eitaa logo
رواق دعبل
412 دنبال‌کننده
727 عکس
273 ویدیو
44 فایل
منی که باز برآنم که #دعبلانه برایت غزل ترانه بخوانم در آرزوی عبایت... 🌹گزیده ای از اشعار ناب فارسی @debelane
مشاهده در ایتا
دانلود
"قدر" دلا معاویگی تا کی؟ دو روز مثل علی باشیم در این زمانه‌ی بی‌آغاز، چه می‌شود ازلی باشیم؟ بیار غیرت مالک را، ببین نزول ملایک را بیا "الست بربک" را، جواب "قال بلی" باشیم دوباره کعبه‌ی جانت را، امیر بت‌شکنی باید به جای "حبّ علی" تاکی، پر از بت "هبلی" باشیم؟ بسوز "طلحه‌ی عصیان " را ، بزن رگِ "جمل نان" را در این جنون خفی تا چند، اسیر شرک جلی باشیم؟ در ازدحام خیابان‌ها و عصر قحطی انسان‌ها کمی شبیه علی باشیم. کمی شبیه علی باشیم https://eitaa.com/mmparvizan
"به پیامبر مهر و دوستی" گُل کرد آفتابِ محمد(ص)، پایانِ انتظارِ شب: این است خورشید آمده است و سیاه است! احوال خاکیان؟ عجب این است آن جلوه‌ی بدیع رسیده است، در بازکن ربیع رسیده است عودی بسوز و پنجره بگشا! بابِ "جمادی" و "رجب" این است روزی که پادشاه دو عالم، دستی کشید بر گِلِ آدم جبریل گفت: آی ملایک! جَدّ ِ رسولِ منتخب: این است پیوندِ آسمان و زمین: اوست، در واژه‌ها ستوده‌ترین: اوست او را خدا صدا زده: احمد! یعنی که بهترین لقب: این است آیینه‌ی تکثّرِ "لولاک"، تعبیر آفرینش افلاک ای مردگانِ "نیست"! بدانید! "هستید" اگر کنون، سبب این است مادر: گلِ سلاله‌ی حورا، اصلِ پدر: تجسّم تقوا فرزند رکن و مروه و بطحا؛ ای هیچ‌زاده‌ها! نسب این است نامش زلالِ زمزم و کوثر، عطرش بهار دلکشِ قمصر در شام‌های تیره‌ی تاریخ، ماهِ تمامِ نیمه‌شب: این است گیسوش: سوره‌سوره قرنفل، لب‌هاش: آیه‌آیه پر از گل معنای وحی و معجزه آن است، آیاتِ محکماتِ لب: این است چشمش همه شکوه و تحیّر، قلبش مدارِ نور و تفکّر در لیله‌الحرای تصوّر، تفسیرِ سرّ ِ "ما کَذَب" این است با دوستان به‌مهر و محبّت، با مجرمان به‌رسمِ مروّت با دشمنان به‌قوّت و عزّت، معیار رحمت و غضب: این است او خضر و ما اسیرِ مسیریم، دلواپسانِ کوه و کویریم در هفت شهر رندی و مستی، آغازِ وادی "طلب" این است گرمیم با سلامِ محمد(ص)، مستیم با کلام محمد(ص) شادیم با مرام محمد(ص)، آری نهایت طَرب این است * آن‌کس که نامِ احمدی‌اش را بی‌رخصتِ درود به لب برد هیزم‌کشِ تباهی خویش است، فرجامِ "حاملِ حَطَب" این است ای شیخ‌های مرده‌ی تکفیر! هِی نفت‌سیرتانِ شکم‌سیر آیینه‌ی حجاز شمایید؟ ای آلِ شرک! یا عرب این است * طوفانِ سنگ ابرهه را برد، کسری به تیغِ غیبِ پسر، مُرد با "والیِ فرنگ" بگویید، تَبَّت یدا ابی‌لَهَب: این است https://eitaa.com/mmparvizan
هدایت شده از پرویزن
"تقدیم به پدران سرزمینم" "پدر" چه دردِ مگویی! "پدر" چه آهِ بلندی! نمی‌شود که پدر باشی و همیشه بخندی * دو دست مِهر تو بر شانه‌ام، چه حسّ ِ شگفتی دو چشم عاشق تو حامی‌ام، چه بختِ بلندی! به پشت‌گرمی تو دلخوشم هنوز، همان‌طور؛ که دلخوش است گلِ نازکی به کوهِ سهندی مرا به معجونِ آفرین و خشم صدا کن چه خنده‌ی نمکینی، چه اخمِ مملوِ قندی چروک دستانت را نشان بده که ببینم در این رقابت، با روزگار، چندبه‌چندی؟ لبان مخملی‌ات را به لحن معجزه وا کن بخوان ترانه‌ی لطفی، بگو تغزلِ پندی از آن تبسم شیرین مرا مباد جدایی از این زمانه‌ی ننگین تو را مباد گزندی * خدا نیاورد آن روز را که شاد نباشی مباد ثانیه‌ای از "نگاه" چشم ببندی... https://eitaa.com/mmparvizan
یا هو چند وقتی است از شتاب پُرم از سوالی پر از جواب پرم مثل منظومه‌ای پر از نورم از تکاپوی آفتاب پرم مستِ مستم به نام نامی عشق گویی از صد خُم شراب پرم لحظه‌ای از عروج لبریزم گاه‌گاهی از اضطراب پرم مثل شب‌های بی‌کران کویر از تبِ بارش شهاب پرم مثل آتشفشان چهل روز است گویی از حسرتی مذاب پرم: سینه‌ام تیر می‌کشد قدری انّ حبّ الحسین فی صَدری با دو پای خیال آمده‌ام به امید وصال آمده‌ام بندها را بریده‌ام از جان در پی اتصال آمده‌ام پا اگر همرهم نشد این‌بار به تمنّای بال آمده‌ام از رفیقان اگرچه جا ماندم دست کم در خیال "آمده‌ام" در نفس‌های من حضور کسی است تو ببین با چه حال... آمده‌ام: سینه‌ام تیر می‌کشد قدری انّ حبّ الحسین فی صدری تا که نام تو حسن مطلع شد واژه‌ها: نیزه‌نیزه مصرع شد خیزران گیج کرد قافیه را بر لبان تو عشق مبداء شد کفش از پای کشف من افتاد تا مُقیم مقام "فاخلَع" شد(۱) کعبه شش گوشه داشت، در غم تو چارزانو زد و مربع شد وزن شعرم شکست و در سوگت فاعلاتن/ مفاعلن/ فع/ شد در مسیر عراق و ایران شعر آن قَدَر رفت تا "ملمّع" شد: (۲) سینه‌ام تیر می‌کشد قدری انّ حبّ الحسین فی صدری در مسیر تو رود هم نشدم قطره‌ای کم‌وجود هم نشدم زیر کفشان خیل زایرهات ذره‌خاکی کبود هم نشدم گِرد پروانه‌ی تو صدها شمع نور دادند و دود هم نشدم روی فرش و گلیم موکب‌ها نقشی از تار و پود هم نشدم گرچه در راه کربلا و نجف سایه‌ی یک عمود هم نشدم: سینه‌ام تیر می‌کشد قدری انّ حبّ الحسین فی صدری انتَ میعادُنا وَ مبداءُنا حبُّکَ کهفُنا وَ ملجاءُنا در حضیض جهان فرو رفتیم تا که عشقت رسید و ... یَرفَعُنا راءسُکَ یَهدنا الی الحقِّ ِ وَ الی الکبریاءِ یرجعنا دمُکَ بالصّلاحِ یامرنا وَ من المنکراتِ یمنعنا گوشه‌گیران عافیت بودیم انتَ بالاِجتهادِ تولِعنا ما پراکندگان اعصاریم لیک حبّ الحسینِ یَجمعنا سینه‌ام تیر می کشد قدری انّ حبّ الحسین فی صدری * نظمی پریشان در ستایش سید و سالار شهیدان. اربعین ۱) اشاره به آیه‌ی سوره‌ی طه: فاخلع نعلیک انک بالواد المقدس طوی ۲) گونه‌ای شعر که در آن آمیخته‌ای از زبان‌ها و لهجه‌ها استفاده می شود؛ به ویژه زبان‌های فارسی و عربی. https://eitaa.com/mmparvizan