه بیشتر شده. مهم اینکه امیرعلی تو رو #بخشیده. هم برای #خدا جبران کن، بندگیشو کن. هم برای #همسر آيندهت، همسر #واقعی باش
سرمو انداختم پایین، تصمیمی که باید میگرفتم برام سخت بود، با صدای عزیز سرمو گرفتم بالا
-عروس خانم، جوابت چیه؟ اینقدر ناز نیار دیگه
خجالت زده سرمو انداختم پایین
-مبارکه؟
-عزیز من میترسم بعد همون اشتباه دوسال پیشم رو تو سرم بزنه. عزیز من اشتباه کردم، دیوونگی کردم، ولی میترسم نمیدونم چکار کنم
-گفتم که مائده جان، فقط #جبران کن، از لحظهای که به هم #محرم شدین تا اخر عمر براش جبران کن. از #خدا کمک بگیر عزیزدلم. فقط دلت رو به خدا بده از #حضرت_زهرا سلاماللهعلیها کمک بگیر عزیزدلم. مادری میکنه برات. #ازخودشونبخواه که کمکت کنه فقط جبران کنی. باشه؟
هدایت شده از تدریس یار پایه دوم
🚫خانوما اگر برای #محرم پیراهن یا مانتو میخواهید تولیدی مورد تایید براتون اوردم
چون واسطه نیستن قیمتاشون عالیه😍👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1461322292C3d3f1db0cd
🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴
هدایت شده از تدریس یار پایه دوم
اگه به آقا #امام_حسین و #محرم اعتقاد داری اول نیت کن بعدش بزن روی یکی از قلب ها😍👇🙏
🖤🖤 🖤🖤
🖤🖤🖤🖤🖤🖤
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
🖤🖤🖤🖤🖤
🖤🖤🖤
🖤
شدییدااا پیشنهاد میشه واسه محرم 👌🏻☝️👆🙏
31.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️آشنایی با امام حسین (ع) و یاران باوفایشان
خورشید نینوا ۱
#محرم
🌸 ⏰کانال پرورشی ایران
حاوی مطالب آموزشی و فرهنگی 🧑💻
@Schoolteacher401
↔️↔️↔️↔️↔️↔️↔️↔️
@madrese_yar
100.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️آشنایی با امام حسین (ع) و یاران باوفایشان
خورشید نینوا ۲
#محرم
🌸 ⏰کانال پرورشی ایران
حاوی مطالب آموزشی و فرهنگی 🧑💻
@Schoolteacher401
↔️↔️↔️↔️↔️↔️↔️↔️
@madrese_yar
27.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#آشنایی با امام_حسین (ع) و یاران با وفایشان
خورشید نینوا ۳
#محرم
⏰کانال پرورشی ایران
حاوی مطالب آموزشی و فرهنگی 🧑💻
@Schoolteacher401
↔️↔️↔️↔️↔️↔️↔️↔️
@madrese_yar
Aba-Music.IR | آبا موزیکHusayn-05.mp3
زمان:
حجم:
1.75M
آهنگ یا حسین 🖤
#محرم
#امام_حسین_ع
⏰کانال پرورشی ایران
حاوی مطالب آموزشی و فرهنگی 🧑💻
@Schoolteacher401
↔️↔️↔️↔️↔️↔️↔️↔️
@madrese_yar
5.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یارکوچک #امام_حسین علیه السلام
🍃این قسمت: ثواب سلام
#محرم
🧑🎄جهت سفارش تبلیغ در مجموعه کانالهای بانوان و کودکان با ما در ارتباط باشید
@Schoolteacher401
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@ghesehayekoodakaneeh
#کودک #قصه #بازی
هدایت شده از تبلیغات گسترده ماهان
خانوما این کانال بخاطر #محرم
رو محصولاتش #تخفیف_ویژه گذاشته👌🔥
حراج آخر هفته👇
مانتو با ۵۰ درصد تخفیف
شومیز ۱۰۰ تومن
اگرهنوز عضو نشدی ، حتما کلیک کن👇
https://eitaa.com/joinchat/973930763Cece0aa4b41
🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴
کاملا معتبر✅
هدایت شده از سابقه گسترده طلایی💛
راز ثروت زهیر بن قین، یکی از اشراف و تجار #ثروتمند کوفه بود؛ 😳
اما ثروتش فقط نتیجه تجارت نبود!💰
او اهل جهاد، #شجاعت و نیت پاک بود.🔅
🟢#قرآن میفرماید:
«مَن یَتَّقِ اللَّهَ یَجعَل لَهُ مَخرجًا، و یَرزُقهُ مِن حیثُ لا یَحتَسِب» (طلاق، ۲-۳)
#زهیر از اهل تقوا بود؛😍 و #خدا درهای رزق را از راههای غیرمنتظره به رویش گشود.💰
🔴توی ماه #محرم یه سری آداب و ذکرهای الهی هست برای افزایش رزق و روزی.☀️
اگه میخوای راز #ثروتش رو بدونی توی کانال زیر بهت گفته👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2119565536Cedeb2b7fa6