eitaa logo
محصولات ارگانیک خرید لوازم ارایشی ارایش گیاهی فانتزی عسل طبیعی درمانی گون کوهی ارزان ارگانیک اصل تهران
1.1هزار دنبال‌کننده
5.3هزار عکس
1.3هزار ویدیو
14 فایل
آیدی ثبت سفارش: @taranom_sa . محصولات ارگانیک خرید لوازم ارایشی ارایش گیاهی لاک ریمیل رژ لب فانتزی عسل طبیعی درمانی اصل گون کوهی جدید ارزان لوازم ارایش ارایشی آرایش آرایشی گیاهی ارگانیک دخترانه فانتزی کیوت ارزان ارگانیک ارزون کم قیمت معتبر ایرانی خارجی
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹تعابیرزیبای آقا از : سردار سلیمانی . و ، این را ترور کردند. 👈 در میدان روبروی جنگ با او مواجه نشدند. 👈او را و به صورت ترور، دولت آمریکا او را کرد، 👈خودشان هم اعتراف کردند این مایه روسیاهی آمریکا شد. 🚨 آمریکاییها اعتراف کردند که تروریست هستند؛ رسوایی از این بالاتر؟‌ 🎥 امام خامنه ای: در این منطقه تا قبل از این حادثه اینجور کارها، مخصوص بود که افراد را ترور کند. رهبر حماس را ترور کردند و گفتند که ما ترور کردیم. رهبر جهاد را ترور کردند و گفتند ما ترور کردیم. ترور میکردند و میگفتند ما کردیم. آدم خیلی کشتند، در عراق در افغانستان در جاهای دیگر هر چه توانستند آدم کشتند منتها اعتراف نمیکردند که ترور کردیم. اینجا اعتراف کردند که کردیم. رئیس جمهور آمریکا به زبان خودش، خدای متعال میزند پشت گردن افراد که خودشان اعتراف کنند. اعتراف کردند که ما هستیم. گفتند ما ترور کردیم. از این بالاتر چه میشود؟‌ ۹۸/۱۰/۲۷ @ghasemiun
✌🏻🤣 به سلامتی فرمانده🕵️‍♂️ دستور بود هیچ کس بالای ٨٠ کیلومتر سرعت🚖، حق ندارد رانندگی کند😓! یک شب داشتم می‌آمدم كه یکی کنار جاده🛣، دست تکان داد نگه داشتم😉 كه شد ، 🙂 گاز دادم و راه افتادم من با می‌راندم و با هم حرف می‌زديم ! 😍 گفت: می‌گن لشکرتون دستور داده تند نرید ! 🙄😒 راست می‌گن؟!🤔 گفتم: گفته😊 ! زدم دنده چهار و ادامه دادم : اینم به سلامتی باحالمان !!!😄 مسیرمان تا نزدیکی واحد ما، یکی بود؛ پیاده که شد، دیدم خیلی تحویلش می‌گيرند !!😟 پرسيدم : کی هستی تو مگه ؟!🤔 گفت : همون که به افتخارش زدی دنده چهار ...😶😰😨😱🌻‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ •🐣• ♡✿↷‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
محصولات ارگانیک خرید لوازم ارایشی ارایش گیاهی فانتزی عسل طبیعی درمانی گون کوهی ارزان ارگانیک اصل تهران
🌱:)
°••🍃🌸♥️↻ ° ‌ وقتی نیروی زمینی بود، زمان ماهها بود که نیامده بود. دلم برایش، برای دیدنش، برای صدایش، لک زده بود... یک روز دیدم در می زنند رفتم دم در، دیدم چند نفرند. یکی شان گفت: "منزل جناب سرهنگ شیرازی اینجاست؟" دلم ریخت، گفتم:"من خانمش هستم" گفت:"از طرف جناب سرهنگ برایتان پیغام آورده ایم" یک داد دستم. اصلا نفهمیدم پاکت را چطوری گرفتم. گفتم:" شده؟" یکیشان گفت:"نه این پاکت را دادند و گفتند به دست شما برسانیم" و خداحافظی کردند و رفتند.. آمدم توی حیاط، از سرم افتاد پاکت را باز کردم و دیدم‌یک در آن است،با یک انگشتر نوشته بود:"برای تشکر از زحمتهای تو، همیشه دعایت میکنم..." نفس راحتی کشیدم و توی چشم هایم جمع شد... 🙃 🌱 ♥️ ••• ﴾🍃؎🧡﴿…🌸⇩⇩ @mohasebe
بیش از ده گردان بر ای اعزام آمده بود, برای همین دستشویی ها وضع بدی پیدا کرده بود. همه هم تقصیر را به گردن مقر می انداختند. ناگهان دیدم محمد که فرمانده مقر بود, با جارو و تی از یک دستشویی خارج و وارد دستشویی بعدی شد. رفتم کنارش گفتم: محمد اقا چرا شما؟ گفت :این بسیجی ها برای خدا اینجا آمده اند, هدف ما هم خدمت به این هاست! کسی فرمانده را نمی شماخت |●شهیدمحمداسلامےنسب●| ‌‌✔️کاݩاݪ_ݥڪتب_حاڃ_قاسم [ ]••♡ 🇮🇷͜͡❥[@ghasemiun.🕊]