16.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍂 مستند
کربلای پنج /۱
▪︎ وضعیت سیاسی نظامی ایران و عراق قبل از عملیات کربلای ۴ و ۵
بهمراه تصاویری ناب از این عملیات
┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═┄
#کلیپ
#نماهنگ #مستند
#کربلای_پنج
هر شب با یک کلیپ دیدنی
@defae_moghadas 👈لینک عضویت
◇◇ حماسه جنوب ◇◇
🍂
9.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍂 مستند
کربلای پنج /۲
▪︎ دلایل انتخاب منطقه و
وضعیت دشمن بعد از کربلای ۴
بهمراه تصاویری ناب از این عملیات
┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═┄
#کلیپ
#نماهنگ #مستند
#کربلای_پنج
هر شب با یک کلیپ دیدنی
@defae_moghadas 👈لینک عضویت
◇◇ حماسه جنوب ◇◇
🍂
7.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍂 مستند
کربلای پنج /۳
▪︎ سازمان و استعداد رزم ایران و عراق
بهمراه تصاویری ناب از این عملیات
┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═┄
#کلیپ
#نماهنگ #مستند
#کربلای_پنج
هر شب با یک کلیپ دیدنی
@defae_moghadas 👈لینک عضویت
◇◇ حماسه جنوب ◇◇
🍂
12.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍂 مستند
کربلای پنج /۴
▪︎ شرح عملیات ۱
بهمراه تصاویری ناب از این عملیات
┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═┄
#کلیپ
#نماهنگ #مستند
#کربلای_پنج
هر شب با یک کلیپ دیدنی
@defae_moghadas 👈لینک عضویت
◇◇ حماسه جنوب ◇◇
🍂
5.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍂 مستند
کربلای پنج /۵
▪︎ شرح عملیات ۲
بهمراه تصاویری ناب از این عملیات
┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═┄
#کلیپ
#نماهنگ #مستند
#کربلای_پنج
هر شب با یک کلیپ دیدنی
@defae_moghadas 👈لینک عضویت
◇◇ حماسه جنوب ◇◇
🍂
4.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍂 مستند
کربلای پنج /۶
▪︎ خسارات دشمن
بهمراه تصاویری ناب از این عملیات
┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═┄
#کلیپ
#نماهنگ #مستند
#کربلای_پنج
هر شب با یک کلیپ دیدنی
@defae_moghadas 👈لینک عضویت
◇◇ حماسه جنوب ◇◇
🍂
15.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍂 مستند
کربلای پنج /۷
▪︎ بازتاب جهانی عملیات
بهمراه تصاویری ناب از این عملیات
┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═┄
#کلیپ
#نماهنگ #مستند
#کربلای_پنج
هر شب با یک کلیپ دیدنی
@defae_moghadas 👈لینک عضویت
◇◇ حماسه جنوب ◇◇
🍂
7.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍂 مستند
کربلای پنج /۸
▪︎ نتایج عملیات
بهمراه تصاویری ناب از این عملیات
┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═┄
#کلیپ
#نماهنگ #مستند
#کربلای_پنج
هر شب با یک کلیپ دیدنی
@defae_moghadas 👈لینک عضویت
◇◇ حماسه جنوب ◇◇
🍂
7.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍂 عملیات ܭܝܢ̣ܠߊܨ ۵
شب قدر انقلاب اسلامی
🔸 مقام معظم رهبری حضرت ايت الله خامنه ای: « شبهای عملیات کربلای ۵ شبهای قدر اين انقلاب است و انس با آن باعث وارسته شدن می باشد، هر کس آن عملیات را فراموش کند نامش از اردوگاه انقلاب قلم خواهد خورد؛ لذا باید این حادثه بزرگ را زنده نگه داریم.»
┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═┄
#نماهنگ
#کلیپ #کربلای_پنج
@defae_moghadas 👈عضو شوید
✧✧ ܭߊࡅ߭ߊܠܙ حܩߊܢܚܘ ܥܼࡅ߭ࡐܢ̣ߺ ✧✧
🍂
5.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍂 شبهای شلمچه
کربلای ۵
┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═┄
#نماهنگ
#کلیپ #کربلای_پنج
@defae_moghadas 👈عضو شوید
◇◇ حماسه جنوب ◇◇
🍂
🍂 تاولهای خردلی ۱
حسن تقی زاده
°°°°°°°
در روز بیستم دی ماه ۱۳۶۵، گردان ما یعنی فجر بهبهان در عملیات کربلای پنج در جاده شهید صفوی شلمچه بمباران شیمیایی شد. گردان از هم پاشید و همه شدیداً شیمیایی شدیم. بعداز اقدامات اولیه در بیمارستان صحرایی ما را به نقاهت گاهی که در باشگاه گلف اهواز ایجاد شده بود منتقل کردند. همه سوخته و تاولزده و نابینا روی تختها بیجان افتاده بودیم. تا شب همانجا بودیم. امکان پرواز در روز نبود. شب که شد بدن سوخته و غرق تاولمان را با جگرخونی روی برانکارد گذاشتند. به هرجای بدنمان دست میزدند فریادمان بالا میرفت. غرق تاول، یعنی اینکه هر جای بدن که در معرض گاز شیمیایی قرار گرفته بود تاول بزرگ زده بود. صورت، دست، پا، سینه، ریهها. صورتها سیاه، و زیبایی آن در زیر تاولها پنهان شده بود. حتی مادرمان هم نمیتوانست در زیر صورت تاولی ما را بشناسد. همه حالت تهوع داشتیم و شدیداً بالا میآوردیم. راه تنفسمان بسته شده بود. برانکاردها را به داخل هواپیمای سی ۱۳۰ بردند و مثل تابوت شهدا توی قفسههای ایجاد شده در هواپیما چیدند.
چه موقع و چه ساعتی از شب بود را نمیدانم. چون نه ساعتی داشتم و نه چشمی برای دیدن. آب درون تاولهای تنم مانند مشکی که موقع تکان خوردن این طرف و آن طرف میرود، با هر تکانی به سویی کشیده میشد. بالا و پایین و چپ و راستم مجروح چیده شده بود. یعنی هواپیما پر از مجروح بود و صدای آه و ناله جانسوز همه بلند بود.
الحق هم، دردی جانسوز بود. تا عمق جانمان از درد و سوزش میسوخت. گاهی به هوش میآمدم و گاهی بیهوش میشدم. با تکانهای هواپیما که روی باند مهرآباد نشست به هوش آمدم. برانکاردها را از درون قفسههای هواپیما بیرون کشیدند و روی گاریهای حمل بار منتقل کردند. سرمای فرودگاه تن و بدنم را میلرزاند......
┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═┄
#خاطرات
#کربلای_پنج
@defae_moghadas
🍂
🍂 تاولهای خردلی ۲
حسن تقی زاده
°°°°°°°
به شدت احساس سرما میکردم. همه مجروحین که یک جا جمع شدند آمبولانسها و اتوبوسهای بدون صندلی ریختند و هرکدام تعدادی برانکارد مجروحین را برمیداشتند و مانند گوشت قربانی در بیمارستانهای تهران پخش میکردند. انتخاب بیمارستان در اختیار ما نبود. هرچند که اگر بود هم فرقی نداشت، چون با هیچ کدام آشنایی نداشتم. قرعه من به بیمارستان شهید چمران افتاد. این که چند مجروح دیگر به چمران آمد را نمیدانم.
چشمانم کور بود و جایی را نمیدیدم. با ورود به بیمارستان اولین پذیرایی پرستاران از ما شروع شد. مرا به زیر دوش حمام بردند و با تیغ به جان تاولها افتادند. چشمانم نمیدید که چکار میکنند. با پاره شدن هر تاول صدای شُره کردن آب تاولها و ریختن روی زمین را میشنیدم و از سوزشش جانم را با خود میبرد. پوست تاولها را کامل کندند و شستند. درد و سوزش امانم را بریده بود. تنها ذکر آرام بخش وجودم یازهرا بود.
شستن که تمام شد، لرزه بر تن و جانم افتاد. لرزش از سرما نبود. از درد و سوزش زخمها بود. قدرت ایستادن روی پایم را نداشتم. روی تختی روان خوابیدم. مرهمی بر زخمها کشیدند و مسکنی قوی تزریق کردند. دیگر هیچ نفهمیدم.
روز چهارم یا پنجم بود. چشم چپم که آسیب کمتری دیده بود کمی باز شد. هرچند انگاری در غبار، اما توانستم کمی اطرافم را ببینم. تخت من وسط اتاق بود. دو تخت سمت راست و دو تخت سمت چپ خلاف تخت من قرار داشت. همه مجروح شیمیایی بودیم. دوتا از مجروحین ارتشی بودند که در جبهه سومار شیمیایی شده بودند......
┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═┄
#خاطرات
#کربلای_پنج
@defae_moghadas
🍂