eitaa logo
حماسه جنوب،خاطرات
5.5هزار دنبال‌کننده
11.5هزار عکس
2.2هزار ویدیو
72 فایل
سرزمین عشق، جایی جز وادی پر جریان دشت عاشقی نیست بشنویم این قصه ناگفته ی انسان های نام آشنای غریب را ------------------ ادمین: @Jahanimoghadam @defae_moghadas2 (کانال‌دوم (شهدا 🔸️انتقال مطالب با لینک بلااشکال است.
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍂 نواهای ماندگار حاج صادق آهنگران لاله خونین من ای تازه جوانم شهید، تازه جوانم @defae_moghadas 🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂 🔻 این عمار! 🌹شهید سید حسین علم الهدی اتاق کوچکى از ساختمان نهضت سوادآموزى اهواز در اختیار سید حسین بود. ایشان و چند نفر از دوستانش از جمله من، به آنجا رفت و آمد داشتم. یکى از شب‏‌ها، من و حسین در این اتاق مشغول مطالعه بودیم. نیمه‏ هاى شب بود که نهج البلاغه می‏‌خواند. نگاه کردم به ایشان، دیدم چهره ‏اش برافروخته شده و دارد اشک می‏‌ریزد. زیر چشم، شماره صفحه نهج البلاغه را نگاه کردم و به ذهن سپردم. پس از مدتى، سید حسین نهج البلاغه را بست و براى استراحت به بیرون رفت. صفحه نهج البلاغه را باز کردم، دیدم همان خطبه‌اى است که حضرت على (ع) در فراق یاران باوفایش ناله می‏‌کند و می فرماید : أین َ عمار؟ أینَ ذوالشهادتین؟ کجاست عمار؟... کجاست... صادق آهنگران @defae_moghadas 🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂 🔻 0⃣0⃣1⃣ خاطرات رضا پورعطا دوباره قلبم به تپش افتاد. کسی چه می دانست که دیدگان پدر شهید چه می بیند! و چه عامل ماورایی او را به جلو هدایت می کند. رفت و رفت و از کنار تابوتهای خاموش عبور کرد. در کنار یکی از آنها ایستاد و دستی بر صورت خود کشید و صلواتی فرستاد. همه نگاه ها در هم گره خورد. صدای نداعلی سکوت را شکست که پدرجان... در تابوت را باز کنیم؟ پدر شهید بدون توجه به پرسش نداعلی خیره به تابوت نگاه کرد و گفت: سلام پسرم... من اینجام... پیش تو. نداعلی این بار خودش خم شد و در تابوت را گشود. همه نفسها در سینه حبس شد. دست در کیسه استخوان‌ها کرد و یادداشت کاغذی را در آورد و در کمال حیرت و ناباوری در خود فرو رفت. هیچ کس نمی دانست چه اتفاقی افتاده. نگاهم به چهره نداعلی خیره ماند. خیلی خوب حالات او را می شناختم. وقتی دستش را بالا آورد اشک چشمش را پاک کرد، فهمیدم استخوان های سعید باز هم درست شناسایی شده. همان جمله ای که روز گذشته دیده بود در جلو دیدگان نداعلی قرار گرفت به گفته برادر پورعطا این استخوان های شهید سعید دبیر فدعمیه» پدر شهید نگاهی به نداعلی انداخت و گفت: کافیه یا باز هم تکرار کنم. نداعلی شرمنده پدر شهید را در آغوش کشید و گریه کرد. صدای گریه و زاری در سالن طنین انداز شد. باز هم سعید خودش را به ما نشان داد. با زبان خاموش گفت که خودم هستم. رحیم، برادر سعید، کنار استخوان ها زانو زد و گریه کنان جمجمه برادرش را لمس کرد و چیزهایی زیر لب گفت. ناگهان متوجه بخش فرسوده ای از کلاه کاموایی شد که هنوز روی جمجمه باقی مانده بود. به سختی آن را جدا کرد و بوسید. اینجا بود که دیگر برای هیچ کس جای ابهامی باقی نماند. چون مقداری از موهای بور و طلایی سعید به کلاه کاموایی چسبیده بود. نداعلی با دیدن موهای طلایی سعید، یقین حاصل کرد که استخوان ها مربوط و به سعید دبیر فدعميه. اگر چه حجت بر همه آشکار شده بود اما نمایان شدن موی سعید قلب همه را محکم کرد. سعید با نشان دادن نشانه ای واضح و واقعی از خود، همه شک ها را به یقین تبدیل کرد. @defae_moghadas 🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥«اعتمادی» کارشناس بی‌بی‌سی: اعتراضات در ایران از دو سال پیش سازمان‌دهی شده و فرمانده میدانی دارد 🔻 اطلاع رسانی حداکثری
🍂 🔻 #نکات_تاریخی_جنگ " خسارات عراق" با وجود حمایت گسترده مالی و لجستیکی دول عربی از صدام حسین، تداوم هشت سال نبرد طاقت فرسا و حملات مکرر نیروهای ایرانی، بخش های گسترده ای از عراق به تلی از خاکستر بدل شده بود. از بندر بصره عراق تا پیش از وقوع جنگ تحمیلی به عنوان یکی از توسعه یافته ترین بنادر جهان نام برده می شد تا آن جا که صدها هزار کارگر خارجی در این شهر به فعالیت مشغول بودند. بغداد پایتخت عراق نیز مدت ها به عنوان مدرن ترین شهر جهان عرب و مقر اتحادیه عرب قلمداد می شد با این حال و با برآوردهای سازمان ملل متحد، عراق بیش از چند صد میلیارد دلار خسارت ناشی از جنگ را متحمل شده بود. نیروی دریایی این کشور در همان ماه های آغازین جنگ به کلی نابود شده و ضربات مهلکی بر پیکره نیروهای هوایی و لشکرهای پیاده نظام این کشور وارد آمده بود. قریب به 500 هزار عراقی کشته شده و صدها هزار تن اسیر، مجروح و بی خانمان شده بودند. لذا می توان از این نبرد به عنوان آغازی برای زوال صدام حسین یاد نمود، نبردی که سرانجام و با وجود اصرار های مکرر عراقی ها با تسلیم آنها و پذیرش قطعنامه منتهی شده و بدون دستیابی به کمترین دستاوردی جنگ خاتمه یافت. @defae_moghada 🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂 🔻 💢 قسمت دویست و هشتم: ازدلخوشی کاذب تا واقع گرایی اوایل اسارت، همه فکر می‌کردیم ایران از لحاظ نظامی تو جنگ پیروز و رژیم صدام نابود می شه و یه حکومت اسلامی در عراق برقرار می‌شه و حکومت به دست انقلابیون میفته و ما هم پیروزمندانه به ایران بر می‌گردیم. بتدریج این فکر و آرزو تعدیل شد و خصوصاً بعد از قطعنامه، تصورمون این بود ایران با برتری سیاسی تو مذاکرات پیروزِ میدان می‌شه و ما هم نهایتش ظرف یکی دو ماه بعد از قطعنامه به ایران بر می‌گردیم. یعنی دلمونو به مذاکرات خوش کرده بودیم. همین خوشبینی که در مذاکرات با آمریکا و غرب در موضوع برجام برای بعضیا پیش اومد و عملاً هیچ نتیجه‌ای حاصل نشد و به فرایش رهبر معظم انقلاب: خسارت محض بود . اما کم کم متوجه شدیم پیروز شدن ایران و بازگشت ما تنها در سایه استقامت ، صبر و لطف و فضل الهی میسر می‌شه. اکثریت دلمون رو به خدا سپردیم و صبر پیشه کردیم و آخرشم نه با مذاکره و توافق، بلکه با امداد الهی و فضل خدا خلاص شدیم. الذین قالوا ربنا الله، ثم استقاموا، فلا خوفٌ علیهم ولاهم یحزنون. کسانی که گفتند پروردگار ما الله است، سپس استقامت کردند، نه ترسی برای آن‌هاست و نه اندوهگین می‌شوند/احقاف، 13. عدۀ کمی هم، عنان صبر رو از دست دادن و فریب خوردن و به هیچی نرسیدن و دنیا و آخرتشون رو با هم تباه کردن. امروز تعداد زیادی از همون اسرایی که موندن و صبر کردن هنوز زنده و در فضای آزادی نفس می‌کشن و به مدارج بالای علمی و موفقیت‌های بزرگ رسیدن و دارن از زندگی لذت می‌برن و اونایی که برای آزادی به هر وسیله‌ای، حتی پناهندگی به منافقین متوسل شدند و برای رسیدن به رفاه و آسایش، عجله داشتن و بجای امید به خدا، دل به وعده های دروغین دشمنان اسلام، خوش کردن، همه چیزشون رو باختن؛ و این نتیجه قهری ناامید شدن از لطف و احسان الهی و عدم استقامته. به یاد این فرمودۀ خدای تعالی می‌افتادم که می‌فرماید: «مثل كسانى كه غير از خدا را اولياى خود بر گزيدند، مثل عنكبوت است كه خانه ه‏اى براى خود انتخاب كرده، در حالى كه سست‏ ترين خانه‏ ها، خانه عنكبوت است. ادامه دارد ⏪ @defae_moghadas 🍂