eitaa logo
🇮🇷 دلـتنـگـ♡ـ٨ـﮩـ۸ـﮩ
566 دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
1.8هزار ویدیو
24 فایل
🙃گذشت‌و‌گذشت.... روزی‌شد‌که‌تصمیم‌گرفتیم‌یه‌محفلی‌داشته‌باشیم‌که‌با کمک‌هم‌رشدکنیم...🦋 💔|دلتنگِ|⁦♡⁩مولامونیم‌وامیدواریم‌باایجاداین‌کانال انشاالله‌بتونیم‌حتی‌شده‌یه‌قدم‌کوچیکی‌برداریم:-)⁩🔮و سرباز‌آقامون‌بشیم☘️انشاءالله🙂
مشاهده در ایتا
دانلود
🕋 بسم اللّه الرحمن الرحیم 🕋 🌼 یــــاصـــاحـــــبـــ الزمــــانــــ 🌼 💗💗
✍|دلتنگ|⁦♡ 𝓭𝓮𝓮𝓵𝓽𝓪𝓷𝓰𝔂
✍|دلتنگ|⁦♡ 𝓭𝓮𝓮𝓵𝓽𝓪𝓷𝓰𝔂
😍😍😍😍 چه پیام حال خوب کنی ممنونم و هذا من فضل ربی ❣️ خوشحالم ک راضی هستید❤️❤️♥️ ✍|دلتنگ|⁦♡
و من زندگی و حیاتم را مدیون شهید گمنامی هستم که هدیه ای به من داد به قیمت آسمان و زمین 😍 ❤️🖇 ✍|دلتنگ|⁦♡ 𝓭𝓮𝓮𝓵𝓽𝓪𝓷𝓰𝔂
https://abzarek.ir/service-p/msg/1208074 حرفی ، سخنی چیزی اگه هست .... در خدمتم 😊😉
_ سلام قصه اش طولانیه ، وقتی شهید گمنام اون هدیه رو بهم داد ، از طریق همون هدیه من با خیلیا آشنا شدم از جمله شهید هادی و شهید دانشگر عزیز😍❤️ _من ک ناشناس حذف نکردم 😅😅
حیدر حیدر اول و آخر حیدر 😍 خداراشکر مولایم علی شد 😌 ✍|دلتنگ|⁦♡ 𝓭𝓮𝓮𝓵𝓽𝓪𝓷𝓰𝔂
جمعه بعدی ماه محرمه😢💔 بوی خون گلوی شش ماهه ای میاد 😢
ارباب کم کم داره نزدیک میشه به کربلای پر بلا
ارباب به جان شما خوب میشوم 😔😞 فقط منو از خودت جدا نکن 😫 ✍|دلتنگ|⁦♡ 𝓭𝓮𝓮𝓵𝓽𝓪𝓷𝓰𝔂
میزنه قلبم ❤️داره میاد دوباره باز بوی محرم💔 (ع) ✍|دلتنگ|⁦♡ 𝓭𝓮𝓮𝓵𝓽𝓪𝓷𝓰𝔂
از خدا که پنهون نیست از شما چه پنهون از وقتی برای اولین بار رفتم کربلا از وقتی نگاهم به شش گوشه افتاد از وقتی بین الحرمین رو دیدم از وقتی رفتم زیارت سقا و علمدار حسین (ع)از وقتی دستمو دادم به دست جوان حسین(ع)و گفتم شما جوان بودی من هم جوانم شما شرمنده امامت و ارباب نشدی کمکم کن من هم شرمنده نشوم از وقتی از آبی که کنار مزار حضرت سقا میجوشید نوشیدم گویی نمک گیر شدم دلم طاقت شنیدم روضه را ندارد گویی دلم میخواهد یک لحظه همه چیز متوقف شود و بنشینم یک دل سیر گریه کنم انگار آقا حال دلم را فهمید که جز با گریستن برایش آرام نمیشوم 😭💔 ✍|دلتنگ|⁦♡ 𝓭𝓮𝓮𝓵𝓽𝓪𝓷𝓰𝔂
لحظه ای که بین الحرمین ات را دیدم حضرت یار گویی تازه زندگی برایم معنا شد ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ ✍|دلتنگ|⁦♡ 𝓭𝓮𝓮𝓵𝓽𝓪𝓷𝓰𝔂
نحوه آشنایی با شهید والامقام عباس دانشگر : برعکس خیلی از دوستداران شهید من با فضای مجازی با شهید آشنا نشدم بلکه داستان آشنایی من با شهید به صورت خیلی ناگهانی با یک کتاب شروع شد (راستی دردهایم کو؟)واقعیتش کمی برام تعجب آور بود که یه آدم نظامی یه آدم پاسدار چجوری میتونه انقدر عاشق باشه ، انقدر مهربون باشه ، انقدر محجوب و خنده رو و بشاش باشه .کتاب رو تموم کردم توی اینترنت سرچ کردم شهید عباس دانشگر مستند (نامه ای از دمشق )رو برام آوردو من صفحه اش رو باز کردم و شروع به دیدن کردم ساعت حوالی یازده شب بود همه خانواده خواب بودن و خونه در سکوت بود و اما حال من نمیدونم بگم بد بود یا خوب. آخه وقتایی که درمورد شهدا میخونم نمیتونم حسم رو اسمی روش بذارم یه خوشحالی توام با غم. ولی با دقیقه به دقیقه فیلم اشک می ریختم وتنها سوالم این بود چجوری گذشت از جوونیش از دامادی اش از زندگیش که با خوندن کتاب لبخندی به رنگ شهادت به جواب سوالم رسیدم . یکی از دوستانم داخل یکی از زنگ تفریح ها وقتی در کتاب( راستی دردهایم کو ؟ )غرق شده بودم کتاب را دستم دید و ازم خواست برای مدتی اون رو بهش بدم تا بخونه .امتحانات دی ماه فرا رسید و سرگرم درس خواندن بودم تا اینکه دوستم بهم گفت :نمیدونم چرا با اینکه زندگینامه شهدای زیادی رو خوندم ولی انگار این شهید تاثیر بیشتری بر من گذاشته این حرفش باعث شروع شدن درگیری ذهنی من شد که چرا باید دوستم از این شهید تاثیر بیشتری بپذیره و من ساده از کنارش رد شدم چند وقت بعد با دوستم به کتاب فروشی رفته بودیم و دوستم کتاب (لبخندی به رنگ شهادت )رو خرید بهش گفتم اگر زود میخونی زود بخون و به من بده تا بخونمش گفت فکر نکنم من هم از فرصت استفاده کردم و گفتم بده به من تا زود بخونم و بهت بدم . امتحانات اردیبهشت ماه شروع شده بود و من درس میخوندم به عشق اینکه سریع تر درس هام تموم بشه و سراغ کتاب برم با تموم شدن امتحانا خوندن کتاب هم تموم شد .با تموم کردن کتاب متوجه این شدم که میتونم تا حدودی با خانواده شهید (پدر شهید )در ارتباط باشم. بسته مجازی فرهنگی شهید رو دریافت کردم . با پدر شهید ارتباط گرفتم و به ایشون گفتم ما دلمون میخواد به عنوان چندتا نوجوان بتونیم کاری برای شهید انجام بدیم و بقیه افراد رو با آقا عباس آشنا کنیم که ایشون برامون یه بسته فرهنگی پست کردند. شب قبل از میلاد حضرت معصومه (س)بود داشتم با داداش عباس درددل میکردم که یه دفعه به ذهنم رسید که بگم داداش امسال برای روز دختر از شما یه کادو میخوام صبح روز میلاد حضرت معصومه(س)که دوستم بهم خبر داد بسته رسیده و من اصلا در شوک بودم و نمیدونستم چی بگم از شوق انگار زبونم بند اومده بود شاید بعضی افراد بگن این یه اتفاق بود اما این برای من نشونی بود که داداش عباس منو میبینه و صدام رو میشنوه تا قبل از این اتفاق ایمان داشتم به زنده بودن شهدا (و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء و عند ربهم یرزقون) اما این اتفاق برای من اثبات کننده بود . ۱۴۰۲/۲/۳۱ روز میلاد حضرت فاطمه ی معصومه (س) ✍|دلتنگ|⁦♡ 𝓭𝓮𝓮𝓵𝓽𝓪𝓷𝓰𝔂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هفته دیگه این موقع کجاییم ؟😢 خونه هیئت بین الحرمین کاظمین سامرا و......💔😢 ✍|دلتنگ|⁦♡ 𝓭𝓮𝓮𝓵𝓽𝓪𝓷𝓰𝔂
شبتون مهدوی
جان آقام (عج) بخوان دعای فرج رادعااثردارد دعاکبوترعشق است وبال وپردارد 🌅دعای منتظران درعصرغیبت🌅 اَللّهُمَّ عَرِّفْنى نَفْسکَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى نَفْسَكَ لَمْ اَعْرِف نَبِيَّكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى رَسُولَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى رَسُولَكَ لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى حُجَّتَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دينى 🌠برای سلامتی آقا🌠 بسم الله الرحمن الرحیم اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَ فی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَ حافِظاً وَ قائِدا وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً 🏞دعای فرج🏞 بسم الله الرحمن الرحیم اِلهي عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ، وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاء ُ وَضاقَتِ الاْرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى ، وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ ؛ اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ، اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ ؛ يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيانِ ، وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ ؛ يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ ؛ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني ، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ، الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل ؛ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ ، بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ ✍|دلتنگ|‌♡ 𝓭𝓮𝓮𝓵𝓽𝓪𝓷𝓰𝔂
السلام علیک یا مولانا یا اباصالح المهدی(عج)
ازپنجره‌ی‌غروب،‌غم‌میریزَد... تکرارِ‌شب‌از‌سپیده‌دَم‌میریزَد... آقا! کمی‌دیر‌شده‌آمدَنَت... دارَد‌همه‌ی‌جهان‌به‌هم‌میریزَد:)! "الّلهُــــــمَّ‌عَجِّــــــل‌لِوَلِیِّکَـــــ‌ الْفَـــــــــرَجْ" تعجیل‌درفرج‌آقاامام‌زمان‌‌صلوات ‌التماس‌دعا ✍|دلتنگ|⁦♡ 𝓭𝓮𝓮𝓵𝓽𝓪𝓷𝓰𝔂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا