eitaa logo
دعبلانه
410 دنبال‌کننده
712 عکس
268 ویدیو
43 فایل
منی که باز برآنم که #دعبلانه برایت غزل ترانه بخوانم در آرزوی عبایت... 🌹گزیده ای از اشعار ناب فارسی @debelane
مشاهده در ایتا
دانلود
مدح و مقدمه۷ رحیم است و چکد دلشوره از زخم نمکدانش غزل شد منزوی در سایه چشم غزالانش اگر در کوچه عقل آبرو پیدا نشد بد نیست دل دیوانه ای دارم که گم شد در خیابانش اگر انسان به ما گویی به او الله خواهم گفت به باطن کلبمان گو تا به ظاهر خوانم انسانش بیاموزد به ابراهیم رسم بت شکستن را ذبیحی که تبر داده به دست خیل مژگانش بیاموزد به یوسف شیوه دل بردن از مردم عزیزی که زلیخایی کند یعقوب کنعانش بیاموزد به موسی چله گیری در تماشا را یلی که رفته از غیرت دو خواهرزاده قربانش چه عیسا ها برادر خوانده تأویلی اش بودند چه مریم ها که گل کردند در تفسیر گلدانش ببیند کور مادر زاد غیب حق و باطل را نهد گر خاک پای زائران را روی چشمانش نه تنها خون عشاقش به امر او چکد بر خاک خبر دارم که بوده دشمنش هم تحت فرمانش غلام پیر دنیا را ز می سیراب خواهد کرد اگر گیرد شراب روضه را در دست لرزانش
مدح و مقدمه ۲۱ سینه ی داغدار دارم من در خزان هم بهار دارم من سربلندم ز سر به زیریِ خود کوهم و آبشار دارم من سایۀ توست تا به روی سرم یار دارم، دیار دارم من راه دادی و با خودم گفتم پیشِتان اعتبار دارم من! انظار شماست دارائیم از شما انتظار دارم من! وقت مُردن هم از تو می خوانم ملک الملک را بِگِریانم سلطنت عبد مستمند شماست بی نیازی، نیازمند شماست تا شود کوته این شب یلدا قصه ام گیسوی بلند شماست دستهای عبودیت در کار پای توحید در کمند شماست تجزیه می شوی به رگ رگ عشق زخم، ترکیبِ بند بندِ شماست ای کس و کارِ بی کس و کاران چه کسی مورد پسند شماست؟ تو دعا کن، بد امتحان ندهم کربلا را ندیده، جان ندهم
۴ آینه از جمیل، خالی شد دستِ موسی ز نیل خالی شد شیر از کعبه چونکه خارج گشت دلِ اصحاب فیل، خالی شد در نمازِ جماعت کوفه... پشت ابن عقیل خالی شد کینه ی کوفه از خلیل آن روز به سرِ اسمعیل خالی شد در تماشای گودیِ گودال عرش از جبرئیل خالی شد کربلا! حوصله، سر آمده است... سر برهنه، پیمبر آمده است... سوخت اقبال مسلم بن عقیل خسته شد بالِ مسلم بن عقیل خودِ او ماه شد! جلو افتاد عید آن سالِ مسلم بن عقیل شاه، در کربلا به یادش بود خوش به احوالِ مسلم بن عقیل در شبِ تارِ او نمی آمد سایه، دنبال مسلم بن عقیل طوعه، دنبالِ نعش پاکش بود ...همچو اطفالِ مسلم بن عقیل عاشقان اصیل را کُشتند نوه های عقیل را کُشتند
۵ هیزُم تر منم که پُر دودم به خیالم که در شرر، عودم تو به رسوایی ام نظر کردی من به رسواییِ خود افزودم با همه فرق می کند مجنون می رود رو به قلّه ها، رودم ماهی روضه ام، دلم تنگ است نکند تُنگِ طعنه، محدودم خورد اگر مُهر بر لبم در حشر تو بگو من رقیه ای بودم آبرو می دهد مُحرَم را دخترت سوگلی ست عالم را پای دل، حرف، هرکجا برده ست دست آخر به کربلا برده ست آنکه سر باخت در تهِ گودال بازی عشق از خدا برده ست جوهر هروله است روح عطش سعی، آیینه در صفا برده ست گوشوار فلک همانکه شکست گوشوارِ رقیه را برده است یا رقیه! صدای سیلیِ زجر روضه را بین کوچه ها برده ست بسکه با روضه روبروست حسین! چشم ما دائم الوضوست حسین! گفت معشوق سر نمی خواهد عاشق بی جگر نمی خواهد مختصر می کنم مقدمه را خانۀ گریه، دَر نمی خواهد بلَدم خشت بر سَرم کوبم! حَرَمت، کارگر نمی خواهد؟ بِسملی کوچه باز کرده و گفت: سینه زن، بال و پر نمی خواهد رفتی و از خودت نپرسیدی دختر تو، پدر نمی خواهد؟ شبِ ویرانه، صبح صادق کرد نیمه شب، دختر شما دِق کرد سیبِ سرخِ تو را لَک آوردم تک شدم، نمره تک آوردم قبرِ تو در دل من است ببین یک ضریح مُشَبّک آوردم بوسه بر پرچم شما یعنی آنچه دزدیدم اینک آوردم شیشه بودن شکسته آمده ام من یقین بردم و شک آوردم گره از کار من گشودی و من به حریمت عروسک آوردم هر کجا یاد این سه ساله شود در و دیوار گرم ناله شود
۲ ماه اگرچه مدار می خواهد سرِ خورشید، دار می خواهد نو به نو بودنِ کرامت تو سائل کهنه کار می خواهد سر قبرت زیارت دائم مادری بی مزار می خواهد عبدِ محمِل سوار هر جا هست ربّ نیزه سوار می خواهد ابی عبداللَه است و عبدُالله... عاشقی یار غار می خواهد تا که شه بانگ عاشقی سر داد پسر کوچک حسن سر، داد آگهم کرده شورِ عبدالله که شکسته غرورِ عبدالله بوی نون و قلم دهد اکنون قلب همچون تنور عبدالله بین دریای خون و تیغ افتاد ماهی حق به تور عبدالله جمعشان جمع شد در آن گودال با ظهور و حضور عبدالله بکِشد بار کوثر و عباس بازوان غیور عبدالله عطر باد صبا، خداحافظ! پسر مجتبی، خداحافظ!
🏴 به مناسبت شهادت سرلشگر @shere_aeini در رگ حادثه، خون موج زد، آیینه شکست شعله‌ور شد در و دیوار حرم، سینه شکست خون مالک به زمین ریخت، خبر سنگین است بعد مالک، به تن حوصله، سر، سنگین است اشک آغاز جنون است، تماشا سخت است دیدن بغض علی در غم زهرا سخت است خون ما وجه سلوک است که سالک باقی‌ست کشته شد مالک اگر، غیرت مالک باقی‌ست شعله‌ور بود و به ققنوس، توسل می‌کرد تشنه لب بود و لب آب تحمل می‌کرد وسط معرکه غوغاست، جنون می‌رقصد مالک انگار که در برکه خون می‌رقصد شعله‌ور بود درِ خانه، لگد بر در خورد داغ، مسمار شد و بر جگر حیدر خورد شعله‌ور بود خبر، دل به صدا آمده است خبر ار مصحف امّ الشهدا آمده است سنگ باران شده قاسم، شده دل، خونین‌تر این چه زخمی ‌ست که باشد ز عسل شیرین‌تر وسط معرکه غوغاست... شکسته بالش آمده مادر سادات به استقبالش جلوه آیینه طلب شد غزلش کرد خدا چه بگویم به چه حالی بغلش کرد خدا چه بگویم به چه حالی یل ما را کشتند قبله باقی ست فقط قبله نما را کشتند قبله باقی ست، خدا هست، بگو با صهیون صد چنین قبله نما هست بگو با صهیون عاقبت مدح جنون، خون به پر و بال کشید روضه قاسم ما نیز به گودال کشید بت بگو، بی سروپا باش، سراپا تبریم چند سالی ست که ما منتظر این خبریم کدخدا را برسانید! زمان، مستِ علی ست مالک افتاد زمین، تیغ، ولی دست علی ست کدخدا را برسانید که خون ارزان نیست ماجرای من و معشوق مرا پایان نیست کدخدا را برسانید که حق تابنده ست مالک افتاد ولی خشم مقدس زنده ست زخم شمشیر اگر خورد به شیران... باشد حاج قاسم یکی از مردم ایران باشد چله‌ای هست که سردار... نه بی سر شده‌اند همه مردم ما مالک اشتر شده‌اند دل ما سوخت در این روضه؛ خبر سنگین است باکی از کشته شدن نیست، سعادت این است مالک افتاد زمین، قیمت حسرت چند است خوش به حالش که علی از دل او خرسند است نوبت روضه قاسم شد و جولان دادند روضه خوان‌ها خبر از سم ستوران دادند یا علی، اهل حرم دست به دامان تو اند مالک و قاسم هر عهد، شهیدان تو اند قنفذ از یک طرف و حرمله از سوی دگر بازهم در وسط معرکه، آهوی دگر خبر تازه، سر قافله آوار شده فاطمه پشت در خانه، گرفتار شده اشک آغاز جنون است! تماشا سخت است دیدن بغض علی در غم زهرا سخت است سر صبحی دم از آن زلف پریشان زده‌ایم اول روضه گریزی به شهیدان زده‌ایم مرگ بر بی کسی و واهمه! بر عشق درود تشنه جان داد حسین ابن علی بین دو رود تشنه جان داد نسوزد سر گیسوی حرم نگران بود حرامی نرود سوی حرم وای اگر آبروی قوم غدیری می‌رفت وای اگر دختر ارباب اسیری می‌رفت روضه خوان گفت شبی خیمه به غارت رفته است روضه خوان گفت که زینب به اسارت رفته است خطبه خوان زینب کبراست بگو با صهیون کربلا آخر دنیاست بگو با صهیون در عطش چاره همین بود که دریا باشیم ارباً اربا شده اکبر لیلا باشیم سامرا تا به حلب جمع پریشانی بود تیغ خیبر شکنی، ارث سلیمانی بود سر طوفان شب بی حادثه بر شانه ماست ابرها مرز ندارند سفر خانه ماست غرش ماست که از شط مصاف آمده است صاعقه دور سر ما به طواف آمده است کدخدا را برسان! جلوه به زخم آکنده ست خون ما بت‌شکنان، گور بتان را کنده است زخم و خون آرزوی ماست، بگو با صهیون زخم ارثیه زهراست بگو با صهیون صبح صادق زده و ضربت آخر مانده ست راه باز است اگر سیدعلی فرمانده ست اشک من حسرت محض است پر از فریادم کشته شد یار ولی؛ یاد بتول افتادم گریه کردیم ولی عقده ز دل باز نشد مگر از پشت در خانه غم آغاز نشد خواست آن فرصت عهد ازلی را نبرند فاطمه پشت در آمد که علی را نبرند کدخدایان نجس سرّ مگو را کشتند یک نفر یار علی بود که او را کشتند شعله بر بال و پر روح الامین افتاده سوره کوثر قرآن به زمین افتاده آن طرف نعره یک بی سروپا می‌شنوم این طرف از پس در فضه بیا می‌شنوم شعله‌ور شد حرم و معجر زهرا هم سوخت روضه خوان گفت که موی سر زهرا هم سوخت 🔸شاعر: _______________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹
علامه‌های پیر به جان کندن و فشار بوسند از ضریح تو همچون عوام‌ها 🎞شعرخوانی در عصر شعر قرار در حرم مطهر امام رضا علیه السلام 👇👇👇 https://aghigh.ir/fa/news/118964 ✅کانال عقیق @aghigh_ir
🌹🔹🌹🔹🌹🔹🌹 ما زائر حسین و حسن توأمان شدیم شب های جمعه حضرت عبدالعظیم را 🌹🔹🌹🔹🌹🔹🌹
🌹🏴🌹🏴🌹🏴🌹 (ع) ما زائرِ حسین(ع) و حسن(ع)، توأمان شدیم شب‌های جمعه، حضرت عبدالعظیم(ع) را... 🌹🏴🌹🏴🌹🏴🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شعرخوانی زیبای در واکنش به فیلم توهین آمیز به ساحت مقدس علیه السلام روضه هامان سیاسی اند همه درس زینب شناسی اند همه اُف به بی غیرتی که دم نزند یا در این روضه ناله هم نزند پیش چشم من و تو حق پژمرد حرمت یک امام سیلی خورد باز هم خیمه خواه غارت شد به امام رضا جسارت شد