eitaa logo
دفاع همچنان باقیست
1.1هزار دنبال‌کننده
36.1هزار عکس
8.2هزار ویدیو
728 فایل
«لا يَسْتَأْذِنُكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ» مؤمن انقلابی، از صحنه مبارزه کناره‌گیری نمی‌كند. کسانی که از میدان مبارزه عقب‌نشینی می‌کنند، گروهى بی‌ایمان هستند. @Admin_Channel_Defa لینک ادمین
مشاهده در ایتا
دانلود
خدا کند که منم دعوت شما باشم نسیم کوچکی از خلوت شما باشم و در کنار همین سفره ها کنار شما نمک بریزم و هم صحبت شما باشم فرار کرده ام از دست ظلمت نفسم که ظلّ تربیت رحمت شما باشم خدا کند که نظر کرده را نظر نکنند که در نظاره ی بی منّت شما باشم مخواه بین گداهای قیمتی حرم گدای بی غم و بی قیمت شما باشم ضیافت است و گدایت و انتخاب شما خدا کند که منم قسمت شما باشم اگرچه قیمت من با گناه قسمت شد اگر چه بنده ی بی قیمت شما باشم ولی به قیمت کرب و بلا نگاهم کن که من غلام همین هیئت شما باشم : 💔 هر شب جمعه دلم سوخت از آن روزی که سوی شش گوشه‌ی دلبر نظرم افتاده ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير،
آنقدر ناله زدم تا که پناهم دادی بی‌رمق بودم و تو قدرت آهم دادی کور بودم که مرا روضه‌تان داد شفا با همین اشک چه نوری به نگاهم دادی همه‌جا رفتم و خوردم به در بسته حسین فقط آخر که رسیدم به تو راهم دادی خیر دنیای منی آخرتم هم با توست به همه خیر رساندی و به ما هم دادی من زمین خورده‌ام اما تو بلندم کردی روی خوش باز به این روی سیاهم دادی آنقدر پیش خدا دست تو باز است حسین لب اگر باز کنم هر چه بخواهم دادی : 💔 خوش بحال زائرانی که حرم را دیده اند سهم ما هم یک و کلی آرزو ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير،
خسته و دلگیرم از عالم به تو رو میزنم تا دلم پُر میشود از غم به تو رو میزنم دردمندم، بغضهایم در گلو سنگین شده باز میخواهم کمی مرهم، به تو رو میزنم من گدایی وقت نشناسم، حلالم کن حسین هر زمان، هر ثانیه هردم به تو رو میزنم زحمتت دادم به جایش عزّتم دادی مدام هم بدهکارم به لطفت، هم به تو رو میزنم توبه آوردم، قبولش کن که بین روضه ها پا به پای حضرت آدم به تو رو میزنم هست احسانِ تو از عهد قدیم و در حرم دست بر کهنه ترین پرچم به تو رو میزنم اشکهایم را ببین، شبهای جمعه بیشتر آرزوی دارم به تو رو میزنم : 💔 ‏خبرت هست که بی روی تو آرامم نیست طاقت بار فراق این همه ایامم نیست ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير،
آری اگرچه دست هجران بسته بالم را بستم کنار مرقدت پای خیالم را روزی که از داغ تو گریه می‌کنم خوبم از وضع چشمم می‌توان فهمید حالم را باکی ندارم از تباکی وقت بی اشکی کافیست که ببیند قیل و قالم را سینه کبودت بودنم هم ماجرا دارد بر گردنم انداخته زهرا مدالم را از کل قبرستان عذاب قبر بردارند با من اگر در قبر بگذارند شالم را رد می‌شدم از محفلی و می‌شنیدم شمع در محضر پروانه‌ها میزد مثالم را از شستن دیگ غذای نذری روضه دارم تمامی مقامات کمالم‌ را هرچه که دارم از بساط روضه‌ات دارم از برکت روضه گرفتم رزق سالم را : 💔 سرم هوای تو دارد، دلم هوای ضریح چه می شود که سری گوشه ی حرم بزنم؟ سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير،
تو بیا بر سرم ای دلبر و دلدار حسین شدم آشفته چو گیسوی تو ای یار حسین پیرُهَن کهنه ی تو زخم دلم را نو کرد پیش چشمم، شده غمهای تو تکرار حسین کی رود از نظرم، منظره ی کرب و بلا بی حیاتر شد عدو بعد ، حسین به همان زلف که در پنجه ی قاتل افتاد خواهرت هست به موی تو گرفتار حسین نیزه را در بدن زخمی تو می چرخاند آنکه چرخاند مرا بر سر بازار حسین سر من زخمی سنگ از در و دیوار شده مثل که سرش خورد به دیوار حسین یاد داری که مرا بزم ضیافت بردند مانده بودم چه کنم در بر انظار حسین نوکر عمریست که سنگ تو به سینه زده است به امیدی که شود لایق دیدار حسین : 💔 شـب جـمعه است و هـوایت به دلم افتـاده ای رفیق ابدی، حضرت ارباب، سلام سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير،
حال ما در غم عظمای تو دیدن دارد در غمِ تشنگی‌ات اشک چکیدن دارد تو بخوان باز بخوان باز که از لبهایت صوت قرآن به روی نیزه شنیدن دارد چقدر بوی دل و موی پریشان آورد از سر نیزه نسیمی که وزیدن دارد خیزران بر لب تو می‌زند آتش بر دل می‌کشم آه که این آه کشیدن دارد گاه گاه از دل آشفته ی خود می‌پرسم غنچه‌ای خشک که پرپر شده، چیدن دارد؟ عید قربان شده و نوبت تو شد اما خنجر این بار چرا قصد بریدن دارد؟ کاروان تو کجا و من خسته اما دل من هم به خدا شوق رسیدن دارد : 💔 دردم زیاد هست و شفایم زیارت است من طالب شفای توأم ای سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير،
عمری گذشته از مَحَنَت گریه میکنم از داغِ باغِ یاسَمَنَت گریه میکنم روضه برای تو شب جمعه گرفته ام همراهِ زینب و حَسَنَت گریه میکنم بَرسَر زنان به کرب و بلا زائر تو گفت بهر حسین بی کَفَنَت گریه میکنم زخم زبان و زخم عطش زخم دل کنار امشب برای زخم تَنَت گریه میکنم بر لحظه ای که خواهر تو گفت یا اَخٰا... چیزی نمانده از بَدَنَت گریه میکنم از خاطرم نرفته سنان با دلم چه کرد بر زخم نیزه بر دَهَنَت گریه میکنم عریان شدی و هرچه که داشتی برده اند بر پاره پاره پیرُهَنَت گریه میکنم با تو چه کرده سُمِّ ستوران که سالهاست از وقت زیرو رو شُدَنَت گریه میکنم قاتل به ضربه سر زقفایت بُرید و رفت با یاد دست و پا زَدَنَت گریه میکنم : 💔 هرچه می‌خواهی بگیر از من، ولی ای باوفا گـریه‌های روضـه‌ی گـودال را از من نگیر سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير،
هر دم ز آه حسرت تو آه می‌کشم با مقتل شهادت تو آه می‌کشم در آرزوی یک سحر کربلای تو در حسرت زیارت تو آه می‌کشم اصلاً سلام من به امید جواب توست با شوق یک اجابت تو، آه می‌کشم ای رحمت وسیع خدایی، نگاه کن در آرزوی رحمت تو آه می‌کشم قربان آیه آیه‌ی لبهای زخمی‌ات دائم برای غربت تو آه می‌کشم با یاد ساربان و عقیق یمانی‌ات با لحظه‌های غارت تو آه می‌کشم با یاد خیزران و لب چوب خورده‌ات با آن همه مصیبت تو آه می‌کشم : 💔 زیارتت همه ایام سال پر فیض است ولی مرا بطلب بیشتر سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير،
خراب آمده‌ام باز رو به راهم کن مسیح من بِدَم و عاری از گناهم کن نیامدم به تمنای آب و نان سویت کمی به حُرمت ام البنین نگاهم کن فدای جُون شوم، روسپید عالم شد نگاهِ لطف به ظرفِ دلِ سیاهم کن عطا به جای خودش، جای این همه گریه برای سینه زنت، ذوالکرم دعا هم کن به زیر بارِ گران علامتت گفتم: گذر ز توشه‌ی سنگین اشتباهم کن مُقدم است به کارم، همیشه کار شما بیا و پیرِ همین راه و دستگاهم کن عجیب دلهره دارم به کـربلا نرسم برات کـرب و بلای مرا فراهم کن میان گودیِ قبرم، زمان تلقینم اسیرِ روضه‌ی گودیِ قتلگاهم کن زمان تشنگیِ حشر، یاد تشنگی‌ات جواز گریه بده، غرقِ اشک و آهم کن : 💔 هوشِ من را هوَس کربُبلایش بُرده شب جمعه شده و بویِ حرم می آید سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير،
صدای گریه شنیدی اگر صدای من است مرا بزن به مرامت قسم سزای من است دلت شکسته از این بنده‌ی نمک نشناس دلت شکسته، دلیلش فقط خطای من است بدی من که به دردت نمی‌خورد اما تو خوبی‌ات همه جوره گره گشای من است فدای رحمت و مهمان نوازی‌ات که فقط عنایتت سبب این برو بیای من است هر آن که گفت بگو مونس و پناهت کیست؟ همیشه گفته‌ام آن مهربان خدای من است تمام حاجتم این ماه، دیدن نجف است نجف مزار علی، شاه و مقتدای من است نجات چیست؟ رسیدن به کشتی ارباب حسین راه نجات است و ناخدای من است که گفته روزی من نیست دیدن حرمش؟ به دست دختر او رزق کربلای من است فدای اشک رقیه که با پدر می‌گفت: چه خوب شد که سرت سهم گریه‌های من است گرسنه مانده‌ام اما غذا نمی‌خواهم چرا که کنج خرابه، کتک غذای من است : 💔 کــربلا گفتم و دیدم جگرم می سوزد آسمان دود زمین در نظرم می سوزد گـوییا معجـر بانـوی حــرم می سوزد دختری گفت که ای عمه سرم می سوزد سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير،
ست بیا چشم دلت باز نما پرگشا تا حـرم عشـق، تو پرواز نما مرغ دل را بنشان داخل بین الحرمین به حسین بن علی عشق خود ابراز نما برو و یاد غـم کن تو زیارت به دلـی غـم زده آغاز نما شب جمعه ست یقین فاطمه هم کرببلاست دل خود با دل پر از غمش همـراز نما سر به ی مولا بنه و زاری کن اوست ،تو هم نوکـری احراز نما تا بگـیری تو بـرات نظـر بر حـرمـش اشکـهـا ریز و نیاز خودت ابـراز نمـا : واجب تر از نماز شبم روضة الحسین جالب تر از بهشت برین جنة الحسین باشد قرار و وعـده ی عشـاق کــربلا شبهای جمعه نیمه ی شب قبة الحسین سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
احساس میکنم که شبیه کـبوترم هرگز به غیر بام‌ تو جایی نمی‌پرم از لحظه‌ای که پای بساط تو آمدم مشمول لطف دائم حتی حبیب هم به دلم غبطه می‌خورَد وقتی میان روضه‌ی تو فیض می‌برم هیات، محل تربیت خانواده‌هاست سینه‌ زدم کنار پدر، با برادرم گریه‌کن مجالس روضه‌ست مادرت جاروکش مجالس روضه‌ست مادرم جاماندم از زیارت شش‌گوشه یاحسین این غصه را کجا ببرم؟ خاک بر سرم شبهای جمعه فاطمه مهمان کربلاست آید صـدای ناله‌ی بـی‌بـی‌ِ، بی حــرم از فرط غصه موی سر من سفید شد لب‌تشنه و گرسنه حسینم شهید شد : انبیا در آخرِ خط میشوند آخـرِ این راه از آغـازِ آن هم بهتر است رتبه ی پیر غلامان تو نزدِ فاطمه ست چون بهتر است سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
رسیده است بــه دادِ دلِ گـدا کـرمت  چقدر دستِ پُر است این  گدای با کرمت بودنِ بنده، مرا چه کرد همیشه  داشت  هوای  دلِ  مرا  کرمت اَزل اِلیَ الابد این ماجرای نوکرهاست نیاز داشتن از ما وَ از شما کرمت یکی دو مرتبه هم که نبوده  گرفته راهِ مرا نیز بارها کرمت تمام ارض و سماوات زیر دِینِ توأند که ابتدا کرمت هست و انتها  کرمت محیطِ عشق تماماً احاطه کرده ی توست حیات داده هر آنچه که هست را کرمت میانِ روضه کشاندی مرا بَها بدهی بهانه داد به دستِ خدای ما کرمت خدای گریه کُنانِ حسین را عشق است گذاشت کرب و بلا را جدا بَرا کرمت برای اینکه زیارت کنیم او را  هم بس است یک ، حرم، خدا، كرمت مسیر، "سِيرِ الیَ النور"  تا الیٰ حرمت پياده، "سِيرِ اِلىَ الله "  تا الىٰ كرمت حساب كن وَ ببين چند مرتبه شده كه مى آورد همه  را  سمتِ كـربلا كرمت همیشه برگِ براتِ حرم رسیده به ما  همیشه دستِ پُر است این گدای با کرمت : روزگاریست به رویای حرم دل بستم چقدر صحن تو زیباست مرا هم دریاب دست من نیست که این بیت شده ورد لبم حَرَمَـت قبلـه ی دلـهاست مـرا هم دریاب سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
قطره‎ایم اما کماکان وصل دریا نیستیم چون نمی‎میریم ز دوری، مسیحا نیستیم غصه ی یک لقمه نان داریم و درد یار، نه چون در این دنیا به غیر از عبد دنیا نیستیم وقت را بیهوده صرفش می‎کنیم حق بده آنقدر پایینیم و بالا نیستیم چشم گریان داشتیم افسوس آن هم خشک شد ما برای یوسف زهرا زلیخا نیستیم نه بیابان می‎رویم و نه گدایی می‎کنیم مثل مجنون نیستیم و فکر لیلا نیستیم دید مرحوم فشندی غربت ارباب را قدر ظرف آب هم مشتاق آقا نیستیم کربلا رفتن که باشد عرش رفتن راحت است در حرم در حسرت عرش معلی نیستیم در تمام عمر صبح و شام اگر گریه کنیم ما حریف گریه‎ی یک روز نیستیم : گرچه دوریم، به یادِ تو سخن می‌گوییم بُعد منزل چه بلاها به سرِ ما آورد سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
اگرچه در به در کوچه ی خطا شده ام شکسته بال ترین بنده ی خدا شده ام ولی نشسته به چشم ترم ندامت ها و نیمه راه ترین یار توبه ها شده ام گناه من نفسم را به سینه چسبانده بعید نیست شده ام شکسته پشت من از بار معصیتهایم ز خویش خسته ام از خوبها سوا شده ام به آستان کـریمت پناه آوردم ز بس گناه نمودم چه بی حیا شده ام مرا به خاطر اشک خود بپذیر مرا که نذر غم شاه شده ام چه باک از شب قبر و نکیر و منکرها چرا که گریه کن عشق سر جدا شده ام کفن به درد من نخواهد خورد منی که خون جگر داغ بوریا شده ام همیشه راه مرا کربلا رقم زده اند اگر چه در به در کوچه ی خطا شده ام : در قیامت که سر از خاک به در خواهم کرد باز هم در غم تو خاک به سر خواهم کرد سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
بیچاره من که کرببلا را ندیده ام شاید هنوز نور خدا را ندیده ام آقا حریم کرببلا جای خوبهاست حتما بدم که صحن شما را ندیده ام شبهای جمعه مادرتان زائر شماست ای خاک بر سرم که، شما را ندیده ام در پیش چشم حضرت زهرا و مرتضی من شعرخوانی شعرا را ندیده ام آقا هنوز روبروی درگه حرم هم‌صحبتی شاه و گدا را ندیده ام با یک اشاره از پس پلک ابوالادب فرماندهی کل قوا را ندیده ام من ناله  می زنم نه به مانند خواهرت چون زخمهای زیر عبا را ندیده ام اشک من و تو نیست مساوی چرا، چرا؟ از روی نیزه من اسرا را ندیده ام این بغض من که میترکد داد می زند: بیچاره من که کرببلا را ندیده ام : حال ما را که نرفتیم نپرس دلِ ناقابلِ ما تنگ شدن را بلد است سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
نمی فهمد کسی حال مرا این روزها آقا دلم تنگ است تنگ روضه های کربلا آقا شدم دور از بهشت روضه ات، تنها و سرگردان شبیه پیرمردی خسته حال و بی عصا آقا جهان بی روضه جای زندگانی نیست، یک لحظه جهان، بی اشک و روضه می شود زندان ما آقا قفس تنگ و نفس تنگم، چنان ماهی که افتاده به روی خاکهای گرم، بی آب و هوا آقا همیشه اشکهایم شوق زنده ماندنم می داد مگیر از عمر من این شوق را محض خدا آقا اذان عشق می بارد هنوز از مأذن هیأت نمی خواهم نماز گریه ام گردد قضا آقا برایت روضه می خوانم الا ای کشته ی گریه فدای زخم زخم پیکرت ای سرجدا آقا سیاهی پا به روی سینه ات بگذاشت اما دید نمی افتاد از لبهای خونینت دعا آقا مرا در بیت آخر می بری آنجا که زینب دید تنت افتاد زیر دست و پای نیزه ها آقا : آتش گرفته دل، ز هوای تو دارد بهانه ی باصفای تو آقا دوای زخم دلم یک است جان میدهم به خاطر تو سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
شب جمعه است دلم کـرب و بلا میخواهد در حـرم حال مـناجـات و بکـا میخواهد شب جمعه ست دلـم شـوق پریدن دارد بوسه بر پهنه ی ایوان طلا میخواهد حال و احوال دلم خوب نمیباشد چون خفقان دارد و از عشق هـوا میخواهد آه ای کرببلا سختتر از هجران چیست؟ دل من آمده در صحن تو جا میخواهد اغنیا کعبه ی خود را به تو ترجیح دهند کـربلا، حضرت ارباب میخواهد؟ روح مجروح من از نوح حرم کرده طلب مرهمی مرحمتم کن که دوا میخواهد تنگـدستم ولی از برکت آقـا شـاهـم بی نیاز است ولی باز مرا میخواهد : همیشه هر شبِ جمعه به سینه غم دارم حرارتی‌ست قدیمی که در دلـم دارم سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
عمریست در عزای شما گریه می کنیم از کودکی برای شما گریه می کنیم سوز شما به نوحه ی ما شور می دهد انگار با نوای شما گریه می کنیم بوده است چون که خلقت ما از گل شما با آب دیده های شما گریه می کنیم شادیم با شما و غمینیم با شما در روضه پا به پای شما گریه می کنیم چشمان ما و گریه برای شما کجا شک نیست با دعای شما گریه می کنیم آن روز پیش خصم نمی شد که گریه کرد امروز ما به جای شما گریه می کنیم گفتید اشک ماست چو مرهم به زخمتان با نیت دوای شما گریه می کنیم این دست ما نبود که مجنونتان شدیم گشتیم مبتلای شما گریه می کنیم وقتی خدا برای شما گریه می کند همراه با خدای شما گریه می کنیم دلـهای ما از آن که زمینگیر کربلاست همواره در هوای شما گریه می کنیم از روی نی نوای شما را شنیده ایم بر داغ نینوای شما گریه می کنیم ای کشته های اشک، خدا خونبهایتان تا جان شود فدای شما گریه می کنیم : 💔 شب جمعه حرم و مادر و غوغای ضريــح باز هم نوكــر تو حسرت امـشب را خورد سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
شب جمعه است و دلم کرببلا می خواهد کربلا هم که دلِ غرقِ صفا می خواهد چه کنم من که ندارم بجز این قلبِ سیه دلِ من از تو حسین قدری دوا می خواهد روضه ی آب و عطش گر چه ملول است و ولی دلِ بشکسته و صد شور و نوا می خواهد شب جمعه شد و مادر به حرم آمده است وا که این صحنه عجب حال و هوا می خواهد آخر این غرقِ گنه را چه به این حال و هوا دلِ من جرعه ای از آبِ شفا  می خواهد کی شود قسمت من هم بشود کرببلا دلم عطرِ حرمِ شاهِ ولا می خواهد : شب جمعه است دلم دوروبر کرببلاست حسرت پیر غـلامـت، سفر کرببلاست سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
چند روزی بیشتر، این خانه مادردار نیست چند وقتی میشود که مادرم هشیار نیست فضه آرامش بکن، خونابه ها را جمع کن این صدای سرفه های قبلی هربار نیست روی این پیراهنش جای گلی افتاده است خوب دقت کن ببین جای نوک مسمار نیست؟ خواست مویم را کند شانه ولی افسوس که دید بازویش دگر این شانه را بردار نیست تازه فهمیدم حسن روی دلش داغ چه بود؟ درد او جز درد سیلی و در و دیوار نیست بازهم بابا رسید و مادرم بی حال بود حق حیدر دیدن این صحنه های تار نیست می نشیند کنج خانه، اشک میریزد علی چند روزی بیشتر این خانه مادردار نیست : 💔 فاطمیه کربلا شبهای جمعه دیدنی ست مادرت صاحب عزای ذبح اعظم می شود سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
من فقیری بینوایم دوستت دارم حسین سائل کـرب و بلایم دوستت دارم حسین رِند عالم سوزم اما تا به اسمت می رسم نوکری بی دست و پایم دوستت دارم حسین هر که هستم خوب یا بد، دوزخی، اهل بهشت بی خدایم، با خدایم دوستت دارم حسین من بهشت بی تو را پس دادم آقا سالـهاست ساکـن بزم عـزایم دوستت دارم حسین تربت تـو جـای خود‌ دارد، غبار زائرت بارها داده شفایم دوستت دارم حسین اینکه در داغ تو اشکی دارم و سینه زنم مادرت کرده دعایم دوستت دارم حسین لطف زینب شاملم شد اکبرت دستم گرفت با غــم تـو آشنایم دوستت دارم حسین در میان هـرولـه بر سینه میکـوبم اگـر با رقیه همنوایم دوستت دارم حسین لنگ لنگان خویش را تا پای نیزه می رساند ای پدر بشنو صدایم دوستت دارم حسین : 💔 سوگند میخورم ز بهشت خدا سر است آن بقعه ای كه مرقد آقای بی سر است ای کاش قسمتم بشود چون شنیده ام شبهای جمعه کرب وبلا دیدنی تر است ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير،
فرقی ندارد كه جهنم یا بهشت است هرجا كه میگویم حسین آنجا بهشت است هر روز از این روضه به آن روضه دویده حق دارد آنكه گفته این دنیا بهشت است چشمی كه از داغت نمیبارد جهنم چشمی كه از داغت شود دریا بهشت است شش گوشه را از شش جهت دیدیم و گفتیم از هر جهت این كعبه ی زیبا بهشت است بالا و پایینی ندارد خانه ی تو بالای سر فردوس و پایین پا بهشت است با جبر ما را عاشق خود كن كه فردا در اختیار ، بهشت است گفتند زهرا زائر شبهای جمعه ست گفتیم زیر پای مادرها بهشت است خیمه به خیمه سوخت دست و پای طفلان در آتشی كه شعله هایش تا بهشت است : 💔 خواهم که شبی در حرمت پای ضریحت آن قدر به لب ذکر تو گویم که بمیرم ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير،
به زخم زخم تنت گریه می‌کنم هر شب برای پیرهنت گریه می‌کنم هر شب شبیهِ سرخیِ خورشیدِ آسمانِ غروب به دست و پا زدنت گریه می‌کنم هر شب به خشکیِ لبِ مثل کویرت آقا جان به خشکی دهنت گریه می‌کنم هر شب به پیکری که سه شب روی ریگ صحرا ماند به جسم بی کفنت گریه می‌کنم هر شب به لحظه‌ای که تنت را گذاشت بین حصیر به بوریا شدنت گریه می‌کنم هر شب اگر شود ز دو دیده دوباره خون جاری به زخم زخم تنت گریه می‌کنم هر شب : 💔 همه عالَم مرا دیوانه‌ی عشق تو می‌خوانند اگر این است رسوایی، مرا رسوای عالَم کن ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير،
عجالتاً به سرم زد هوای حضرت عشق درست در شب جمعه شب زیارت عشق خدا کند که مرا اربعین حرم ببرند برای دیدن قد قامت قیامت عشق دوای درد دلم را نوشته است طبیب دو قطره اشک به همراه گَرد تربت عشق رسیده روزی ما از مسیر روضه ی یار چقدر زحمت مارا کشیده رحمت عشق دلیل زندگی ما محرّم و صفر است هوای دل شده غرق هوای دولت عشق قسم به عشق ندارم هراسی از مردن به داد من همه جا میرسد شفاعت عشق به حرمت نفس و و و خدا کند که شود قسمتم شهادت عشق مرا حبیب، مرا حـرّ، مرا زُهیرم کن بیا و آخر سر عاقبت به خیرم کن : 💔 شب جمعه است سلام همه ی نوکرها به شه کـرب وبلا پادشه بی سـرها و بگویید به ارباب که مهمان دارد   به فدای قدم مـادر تو مـادرهـا ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير،