#طنز
این می انداخت توی زمین آن خانواده، آن می انداخت توی زمین این خانواده.
خلاصه هیچکدام زیر بار سرویس چوب نمیرفتند!
آخر بحت هم بی نتیجه ماند و سرویس چوب بعد از آن همه بگومگو همینطور ماند روی هوا.
من و داماد را فرستادند به یک اتاق دیگر که برویم سنگهایمان را وا بکنیم. و حتما خودشان هم دوباره می نشستند برای مذاکرات سرویس چوب!
من از قبل حرفهایم را آماده کرده بودم.
راجع به معیارهایم برای انتخاب همسر پرسید و من هم قاطع و سریع گفتم:
«ایمان، اخلاق، سرویس چوب»!😳😬
صدای شلیک خنده از پشت در اتاق به هوا رفت.
نگو بچه ها به حرفهای ما گوش می کردند.
داماد به زحمت جلوی خنده اش را گرفت و البته بعدا سرویس چوب را هم!😂😂😉😉
#شاد_باشید
بگذاریم جوانان راحت تر ازدواج کنند.
@Delbarkade
❣🍃✿●•۰▬▬▬▬▬