💕دلبرونگی💕
#ارسالی_اعضا در پاسخ به دختر 15ساله🍃🍃🍃🍃🌹 در رابطه با این پیام بد نیست این ویس رو همه خانمها حداق
#پاسخ_اعضا به صدای آقا🍃🍃🍃🍃🍃🌹
سلام.فایل صوتی آقاپسر را گوش دادم،خدا شاهده چنان دلم سوخت،که اگر بی حجابان همه نابود بشن ،جای تعجب نیست.من یک خانم۳۳ساله هستم وازدواج کردم وبچه هم دارم...اما با اینکه خانم هستم کاملا این آقاپسر را درک کردم.چون من ازدواج کردم ومیفهمم روحیات یک مرد چطوریه...آقاپسر من واقعا شرمنده ی شما وکسانیکه مشکل شما را دارند هستم...اگر اشتباه نکنم یه روایت هست که اگرخانمی باعث بشه زندگیه کسی از هم بپاشه ،نمیمیرد مگر کسی زندگیشا بپاشونه....بترسید خانمها اگه از خدا نمی ترسید،حداقل از عواقبی که تو زندگیه خودتون داره بترسید....مردی که بی غیرته و نسبت به حجاب ناموسش بی تفاوته،خودش هم سرش جایی گرمه.وگرنه مردی که ناموسش را دوست داره ،هرگز اجازه نمیده نگاه ناپاکان بهش بیوفته.اینا مطمین باشن خانمهای بی حجاب.پاشا هم میخورن...ببخشید طولانی شد...خدا ازشون نگذره
به اون خانمی همکه به دختر عزیزومودب۱۵سالمون بی ادبی کردن،میگم که خانم شما اون آقایی که دست درازی میکنه به یک خانمه بی حجاب وبی بندوبار را لایق مرگ میدونی؟؟اونوقت اون افریته هایی که با اون افتضاح میان تو جامعه لایق مرگ نیستن؟؟؟کاش میفهمیدی واینجور حرف نمیزدی....اگه شوهرت بره وبا یکی از این عجوزه ها دوست بشه،بازهم همینجور حرف میزنی؟؟؟؟
💕@Delbarongi 💕
بحران «بیهدفیِ مشترک»🍃🍃🍃🌹منتظر ارسال نظراتتون در این باره هستیم... 🍃🍃🍃🌹
از آشنایان، که زوجی تحصیل کردهاند
، دو دختر هشت و یازده ساله دارند. گاهی آنها را به خانه مادر بزرگشان می برند و کودکان با فشار و اصرار شب را در کنار مادر بزرگ مهربان می گذرانند و به خانه برنمی گردند. می گویند: شب هایی که دختران در خانه نیستند به معنای واقعی کلمه دچار یأس فلسفی و بیمعنایی در زندگی می شوند. در خانه بی هدف راه می روند، حواسشان نیست و گاهی با همدیگر برخورد می کنند، بی جهت به همدیگر گیر می دهند، مدام با خانه مادر بزرگ تماس می گیرند، و در کل نمی دانند که در نبود دختران حتی نسبت شان با همدیگر چیست و چرا با هم اند!
هر چند طبق آمار، بخش قابل توجهی از طلاق ها در پنج و ده سال نخست پس از ازدواج رخ می دهد ولی به این معنا نیست که زوج هایی با بیست یا سی سال زندگی مشترک از هم جدا نمی شوند. مصاحبه های پراکنده ام با بعضی از زوج ها که طلاق در سنین بالا یا به تعبیری «طلاقِ پس از استقلال فرزند» را تجربه کرده اند بیانگر آن است که پس از استقلال اقتصادی و مکانی فرزندان، گَردِ بحران «بی هدفی مشترک» بر خانه پاشیده می شود. در این وضعیت زوج های کهنهکار و پابهسنگذاشته همچون پرستاران کودکی می مانند که با بزرگ شدن او باید چمدان خود را ببندند و با میزبان خداحافظی کنند. یادآوری می کنم که این امر گمانی جامعه شناختی و تنها یکی از دلایل طلاق در بین زوج های قدیمی است و شناخت بیشتر آن تحقیقات میدانی وسیعی را می طلبد.
هر چند در جهان جدید نقش پدری(1) و نقش مادری(2) در مقایسه با گذشته رفتهرفته وسیع تر گشته به طوری که برخی محققان جهان جدید را جهان والدین مضطرب می نامند ولی دوشادوش آن، دیدگاههایی نیز بیان می شوند که مردان و زنان را به تجربه لذت ها و خوشی های مشترک و ایجاد فضایی برای خود- جدا از نقش پدری و مادری شان -دعوت می کنند. نکته آن است که در جهان جدید به طور خاص از سه پروژه صحبت به میان می آید: نخست پروژه «خود»(من نباید خودم را فراموش کنم)، پروژه زندگی مشترک (من و همسرم باید لذت ها و فضای خاص خودمان را داشته باشیم) و سوم پروژه فرزندان(ما به عنوان والدین وظیفه خطیری بر عهده داریم). بی تردید حفظ تعادل بین این سه عرصه آسان نیست.
طلاقِ پس از استقلال فرزند بیانگر زوج هایی است که تمام تخم مرغ هایشان را تنها در یک سبد گذاشته اند. در اینجا پس از رفتن فرزندان توجیه این گروه از زوج ها برای بودن در کنار هم ضعیف می شود و بی اساس نیست اگر بگوییم که حتی گاهی در خصوص نسبت شان با همدیگر نیز دچار شک و تردید می شوند. به طور خلاصه، در این زوج ها هویت پدر-مادری یا والدینی به شکل وسیعی بر هویت فردی و هویت همسری آنان چیره شده است و در واقع مجالی برای شکوفایی دو هویت اخیر نمانده است.
در پایان آیا می توان گفت که پدر-مادری کردن به شکل مادام العمری در بین زوج های ایرانی که پس از استقلال فرزندان همچنان ادامه می یابد، به دلیل هراس از مواجهه با بحران تلخ« بیهدفی مشترک» یا «بحران بی نسبتی» است؟
💕@Delbarongi 💕
نظرات شما دررابطه با حجاب و.... 🍃🌹🍃🌹
باسلام خدمت شما عزیزان در مورد حجاب صحبت میکنند خواستم منم نظرم را بگم بنده خانمی 30ساله هستم با ظاهری زیبا و اندام خوب اتفاقا به خاطر اندامم چادر میزارم که توجه کسی جلب نشه اینا را گفتم که خانمها ی شل حجاب فکر نکنند ما قیافه نداریم یا عقب افتاده هستیم من معلمی داشتم ایشون در مورد حجاب خیلی زیبا گفتند زن مانند مروارید است و حجاب او مانند صدف خانمها ی عزیز که حجاب رعایت نمیکنید اول دستور خدا را زیر پا میذارید وبعد جامعه را به لجن میکشید منم خیلی دوست دارم توی هوای گرم مانتو راحت کوتاه بپوشم شلوار کوتاه آزادانه راه برم اما وجدانم اجازه نمیده اما تعجب می کنم بعضی از خانمها چطور تمام بدنشون رو در معرض دید میذارن حتی دریغ از یه ذره حیا من اصلاً کاری به بحث دیگش ندارم ن اینکه یک مرد نگاه کنه یا اینکه خدا خوشش نمیاد فقط چطور روتون میشه من که زنم خجالت میکشم وقتی اینقدر لباس های بدن نما وجذب می پوشید یه روزی باید جواب بدید
💕@Delbarongi 💕
ادامه.... 🍃🍃🍃🌹
همش درست بود حتی رنک زیرپوششو بهم گفت یخ زده بودم نمیدونستم چیگار کنم داشتم دیونه میشدم زنک زدم یبه شوهرم هرچی از دهنم در اومد بهش گفتم قطع کردم گوشیم هم خاموش کرده بودم شوهرم زنک زده بود به جاریم گفته بود برو خونه زنک میزنم خاموشه بگو زنک بزنه کارش دارم جاریم اومد تا منو دید رنگ پریده همه ماجرا رو بهش تعریف کردم گفت الان زنک میزنه ج بده زنگ زد جواب دادم گفتش اون یه زن خرابه میخواد زندگی مارو خراب کنه خلاصه ماها گذشت یه خواهر بزرگتر دارم میومد خونمون ازاین ماجرا فهمید ناراحت شد باشوهرم خیلی حرف زد یاچند وقتی گذشت شوهرم با خواهرم خیلی صمیمی شده بودن هرچی خواهرم میگفت گوش میکرد به حرف من اهمیت نمیداد یه جور شده بود دخترم میگفت خاله به بابا بگو مارو فلان جای ببره میگفت میبرد ده سال باهم صمیمی بودن از وقتی خواهرم اومده بود توزندگیم شوهرم هم باهامون خوب برخورد میکرد منم میگفتم خواهرم خدا حفضش کنه باعث شده شوهرم دنبال زنای دیگه نره به زندگیش برسه بعد یه مدتی شوهرم بهم میگفت برو خونه بابات به خواهرت بگو بیاد خونمون من قبول نمیگردم قسمم میداد بگو بیاد میخوام یگم درددل کنم ازاین حرفها منم ناراحت میشدم قبول نمیگردم توخونمون به یه بهونه ای دعوا راه مینداخت قبول میکردم تا این که بهش گفتم من دوست ندارم چرا به من میگی برو خونه بابات یاجای دیکه که خواهرم بیاد صبح زود باید بلند میشدم بچه هارو بیدار میگردم میرفتیم بیرون اما باگریه منم به خواهرم اطمینان داشتم اما خوشم نمیومد که شوهرم به من میگفت برو بیرون خواهرت بیاد خونمون احساس بدی پیدا میگردم دیگه شوهرم بهم نگفت خواهرت بیاد یه مدت گذشت بهم گیر میداد برو خونه بابات میخوام توخونه تنها باشم قبول نمیگردم کتک میزد به قصد گشت فوش میداد دادو بیداد میگرد طفلی بچه ها هم میترسیدن میگفتن مامان بریم میاد بازم میزنه اخرشم میبرد خونه بابام مجبور میشدم هر دفعه قبول کنم قبول نمیکردم گتگ میخوردم تا این که یه روز گوشی جا سازی کردم گذاشتم خونه که صدا صبط کنه که چیکار میکنه هر موقع داشت باخواهرم چند ساعتی حرف میزد تا این که یه روز نباید میشنویدمو شنیدم که با خواهرم از چیزای خصوصی حرف میزنن شوهرم بیرون بود زنک زدم گفتم برم خونه فلانی چرا این.... رو خورده جای مادرم میدونستمش شوهرم گفت نه خواهرت نبود زن صیقه کردم منم باور نکردم شوهرم هم قسم میخورد تا این که یه روز زنگ خونمون به صدا در اومد دوسه نفری بودن از دادگستری اومده بودن با شوهر م حرف زدن باخودشون بردن گفتیم تا غروب بر میگرده دوهفته نگهش داشتن اونجا فهمیدم شوهرم با یه زن دیگه زن... ا. کرده بود بعدش هم به خودم اعتراف کرده بودباخواهرم هم بوده داشته اونم به اجبار خودش بارضایت من ازاد شدتوبه کرده اخلاقش هم خوب شده نمازشم داره میخونه الان با خواهر قطع رابطه کردم برام مرده خواستم بگم به هیچ کس عتماد نکنید حتی خواهرت هم باشه ببخشید طولانی شد برام دعا کنید یه جور شدم به هیچ کس عتماد ندارم به شوهرم بااین که میدونم کاری نمیکنه باز بهش شک میکنم... چکار کنم واقعا نیاز ب راهنمایی دارم...
💕@Delbarongi 💕
نظرشما به بحث حجاب... 🍃🍃🍃🍃🌹
سلام فاطمه جون و اعضای کانال 🌹
وقت همگی بخیر و شادی ❤️
در پاسخ به آقایی که در کانال ویس ارسال کردند دربارهٔ حجاب ،
شما که تا بحال هرجور دلت خواسته رفتی بیرون و کسی هم چیزی بهت نگفته کاش خودت رو جای یه دختر میذاشتی 🙂
شما میتونین درک کنین که چادر سر کردنو لباس کلفت پوشیدن تو تابستون چقدر سخته ؟ حاضرین اگه یه وقت گفتن باید پسرا هم مثل دخترا حجابو رعایت کنن ، حجاب کنین ؟
نه واقعا میخوام بدونم حاضرین ؟
از این موضوع گذشته اینکه میگیم اعتقاد هر شخص به خودش مربوطه و کسی حق دخالت و اهانت نداره تا جایی هست که شماها هم به اعتقاد ما احترام بزارین توقع نداشته باشین که وقتی به ما انگ هرزگی و بی شخصیتی میزنین ساکت بشینیم و حرف نزنیم 🙂 ، شاید اعتقاد خیلی از ماها فقط پوشش آزاد نباشه ، شاید کلن شخص تجدید نظر کرده در دینی که داشته ! (البته باز هم تاکید میکنم شاید! ) و اونی هم که عقیدش تنها حجاب آزاد هست اینقدر عقل و شعور و فهم داره که دین چی گفته ولی باز خواسته راه خودشو انتخاب کنه و لازم نیست که دلیل این کار رو به کسی توضیح بده . پس لطفا پند دینی ندید 🙂
و از همه اینها گذشته ببخشید اینو میگم ولی تو این اوضاع داغون مملکت که هر روز شاید دزدی ، اختلاس ، تحریم و... هستیم واقعا تعجب میکنم مسئله ای که چندان مهم نیس اینقد جدیدن پر سر و صدا شده 😐🤦🏻♀
لطفا به خودتون بیان به جای این چیزا اگر واقعا به فکر جامعه هستین و مردم دوستین انسانیت داشته باشین به جای اینکه فقط به حجاب بچسبین اگر در وسعتون هست دست یک فقیر رو بگیرید ، گرون فروشی و کم فروشی نکنید ، قضاوت نکنید ، غیبت نکنید ! اینها فراموش بشه حجاب به هیچ درد نمیخوره 🙂
و در آخر میخوام به خانمهای با حجاب بگم ، انسانیت فقط حجاب نیست فکر نکنید حالا که حجاب دارین پس حتما انسانیت هم دارین 🙂
فاطمه جونم لطفا بزار پیامم رو چون واقعا از دیدن پیامهای بعضی دوستان کفری شدم 😑 .
💕@Delbarongi 💕
تجربه ،،، 🍃🍃🍃🍃🌹🌹🍃
یه تجربه دارم. اینکه با مادر شوهرتون خیلی خوب برخورد کنین. مردا خیلی رو مادرشون حساسن وقتی ببینن شما بهشون #احترام میذارین منزلت تون پیشش بالا میره.
🌼 مثلا یه کاری که من انجام میدم اینکه هروقت میرم خونه مادرشوهرم از در که میام، بوسشون میکنم. وقتی هم میخوام برم بازم میبوسمشون.
🌼🍃 یا هرچند وقت یکبار زنگ میزنم و میگم دلم براتون تنگ شده بود.
یا اگه براتون کاری انجام دادن فرداش تماس بگیرین و ازشون #تشکر کنین.
🌼🍃 بگردین ببنین مادرشوهرتون به چی علاقه داره درمورد همون موضوع خلاقیت بکار ببرین. مثلا مادرشوهرم کاکتوس دوست دارن. منم هرچند وقت یکبار براشون یه کاکتوس میبرم.
🍃🌼 یاهرازگاهی یه مسافرتم با مادرشوهرم میرم.
🌼🍃خونه مادرشوهر که میرین کمک کنین. به نظر من که خیلی زشته ادم بشینه و مادر شوهر که سنی ازش گذشته و جای مادره، جلومون پاشه و بشینه.
شاید کارای کوچیکی باشن ولی محبت بین شما و مادرشوهر و مهم تر از همه، بین شما و شوهرتونا بیشتر میکنه.
💕@Delbarongi 💕
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃🌸🍃
راز زندگی
در این است که بفهمیم
هرروز یک معجزه است
شما همین یک زندگی را دارید
دیگر متولد نخواهی شد
پس از زندگی لذت ببر.... 🍃🌸
💕@Delbarongi 💕
#پیشنهاد خوب اعضا 🍃🍃🍃🍃👇🏻🌹
باسلام و خدا قوت با توجه به تجربه هایی که اعضا از مشکلات زندگی شون میگذارند یه پیشنهاد داشتم و اونم اینه که:
صوت های دکتر حبشی راجع به اقتدار مرد رو هر روز یک فایلش رو در کانالتون قرار بدید و بازخوردهاش رو هم از اعضا بپرسید بنده افراد زیادی سراغ دارم که زندگیشون با گوش دادن به این فایلهای صوتی و البته عمل به اونها تغییر کرده انشالله که مفید باشه التماس دعا👇🏻👇🏻🌹🍃
.
001.mp3
2.06M
🍃🍃🍃🌹🍃🌹🍃
🌸🍃 رابطه صحیح زن و شوهر
بخش اول
🌸🍃 احساس مالکیت یا امانت؟
💕@Delbarongi 💕
💕دلبرونگی💕
🍃🍃🍃🍃🍃🌹🍃🌹🍃 شب اولی بود که صغری گُل یک مجلس شدن را تجربه میکرد. دخترکی ساده و بی آلایش که از نه سالگ
#تجربه ای از اعضا دررابطه با دختر ساده🍃🍃🍃🌹🍃🌹🍃
سلام به اعضای کانال🌷✨️
من یه دختر ۱۳ سالم این پیام در جواب خانمی که گفته بود دخترش سادس و حرفشو گوش نمیکنه
من دوتا خاله و یه دایی دارم یکی از خاله هام عشق شوهره مامانم بچه اوله بعد ازدواجش خالم هی بهش میگفت تو شوهر داری الان زندگیتو داری من مجردم😒 درصورتی که تا چند سال ما مستاجر بودیم(البته من خیلی بچه بودم که خونه خریدیم چیز زیادی یادم نیست)خاله من به طور اتفاقی با یه مردی آشنا میشه که ۷ سال از خودش کوچیک تره وضع مالیش خیلی خراب بود و هست هی مامانم بهش گفت این یارو هیچی نداره باهاش بدبخت میشی خالم میگفت خودت شوهر داری میخوای من مجرد بمونم برای ازدواجشم پول تالار کم اومده بود خواهرای داماد و مامانم اینا بقیه پولو دادن حتی فیلم عروسیشونم داغون بود ادیتم نکرده بودن
توی خونه مستاجری بودن همون زماناهم ماعم مستجر بودیم مامانم از تنهایی افسردگی گرفته بود(بابام کارش یه جوری بود که دیر به دیر میومد اون موقع من به دنیا نیومده بودم و خواهرم بچه بود اینا رو از بقیه شنیدم)خاله هام حتی به مامانم سر نمیزدن یا مراقب خواهرم نبودن که مامانم بره بیرون حالش عضوش شه بعد همین خاله اس ام اس میداد شماها منو درک نمیکنین من افسردگی داشتم پیشم نبودین مامانم بهش گفت تو افسرده بودی یا من؟ بازم خالم حرف خودشو میزنه
شوهر آشغالش معتاده خالمو میزنه چقدر وقتی بابابزرگ خدابیامرزم زنده بود بهش گفت طلاق بگیر بیا همینجا(یه خونه پیش خونه خودش ساخته بودن که توش مستاجر زندگی میکرد) زندگی کن خالم قبول نمیکرد الان یه پسر داره یه دختر(نیما و زینب) هر دوتا باهوش با استعداد مردتیکه زینبو یه سال دیرتر فرستاد مدرسه کارم نمیکنه فقط مفت خوری بلده هر دفعه که هیچی ندارن خالمو باهاشو میفرستاد چن روز خونه مامان بزرگم،مامان بزرگم بهشون مواد غذایی میداد برای بچه ها لباس میخرید(کاری به خالم نداشتن دلشون برای بچه ها میسوخت کمک میکردن)همیشه خدام شوهرخاله بی شرفم سواستفاده میکرد
ما خودمون وضع مالیمون خوب نبود الانم معمولیه چند سال پیش بالاخره بابام تونست یه ماشین معمولی قسطی بخره یه بار قرار بود بریم عروسی همین خالم اینام قرار بود بیان اونا زودتر رفتن ما با ماشین(راه یکم دور بود و هوا سرد) تو راه دیدمشون از اونجایی که مامان بزرگمم تو ماشین بود اونا جا نمیشدن زینب گفت من میخوام بیام تو ماشین پیش شماها زینبم جثه ریزی داره مامانم گفت بیاد رو پاش بشیه بعد به خالم گفت ببخشید جا نیست شماها نمیتونین بیاین بشینین خالم گفت اشکال نداره ما پیاده شما سواره همین شد که بعد عروسی بابام به مامانم زنگ زد ماشین خراب شده
بعد از اینکه بابابزرگم فوت کرد مردتیکه تو گوش خالم خوند ارثت رو بگیر ما خونه نداریم مامانم اینا به خالم گفتن کلا ارثش به قدری نیست که خونه بخره(وضع مالی بابا و مامان بزرگم به اندازه ایی خوب نبود که با ارثشون بشه خونه خرید اصن بابابزرگم مرد کاری نبود مامان بزرگ بیچارم هم کار بیرون هم کار خونه میکرد اونم ما توی گیلانیم زمان قدیمو زنای گیلانی بیچاره.....)گفت نه با همون پول چن سال پیش مادرشوهرم خونه خریده مامانم گفت تو میگی چن سال پیش قیمتا بالا رفته الان نمیشه خالم گفت میدونم ولی آخه خریده😐😐😐😐😐هیچی دیگه خونه ایی که توش مستاجر داشتنو فروختن ارث خالمو دادن اگه خالم انقدر عجله نداشت میتونستن خونه رو با قیمت بیشتری بفروشن حالا ما میگیم باشه خالم ارث میخواد بهش بدن نمیدونین چه فوحشایی میداد مامانم هم خاله هم شوهرخالمو بلاک کرد بعد یه بار اتفاقی فهمید یه بخشی تو اس ام اس ها هست که باهاش میتونه پیامای کسایی که بلاک کرده رو بخونه دید شوهرخالم یه فوحشای رکیکی داده تحدید کرده بود میام آبروی همتونو میبرم من خواهرتو طلاق میدم.......
گوشی مامان بزرگم قدیمیه خودشم سواد نداره مامانمو خاله کوچیکم هرکاری کردن نتونستن توش خالمو بلاک کنن(خاله کوچیکم مجرده پیش مامان بزرگم زندگی میکنه خالم میدونم خاله زهرا پیاماشو میخونه)بعد یه مدت خاله زهرا پیامارو دیگه برای مامان بزرگم نمیخوند خودشم چک نمیکرد
💕@Delbarongi 💕
#ادامه تجربه اعضا🍃🍃🍃🍃🌹
شوهرخالم برای خودشو و خالم اینستا نصب کرد که پیچ مامانمو بابامو خواهرمو ببینن فقط یه بار مامانم فیلم بیرون رفتمون رو گذاشته بود اونم جایی که رفته بودیم یکی از روستا های نزدیک شهرمون بود همین شد که همش خالم میگه شما همجا میرین همجا میگردین
الانم فعلا چیزی نمیگن ولی هممون میدونیم دوباره مزاحمت هاشون شروع میشه
چقدر به خالم درمورد سرگذشت بقیه گفتن خالم مثل همه اونا دیگه گفت زندگی من مثل اونا نمیشه ولی شد
وقتی به خالم فکر میکنم با ترس دعا میکنم یه روز مثل اون نشم یه روز مثل اون به خانوادم پشت نکنم
هنوزم نمیدونم چجوری خالم حاضر شد به مادری که بزرگش کرده به مادری که از خودش گذشت تا بزرگش کنه پشت کرد الانم هر اتفاقی بیوفته دیگه خالم هیچ پشتی نداره چون هم ما هم خانواده شوهرش ولشون کردن
مامانم خیلی خوابای بد میدید چقدر به خالم گفت من خواب بد دیدم مراقب خودت باش خالم در جواب میگفت تو چقدر خواب میبنی!
منم خواب دیده بود خالم خونه مامان بزرگمه منم داشتم تو دلم میگفتم وا مگه اینا دعواشون نشده این با پرویی تمام اینجاس! خوابم تعبیر شد همین چن روز پیشم دو روز پشت سره هم خواب دیدم خالمو شوهرخالم خونه مامان بزرگمم چن روز بعد من مامانمم همین خوابو دید برای همین میگم هممون متمعنیم قراره خالم بازم بیاد
همه اینا فقط بخشی از سختیایی که کشیدیم درسته ۱۳ سالمه ولی از ۷/۸ سالگیم میدونستم خالم بدبخته و شوهرش معتاده
خانم اینو به دخترتون نشون بدین خیلی مراقب باشین امیدوارم سرگذشت دخترتون مثل خاله من نشه🌸
💕@Delbarongi 💕