🍃🍂🌸🍃🍂🌸🕊🌸🍂🍃🌸🍂🍃
#میگفت: نباید فقط برای این دنیا کار کنیم
زندگی در روستا با چهار تا بچه خیلی سخت بود. هم ناصر کار میکرد و هم من و روی هم ماهانه حدود 500 هزار تومان درآمد ماهیانه داشتیم. ولی چون لقمه حلال میخوردیم هر دوی ما خیلی خوشحال بودیم. یک شب همسر یکی از همسایههایمان درد زایمان به سراغش آمد. دیدم همسرم آمد و به من گفت: مادر علی آن 200 تومانی که امروز بهت دادم هست؟ گفتم برای چه میخواهی؟ گفت لازمش دارم.
من پول را آوردم به همسرم دادم و گفتم بفرما خرجش نکردهام. ساعت حدود یک نیمهشب بود. من هم اصلا نمیپرسیدم پول را برای کجا و چه چیزی میخواهی؟ ناصر نه سیگاری بود نه اهل چیز دیگر. خیلی آدم خوب و پاکی بود. وقتی ناصر برگشت دیدم قرآن را بوسید و گفت خدایا شکرت. من هم گفتم حتما پول را برای کار خیری داده است.
بعد از یک هفته که این خانم همسایه زایمان کرد من به دیدنش رفتم. دیدم همسرش آقا سید به من خیلی احترام میگذاشت. من خیلی با آنها رفت و آمد نداشتم و بیرون از خانه نمیرفتم. به من گفت خانم شریفی دست شما درد نکند. ما برای آقا ناصر واقعا دعا کردیم. اگر کمک ایشان نبود خانم من میمرد.
گفتم چی شده آقا سید؟ گفت امروز بازار ماهی فروشی خیلی بد بود. شب که آمدم خانمم درد زایمان گرفت و یک ریال در جیب من نبود. سراغ دو سه تا خانواده رفتم و روم نشد به سراغ ناصر بیایم. به خودم گفتم ناصر خودش عیالوار است. تا اینکه خود ناصر پیش من آمد و گفت این پول را بگیر و حلال نمیکنم اگر به کسی بگویی. این هدیهای از طرف من به خانم و بچه ات هست.
@defae_moghadas2
🍃🍂🌸🍃🍂🌸🕊🌸🍂🍃🌸🍂🍃