آسمان شد تیره و شد همهمه دور و برت
بر سرش میزد زمین در لحظه های آخرت
تا به روی زخمهای سینه ات قاتل نشست
بر زمین افتاد روی تل پریشان خواهرت
#وا_حسینا گفت و با هر ضجّه میزد بر سرش
شمر در گودال تا برداشت سر از پیکرت
غرقِ خون بر خاک زیر دست و پا افتاده بود
خواهرت را بیشتر دق داد وضـع حنجرت
غارتت کردند و کرده شعله ور جان مرا
بیشتر آن دستِ بی انگشت و بی انگشترت
اسب سرکش نعلهای تازه میخواهد چه کار؟
درهم و برهم شدی، پاشیده شد سرتاسرت
پیرمردی بر عصایش چند نیزه بسته بود
میزد و میگفت این هم آب و نانِ دخترت
پاک میکردند با پیراهنت سرنيزه را
ای زبانم لال، رفت از حال زهرا مادرت!
#نـوكــر_نـوشـت:
#حـسین_جـان💔
دست و پا كمتر بزن خيلى اذيت مى شوم
مى شود زير لگد چشمى به خواهر وا كنى
بى حيا آهسته تر، آهسته تر خنجر بزن
كاشكى از گريه هاى مادرش پَروا كنى
#صلی_الله_عليک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير،
#روزيتون_زیارت_كـربلای_مـعـلـی
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_محمدرضا_دهقان
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم