eitaa logo
اصفهان در دفاع مقدس
3.9هزار دنبال‌کننده
6هزار عکس
1.1هزار ویدیو
4 فایل
آنها که رفتند کار حسینی کردند آنهاکه ماندندبایدکارزینبی کنندوگرنه یزیدیند این کانال اطلاع رسانی از مراسمات ندارد . اصفهان در دفاع مقدس احمدرضا مهدوی. 09131284990 پیشنهادات و انتقادات شما را پذیرا هستیم..
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صبح عملیات والفجر هشت شهید محمد تمیزی فر گردان موسي ابن جعفر علیه السلام @defaehmoghadasesfahan اصفهان در دفاع مقدس 🌷🇮🇷
@defaehmoghadasesfahan اصفهان در دفاع مقدس 🌷🇮🇷
36.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گردان امام حسین علیه السلام دیروز و امروز @defaehmoghadasesfahan اصفهان در دفاع مقدس 🌷🇮🇷
@defaehmoghadasesfahan اصفهان در دفاع مقدس 🌷🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهید حاج علی قوچانی فرمانده محور لشکر امام حسین علیه السلام @defaehmoghadasesfahan اصفهان در دفاع مقدس 🌷🇮🇷
اصفهان در دفاع مقدس: زندگینامه : شهید حاج علی قوچانی، مالک اشتر لشگر 14 امام حسین(ع) امروز سالگرد شهادت سردار جاویدالاثر علی قوچانی فرمانده تیپ یکم لشکر 14 امام حسین(ع) است.   به گزارش خبرگزاری صدا و سیما ، مرکز اصفهان ؛ گردانش معروف بودبه گردان خط شکن،هرجا کسی نمی توانست عملیات کند،قوچانی داوطلب می شد. بعضی وقت‌ها انسان خود را در راهی می‌بیند که در آن راه یا باید کشته شدن در راه خدا را انتخاب کند یا سر تعظیم در برابر غیر خدا فرود آورد. مردان خدا اولین راه را انتخاب می‌کنند... (فرازی از وصیت نامه سردار شهید قوچانی) علی قوچانی سال 1342 به دنیا آمد،از کودکی با کاستی‏ها و سختی‏ها انس گرفت و سازندگی او از همین دوران آغاز شد.در دوران نوجوانی، مقارن با دوران انقلاب ،در تظاهرات شرکت و اعلامیه‌های حضرت امام خمینی (ره) را پخش می‌کرد. پس از انقلاب برای کمک عازم مناطق محروم سمیرم و بویین و میاندشت شد. وقتی درگیری‌های غرب کشور بالا گرفت، علی که حالا 17 ساله بود بعد ازآموزش نظامی عازم دهگلان کردستان شد. هنوز غائله کردستان ادامه داشت که دشمن بعثی، مرزهای کشور را آماج گلوله‌های خود قرار داد. سردار قوچانی به همراه گردان مسلم عازم جبهه جنوب شد، حالا سردار شهید حسین خرازی جوانی را یافته بود که علاوه بر گذراندن دوره آموزش نظامی عمومی و تکاوری از هوش و ذکاوت بالایی برخوردار بود. نقش سردار شهید قوچانی در دفاع مقدس در دوران دفاع مقدس، اولین عملیاتی که سردار قوچانی 18 ساله در آن شرکت داشت، عملیات فرمانده‏ی کل قوا بود.در جبهه تکیه گاه خوبی برای رزمنده‌ها بود، شجاعت و جذبه اش دلگرمی خاصی به بچه ها می‌داد. وی در مدت شش سال حضور در جنگ تحمیلی در عملیات های ثامن الائمه ، طریق القدس،علی بن ابی طالب(ع) ، فتح المبین و بیت المقدس ، فرماندهی گروهان را بر عهده داشت یا فرماندهی گردان. در عملیات رمضان به عنوان فرمانده محور عملیاتی و فرمانده تیپ انتخاب شد و همچنان در عملیات محرم ، والفجر1 ، والفجر 2 و والفجر4 بر این مسئولیت بود . در عملیات خیبر در مرحله دوم در طلائیه به علت  حساسیت منطقه و نقش کلیدی که این محور در کل عملیات داشت ، به دستور سردار  خرازی ، ،قوچانی 20ساله به فرماندهی یک گردان خط شکن پیشتاز ، منصوب شد . در دوران دفاع مقدس، سردار قوچاقی بیش از 12 بار مجروح شد،  صورتش بر اثر ترکش، شکافی برداشته بود که تا آخر جای آن باقی بود . پاهای او بارها در اثر تیر و ترکش، شکسته شد و هر بار قبل از حمله، خودش گچ پاهایش را باز می‏کرد و خود را به جبهه می‏رسانید. در بیشتر حمله‏ ها نقش حیاتی و حساس داشت و با اینکه فرمانده‏ای رشید و کارساز بود، بسیار گمنام و ناشناس بود و خود را خدمتگزار کوچک رزمندگان می‏دانست. سالها شرکت فعالانه و مستمر او در جبهه‏ و درگیری با گروه‏های محارب و منافق در جنوب و غرب، از او فرمانده‏ای ساخته بود: شجاع، صبور و رازدار، زاهد شب بود و شیر روز، بارها تا مرز شهادت پیش رفت. منافقان او را شناسایی کرده بودند چند بار به جان اوسوء قصد شد، هر وقت مرخصی می‌آمد پیگیر کارهای جنگ و شناسایی منافقان و عوامل ضد انقلاب بود که در داخل شهرها فعالیت می‌کردند. نیم نگاهی بر زندگی فرمانده گمنام و سلحشور سردار قوچانی سال 1363 برای انجام حج واجب به مکه مکرمه مشرف شد و پس از انجام حج با دختری که شرایط زندگی وی را پذیرا بود ، ازدواج کرد ؛ ولی زندگی مشترکشان بیش از شش ماه به درازا نکشید و ثمره آن دختری به نام زینب بود که هیچگاه پدر قهرمان خود را ندید. در دوران دفاع مقدس ،مرخصی که می‌آمد تمام کارهایش را با دو چرخه انجام می‌دادو می‌گفت:"وقتی آقای خرازی به عنوان فرمانده لشکر14 امام حسین(ع) از ماشین بیت المال استفاده نمی‌کند چطور انتظار دارید من این کاررا بکنم." هرگز از سرکشی به خانواده شهدا غافل نمی شد. سعی می‌کرد ایام مرخصی را روزه بگیرد، می گفت: "شاید دیگر وقتی برای گرفتن روزه‌های قضا نداشته باشیم." گفت و گو با خانم نجفی مادر شهید سردار قوچانی که خانه اش را موزه خاطرات فرزند شهیدش کرده، در همین دو جمله خلاصه می کنیم که او علی را از نوجوانی جزو شهدا می دانست و احترام خاصی برای فرزندش قائل بود و پس از شهادت هم سردار شهید خرازی گاهی برای دلجویی به نزد مادرش می رفت و یک روز به مادرش گفت: "حسین خرازی، بدون قوچانی، حسین خرازی نیست، از وقتی علی شهید شده است ماندن برای من خیلی سخت است." نحوه شهادت سردار قوچانی سال 1364،بیست و چهارم بهمن، روز چهارم عملیات والفجر 8 بود و تنور عملیات حسابی داغ ،همین که متوجه شد ظهر شده رو به بچه ها کرد و گفت:وقت نماز است ، انگار نمی خواست بچه ها نماز نخوانده شهید شوند.
آتش توپ خانه دشمن به همراه حملات شیمیایی  شدید شده بود ؛ قرار شد بچه های گردان حضرت ابوالفضل(ع)یک کیلومتر عقب نشینی کنند، سردار قوچانی که مسئولیت محوررا بر عهده می خواست با خاطری جمع تا آخ رین نفرات را به عقب برگرداند، همه جا راسرکشی کرد اما سر راه ام القصر ،تانک های دشمن آخرین نفری که قصد عقب نشینی از خط را داشت مورد هدف قرار دادند. سردار قوچانی در 22 سالگی، در عروجی آسمانی، تماشاگر راز شد و با گلوله مستقیم تانک به شهادت رسید و همان طور که خودش آرزو داشت پیکری از او به جا نماند و جاوید‌الاثر شد. سردار شهید حاج علی قوچانی فرمانده تیپ یکم لشکر 14 امام حسین(ع) بود؛زمانی که خبر شهادتش را به سردار حسین خرازی فرمانده لشگر  دادند با چشمانی پر از اشک و با صلابت خاصی گفت :" بنویسید حاج علی قوچانی مالک اشتر لشکر بود." پس از ده سال که پیکر پاک سردار علی قوچانی  پیدا شد ،پیکرش را در گلستان شهدای اصفهان ، قطعه کربلای 5 در کنار سردار شهید  حسین خرازی به خاک سپردند. @defaehmoghadasesfahan اصفهان در دفاع مقدس 🌷🇮🇷
@defaehmoghadasesfahan اصفهان در دفاع مقدس 🌷🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گردان حضرت ابوالفضل ع کوه صفه ( دوره آموزشی ) @defaehmoghadasesfahan اصفهان در دفاع مقدس 🌷🇮🇷
33.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گردان حضرت ابوالفضل ع مصاحبه با فرماندهان @defaehmoghadasesfahan اصفهان در دفاع مقدس 🌷🇮🇷
@defaehmoghadasesfahan اصفهان در دفاع مقدس 🌷🇮🇷
۲۵ بهمن ، سی و هشتمین سالگرد شهادت🥀 شهیدحسینعلی داوری گرامی باد.🌹 🔎لطایفی از واقعه شهادت سردار🔍 ۱- اول شهید بود بعد شهید شد. ۲-انتخاب محل شهادت . ۳- پیشگوئی شهادت . ۴- زیارت امام رضا (علیه السلام )بعد از شهادت . ۵- دست خط شهدا در محل شهادت . ۱- اول شهید بود..... از سال ۱۳۶۲ ارتباطم با او بیشتر و نزدیکترشد و تازمان شهادت با او بودم . او در ابتداء جهت انجام دقیق ماموریت های محوله مدیریت سختگیرانه ای داشت ، ما که در کنارش کار میکردیم خیلی زیر منگنه و همیشه زیر سئوال بودیم . اما روحیه و نوع مدیریتش از چند ماهی قبل از شهادت شروع به تغییر کرد ، سختگیری ها جای خود را سهل گیری میداد ، خیلی مهربان و دوست داشتنی شده بود . تا جائی که در منطقه هزار قله که مستقیماً برعملیات احداث جاده نظارت داشت ، اقدام به کارهای خدماتی برای پائین ترین سطح نیرو ها داشت ، بعنوان مثال خود او اقدام به روشن کردن آتش و آماده کردن چائی برای رانندگان دستگاه های راهسازی می نمود .🥀 ۲- انتخاب محل ... عصر روز اول عملیات تحت فرماندهی او از رود خانه اروند عبور کردیم و در شمال شهر فاو در سنگری بی استحکام وسست که از عراقی هابود مستقر شدیم ، هربار هواپیماهای دشمن منطقه را بمباران می کردند، سنگر شروع به لرزش میکرد ، بچه ها که جهت حفظ خود در مقابل ترکش داخل سنگر می شدند ، براثر لرزش سنگر بیرون می دویدند تا سنگر روی سرشان خراب نشود . یکروز شهید داوری گفت : اینطور نمی شود ، باید سنگر مستحکمی پیدا کنم‌ تا بچه ها که شب تا صبح خاکریز می زنند بتوانند روز کمی استراحت کنند و برای شب آماده شوند ، این را گفت و رفت ، بعد از نیم ساعت الی سه ربع باز گشت و گفت : سنگری پیدا کردم که اگر راکت روی آن اثابت کنه خراب نمیشه ، به بچه ها بگید اثاث و تجهیزاتشون را بردارند و دنبالم بیاند . بله همینطور بود ، سنگری بتن آرمه که سقف ، دیوار ها و کف آن به هم کلاف شده و دارای ۵۰ سانت قطربود - اما تقدیر خدا برشهادتش در همین سنگر بود .🥀 ۳ - پیشگوئی .... یکی دو روز قبل از شهادتش با او روبرو شدم ، دیدم پیشانی بندی دور گردنش انداخته . به او گفتم : همه این را روی پیشانی می بندند چرا شما دور گردنت انداخته ای ؟ گفت : فلانی ؛ مخوام بااین تا دولت آباد برم ، از سئوال خود پشیمان شدم و پیش خود گفتم این جواب سئوال من نبود ! این گفتو گو را فراموش کردم تا پس از شهادتش وقتی در بنیاد شهید بالای سرش رفتم پیشانی بندی آنجا دیدم ، آنگاه تازه فهمیم که آن روز چی میگفت . 🥀 ۴- زیارت امام .... پدرش می گفت من شب عروسی در نماز شب ضفاف از خدا خواستم هر سال قسمتم کنه برم زیارت علی بن موسی الرضا علیه السلام . او هر سال به زیارت می رفته و خانواده از جمله حسینعلی راهم همراه خود می برده . این بود که او علاقه زیادی به این زیارت داشت . وقتی شهید شد و جنازه را به عقب منتقل کردند، برای یک هفته جنازه اش خارج از جبهه. مفقود شد ، من به خانواداش گفتم مجروح شده ، آنها در طول این مدت همه بیمارستان ها را جستجو می کردند و هر روزبی نتیجه برمی گشتند ، پس از این که جناز پیدا شد و مراسم تشیع و خاکسپاری انجام شد و مدتی گذشت یکروز که مسئول بنیاد شهید به دیدار خانواده شهید آمده بود که پدر شهید ( حاج قاسمعلی داوری ) از او پرسیده بود این یک هفته جنازه کجا بوده ؟ مسئول بنیاد شهید گفته بود . جنازه اشتباهاً با شهدای استان خراسان به مشهد فرستاده شده بوده ، بعدها خانواده از من پرسیدند چنین چیزی امکان داره ؟ < من یادم اومد که در حین عملیات لشگر ۵ نصر که متلق به مشهدی هابود با عبور از خط لشگر امام حسین عملیات کردو شهدا ومجروحین اونها با شهدا و مجروحین ما باهم به عقب منتقل میشدند> به همین دلیل گفتم بله امکان داره . و به این ترتیب آخرین زیارتش پس از شهادت انجام شد.🥀 ۵- دستخط شهدا.... پس از شهادت سردار ، مصطفی کرباسی روی دیواری که زیر آن حسینعلی به شهادت رسیده بود نوشت؛ محل شهادت شهید حسینعلی داوری ؛ و با فلش به سمت پائین مکان شهادت را نشان داد ، قریب یکماه بعد ، مصطفی به شهادت رسید ، سپس مهدی احمدیان بالای آن نوشت دستخط شهید مصطفی کرباسی ، مهدی هم حدود سه ماه بعد به شهادت رسید . پس از او محمد محسنی ( از شهر حبیب آباد ) بالای آن‌ نوشت دستخط شهید مهدی احمدیان ، محمد هم چند ماه بعد به شهادت رسید . پس از آن بچه ها متوجه شدند هرکس بالای آن را بنویسد شهید بعدی خواهد بود. از این پس دیگر کسی ننوشت محل شهادت شهید محمد محسنی 🥀 @defaehmoghadasesfahan اصفهان در دفاع مقدس 🌷🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گردان حضرت ابوالفضل ع ( دیروز و امروز ) @defaehmoghadasesfahan اصفهان در دفاع مقدس 🌷🇮🇷
🌷 سردار شهید اسکندر محمودی ، 🌷 تولد ۱۳۴۰ اصفهان شهرستان سمیرم شهر ونک، 🌷 شهادت ۲۵بهمن ۱۳۶۴ عملیات والفجر ۸ فاو کارخانه نمک، لشکر چهارده امام حسین علیه السلام گردان یا زهرا. 🌷 سن موقع شهادت۲۴ سال ✍ فرازی از وصیتنامه شهید عزیز ✅ خدایا،می ترسم آنطوری که غلام بایستی در مقابل اربابش ادای وظیفه کند نکرده باشم و حق غلامی را ادا نکرده‌ام. ✅ یاالله،ترسم از آنست که نکند براثر سنگینی گناه نتوانم سبک شوم وبسوی تو پرواز کنم، ✅ خدایا از آن واهمه دارم که نکند در مقابل دشمن بترسم وپاهایم بلرزد وجز سرباز تو قرار نگیرم.درحالی که همیشه این نوا را زیر لب زمزمه می کردم «الهم اجعلنی من جندک فان جندک هم القالبون» ✅ معبودمن ،چطور من می توانم زنده باشم ونفس بکشم درحالیکه همه دوستانم پر کشیدند و بسوی تو آمدندوآنهارافراخواندی. 🤲 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه مع صلوات 🤲 دعای این شهید عزیز بدرقه راهتان ان شاء الله @defaehmoghadasesfahan اصفهان در دفاع مقدس 🌷🇮🇷
@defaehmoghadasesfahan اصفهان در دفاع مقدس 🌷🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهید عباس پیکری معاون بهداری لشکر امام حسین علیه السلام @defaehmoghadasesfahan اصفهان در دفاع مقدس 🌷🇮🇷
@defaehmoghadasesfahan اصفهان در دفاع مقدس 🌷🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وصیتنامه شهید حسینعلی اکبری خطه مجاهدت‌های خاموش ( کردستان) @defaehmoghadasesfahan اصفهان در دفاع مقدس 🌷🇮🇷
@defaehmoghadasesfahan اصفهان در دفاع مقدس 🌷🇮🇷