eitaa logo
محصولات ارگانیک خرید لوازم ارایشی ارایش گیاهی فانتزی عسل طبیعی درمانی گون کوهی ارزان ارگانیک اصل تهران
1.1هزار دنبال‌کننده
5.3هزار عکس
1.3هزار ویدیو
14 فایل
آیدی ثبت سفارش: @taranom_sa . محصولات ارگانیک خرید لوازم ارایشی ارایش گیاهی لاک ریمل رژ لب فانتزی عسل طبیعی درمانی اصل گون کوهی جدید ارزان لوازم ارایش ارایشی آرایش آرایشی گیاهی ارگانیک دخترانه فانتزی کیوت ارزان ارگانیک ارزون کم قیمت معتبر ایرانی خارجی
مشاهده در ایتا
دانلود
دل زِ قُرصِ قَمَرِ خویش کشیدن سخت است😭 نازها از پسرِ خویش کشیدن سخت است...😭 سَرِ زانو کُمَکَم کرد که پیدات کنم😭 وَر نه کار از کَمَرِ خویش کشیدن سخت است😭 مشکل این است؛ بغل کردنِ تو مشکل شد😭 تکّه ها را به بَرِ خویش کشیدن سخت است😭 خواستی این پدرِ پیر خَضابی بکند😭 خونِ دل را به سَرِ خویش کشیدن سخت است😭 نیزه بیرون بکشم از بدنت می میرم😭 خار را از جگرِ خویش کشیدن سخت است😭 گر چه چشمم به لبِ توست ولی لخته یِ خون از دهانِ پسرِ خویش کشیدن سخت است😭 تکّه های جگرم هر طرفی ریخته است😭 همه را دور و برِ خویش کشیدن سخت است😭 بِه، که از گردنِ من دفنِ تو برداشته شد😭 دست از بال و پر خویش کشیدن سخت است...😭 🏴
🔻معالی السبطین جلد یک صفحه ی چهار صد و هشت می¬نویسد: علیه‌السلام‌ بعد از شهادت به سوی خیمه ی بانوان آمد، سلام الله علیها بیرون آمد: «یا أبا مالی أراک تَنعی نَفسُک وَ تَدیرُ طََرفُک أینَ أخی» پدر، چرا طوری تو را می بینم گویا خبر مرگت را می دهی و چشمانت دارد می گردد، برادرم کجاست؟ امام علیه السلام گریه کرد، فرمود: عزیز دلم، او را کشتند. سکینه سلام الله علیها فریاد زد: «وا أخا، وا عَلیّا» و می خواست از خیمه بیرون بیاید به طرف میدان برود، امام فرمود: عزیزم، تقوای الهی پیشه کن، صبر کن. عرض کرد: چگونه صبر کنم، کسی که برادرش را کشته اند و پدرش غریب مانده است. علیه السلام سلام الله علیها
✅سه ناله و سه صدا وقتی که بر زمین قرار گرفت در آن لحظه سه ناله و سه صدا یک دفعه بلند شد : 🔰صدای اوّل : صدای علی اکبر بود لحظات آخر صدا زد : یا اَبَتاه عَلَیکَ مِنّی السلام … 🔰صدای دوّم : صدای بود ، وقتی در خیمه صدای ناله علی اکبر را شنید بی اختیار ، عزیز فاطمه فرمود یا بُنَیَّ قتلوک . 🔰صدای سوّم : که در آن حال بلند شد صدای بود که صدا می زد : وا حبیباه، یااُخیّاه وَ ابنَ اُخیّاه (وای برادرم ، وای پسر برادرم ). مرحوم حاج علیه السلام
🔹پسرم... 🔻دیدی آخر همه زانو زدنم را دیدند... 🔸جانش از سینه سوی لب آمد... 🔸داشت میمرد که زینب آمد... 😭سایه خواهر من را زن همسایه ندید... علیه السلام