❣یادی از سردار شهید حاج موسی رضا زاده
🌹یکی دو هفته از شروع جنگ می گذشت که حفاظت از منطقه فارسیات نزدیک اهواز را به بچه های فارس سپردند. حاج موسی هم شد مسئول تدارکات گروه. غذای ما را ارتش تأمین می کرد،هر روز حاج موسی به اهواز می رفت و طبق آمار،غذای گرم می گرفت و می آمد. گاهی غذا می گرفت،اما خودش لب به غذا نمی زد. چند باری همراهش شدم. فهمیدم وقت برگشت،بچه های روستاهای اطراف که از فقر و گرسنگی بدن های نحیف و ضعیف و استخوانی داشتند کنار جاده می ایستند،هر بار که حاج موسی این بچه های گرسنه را می دید،لب به غذا نمی زد. چون غذا بر اساس آمار بود،نمی توانست از غذا ها به کسی بدهد.
ارتش کنار غذا معمولاً یک دسر هم می داد،مثل ماست و چیزهای دیگر. مدتی که گذشت حاج موسی،از آقای اسدی اجازه گرفت و خواست این دسر را به کودکان گرسنه بین راه بدهد. همین کار را هم کرد،هم بچه ها خوشحال و سیر می شدند،هم حاج موسی دلش می کشید غذا بخورد.
#شهید_حاج_موسی_رضازاده
@defae_moghadas2
❣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❣این پسری که با کروات به همراه مادرش میبینید از ایتالیا آمده بود که ببیند این شلمچهای که میگویند کجاست.
متاسفانه یک جاهلی ایشان را به خاطر کروات در یادمان راه نداده بود و داشتند برمیگشتند. به من خبر دادند ، من پای برهنه به سمت پارکینگ دویدم دیدم کنار سیم خاردارها نشستند و گریه میکنند. از شلمچه هیچ چیزی نمیدانستند ولی مهمان شهدا بودند.
ده دقیقهای ایستادم چنان در حال معنوی خود غرق بودند که به حال آنها غبطه خوردم.
آنها را با احترام به داخل یادمان بردم به به دفتر یادمان رفتیم مسئول یادمان پرچم گنبد امام حسین علیه السلام و حضرت عباس علیه السلام را آورد و دست مصنوعی شهید حسین خرازی را وقتی به انها نشان دادم، خودتان ببینید...
@defae_moghadas2
❣
8.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❣مشهد رفتن شاهرخ و حر شدنش....
@defae_moghadas2
❣
18.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❣یادش بخیر آن جبهههای نور، یاران
🌹این عقدهها تا کی کنم مستور، یاران
مداح:حاج حسین سازور
#همراه_شهدا
@defae_moghadas2
❣
❣همقدم با شهیدی که همجوار حاج قاسم است شهید محمد حسین یوسف الهی...
💢علت اینکه شهید یوسف الهی نخواست به دیدار آن روحانی برود چه بود؟
🔸نماز که می خواندند اورکت روی شانه اش بود و بعد از آن قرار بود با همرزمش برای ملاقات یکی از روحانیون بروند اورکت را درست به تن کرد و راه افتادند.
🔹محمد حسین نگاهی به دوستش انداخت و گفت: برگردیم.
🔸وقتی نماز می خواندی اورکت روی شانه ات بود و حالا که می خواهی به ملاقات کسی بروی آن را درست تن کرده ای و خودت را مرتب می کنی.
@defae_moghadas2
❣
30.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❣جلسهای به یادماندنی از دیدار با خانواده شهدا و لحظهای زیبا از در آغوش گرفتن رهبر انقلاب
@defae_moghadas2
❣
❣دنبال خانه اجاره ای بودم .خانه ی اجاره ای که به پول من بخورد پیدا نمیشد.
یک روز که پریشان بودم حاج خلیل گفت چیه ناراحتی؟
جریان را گفتم.گفت: برو حاج کرامت(همسایه) را صدا بزن بیاد.
وقتی حاج کرامت آمد، گفت: منزلی که می خواهی اجاره بدهی را به محمود بده!
حاج کرامت که خیلی به حاج خلیل احترام می گذاشت گفت: هر چه شما بگید روی چشم می گذارم.
خانه خیلی خوبی بود...
از حاج کرامت پرسیدم اجاره اش چند است، گفت: ماهی دو هزارتومن!
به حاج خلیل گفتم خانه خوبی است، اما من که حقوقم ماهی دوهزار و پانصد تومن است، چه طور می توانم ماهی دو هزار تومن اجاره بدهم، دیگر چه طور خرج زن و بچه ام را بدهم. خندید و گفت: اگر خوشت آمده است، خدا بزرگ است خانه را بگیر.
راضی نشدم. دست آخر، روی شانه ام زد و گفت: برو قولنامه را بنویس، ماهی هزارتومنش را من می خواهم بدم!
وقتی این حرف را زد، چشمانم پر اشک شد. سال ها با کرم حاج خلیل در آن خانه زندگی کردیم.
#شهید خلیل طلایی
@defae_moghadas2
❣
7.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❣یاد یاران خمینی یاد باد
یاد یاران جبهه ها یادش بخیر
@defae_moghadas2
❣