eitaa logo
حماسه جنوب،خاطرات
5.4هزار دنبال‌کننده
11.5هزار عکس
2.2هزار ویدیو
72 فایل
سرزمین عشق، جایی جز وادی پر جریان دشت عاشقی نیست بشنویم این قصه ناگفته ی انسان های نام آشنای غریب را ------------------ ادمین: @Jahanimoghadam @defae_moghadas2 (کانال‌دوم (شهدا 🔸️انتقال مطالب با لینک بلااشکال است.
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
014-navaahaaye-defaae-moghaddas-www.ziaossalehin.ir-jang-01.mp3
597.3K
🍂 مارش عملیات‌های دفاع مقدس علی اکبر دلبری سازنده مارش «شهریار» که اکنون در انگلستان حضور دارد در سال ۱۳۱۶ وارد ارتش شده و پس از آن نیز به عنوان ریس موزیک مشغول به کار شد. او در سال ۱۳۳۳ مارش «شهریار» را ساخت و به گفته خودش این قطعه تبدیل به مارش رسمی ژاندارمری شد. جالب اینکه وی در گفتگوی تلفنی با کارگردان بزم رزم بر این نکته تاکید کرده که وقتی این مارش برای خبر اعلام فتح خرمشهر پخش شد او به خود می‌بالیده که با ساخت یک اثر برای وطنش قدمی برداشته و وقتی این اثر را شنیده اشک از چشمانش سرازیر شده است. @defae_moghadas 🍂
🍂 حاج موسی می گفت: ساعتی از آزادسازی خرمشهر می گذشت که وارد خرمشهر شدم. روی سکویی نشستم تاخستگی در کنم. لحظه ای بعد ۴ نفر دیگر هم کنار من نشستند. اسلحه یکی از آنها روی پایم بود و ناراحتم می کرد. گفتم:« برادر اسلحه رو بردار.»  تا گفتم برادر، هر ۴ نفر که بر خلاف من مسلح بودند، اسلحه ها را جلو من انداختند و بلند گفتند: «دخیل یا خمینی!» شانه ای بالا انداختم، اسلحه ها را برداشتم و آن چهار عراقی را به سمت جایگاه اسرا راهنمایی کردم. ─┅═༅𖣔○𖣔༅═┅─ @defae_moghadas 👈لینک عضویت ◇◇ حماسه جنوب ◇◇ 🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂 🔻 مردی که خواب نمی‌دید/ ۲۸ خاطرات مهندس اسداله خالدی نوشته داود بختیاری ┄┅┅┅┅❀🧿❀┅┅┅┅┄ 🔹 ]رو به پدرم کردم و گفتم] انگار قرار است شلوغی بشود. - به تو چه مربوط ... سرت پیِ کار خودت باشد. مصدق و نمی دانم کی برایت نان و آب نمی‌شوند .... تازه، تو هنوز دهانت بوی شیر می‌دهد .... شیر و پنیر و کره ات را بفروشی شاهکار کردی ... فقط پول است که به دردت می‌خورد ... از درس و مشق هم چیزی در نمی آید. تا چشم پدرم را دور دیدم مشتی شکر پنیر از تنگ برداشتم و تپاندم تو دهانم. بزاق شیرین شده دهانم پرید تو حلقم به سرفه افتادم. - دوباره چی تپاندی تو حلقت؟ در حالی که از سرفه سیاه شده بودم گفتم - هیچ ... چیز .. - معلوم است .... از دهانت معلوم است. بگیر این لیوان آب را سربکش ..... شکرپنیرهای مانده و خشک، حلق و روده هایم را خط کشیدند و پایین رفتند. یک چشمم به ساعت مچی پدرم بود و یک چشمم به خیابان. تک و توک آدم رد می‌شد. از مشتری هم خبری نبود. بیشترشان کله سحر خریدهاشان را می کردند. - بیکار ایستادی که چه. موقع ماست زدن که پیدایت نیست. دستمالی به در و پنجره ها بکش. برای آن که به موقع از مغازه بزنم بیرون، در یک چشم به هم زدن شیشه ها را برق انداختم و چارچوب در و پنجره ها را دستمال کشیدم. چشمان پدرم گرد شده بود. مانده بود چه تو سرم است که آن قدر فرز شده ام. نزدیک ساعت ۱۲ از مغازه زدم بیرون پاهایم بر عکس روزهای قبل گام‌های بلندی برمی‌داشتند. انگار کسی از پشت دودستی هولم می‌داد. به خاطر ذات شرورم بوی بزن بزن را حس می‌کردم. چشمم به همه طرف می‌دوید. گوشم صداهایی را می‌شنید که هر گوشی قادر به شنیدنش نبود. اولین سرازیری را که رد کردم صداها به فریاد تبدیل شدند. دویدم چنان که انگار از دست پاسبانها فرار می‌کردم. از میان فریادها شعار پیروز باد ملت بلندتر از بقیه بود. بی اختیار فریاد کشیدم پیروز باد ملت ... پیروز باد ملت .... با هر فریاد هیجان خاصی در وجودم پر می‌شد. هیجانی که تا آن روز با آن روبه رو نشده بودم. کله ام داغ شده بود و گلویم به اندازه در چاه بزرگی دهان باز کرده بود. هر چه قدر به میدان ٢٤ اسفند نزدیک تر می‌شدم بر تعداد جمعیت اضافه شد. برای چند دقیقه تو جمعیت گم شدم. هجوم جمعیت به سیلی می‌ماند که سرعت گرفته باشد. کافی بود بایستم تا با سنگ فرش خیابان یکی شوم. به هر زحمتی بود؛ با سر و بدن خیس از عرق و نفس‌های بریده از جمعیت جدا شدم. فریادها گوش را کر می‌کرد. پاسبانها و نیروهای ضد شورش صد برابر شده بودند. باتوم بود که به سر و تن مردم کوبیده می‌شد. در مقابل فحش‌های چاروداری بود که از دهان بعضی از جاهل‌های متعصب بیرون می‌ریخت. من هم چند تا از آن فحش‌ها را حواله یکی از مأمورها کردم. انگار که برق گرفته باشدش لحظه ای سرجایش میخکوب شد و بعد دوید به طرفم. به طرف جمعیت دویدم و خودم را میانشان گم و گور کردم. میدان کوچک ٢٤ اسفند از جمعیت سیاه شده بود. دیگر خبری از نرده های آهنی و نگهبانهای دور تا دور میدان نبود. از سر و کول جمعیت بالا کشیدم و خودم را به نزدیک مجسمه که روی ستون سنگی سیاه و مستطیلی به ارتفاع ۳ متر بود رساندم. - عجب خودخواهی... زمین برایش کافی نبوده ... می‌خواسته از آسمان مردم فقیر را نگاه کند. با وجود هجوم، لحظه به‌لحظه به مردم، سعی کردم مجسمه را دور بزنم. چشمان مات و بی‌جان مجسمه، زل زده بود به خیابان آیزنهاور. (خیابان آزادی) •┈••✾○✾••┈• ادامه دارد کانال حماسه جنوب/ ایتا @defae_moghadas ◇◇ حماسه جنوب ◇◇ 🍂
11.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍂 فیلم اصلی مداحی ممد نبودی ببینی با صدای کویتی‌پور و سینه‌زنی رزمندگان بعد از آزادی خرمشهر 🔸 بسیاری رزمندگان نام آشنا و گمنام آبادان و خرمشهر در این فیلم هستند. از جمله دهها شهید سرافراز. 🔹 بعد از آزادی خونین شهر، رزمندگان مستقر در منطقه، شب‌ها در مسجد جامع خرمشهر حضور می یافتند و مراسم اجرا می کردند. از جمله همین برنامه‌.‌. ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ هر شب با یک کلیپ دیدنی 👇 @defae_moghadas2 http://karkhenoor.ir ◇◇ حماسه جنوب ◇◇ 🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
╭─┅🌿◇🌺◇◇🌺◇🌿┅─╮ 🍂 روزشمار عملیات بیت‌المقدس برشی از رویدادهای امروز عملیات دو شنبـــــــــــــــه ۱۳۶۱ خــــــرداد ۳ ۱۴۰۲ رجــــب ۳۰ 1982 مـــــه 24 🔸 در ادامه چهارمین مرحله از عملیات بیت‌المقدس، که از شــامگاه روز ۱۳۶۱/۲/۳۱ آغاز شده، تاکنون ســه قرارگاه عملیاتى نصر، فجر و فتح موفق شده‌اند با آزادسازى منطقه غرب خرمشهر همه راه‌هاى ارتباط زمینى اشــغالگران عراقى را مسدود و محاصره این شهر در خشکى را کامل کننــد. امروز نیــز قرارگاه نصر مأموریت دارد ضمن پدافند در دژ مرزى شــلمچه و تلاش براى تصرف منطقه سرپل دشمن در شمال نهر خین، پاتک‌هاى احتمالى نیروهاى عراقى در این مناطق را دفع کند و مانع هرگونه پیشروى آنها به سمت شرق شود. قرارگاه فتح نیز با تحت‌امر گرفتن، مأموریت دارد ازسمت غرب (حدفاصل پاسگاه پلیس‌راه تا گمرك) و شمال تیپ ۳۳ المهدى (عج) (پادگان دژ و جاده کمربندى) به خرمشهر وارد شود و این شهر را از وجود نیروهاى اشغالگر پاكسازى کند. 🔸 در محور قرارگاه نصر (منطقه شلمچه)، از نخستین دقایق امروز، ارتش عراق ضمن اجراى آتش بسیار شدید توپخانه، با پرتاب منور به‌وسیله هواپیما، آسمان منطقه را روشن مى‌کرد. پست شنود قرارگاه کربلا گزارش داد: در ساعت ۰۰:۲۶ تیپ ۳۱ نیروى مخصوص، تیپ ۳۷ زرهى، تیپ۴۶ مکانیزه لشکر۱۲، تیپ۲۵ مکانیزه، لشکر۶ زرهى و یک تیپ با هویت نامعلوم براى اجراى پاتک هنگام طلوع آفتاب اعلام آمادگى کرده‌اند. 🔸 عراق که سعى دارد با درهم‌کوبیدن مواضع نیروهاى قرارگاه نصر و سپس پیشروى ازطریق جاده شلمچه - خرمشهر، محاصره خرمشهر را بشکند، در ساعت ۱:۵۷ براى بار دوم منطقه شلمچه را زیر آتش توپخانه خود قرار داد و تانک‌هایش را حدود دو کیلومتر به‌سمت خط دژ مرزى جلو فرســتاده، به‌سوى نیروهاى این قرارگاه شلیک کرد. درنتیجه، درگیرى همراه با تبادل آتش شدید توپخانه بین طرفین آغاز شد تا اینکه در ساعت ۰۲:۲۲ با اعلام عقب‌نشینی[یگان‌ها] گزارش دادند در وضعیت مطمئنى به سر مى‌برند و خط پدافندىشان محکم است. 🔸 (حدود ساعت ۱۰:۳۰، حمید معینیان مســئول واحد اطلاعات عملیات سپاه در قرارگاه کربلا، در گزارشى به فرماندهى قرارگاه کربلا با اشاره به این پاتک دشمن گفت: «الان خبر دادند که صدام آمده، دارد [عملیات را] هدایت مى‌کند و خیلى فشــار پشت فرماندهان است. به آنها مى‌گوید ً حتما بروید خاکریز را بگیرید؛ که ً دقیقا بچه‌ها مشخص نکردند که کــدام خاکریز را مى‌گوید.» پــس از این گزارش، محسن رضایى فرمانده سپاهى قرارگاه کربلا، با بیــان اینکه «صـدام فکر مى‌کند کــه هنوز نیروهایش [در خرمشهر] دارند مقاومت مى‌کنند»، احتمال داد که او در بصره حضور داشته باشد. 🔸نخستین ساعات امروز، پست شنود قرارگاه مرکزى کربلا از قول یک اسیر عراقى با اعلام اینکه در خرمشهر ۸۵۰۰ نفر از نیروهاى تیپ‌هاى ۱۱۳ گارد مرزى، ۴۴ و ۴۸ پیاده مستقر هستند، اضافه کرد: «این اســیر مى‌گوید اگر شــما به شهر فشار بیاورید، اینها تسلیم مى‌شوند.» درپى این خبر و پس از اینکه فرماندهى قرارگاه کربلا دستور داد بلندگوهاى دستى را براى دعوت نیروهاى عراقى به تسلیم شــدن آماده کنند، (حمید معینیان مســئول واحد اطلاعات عملیات ســپاه در قرارگاه کربلا، نیز به نقل از یک نظامى عراقى که ساعت ۰۰:۰۵ ازسمت شرق خرمشهر (خیابان امام خمینى) پناهنده شــده است، اظهار داشت: «حدود ۸۰۰۰ نفر در شهر هستند ... و منتظرند تا نیرویى بیاید و راه را برایشان باز کند. اکثراً در غرب خرمشهر و به‌طرف جاده شلمچه آمده‌اند.... مهمات زیاد دارند، ولى جیره غذا کم است. غذا و آب ندارند و نمى‌توانند از کارون آب بخورند. با بلندگو پیام برایشان بفرستید، مى‌آیند.» 🔸 ســاعت از ۱۰:۰۰ گذشته بود که خبر رســید تیپ ۱۴ امام حسین(ع) عملیات خود را از بخش غربى گمرك و از کنار اروندرود آغاز کرده و به‌سوى نیروهاى عراقى، که در بخش شرقى گمرك و بندر خرمشهر اجتماع کرده‌اند و سـعى دارند با عبور از رودخانه خود را از محاصره نجات دهند، پیش مى‌رود. دقایقى بعد نیز گزارش شد در این منطقه عراقى‌ها که تعدادشان حدود ۳۰۰۰ نفر تخمین زده مى‌شود، درحال تسلیم‌شدن هستند. حدود ســاعت ۱۱:۰۰ نیز تیپ ۸ نجف به‌راحتى ازسمت غرب وارد خرمشهر شد و تا میدان راه‌آهن این شــهر پیش رفت. دقایقى پس از ورود این تیپ به خرمشهر، نیروهاى عراقى که با گذشت بیش از یک شــبانه‌روز از محاصره شدنشان با کمبود آب آشامیدنى و غذا مواجه شده بودند، با ناامیدى از شکسته‌شــدن محاصره، خود به کمک یگانهایى که قرار بود ازسمت شلمچه پیشــروى کنند، سلاحهاى خود را بر زمین گذاشــته و همگى تسلیم شدند. یکى از شاهدان این صحنه در ســاعت ۱۱:۴۵ چنین گزارش داد: «نیروهاى دشــمن از داخل شــهر و ازطریق جاده کمربندى به‌صورت ســتون جلو آمده و خود را تســلیم مى‌کنند.
طول ســتون به حدى است که انتهاى آن معلوم نیســت.» شمار تسلیم‌شدگان عراقى به حدى بود که پیشبینى‌هاى قبلى براى انتقال آنان به پشــت جبهه کافى به نظر نمى‌رسید. بر همین اساس، حدود ساعت ۱۲:۰۰ ،محمد باقرى مســئول واحد اطلاعات - عملیات سپاه در قرارگاه فتح، در گزارشى به فرماندهى قرارگاه مرکزى کربلا به نقل از غلامعلى رشید فرمانده سپاهى قرارگاه فتح که در منطقه خرمشهر حضور داشت، اعلام کرد تعداد اســراى عراقى بیش از ۸۰۰۰ نفر است. وى براى انتقال اسرا به پشت جبهه تعداد زیادى اتوبوس درخواست کرد. 🔸 با انتشــار خبر آزادسازى خرمشــهر به‌همت رزمندگان، موجى عظیم از هیجان و شادى سراسر کشور را فراگرفت و مردم در شهرهاى مختلف الله‌اکبرگویان و شادى‌کنان به کوچه‌ها و خیابانها آمدند و این پیروزى بزرگ بر ارتش متجاوز عراق را جشــن گرفتنــد. ایرانیان مقیم برخى از کشورهاى خارجى نیز با شنیدن این خبر مسرت‌بخش به ابراز شادمانى پرداختند. @defae_moghadas ◇◇ حماسه جنوب ◇◇ ╰─┅🍂◇•🌺•◇•🌺◇🍂┅─╯ ‎‌‌‌‌‌‎
🍂 تصویر کمتر دیده شده از حضور رزمندگان در مسجد جامع خرمشهر
11.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍂 به یاد شهیدان که جای‌شان خالی‌ست ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ هر شب با یک کلیپ دیدنی 👇 @defae_moghadas2 http://karkhenoor.ir ◇◇ حماسه جنوب ◇◇ 🍂