eitaa logo
دلبرکده
12.2هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
1.9هزار ویدیو
16 فایل
🏡💞دلبرکده یک کلبه مهربانی ست آموزش صفر تا صد برای هر چه که یک بانو، نیاز دارد💎 🌺روش های دلبری کردن ملکه از پادشاهِ خود برای داشتن یک زندگیِ سراسر عاشقانه💑 آیدی ارتباط: @admin_delbarkade لینک کانال: http://eitaa.com/joinchat/2452357136C6307b8e640
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ان شاالله فرج امضا میشه این آقا منجی دنیا میشه💓 ❥‌‎‎‌‎‎‎‌‎‌‎‎‌‎‎‎‌‌❥‌‎‎‌‎‎‎‌‎‌‎‎‌‎‎‎‌‎‌‎‎‌❥‌‎‎‌‎‎‎‌‎‌‎‎‌‎‎‎‌‎‌‎‎‌‎@delbarkade
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
_حاج خانم چرا برا آقا امیر زن نمی‌گیرین؟ مادر امیر چشمانش را نازک کرد: _چی بگم والا؟! کلی دختر خوب و قشنگ بهش نشون دادم، می‌گه نمی‌خوام. دستش را گرفتم و نوازش کردم: _ببینید حاج خانم من یه موردی براش سراغ دارم که فکر نمی‌کنم نه بگه... شروع کردم به تعریف دادن از مینا. شاهین برایم گفت که همزمان در حیاط، سر صحبت را با امیر باز کرده است: _پسر تو چرا زن نمی‌گیری؟! امیر یک تای ابرویش را بالا برد و گفت: _چیه؟! به آزادی من حسودیت می‌شه؟ هر دو زیر خنده زدند. امیر ادامه داد: _والا ما یه مرد متأهل ندیدیم بگه زن بگیر. آغا تو هنوز داغی. نمی‌فهمی چه بلایی سرت اومده. شاهین با خنده تأیید کرد: _واقعاً! با انگشت اشاره بین دو ابرویش را گرفت و وانمود کرد که گریه می‌کند. امیر پشت کمرش کوبید: _پاشو خودتو جمع کن خجالت بکش! هنوز یه ماه از عروسیت نگذشته این حرفا رو می‌زنی. حالا برم به رؤیا خانم بگم حسابت رو بذاره کف دستت؟ _عجب نامردی هستی تو! تو تیم کی؟ _آهان یادته دوسال پیش دم دانشگاه با رفیقات افتادین سرم درب و داغونم کردین؟! شاهین با صدای بلند خندید: _کلا قضیه دعوت و اومدن به اینجا هم برا انتقام بود هان؟! _کل اینجا محاصره‌اس. الان یه سوت می‌زنم کل مازوبن می‌ریزن سرت... بعد از کمی شوخی، شاهین دوباره موضوع را مطرح کرد: _از شوخی گذشته، من یه پیشنهاد دارم برات. امیر به آسمان نکاه کرد: _خدا رحم کنه. _نظرت در مورد خانم محمدی چیه؟! امیر خونسرد و بی‌حالت جواب داد: _خانم خیلی خوبیه. _مرض. مسخره بازی رو بذار کنار امیر. چند بار تا حالا دعوتت کردم تا بیشتر باهاش معاشرت کنی اما هر دفعه به یه بهونه‌ای رد کردی. امیر جدی گفت: _آخه این حرفه می‌زنی؟! یه پسر عزب بیاد تو جمع متأهلی چی بگه؟! _ای بابا تو که آدم تحصیل‌کرده‌ای هستی چرا از این حرف‌ها می‌زنی؟ چشمان امیر چهارتا شد: _چه ربطی داره؟! یه چیزایی هیچ وقت تغییر نمی‌کنه؛ حالا تحصیل کرده یا بی‌سواد. معنای غیرت و حیا که عوض نمی‌شه. تازه آدم تحصیل کرده باید درک بهتری... _خیلی خب شعار نده، بدم میاد. _شاهین خودت می‌دونی اینا شعار نیست. شعار برا وقتیه که آدم به حرفش عمل نکنه. شمرده‌تر گفت: _در ضمن، همون خانم محمدی هم که حرفش رو زدی، به خاطر حیا و نجابتشه که... چشمانش را پایین انداخت. آب دهانش را قورت داد. لب‌هایش را به هم فشار داد. شاهین ابروهایش را بالا برد. با دهان نیمه باز به امیر خیره شد: _آ... چی شد؟! امیر نیم نگاهی به او انداخت. سعی کرد جلوی خنده‌اش را بگیرد. _آ... چی گفتی؟! نشنیدم... _آ، آ و مرض. شاهین خندید: _گرفتمت. خب پس علف به دهن بزی هم خوش اومده. امیر بازدمش را بیرون داد: _علف چیه؟ بزی چیه؟ من ایشون رو فقط چند بار تو دانشگاه و اتوبوس و ایستگاه مترو دیدم. آدم از روی ظاهر که نمی‌تونه برا یه عمر خودش برنامه ریزی کنه. _خب الاغ جان وقتی می‌خوای یه نفر رو بشناسی باید باهاش معاشرت کنی، بری، بیای تا بفهمی کیه، چیه، بعد براش برنامه بریزی. صدایش را عوض کرد و ادای امیر را درآورد: _حیا و نجابت هیچ وقت تغییر نمی‌کنن... امیر با خنده گفت: _آدم عوضی من با اون چیزی که تو گفتی مخالفم. اینکه تو یه رابطه خارج از عرف بخوای دختر مردم رو رصد کنی، بعدش هم بدون هیچ منطقی، درگیر یه رابطه عاطفـی... شاهین همچنان دهن کجی کرد و ادایش را درآورد. امیر دستش را گرفت و کشید: _بیا برو تو همین خانم خودت رو نگه دار نمی‌خواد برا من زن بگیری. *** رؤیا کنار پیاده رو ایستاد. به فیروزه نگاه کرد: _بالاخره بعد از یک ماه، با وساطت من و شاهین، دو تا خونواده برای خواستگاری قرار گذاشتن. تا فارغ التحصیلی مینا نامزد موندن. شانه‌هایش را بالا برد و با خنده شیطنت آمیزی گفت: _فکر کن محل قرارهاشون تو مترو بود. هر دو خندیدند. رؤیا پرسید: _فیروزه جون توی عقد و عروسی امیر و مینا بودی؟! فیروزه با سر بیرون را نشان داد: _حالا بریم دیرمون نشه. بعد مفصل برات می‌گم. خانم محجبه‌ای آنها را به اتاق حاج آقا راهنمایی کرد. اتاقی دلباز با دو پنجره رو به خورشید. کاغذ دیواری اتاق رنگی روشن با گل‌های یاسی داشت. گلدان‌های بزرگ آپارتمانی فضای اتاق را طراوت بخشیده بود. فیروزه و رؤیا روی صندلی‌های چرمی و مشکی نشستند. آن‌ها را در امتداد یک میز بزرگ چوبی چیده بودند. فیروزه نگاهی به رؤیا انداخت. موهای رنگ شده و فندقی‌اش از شال بیرون بود. روسری مشکی‌اش را مرتب کرد و مطمئن شد تاری از موهایش بیرون نیست. حاج آقا درستکار، با عمامه سفید و عبای طوسی آمد. فقط چند تار مویش جو گندمی شده بود. پشت میزش نشست. دکور پشت سرش، پر بود از کتاب‌های طبی و تفسیر قرآن و پزشکی. ماکتی از بدن انسان و چند شیشه گیاهان دارویی، روی میز بود. رؤیا رو به فیروزه گفت: _قضیه طلسم رو بگو
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢گفتم: اگر در کربلا بودم تا پای جان برای حسین (علیه السّلام) تلاش می کردم 💢گفت: یک حسین زنده داریم نامش مهدی (صاحب الزمان روحی فداه) است؛ ⭕ تا حالا برایش چه کرده ای⁉️ ❥‌‎‎‌‎‎‎‌‎‌‎‎‌‎‎‎‌‌❥‌‎‎‌‎‎‎‌‎‌‎‎‌‎‎‎‌‎‌‎‎‌❥‌‎‎‌‎‎‎‌‎‌‎‎‌‎‎‎‌‎‌‎‎‌‎@delbarkade
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نذری محرم تو تابستون داغ...☺️ ❥‌‎‎‌‎‎‎‌‎‌‎‎‌‎‎‎‌‌❥‌‎‎‌‎‎‎‌‎‌‎‎‌‎‎‎‌‎‌‎‎‌❥‌‎‎‌‎‎‎‌‎‌‎‎‌‎‎‎‌‎‌‎‎‌‎@delbarkade
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨مولا علی علیه السلام✨ کمتر کسی است که خود را شبیه گروهی کند و بزودی یکی از آنان نشود... ❥‌‎‎‌‎‎‎‌‎‌‎‎‌‎‎‎‌‌❥‌‎‎‌‎‎‎‌‎‌‎‎‌‎‎‎‌‎‌‎‎‌❥‌‎‎‌‎‎‎‌‎‌‎‎‌‎‎‎‌‎‌‎‎‌‎@delbarkade
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مرا چه حاجت اسپند و آیت الکرسی؟ فقط همین که تو باشی بلا ز من دور است🌱🖇❤️ ❥‌‎‎‌‎‎‎‌‎‌‎‎‌‎‎‎‌‌❥‌‎‎‌‎‎‎‌‎‌‎‎‌‎‎‎‌‎‌‎‎‌❥‌‎‎‌‎‎‎‌‎‌‎‎‌‎‎‎‌‎‌‎‎‌‎@delbarkade
💕 قبل اومدنش واسش بفرست💌👇 سلام کوه استوارم خسته که شدی به یاد بیاور اینجا آغوشی منتظر توست💋🫂 تاتمام خستگیهایت را در آن جا بذاری😌🫀 خداقوتت بده سایه بالاسرم♥😍 ❥‌‎‎‌‎‎‎‌‎‌‎‎‌‎‎‎‌‌❥‌‎‎‌‎‎‎‌‎‌‎‎‌‎‎‎‌‎‌‎‎‌❥‌‎‎‌‎‎‎‌‎‌‎‎‌‎‎‎‌‎‌‎‎‌‎@delbarkade .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. 🏴 شما ماه محرم چه نذری دادید یا میخواهید بدید !؟☺️ ❥‌‎‎‌‎‎‎‌‎‌‎‎‌‎‎‎‌‌❥‌‎‎‌‎‎‎‌‎‌‎‎‌‎‎‎‌‎‌‎‎‌❥‌‎‎‌‎‎‎‌‎‌‎‎‌‎‎‎‌‎‌‎‎‌‎@delbarkade
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حقیقتا ما خیلی سعی میکنیم که محتواهای متناسب با شرع و عرف در کانال قرار بدیم اما از طرفی هم تلاشمون اینه که یک الگوی درست از خانواده متعالی نشون بدیم تا ان شاالله همگی بریم به سمتش😉✨ اینکه شما مجرد عزیز هم مطالب کانال رو دنبال میکنید را به فال نیک میگیریم چون برای آینده قطعا شما برای شروع زندگیتون آگاهی بالایی دارید و خیلی مشکلاتی که‌ ممکنه نو عروسان داشته باشند را نخواهید داشت😊 از طرفی اگر فرض کنیم که در بین افراد جامعه غلبه ی سودا به خاطر عادت های غلط غذایی و محیطی زیاد شده، اما مشکل غیر قابل درمانی نیست و با ایجاد تعادل مزاجی قابل درمان هست👌 تو پست های بعدی یک سری حرفای خیلی مهم دارم باهاتون✅ همراه ما باشید🌷🌱
. تصور کنید شما در یک بوستان در حال قدم زدن هستید... ممکن است با صحنه های زیر روبرو شوید و بعد فکرهایی به ذهنتان خطور کند: (صحنه اول) مردی در حال بستن بند کفش همسرش هست 🔺ذهن شما: خوش به حالش! شوهر من که اصلا رمانتیک نیست! ... شما رد می شوید و جلوتر : (صحنه دوم) مردی نوزادش را در آغوش گرفته و بر روی دوشش کیف نوزاد قرار دارد و با همسرش در حال قدم زدن هستند 🔺ذهن شما: خوش به حالش! همسر من که هیچوقت تو بچه داری بهم کمک نمیکنه! ... در حال حسرت خوردنید که به کافه ی بوستان میرسید: (صحنه سوم) مردی داخل کافه ،یک شاخه گل با یک جعبه هدیه کوچک را به سمت زنی که مقابلش نشسته هدیه میکند ذهن شما: خوش به حالش! آرزو به دل موندم یه بار شوهرم منو اینجوری سورپرایز کنه! و نتیجه اخلاقی: من چقدر بدبختم😞 دیگران چقدر خوشبخت اند‼️ من همیشه در حال حسرت خوردنم ❌ .
. ❕❕و اما واقعیت: 🔻در صحنه اول: زن به خاطر عمل دیسک کمر که به تازگی انجام داده، بعد از مدتها اومده با همسرش تو بوستان هوا بخوره؛ چون نمیتونه خم بشه، همسرش براش بند کفشش رو میبنده❗️ 🔻 صحنه دوم: مرد بعد از دو هفته از ماموریت کاری برگشته، و با پیشنهاد خانمش اومدن بوستان، و الآن با بغل گرفتن نوزاد در حال جبران اون نبودن هاست❗️ 🔻صحنه سوم: آن مرد در گذشته به همسرش خیانت کرده، بددهن و بدبین بوده و زندگی را برای همسرش جهنم کرده بوده اما همسرش با صبر سعی میکرد این مشکلات را حل کند اما اکنون مرد به اشتباهاتش پی برده و از این طریق در صدد جبران آنهاست❕ یادمان باشد زندگی همیشه یک روال و یکنواخت نیست! زندگی دیگران همیشه آن چیزی که نمایش می دهند و ما میبینیم نیست! هیچ زندگی ای بدون مشکل و رنج نیست! ظاهر زندگی دیگران را نباید با باطن زندگی خود مقایسه کنیم😊👌 .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وَ رَجَائي كَربَلاء...🖤 ❥‌‎‎‌‎‎‎‌‎‌‎‎‌‎‎‎‌‌❥‌‎‎‌‎‎‎‌‎‌‎‎‌‎‎‎‌‎‌‎‎‌❥‌‎‎‌‎‎‎‌‎‌‎‎‌‎‎‎‌‎‌‎‎‌‎@delbarkade
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🦋 خدای محدود! ❞ تا دل آدمى از دنيا فراتر نرفته و توسعه نيافته، عبادت و خداى او هم دنيايى و محدود است‏. 📚 حقیقت حج | ص ۸۹ ❥‌‎‎‌‎‎‎‌‎‌‎‎‌‎‎‎‌‌❥‌‎‎‌‎‎‎‌‎‌‎‎‌‎‎‎‌‎‌‎‎‌❥‌‎‎‌‎‎‎‌‎‌‎‎‌‎‎‎‌‎‌‎‎‌‎@delbarkade
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
میدونید که نباید بزارید کتری برقی جرم ببنده⁉️ برای اینکه از اینکار جلوگیری کنید اول داخلش رسوبگیر بگذارید که شبیه سیم ظرفشوییهای قدیمه با جنس مفتولهای روحی شکل. بعد اون جرمهای تهشم با کمک سرکه سفید تمیز کنید سه چهار دقیقه بذارید سرکه داخلش بمونه بعد با اسکاج بشورید . زود تمیز و براق میشه.🚿🧼 ‎‌‎ ❥‌‎‎‌‎‎‎‌‎‌‎‎‌‎‎‎‌‌❥‌‎‎‌‎‎‎‌‎‌‎‎‌‎‎‎‌‎‌‎‎‌❥‌‎‎‌‎‎‎‌‎‌‎‎‌‎‎‎‌‎‌‎‎‌‎@delbarkade
. 💢 یک سیاستی که معمولا خانم ها در حدود سن ۴۰ سالگی آن را میفهمند ❗️ ⏪این است که هیچوقت دعوا و قهر با شوهر رو برای هیییچکس تعریف نکنند ! اینو یادتون باشه از همین امروز به خودتون قول بدید که دعواها و قهرها و مشکلات زندگیتون رو بجز مشاور معتمد و متدین برای کس دیگه ای تعریف نکنید، و از اونها راهنمایی نخواهید ! حتی حتی اگر اون شخص قبلا راهنمایی های خوبی می‌کرده .. حتی اگر دیگران متوجه اختلاف شما و همسرتان شدند و خواستند مشاوره بدهند بگویید : خیلی ممنون اما من خودم ان شاءالله حلش میکنم ..مشکل خاصی نیست ! برای حل مشکلتون فقط و فقط به یک مشاور مذهبی و متدین و مورد اعتماد مراجعه کنید . ❥‌‎‎‌‎‎‎‌‎‌‎‎‌‎‎‎‌‌❥‌‎‎‌‎‎‎‌‎‌‎‎‌‎‎‎‌‎‌‎‎‌❥‌‎‎‌‎‎‎‌‎‌‎‎‌‎‎‎‌‎‌‎‎‌‎@delbarkade .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مرد زندگی به این میگن🥺😄 از الآن نگران آینده زن و بچشه😂 خیلی خوبه اگه از ۸ سالگی به بعد به کودکمون مهارتی آموزش بدیم که از طریق اون بتونه به در آمد هم برسه حتی اندک😍 و فقط دنبال افزایش اطلاعات و تحصیلاتش نباشیم😊👌 ❥‌‎‎‌‎‎‎‌‎‌‎‎‌‎‎‎‌‌❥‌‎‎‌‎‎‎‌‎‌‎‎‌‎‎‎‌‎‌‎‎‌❥‌‎‎‌‎‎‎‌‎‌‎‎‌‎‎‎‌‎‌‎‎‌‎@delbarkade