eitaa logo
دفاع همچنان باقیست
1.1هزار دنبال‌کننده
36.4هزار عکس
8.4هزار ویدیو
789 فایل
«لا يَسْتَأْذِنُكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ» مؤمن انقلابی، از صحنه مبارزه کناره‌گیری نمی‌كند. کسانی که از میدان مبارزه عقب‌نشینی می‌کنند، گروهى بی‌ایمان هستند. @Admin_Channel_Defa لینک ادمین
مشاهده در ایتا
دانلود
دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
✅ فرار از زندان (۴) در اين زمان، بلافاصله ديگر هم سلولي‌هاي او به سرعت دست به كار مي‌شدند و به منظور جلوگيري از و ، ابتدا به سرعت لباس‌هاي خودشان را به تن او مي‌پوشاندند و پتو، لباس، گوني و هرچه كه در داخل سلول داشتند، ‌روي مصدوم مي‌انداختند و دسته‌جمعي شروع به مشت و مال و ماساژ دادن او مي‌كردند. طولي نمي‌كشيد كه مصدوم بيچاره، رفته رفته حال خود را بازمي‌يافت، رنگ چهره‌اش تا حدودي طبيعي مي‌شد و به هر حال، از مرگ حتمي نجات مي‌يافت. خود من دوبار دچار اين شدم كه به وسيله نجات يافتم. علاوه بر اعمال اين شكنجه‌هاي جسماني، آنان دست به انجام انواع شكنجه‌هاي روحي مختلف هم مي‌زدند، مثلاً يك بار، يك نفر از پاسداران دستگير شده را كه قبلاً شناسايي كرده بودند، به داخل يك سالن مخصوص و نسبتاً بزرگي كه گنجايش همه را داشت، آوردند. ابتدا ما را دور تا دور سالن زير نظر افراد مسلح سرپا نگه داشتند؛ به طوري كه هيچ‌كس جرأت تكان خوردن و هيچ‌گونه عكس‌العمل مخالفي را نداشت. در اين هنگام، پاسدار بيچاره را در حالي كه مرتب با ته قنداق تفنگ و لگد و مشت مي‌زدند، و به وسط سالن كشيدند. سپس سه يا چهار نفر مرد قوي‌هيكل از دموكراتهاي مزدور، از هر طرف به او هجوم آوردند و با لگد، مشت، شلاق، چوب، ته قنداق، سرلوله تفنگ و هرچه كه در دسترس‌شان بود، به جان او افتادند. پاسدار مقاوم و مؤمن، ضمن تحمل همه اين ضربه‌ها،‌ شجاعانه با صداي بلند، شروع به آياتي از مجيد كرد و با خداي خودش - پيش از اين كه كاملاً از پا درآيد - به راز و نياز مشغول شد. دژخيمان آن‌چنان او را مضروب كردند كه و شكست، ، و به كلي خرد و سرو صورت ، پر از جراحت و خون شد. گاهي چند نفر دست او را يكي يكي خم مي‌كردند و برخلاف مفصل مي‌پيچاندند و ، چرق كاملاً مي‌كردند يا با انداختن انگشت از دو طرف، او را مي‌دادند. در كليه اين احوال، همه ما دسته‌جمعي فرياد ياحسين... ياحسين... سر مي‌داديم، كه پاسخ اين ياحسين ياحسين‌هاي ما، جز شليك گلوله يا ته قنداق و نبود. ولي همه ما، هيجان‌زده، بدون توجه به اين ضربه‌هاي مرگبار، همچنان با فريادهاي خود ادامه مي‌داديم. گاهي كه وضع برادر پاسدار را و نزديك به شهادت مي‌ديديم، چند نفري ناگهان با فرياد ياحسين، مردان مسلح را با خيز سريع كنار مي‌زديم و خود را روي و از پا درآمده قرباني بي‌گناه مي‌انداختيم. حتي خود من دوبار بي‌اختيار، خود را روي پيكر خون‌آلود و در حال مرگ يكي از اين پاسداران انداختم كه نتيجه آن، چيزي جز وارد شدن ضربه‌‌هاي محكم و خرد كننده قنداق و سرلوله تفنگ و و از هم شكافتن سر و خرد شدن انگشت مياني دست راستم نبود. در اين موقع، كار كه به اين مرحله مي‌رسيد، همه برادران، بي‌اعتنا به ضربه‌هاي تفنگ، تيراندازي و ساير تهديدها، از جا كنده مي‌شدند و فريادكشان به وسط سالن مي‌ريختند. دموكراتها هم به محض اين كه وضع را خطرناك مي‌ديدند، ضمن خاتمه دادن به برنامه شكنجه خونين خود، به فكر آرام كردن بچه‌ها و انتقال فوري ما به داخل سلولها مي‌افتادند. ۱۵ روز از انجام آخرين برنامه خونين آنان گذشته بود كه همه ۳٠نفر ما را از داخل سلولها به داخل يك اتاق ۳ در ۴ منتقل كردند. در همان شب، برادر ، سرداري از خاك قهرمان‌پرور خراسان، ما را به دور خود جمع كرد و اظهار داشت: «برادران! بايد تا فرصت باقي‌ست، فكري به حال خودمان كنيم و راه چاره‌اي براي نجاتمان پيدا نماييم. در غير اينصورت، مطمئن باشيد هيچ كدام از ما زنده نمي‌مانيم.» همه بهت‌زده به چهره هم نگاه مي‌كرديم. آثار هيجان، اضطراب، ترس و وحشت، در چشمهاي از هم باز شده بيشتر برادران مشاهده مي‌شد. هيچ‌كس جرأت حرف زدن نداشت. آخر اين پيشنهاد از نظر اكثر بچه‌ها، امري محال و باور نكردني به نظر مي‌رسيد. سرانجام باز هم خود او رشته سخن را بدست گرفت و گفت: «ما چاره‌اي نداريم جز اين كه طرح يك را براي خودمان بريزيم؛ هرچند كه منجر به كشته شدن همه ما در اين راه بشود. در اين صورت هم با شهادت، به مقصود خود رسيده‌‌ايم و چنانچه زنده بمانيم و نجات يابيم، جهادي ديگر انجام داده‌ و از چنگ اين دژخيمان و شكنجه‌هاي روزافزون آنان نجات يافته‌ايم.» كم‌كم برادران هم كه تحت تأثير كلام قاطع و دلايل قانع‌كننده او قرار گرفته بودند و موضوع برايشان جالبتر شده بود، تكاني خوردند و چند نفر يكصدا با هم سؤال كردند: «آخر چطوري؟» لبخند بر لبهاي آن برادرمان نقش بست. دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
جانشین فرمانده کل سپاه: 🔸آمریکایی‌ها در ضعیف‌ترین دوران حضور خود در منطقه هستند. 🔸امروز از سوم خرداد ۶۱ قدرتمندتر هستیم. 🔸استفاده از توان سپاه و بسیج در کنار ارتش در حل مشکلات داخلی از برنامه‌های مهم سپاه خواهد بود. دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
🔸 سیدحسن نصرالله به مناسبت نوزدهمین سالگرد آزادسازی جنوب لبنان : 🔹 دستاورد آزادی جنوب لبنان در سال ۲۰۰۰ با فداکاری‌های بسیاری که تمامی گروه‌ها و ارتش‌های لبنان و سوریه انجام دادند، به وقوع پیوست. 🔹 با این پیروزی مشخص شد در لبنان قدرتی وجود دارد که بتواند اسرائیل را بدون هیچ دستاوردی از لبنان بیرون بیندازد. 🔹 باید به یاد داشته باشیم که چه کسانی در آن زمان در کنار ما ایستادند و شریک پیروزی ما بودند. منظورم ایران و سوریه است. 🔸 سیدحسن نصرالله به مناسبت نوزدهمین سالگرد آزادسازی جنوب لبنان : 🔹 همه در خصوص مقابله با 'معامله قرن' آمریکا که با هدف از میان بردن موضوع فلسطین است، مسئولیت دارند. 🔹 آنچه امروز در کل منطقه در جریان است و همچنین فشارهایی که به ایران وارد می‌شود کاملا با [اجرای] 'معامله قرن' در ارتباط است. 🔹 اگر مقاومت و آزادسازی سال ۲۰۰۰ نبود، اکنون ترامپ جنوب لبنان را هم مانند قدس و جولان به اسرائیل داده بود. 🔹 از موضع قاطع فلسطینیان در تحریم نشست اقتصادی منامه تقدیر می‌کنم و از همگان می‌خواهم امسال حضور گسترده‌ای در مراسم روز قدس داشته باشند دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 وصیت‌نامه امام علی(علیه‌السلام) ۴۷_نهج‌البلاغه دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
🚩 مدیر شبکه پنج سیما برکنار شد علی عسکری در دستوری به مرتضی میرباقری معاون سیما، با تأکید بر اینکه حفظ و حرمت امت اسلامی همواره سیاست گذاری اصلی رسانه ملی بر مبنای منویات رهبر معظم انقلاب مدظله العالی بوده است تصریح کرد: با توجه به قصور صورت گرفته و پخش ناگهانی این سخنان که موجب رنجش خاطر برادران، خواهران و علماء بزرگوار اهل سنت شده است باید در اسرع وقت مدیر شبکه و مدیر پخش برکنار شوند. https://tn.ai/2019857 دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⛔️ ویژه 📹 رهبرانقلاب: بعضی‌ها به نام شاد کردن دل حضرت زهرا(س)، این روزها کاری می‌کنند که انقلاب را در دنیا لَنگ کنند ⚠️ آن کسی که امروز کاری کند که آن دشمن انقلاب، آن مامور CIAو... دلیلی پیدا کند، نواری پُر کند و ببرد اینجا و آنجا و نشان بدهد و بگوید آن که میخواهید انقلابش را قبول کنید، این است! میدانید چه فاجعه‌ای اتفاق می‌افتد؟ ⛔️ فاطمه‌ی زهرا راضی نیست! دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
✅ فرار از زندان (۵) سرش را به علامت رضايت تكان داد و گفت: «قبلاً مي‌خواهم تعداد كساني كه حاضرند با ما در اين برنامه، تا پاي مرگ همكاري كنند، بدانم و بعد به شرح قضيه بپردازم. برادران! از حالا تا ۵ دقيقه فرصت داريد كمي فكر كنيد و پس از آن، آناني كه حاضر به همكاري هستند، با اشاره من، دستشان را بالا ببرند؛ زيرا قصد من اين است كه طرح بقيه عمليات رهايي را با نظر همكاران خودم بريزم.» بدين طريق، از حدود ۳٠ نفر زندانيان حاضر، تعداد ۱۸ نفر آماده همكاري براي اين فرار دسته جمعي شد. پس از اظهار آمادگي داوطلبان از جان گذشته،‌ به مشورت نشستيم و طرح و پيشنهادهاي مختلفي را مورد بررسي قرار داديم. سرانجام همگي در مورد يك طرح ارائه شده توسط برادر پاسدارمان، كه در حقيقت سرپرستي اجراي اين طرح و اداره آن را هم به عهده داشت، به توافق رسيديم. موضوع بدين قرار بود؛ تعويض نگهبان زندان ما، معمولاً در ساعت ۱۲ هر شب انجام مي‌شد. تعداد نگهبانان سرپرست ما جمعاً بالغ بر ۴ نفر مي‌شد؛ ۲ نفر در كنار ديوار مقابل در زندان و ۲ نفر ديگر هم در بالاي برجك بلند چوبي، واقع در روي پشت‌بام، به نگهباني مي‌پرداختند توضيح اين كه بدليل كوهستاني و دور افتاده بودن منطقه، خيال آنان از اين كه ما تصميم فرار داشته باشيم، از هر لحاظ راحت بود. در نتيجه، براي توالت رفتن - هرچند بار در روز - سختگيري نمي‌كردند. بدين لحاظ، به ما اجازه داده بودند كه براي قضاي حاجت، تحت نظر نگهبانان مقابل درب بزرگ خارج شويم و به تنها توالت مشترك كه براي ما و نگهبانان، در خارج از زندان ساخته بودند، برويم و بازگرديم. به خصوص در روزهاي جمعه كه روز هواخوري ما محسوب مي‌شد، اين آزادي عمل، بيشتر از مواقع ديگر بود. از طرفي، در اين روز، از تعداد نگهبانان دور زندان، به علت مرخصي رفتن تعدادي از آنان، كاسته مي‌شد و به حداقل مي‌رسيد. تصميم گرفتيم به منظور اجراي طرح فرار ۳نفر با تظاهر به بيرون رفتن براي قضاي حاجت، در اواخر روز در همان اطراف يا در پشت تنه درخت‌هاي كهن حوالي توالت خارج از زندان خود را در گوشه‌اي پنهان كنيم و به اصطلاح براي اجراي برنامه كمين كنيم. سه نفر ديگر (يا گروه دوم) با احتياط تمام،‌ كمي ‌آنطرف‌تر در فاصله‌اي نزديك‌تر به عنوان گروه پشتيباني كننده از گروه اول به طريقي در گوشه و كنار كمين كنند و مواظب موقعيت و اجراي صحيح برنامه باشند. گروه اول يا عبارت از من و ۲ نفر ديگر بوديم كه فعلا نام آنان را به خاطر ندارم. گروه دوم برادر پاسدار و ۲ نفر ديگر از برادران داوطلب بودند. تصميم گرفتيم عمليات حمله خود را شب هنگام موقع تعويض نگهباني، پيش از اين كه ۲ نفر نگهبان مخصوص برجك‌ها (هر نفر بالاي يك برجك قرار مي‌گرفت) فرصت كنند از دوستان نگهبان خود جدا شوند و از پله‌هاي برجك بالا بروند، انجام دهيم يعني در همان لحظه‌هاي اوليه تعويض نگهباني و تحويل گرفتن پست‌ها از نگهبانان قبلي و در لحظه‌هايي كه طبق معمول، مشغول گلنگدن زدن و آزمايش اسلحه هستند درست در يك لحظه با اشاره به دست برادر كريمي- رهبر گروه فرار و همزمان با جهش او به طرف نگهباني، و در حال پا گذاشتن روي پله اول برجك، بر سر آنان بپريم و به هر طريقي كه شده آنان را كنيم يا به كلي از پاي درآوريم. تنها اسلحه يا وسيله ما در اين برنامه (چفيه) بود كه آن را چند دور تاب داده كشيده و همچون طنابي ضخيم آماده انداختن به زير گلو و دور گردن نگهبان كرده‌ بوديم تا اين جا همه چيز طبق برنامه به جا و به موقع انجام گرفته بود زمان حمله رسيد و نگهبانان تعويض شدند. نگهبانان جديد سلاح‌ها را از نگهبانان قبلي تحويل گرفتند و مشغول آزمايش و آماده كردن آنها براي رفتن به سر پست‌هاي خود شدند. نگهبانان قبلي كه از سرما يخ زده بودند معطلی را جايز ندانستند و به سرعت مشغول به طرف محل زيست يا پاسدارخانه كه صدها متر آن طرف پشت و پايين تپه بود شدند. در اين موقع ما خودمان را پشت تنه ضخيم درخت‌هاي نزديك به ديوار و توالت زندان پنهان كرده و آماده اشاره برادر كريمي بوديم. نگهبانان برجك، از نگهبانان مقابل در زندان جدا شدند و به طرف منتهي به برجك راه افتادند. نفر اول هنوز فرصت نكرده بود كه روي پله اول پا بگذارد كه پاسدار شجاع ارتش صاحب‌الزمان، همچون عقابي تيزچنگ به رويش پريد و به سرعت بلند را به او انداخت و بدون اينكه كمترين فرصتي به او بدهد را در ميان _قوي خود فشرد و به واصلش كرد. دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥| ماجرای "بی نظیر بوتو" و هاشمی رفسنجانی ❌ سیر استحاله ، از نماینده انقلابی تا مجلس 🎤استاد آیت الله وفسی دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
🔸 حمله پهپادی نیرو‌های یمنی به فرودگاه جیزان عربستان 🔹 ارتش و کمیته‌های مردمی یمن در پاسخ به حملات مکرر ائتلاف به سرکردگی عربستان، فرودگاه جیزان را با پهپاد هدف قرار داد. 🔹 ساعاتی پیش نیز آشیانه هواپیماها در فرودگاه جیزان هدف حمله پهپادی ارتش یمن قرار گرفت. دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
علامه حسن زاده آملی : الهی! امشب که شب قدر است، همه قرآن به سر می کنند، حسن را توفیق ده قرآن به دل کند. دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
┈••✾•🔅 /قسمت هجدهم🔅•✾••┈ ☀️فتح خیبر؛ پایانی بر افسانه یهود 🔹پرچم در دست محبوب خدا و رسول رسول خدا(ص) را فراخواندند و را به دست او دادند و به قلعه‌ها و جنگ با را صادر کردند، و با به همراه یارانش بازگشت. روز بعد، رسول خدا(ص) را و او را با گروهی روانه میدان کردند. به_نتیجه‌ای_نرسید و  بازگشت. رسول خدا بعد از این دو شکست فرمودند: «قسم به خداوندی که جانم در دست اوست، فردا را به خواهم سپرد که و را و خدا و رسولش نیز او را دوست دارند. وی و خداوند به دست او پیروزی را نصیب خواهد کرد.» 🔸آن روز به گرفتار بودم و از درد به خود می‌پیچیدم. رسول خدا کسی را در پی من فرستاد. من نزد ایشان رفتم. وقتی آن حضرت مشاهده کردند که به شدت از درد چشم رنج می‌برم، بر چشمان من نهادند و فرمودند: خداوندا، را از و ! ☀️دروازهء را با دست خود با رسول خدا به سوی خیبر پیش رفتیم. مردان جنگجوی یهود و از و ، با لشکریان سواره و پیاده و با سازوبرگ کامل همچون کوه در برابر ما ایستاده بودند و در پناه و ، و می‌جنگیدند و ما را به نبرد فرا می‌خواندند. مبارز می‌طلبیدند. برخی هم در جنگ بر یکدیگر سبقت می‌جستند. هر کدام از دوستان و همراهان من که به نبرد آنها رفت، نتیجه‌ای نگرفت، تا اینکه به تدریج چشم‌ها همچون کاسه‌ی خون شد و هرکس به فکر خویش افتاد. همراهان به یکدیگر می‌نگریستند و همگی می‌گفتند : ! رسول خدا مرا خواستند و را به من واگذار کردند. من هر جنگجویی که از قلعه خارج شد و به نبردم آمد، کشتم و هر قهرمانی را که عرض اندام کرد زمین‌گیر کردم. چونان شیری بر آنها یورش بردم تا همگی به قلعه و در پشت دژهای محکم پناه گرفتند. دربِ قلعهء خیبر را و شدم. هر کس عرض اندام کرد، و بقیه به اسارت در آمدند و . 🔺در آن حال، . دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
امروز... ✴️ دوشنبه 👈6 خرداد 98 👈 27 می 2019👈21 رمضان المبارک ۱۴۴۰ 🕌مناسبت های اسلامی و دینی. 🏴شهادت حضرت امیر المؤمنین علیه السلام(40 هجری قمری). 🍀بیعت مردم با امام مجتبی علیه السلام. 🏴وفات حضرت موسی علیه السلام. 🔥قتل ابن ملجم به دست امام مجتبی علیه السلام. 🔥قتل قطام توسط مردم. 📛صدقه صبحگاهی دفع بلا و رفع نحوست کند.روز نحس ماه. 🏴عزاداری و شرکت در مجالس عزا سزاوار است. 👶 برای نوبت زایمان خوب نیست. 🛫 مسافرت به سه دلیل مکروه است اگر ضروری است حتما همراه صدقه باشد. 👩‍❤️‍👩حکم مباشرت امشب . فرزند امشب دستانی سخاوتمند دارد و زبانش از دروغ و تهمت مبرا باشد ان شاءالله. مباشرت در روزهای ماه مبارک رمضان حتی برای کسانی که به جهت عذری همانند مسافرت یا مریضی روزه نیستند شدیدا مکروه است و باید احترام ماه مبارک حفظ شود. 🔭 احکام نجوم 🌓انجام اموری از قبیل: 🔘امور کشاورزی . 🔘امور ساختمانی نیک است. که بهتر است به احترام امیرالمؤمنین علیه السلام به عزاداری پرداخته شود فقط. 📛 طبق روایات، (سر و صورت) در این روز از ماه قمری رعایت حرمت روز شود . 🔴 یا در این روز از ماه قمری،بسیار خوب است. 🔵 دوشنبه برای ، روز مناسبی است و برکات خوبی از جمله قاری و حافظ قران گردد. 👕 دوشنبه برای بریدن و دوختن روز بسیار مناسبی است و آن لباس موجب برکت میشود. ✴️️ وقت در روز دوشنبه: از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعداز ساعت ۱۰ تا ساعت ۱۲ ظهر و از ساعت ۱۶ عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن) ❇️️ ذکر روز دوشنبه : یا قاضی الحاجات ۱۰۰ مرتبه ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۱۲۹ مرتبه لطیف که موجب یافتن مال کثیر میگردد 💠 ️روز دوشنبه طبق روایات متعلق است به و . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد. 😴تعبیر خواب شب سه شنبه اگر کسی خواب ببیند تعبیرش از ایه22سوره مبارکه حج کلما ارادوا ان یخرجوا منها من غم اعیدوا فیها.... و از معنای ان استفاده می شود که برای خواب بیننده مشکلی پیش اید که خلاصی از ان سخت باشد.و شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید. 🌸زندگیتون مهدوی🌸 @taghvimehamsaran دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
✨فَاقْرَءُوا مَا تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ ✨پس تا آن جا که می توانید قرآن بخوانید.. 📚سوره مزمل ،آیه ۲۰ دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
✨﷽✨ ❤️من زندگی را دوست دارم ولی نه آنقدر که آلوده‌اش شوم و خویش را گم و فراموش ڪنم علی‌وار زیستن و علی‌وار شهید شدن حسیـن وار زیستن و حسیـن وار شهیــد شدن را دوســت دارم ... ▫️فرمانده قلب‌ها▫️ 🌷 دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
به غیر آمدن تـو مـرا کـه حاجت نیست برای من کسی مثل تو با محبت نیست تویی که در رگ تو«غیرت اباالفضل» است میان سینه ی پاک تـو جز «شجاعت» نیست دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
طبیبا زخم مولا را دوا کن طبیبا زخم او آهسته وا کن مدارا کن به این فرق شکسته که شمشیرش به پیشانی نشسته طبیبا قلب زینب را شکستی تکلم کن چرا ساکت نشستی سکوتت قلب زینب را زند نیش مسوزانم سینه ما را از این بیش مگر در زخم بیمارت چه خواندی که لب بستی و از گفتار ماندی به پیشانی بیمارت چه دیدی چرا دل از حیات او بریدی طبیبا کودکان چشم انتظارند بجز بابای ما بابا ندارند طبیبا مستمندان بی غذایند همه چشم انتظار مرتضایند چرا گردیدی از گفتار خاموش مگر خواهد شود زینب سیه پوش تکلّم کن زبیمارت سخن گو ولی آهسته برگوش حسن گو طبیب از دیدن زخم علی سوخت نگه بر چشم گریان حسن دوخت بگفت ای مصطفی را میوۀ دل مرا از نسخه بنوشتن چه حاصل زمام چاره دیگر دست من نیست دوائی بر علی غیر از کفن نیست صلی الله علیک یا امیرالمؤمنین السلام علیک یا اباعبدالله الحسین شهادت وصی رسول (ص) ، امام علی ابن ابی طالب تسلیت باد دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
💎شخصی به حکیمی گفت: خبر داری که فلانی درباره‌ات چقدر #غیبت کرده؟ حکیم گفت: او تیری را به سویم پرتاب کرد که به من نرسید تو چرا آن را #برداشتی و #در_قلبم_فرو_کردی؟؟؟ دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
🚩 تحلیل روزنامه آمریکایی از دلایل بعید بودن جنگ با ایران 🔷«تونی شافر»، مأمور بازنشسته عملیات‌های اطلاعاتی: 🔹چیزی که همه از آن خبر دارند بی‌میلی ترامپ برای خطرآفرینی بی‌دلیل و بی‌پایان برای نیروهای آمریکایی است 🔹ساختار حاکمیتی در واشنگتن که ادعا می‌کند ترامپ در مسیر جنگ قرار گرفته رهبری جسورانه را با ژست‌های بی‌پروا اشتباه می‌گیرند 🔹روزنامه‌نگاران، رئیس‌جمهور را به عنوان یک جنگ‌طلب بی‌پروا به تصویر می‌کشند که از وعده‌هایش برای پایان دادن به دخالت نظامی آمریکا در درگیری‌های برون‌مرزی عقب‌نشینی کرده است https://tn.ai/2019694 دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
🔴 کانال تلگرامی لبنان‌ایران درباره متوسل شدن صهیونیست‌ها به اجنه نوشت: 🔸برخلاف آنچه تصور می‌شد ارتش رژیم صهیونیستی، نه از تکنولوژی، بلکه از جادو جنبل و جن گیری برای یافتن تونل‌های حزب الله و مقاومت فلسطین استفاده کرده است. به گزارش دیلی تلگراف ارتش رژیم صهیونیستی از یک خاخام برای یافتن تونل‌های حزب الله استفاده کرده است. روزنامه تایمز آف اسرائیل نوشت افسران ارتش از توانایی این خاخام که بدون هیچ وسیله‌ای و بدون استفاده از گزارشهای اطلاعاتی تونل‌ها را پیدا می‌کرد شگفتزده شدند. 🔸خاخام یهودا قبلاً هم با ارتش و پلیس همکاری داشته اما پس از ۲۰۱۶ یک فرمانده ارتش به کارگیری وی را قبول نکرده بود. این کار باعث اعتراض متدینین یهودی شد. هرچند ارتش در مدت اخیر ده‌ها تونل را کشف کرده اما بشدت از اقرار به رابطه کشف تونل و یهودا طفره می‌رود. 🔸صهیونیست‌ها بشدت روی متافیزیک و ماورا الطبیعه کار می‌کنند. به گفته یکی از بچه‌های حزب الله که اسیر آنها شده بود و به خاطر آموزش‌های قبلی، از تمام مراحل بازجویی و دستگاه دروغ سنج موفق بیرون آمد، وقتی نوبت به بخش جن رسید، با استفاده از اجنه فشار زیادی به وی آوردند. دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
✅ فرار از زندان (۶) در همين هنگام دو نفر باقي مانده از گروه دوم هم قهرمانانه مشغول برجك ديگر و خفه كردن او بودند. ما نيز بدون اينكه دستپاچه شويم و اين فرصت طلايي را از دست بدهيم يكدفعه همچون فنر از جا كنده شديم و بر سر ۲ نفر نگهبان ديگر پريده و از پشت سر بدون اينكه فرصت چرخيدن و دفاع و استفاده از اسلحه كلاش را به آنان بدهيم، گردنشان را به سختي در ميان حلقه دستمال و پنجه‌هاي خود فشرديم. بدين ترتيب به خواست خداي متعال درست طبق برنامه آنان بدون اينكه فرصت كنند با سر و صدا و تيراندازي ديگر را خبر كنند از پا درآمدند و زير پاي ما در ميان يخ و برف‌هاي روي زمين غلتيدند. هر ۱۸ نفرمان پيروزمند و لبخند به لب، آماده حركت شديم در حالي كه مسلح به چهار قبضه كلاش به غنيمت گرفته شد از نگهبانان بوديم آماده هرنوع پيشامدي بوديم. در اين حال تنها نگراني ما اين بود كه در صورت ترك محوطه زندان و افتادن در مسير فرار، در همان دقايق اوليه يك يا چند نفر از زندانياني كه از همان ابتدا به دليل بزدلي و كمبود ايمان حاضر به همكاري با ما نشده بودند در اين موقعيت به خاطر ترس از شكنجه و اعدام دموكرات‌هاي خشمگين، خودشان را به پاسدارخانه برسانند و خبرشان كنند. واقعاً كه با مشكل بزرگ و غيرقابل حلي روبرو شده بوديم و در عين موفقيت، از عاقبت اين اتفاق شوم بيم داشتيم. ناگهان در اين بين، يكي از برادران مشهدي ما كه در حقيقت بايستي او را نمونه واقعي يك مسلمان ايثارگر و قهرمان دانست، مشكل ما را حل كرد؛ جواني به نام اهل مشهد، در عين رهايي و رسيدن به دروازه روشن آزادي، آن هم پس از تحمل اين محنت زندان و شكنجه، با ايثارگري تمام و به منظور نجات جان ديگران، مردانه شد تا و از ما پشتيباني كند. او گفت:" من حاضرم در اين جا بمانم، در سالن را به روي زندانيان باقي مانده قفل كنم و با يك قبضه اسلحه از آن چهار قبضه، ضمن آماده بودن براي مقابله با تعقيب كنندگان شما، جلو مراجعه احتمالي هم زنداني و لو دادن شما را بگيرم." معطلي جايز نبود؛ والا فرصت فرار ، فراري كه با اين همه مرارت به نتيجه رسيده بود، داشت از دست مي‌رفت. يك به يك با گلويي بغض گرفته و با چشم‌هايي اشك‌آلود، جلو رفتيم، در آغوشش كشيديم، را و از او جدا شديم؛ در صورتي كه مطمئن بوديم ديگر هرگز موفق به ديدن روي او در اين دنيا نخواهيم شد. به سرعت به طرف سيم‌هاي خاردار پايه بلند دور محوطه زندان و كوه‌هاي پربرف سربه فلك كشيده رفتيم. با گرفتن قلاب، يك به يك از بالاي پايه‌هاي آن پريديم و راه را در تاريك، در پيش گرفتيم. در حالي كه ۴ نفرمان، از جمله خود من، به پا نداشتيم و بوديم، در ميان برف‌هاي سفت و يخ زده كوهستان كه آن مثل تيغه تيز شمشيري، پاي يخ زده و سرد شده‌مان را مي‌داد، بدون اعتنا چون گرگهاي درنده شروع به دويدن كرديم. در حالي كه نه راهي را بلد بوديم و نه در اين هواي تاريك و ابري، فاصله چند متري جلومان را مي‌ديديم. با نگاه به آسمان و ستاره‌ها، توانستيم را پيدا كنيم. وضع من از آن ۳ نفر ديگر بهتر بود؛ زيرا من حداقل به پاي چپ خود داشتم. تا شش صبح، يكسره بدون اين كه فرصت فكركردن يا توجه به ، ، و شديد خود را داشته باشيم، به سرعت مي‌دويديم؛ تا در سپيده دم به يك كوره راه مالرو كوهستاني رسيديم كه جاي پاي پياده روندگان قبلي، راه باريكي براي ما در ميان برف‌ها گشوده بود. اين راه را تا ساعت ده صبح، با شتاب تمام، افتان و خيزان و بدون اينكه يك لحظه استراحت كنيم، ادامه داديم. را ، در ميان برفها . دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
✅ فرار از زندان (۷) سرانجام به دهكده‌اي به نام رسيديم. من و برادر ، اسلحه به دست، وارد آبادي شديم. درب اولين خانه روستايي را زديم. تقاضاي مقداري نان و يك لنگه كفش پاي راست كرديم. سپس جهت را كه پرسيديم، معطلش نكرديم. ساعت ۶ بعد از ظهر فرداي روز فرارمان بود. تا آن ساعت، كرده و لحظه‌اي نياسوده بوديم. به راه ادامه داديم تا اين كه ساعت ۸ شب بعد، به دهكده ديگري رسيديم. درب يكي از كلبه‌هاي دهقاني را كوبيديم. پيرمردي روستايي به مقابل درآمد. از او سراغ خانه كدخدا را گرفتيم و همراه او به منزل كدخدا رفتيم. نام كدخدا بود. شب را در منزل كدخدا ماندیم تا ساعت ۴ به سوی جاده بانه شتافتيم. ساعت ۸ صبح بود كه به جاده بانه سردشت رسيديم و با يك دستگاه خودرو نيسان، خود را به پاسگاه ژندارمري محل رسانديم. در اين هنگام، يك نفر استوار ژاندارم به نام استوار كه سرگروهباني پاسگاه را به عهده داشت، با مشاهده و اطلاع از وضع ما، برافروخته و هيجان زده، مردانه جلو آمد و خودش وسيله حمل ما را فراهم كرد. حتي براي تأمين امنيت بيشتر، به هر يك از برادران غيرمسلح ما، به امانت، يك قبضه اسلحه با فشنگ تحويل داد و خودش هم از لحاظ اطمينان، سوار بر جيپ شد و ما را تا مركز سپاه پاسداران همراهي كرد. به محض رسيدن به مقر سپاه، به گرمي از ما استقبال كردند. پس از كمي استراحت، به زنجان رفتيم و از آنجا به تهران منتقل شديم. پس از رسيد به تهران، مدت يك ماه و نيم تحت مداوا و درمان قرار گرفتيم. پاهايم از شدت سرمازدگي ورم كرده و از شدت ورم، در حال از هم پاشيدن بود. اكنون كه چندين سال از معالجه‌ام مي‌گذرد، هنوز هم تاب و تحمل كوچكترين خستگي و سرما را ندارد. ساعت از نيمه شب گذشته بود. همه‌مان حلقه‌وار به دور او، روي پتوي كف آسايشگاه نشسته بوديم و اصلا متوجه گذشت زمان نبوديم. هنوز هم ساكت و آرام، چشم به دهانش داشتم. در طول صحبت، تحت تاثير خاطرات تلخش، بارها چهره‌اش در هم و رنگ به رنگ شده بود. به هنگام ذكر خاطرات شكنجه و كشتار دوستانش، اغلب فروغي از خشم و تأثر در چشمهايش زنده مي‌شد. در اين زمان، برخلاف انتظار همه ما، ناگهان قيافه‌اش از هم باز شد! لبخندي كمرنگ بر لبهايش نقش بست و آه سردي كشيد. مقداري از آجيل باقي مانده در ته بشقات را در دهانش ريخت. نگاهي به صورت تك تک حاضرین انداخت و با خوشحالي تمام گفت: بزرگترين پاداشي كه پس از تحمل اين همه محروميت، شكنجه و زنداني بودن نصيب همگي‌مان شد، مي‌دانيد چه بود؟ ، اين اميد همه مستضعفين زمان! با مشاهده چهره قدسي و نوراني و بر ، خستگي و رنجها از تنمان برطرف شد و روح تازه‌اي در كالبد فرسوده‌مان دميده شد. گويي كه خداوند عمر تازه‌اي به ما بخشيد. چند نفر از شيفتگان رهبر سازش ناپذيرمان، به محض مشاهده سيماي نوراني‌اش، تاب تحمل از دست دادند، جسارت كردند و چهره امام خميني، محبوب هم انقلابيون تاريخ انسان‌ها را بوسيدند. او نيز با خوشرويي و عطوفت تمام، دست محبت بر چهره محنت كشيده ما كشيدند و فرمودند:"شما در راه اسلام، اين همه مقاومت كرديد و خدمت بزرگي انجام داديد. صحبتم با اين مبارز قهرمان و رزمنده شجاع اسلام از خطه قهرمان پرور اصفهان، در آسايشگاه " گردان بهداري" پادگان دو كوهه، در حالي كه ساعتي از نيمه شب گذشته بود، به پايان رسيد؛ در صورتي كه او هنوز از خاطرات بعدي‌اش كه چگونه به محض بهبود يافتن، داوطلب اعزام به جبهه‌هاي نبرد حق عليه باطل شد و در چند عمليات رزمي شركت كرد، براي ما نگفته بود. البته خوانندگان عزيز حتما از بقيه ماجراي خونين زندان دولتو، مبني بر بر روي ۲٠٠ نفر از باقي‌مانده بيگناه و فداكار اسلام، فرار كردن دموكراتها از محوطه و دادن " گرا" به ، و همه آنان اطلاع دارند. جنايتي كه روي چنگيز و محمدرضاي خائن را سفيد كرد. راوي: غلامحسين قراگوزلو / خبرگزاري فارس دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist