#آشنایی_با_شهداء_کربلاء
#بُرَیر_بن_خُضَیر_هَمْدانی_مِشْرَقی
(شهادت سال ۶۱ هجری)، از #شهیدان واقعه #کربلا و #قاری سرشناس #کوفه بود که در مسجد کوفه به تدریس قرآن اشتغال داشت. وی از شیعیان و ارادتمندان خاص اهل بیت #پیامبر (ص) و ازتابعین و یاران #امیرالمؤمنین و از یاران امام #حسین(ع) بود. مجادلۀ او قبل از جنگ، با عمر سعد، ابوحرب، یزید بن معقل و کوفیان، نشان از شجاعت او در کلام و در #دفاع از خاندان پیامبر(ص) دارد.
بریر بن خضیر همدانی از امام حسین(ع) خواست تا با عمر بن سعد دیداری داشته و وی را نصیحت کند. آنحضرت(ع) فرمود: هر آنچه صلاح و صواب میدانی، عمل کن. بریر به سمت لشکرگاه عمر سعد رفت و داخل خیمهاش شد؛ اما #سلام نکرد. #ابن_سعد خشمگین شد و گفت مگر من مسلمان نیستم و خدا و رسول خدا(ص) را نمیشناسم که بر من سلام نکردی؟ بریر گفت: اگر تو مسلمان بودی و به خدا و رسولش ایمان داشتی، با فرزندان و اهل بیت او به نبرد برنمیخاستی و آب را بر ایشان نمیبستی! ای عمر، تو ادعای مسلمانی داری و با محمّد مصطفی(ص) دشمنی میکنی! این چه دین و آیین است که تو داری؟! آب فرات در مقابل حسین بن علی(ع) و فرزندان و خانوادهاش میدرخشد و ایشان صفای این آب را میبینند، ولی کودکان خردسال او از تشنگی هلاک میشوند با آنکه لشکر تو و سگها و حیوانات وحشی و پرندگان از آن سیراب میگردند! خودت انصاف ده که چگونه بگویم تو مسلمانی! عمر سعد وقتی این سخنان را شنید، ساکت شد و بعد از مدتی گفت: راست میگویی ای بریر! هر کسی با حسین بن علی(ع) و فرزندان او جنگ کند و حق ایشان را پایمال کند، جایش در آتش دوزخ خواهد بود؛ اما نمیتوانم از فرمانروایی شهر بزرگ و آباد «ری» چشمپوشی کنم!
🌑 روز عاشورا
بریر در روز عاشورا بعد از عبدالله بن ابیعروه غفاری یا وهب بن عبدالله بن حباب کلبی و یا حرّ بن یزید ریاحی و قبل از مالک بن انس کاهلی، به میدان رفت.
این اشعار حماسی برای وی ثبت شده است:
«أَنَا بُرَیرٌ وَ أَبِی خُضَیرٌ لَیثٌ یرُوعُ الْأُسْدَ عِنْدَ الزَّئْر
یعْرِفُ فِینَا الْخَیرَ أَهْلُ الْخَیرِ أَضْرِبُکمْ وَ لَا أَرَی مِنْ ضَیرٍ
کذَلِک فَعَلَ الْخَیرُ فِی بُرَیر»؛
من بریر، پسر خضیر هستم. من شیری هستم که شیران از غرش من میترسند. افرادی که اهل خیر هستند نیکوکاری ما را میدانند. من شما را با شمشیر میزنم و ضرری نمیبینم. کار خیر بریر اینگونه است!
بر اساس برخی گزارشها وی حدود سی نفر از افراد سپاه عمر بن سعد را کشت.[
در این درگیریها یزید بن معقل (که با او مباهله کرده بود) ضربهای بر بریر بن خضیر زد؛ اما ضربهاش مؤثر نبود. اما بریر با ضربت شمشیر خود، وی را به هلاکت رساند. سپس رضی بن منقذ عبدی بر بریر حمله کرد. در حین درگیری آنها، کعب بن جابر ازدی بر بریر حمله کرد و نیزهای از پشت بر او زد، سپس وی را با ضربت شمشیری به شهادت رساند.
#صلی_الله_علیک_یااباعبدلله_الحسین
#شنبه_ها
#آشنایی_با_شهداء
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@deldadegan_yar_ghayeb
#آشنایی_با_شهداء_کربلاء
زُهَیر بن قَین بَجَلی
از #شهدای_کربلا و از بزرگان قبیله بجیله؛ او عثمانی مذهب بود
وی از مردان شریف و شجاع شهر کوفه و قوم خود شمرده میشد و به واسطه حضور در جنگها و فتوحات بسیار، جایگاه رفیعی به دست آورده بود.
زهیر از هواداران عثمان به شمار میرفت. در سال ۶۰ قمری، او و همسرش به همراه برخی از خویشاوندان و اهل قبیلهاش هنگام بازگشت از #حج به کوفه، در یکی از منازل بین راه، با امام حسین(ع) و همراهانش که به سوی کوفه در حرکت بودند _هم منزل_ روبرو شدند.
#امام_حسین(ع) شخصی را نزد زهیر فرستاد و خواستار ملاقات با او شد.این دیدار آن چنان غافلگیرانه بود که افرادی که بر سر سفره غذا بودند لقمههایشان را از دستها انداختند و همه بیحرکت شدند گوییا پرندهای بر سر آنها نشسته است. زهیر در ابتدا تمایلی به این دیدار نشان نداد؛ اما به توصیه #همسرش- دیلم یا دَلْهم دختر عَمرو به محضر امام حسین(ع) حاضر شد. این دیدار مسیر زندگانی زهیر را تغییر داد. او پس از این ملاقات کوتاه شادمان نزد خانواده و دوستانش بازگشت و فرمان داد تا خیمه و بار و بُنه او را به کنار خیمه امام حسین(ع) منتقل کنند.
امام حسین (علیهالسلام) #زهیر بن قین را به فرماندهی #جناح_راست سپاه برگزید؛ که نشان لیاقت و شایستگیهای اخلاقی و نظامی «زهیر» است.
🌑 روز عاشورا
نخست امام حسین (علیهالسلام) به #نصیحت سپاهیان دشمن پرداخت. آنگاه زهیر گفت: «ای مردم کوفه، شما را از عذاب الهی بیم میدهم. بر مسلمان واجب است که خیرخواه برادر مسلمانش باشد. ما تا این هنگام برادریم، دارای یک آیین و مذهبیم تا زمانی که جنگ بین ما روی نداده است. اما با وقوع جنگ، پیوند برادری و دینی میان ما گسسته خواهد شد و دو امّت جداگانه خواهیم بود. پروردگار متعال ما و شما را به وسیله فرزندان پیامبرش، محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) می آزماید تا ببیند با آنها چگونه رفتار می کنیم. اینک شما را به یاری آنها و رها کردن #عبیدالله زیادِ بیدادگر دعوت میکنیم. زیرا شما در تمام دوران حکومت این دو نفر- عبیدالله و پدرش- جز #بدی از آنان چیزی ندیدهاید: چشمهاتان را میل می کشیدند، دست و پایتان را می بریدند و به سختی شکنجهتان میدادند. بر ساقههای درخت خرما به دارتان میکشیدند. خوبان شما و قاریان قرآن را میکشتند؛ همچون حجر بن عدی و یارانش و هانی بن عروه و مانند او.»
سپاهیان عمرسعد، زهیر را دشنام داده ضمن ستایش از عبیدالله زیاد، گفتند: «از اینجا نمیرویم تا اینکه رفیقت و همراهانش را بکشیم. یا اینکه تسلیم شوند و آنان را نزد ابن زیاد بفرستیم.»
زهیر گفت: «ای بندگان خدا، فرزندان #فاطمه (علیهاالسلام) به دوستی و یاری، از فرزند سمیه سزاوارترند. اگر به آنان کمک نمیکنید، شما را به خدا مبادا آنان را بکشید.
در این هنگام، #شمر تیری به سوی او افکند و گفت: «ساکت شو، خدا صدایت را خاموش کند. »
زهیر گفت: «ای پسر کسی که ایستاده ادرار میکرد! با تو حرف نمیزنم. تو حیوانی بیش نیستی. به خدا سوگند، گمان نمیکنم دو آیه از قرآن را درست بدانی! تو را بشارت میدهم به خواری و رسوایی در روز قیامت و عذاب دردناک.»
شمر گفت: «تا ساعتی دیگر، خداوند تو و رفیقت را خواهد کُشت.»
زهیر پاسخ داد: «آیا مرا از مرگ میترسانی؟! به خدا سوگند، مردن در کنار او از زندگی جاودانه با شما نزد من محبوبتر است!» آنگاه رو به مردم کرد و با صدای بلند گفت: «بندگان خدا، این احمق خشن و امثال او، شما را درباره دینتان فریب ندهند. به خدا سوگند، شفاعت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) به کسانی که فرزندان و اهل بیت او و یاوران و مدافعان آنها را کشتهاند، نمیرسد!»
در این هنگام، کسی زهیر را صدا زد و گفت: اباعبدالله (علیهالسلام) میفرماید: برگرد. به جانم سوگند، چنانکه مؤمن آل فرعون، مردمش را نصیحت کرد، تو نیز اینها را نصیحت کردی، اگر نصیحت فایدهای داشته باشد.
#ظهر_عاشورا، زهیر و سعید بن عبدالله حنفی جان خویش را سپر کردند، تا امام حسین (علیهالسلام) همراه جمعی از یارانش، #نماز_خوف به جای آوردند.
پس از اقامه نماز، حمله دشمن شدّت یافت. زهیر و اندک یاران باقی مانده امام (علیهالسلام) با تمام توان به دفاع از آن حضرت و اهل بیتش پرداختند.
زهیر پس از نبردهای دلیرانه و کم نظیر و کشتن حدود ۱۲۰ نفر از دشمن، سرانجام به وسیله «کثیر بن عبدالله شعبی» و «مهاجر بن اوس» به شهادت رسید. .
خوارزمی مینویسد: هنگامی که زهیر بر زمین افتاد، امام حسین (علیهالسّلام) به وی گفت: «خداوند تو را از رحمت خود دور نگرداند و قاتل تو را لعنت کند، به مانند کسانی که ملعون گشتند و به صورت بوزینه و خوک مسخ شدند.»
#لا_یوم_کیومک_یااباعبدلله
#یا_لیتنی_کنت_معهم_فافوز_فوزا_عظیما
#شنبه_ها
#آشنایی_با_شهداء
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🕊️🕊️🕊️✨✨✨
@deldadegan_yar_ghayeb
#آشنایی_با_شهداء_کربلاء
حَبیب بن مُظاهِر اَسَدی
(شهادت ۶۱ق) از شهدای کربلا. حبیب از قبیله بنیاسد و از اصحاب خاص حضرت علی(ع) بود. او از کسانی بود که پس از مرگ معاویه به امام حسین(ع) برای رفتن به کوفه نامه نوشتند. پس از شهادت مسلم، حبیب مخفیانه از کوفه خارج شد و خود را به امام حسین (ع) رساند و در روز عاشورا در کربلا به شهادت رسید. قبر او در حرم امام حسین(ع) و در نزدیکی ضریح امام حسین(ع) قرار دارد.
شیخ طوسی او را در زمره فهرست اصحاب امام #علی(ع)، امام #حسن(ع) و امام #حسین(ع) آورده است.
حبیب، در همه جنگها در کنار امام علی (ع) بود و از یاران #خاص و از حاملان علم و دانش آن حضرت شمرده میشد.
حبیب #حافظ قرآن کریم بود . از امام حسین(ع) نقل شده است که او در هر شب قرآن را ختم میکرد. او در برابر پیشنهاد امان و پول برای دست برداشتن از یاری امام حسین: گفت: «ما نزد رسول خدا(ص) عذری نداریم که زنده باشیم و فرزند رسول خدا(ص) را مظلومانه به قتل برسانند»
در زیارت امام حسین(ع) در نیمه #شعبان و غیره نام او آمده است.
🌑 دعوت از امام
پس از مرگ معاویه در سال ۶۰ق، حبیب و جمعی از بزرگان شیعیان کوفه، همچون سلیمان بن صُرَد، مُسیب بن نَجَبَه و رَفاعة بن شداد بَجَلی، از بیعت با یزید خودداری کردند و برای امام حسین(ع) نامه نوشتند و آن حضرت را برای قیام بر ضد امویان به کوفه دعوت کردند. زمانی که #مسلم بن عقیل به کوفه آمد، به یاری او شتافتند. حبیب به همراه #مسلم بن عوسجه به طور پنهانی در کوفه برای #مسلم بن عقیل از مردم بیعت میگرفتند.
🌑 پیوستن به امام
هنگامی که ابنزیاد به کوفه رفت و مردم مسلم بن عقیل را تنها گذاشتند، قبیله بنیاسد، حبیب و مسلم بن عوسجه را پنهان کردند تا به آنها آسیبی نرسد. آنها مخفیانه از کوفه خارج شدند و در روز #هفتم محرم در کربلا، به کاروان امام پیوستند
#حبیب وقتی دید که یاران امام اندک و دشمنان او بسیارند، از امام حسین(ع) اجازه گرفت و نزد افرادی از قبیله #بنیاسد که در نزدیکی کربلا سکونت داشتند رفت و آنان را به یاری امام طلبید. اما #عمربن_سعد با فرستادن سپاهی، مانع از پیوستن آنان به امام شد.
🌑 روز نهم محرم
حبیب به همراهی زهیر و گروهی دیگر به همراه حضرت #عباس(ع) به قصد #موعظه سپاه دشمن که میخواستند به خیمههای امام حمله کنند، به ذکر اوصاف امام و یارانش پرداخت و آنان را از جنگ برحذر داشت.
🌑 در روز عاشورا
روز عاشورا، امام حسین(ع) حبیب بن مظاهر را فرمانده جناح چپ نیروهای خویش کرد. امام #حسین(ع) در سخنرانی خود، حسب، نسب، فضایل خویش و حدیث "هذانِ سَیّدا شَبابِ اَهلِ الْجَنَّةِ" را یادآور شد و فرمود در میان شما افرادی هستند که این حدیث را از #پیامبر(ص) شنیدهاند. در این هنگام #شمر بن ذیالجوشن گفت: من خدا را با شک و تردید عبادت کرده باشم اگر بدانم تو چه میگویی. #حبیب بن مظاهر در پاسخ او گفت: به خدا من چنان میبینم که تو با هفتاد شک و تردید خدا را عبادت میکنی، شهادت میدهم که راست میگویی و نمیفهمی چه میگوید، چراکه قلب تو سیاه و مهر شده است.
زمانی که ابوثمامه صائدی وقت نماز را به #امام یادآوری کرد، امام فرمود: از آنان بخواهید دست از جنگ بردارند تا #نماز بخوانیم. حصین بن نمیر گفت: نمازتان قبول نیست. حبیب بن مظاهر گفت: خیال میکنی نماز خاندان رسول قبول نیست و نماز تو قبول است ای شرابخوار. حبیب بر او حمله کرد و با شمشیر به صورت اسب حصین زد، او بر زمین افتاد و یارانش حمله کرده، او را از چنگ حبیب نجات دادند.
حبیب بن مظاهر ۶۲ نفر از افراد دشمن را کشت. پس از آن بدیل بن صریم عقفانی به او حمله کرد و با شمشیر بر فرقش زد، فرد دیگری با نیزه به او حمله کرد. پس از آنکه حبیب از اسب بر زمین افتاد بدیل بن صریم سرش را از تن جدا کرد.
امام #حسین(ع) خود را به بالین #حبیب رساند و فرمود: «اَحْتَسِبُ نَفْسی و حماة اَصحابی» پاداش خود و یاران حامی خود را، از خداوند انتظار میبرم.
در #نَفَس_المَهْموم آمده است که حضرت فرمود: ای حبیب، مردی با فضیلت بودی که در یک شب #قرآن را ختم میکردی.
#لا_یوم_کیومک_یااباعبدلله
#یا_لیتنی_کنت_معهم_فافوز_فوزا_عظیما
#شنبه_ها
#آشنایی_با_شهداء
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🕊️🕊️🕊️✨✨✨
@deldadegan_yar_ghayeb
#آشنایی_با_شهداء_کربلاء
#مسلم_بن_عوسجه_اسدی
صحابی #پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و امام #علی و امام #حسن (علیهماالسلام) و از یاران امام #حسین (علیهالسلام) و از #شهدای_کربلا است.
وی از بزرگان عرب در صدر اسلام به شمار میرفت.در بسیاری از جنگهای دوره اسلامی از جمله غزوه #آذربایجان شرکت کرد. در جنگ #جمل، #نهروان و #صفین نیز به نبرد با مخالفان علی (علیهالسلام) پرداخت.
مسلم بن عوسجه پس از ورود مسلم بن #عقیل به کوفه، به یاریاش شتافت و از مردم برای حمایت از امام حسین (علیهالسلام) بیعت گرفت او همچنین، کار خرید سلاح، دریافت کمکهای مردمی و فرماندهی جنگجویان طایفه مذحج و بنی اسد را بر عهده داشت.
عبیدالله غلام خود، معقل را به عنوان جاسوس به مسجد جامع کوفه فرستاد تا از مسلم بن عقیل اطلاعاتی بدست آورد. اهل کوفه، #مسلم_بن_عوسجه را به وی معرّفی کردند و گفتند: او از هواداران مسلم بن عقیل است، معقل نزد فرزند عوسجه رفت و گفت: من مردی شامی و دوستدار اهل بیت پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) هستم و میخواهم با فرزند عقیل بیعت کنم. مسلم از او خواست تا موضوع را کتمان کند و تا فرا رسیدن وعده دیدار صبوری ورزد. پس از گذشت چند روز و با مشورت مسلم بن عقیل، معقل به خانه هانی بن عروه راه یافت و به دیدار فرزند عقیل نائل آمد.
🌑 مسلم بن عوسجه پس از پراکنده شدن #کوفیان و شهادت مسلم بن عقیل و هانی بن عروه، خود را از دید سربازان عبیدالله مخفی ساخت و #شبانه همراه خانواده خود از کوفه خارج گردید و در شب هفتم یا هشتم محرّم به سپاه امام حسین (علیهالسلام) پیوست.
🌑 او در شب عاشورا در پاسخ امام حسین (علیهالسلام) گفت: ترا رها کنیم تا خدا بداند که در کار ادای حق تو نکوشیدهایم؟ نه به خدا باید نیزهام را در سینههاشان بشکنم و با شمشیرم چندان که دسته آن به دستم باشد ضربتشان بزنم از تو جدا نمیشوم اگر سلاح برای جنگشان نداشته باشم به دفاع از تو چندان سنگشان میزنم که با تو بمیرم تا خدا بداند که ما در نبرد رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) از تو حمایت و حفاظت کردیم، به خدا قسم اگر هفتاد مرتبه مرا بکشند، بسوزانند، ریز ریز کنند و دوباره زنده شوم هرگز از تو دست بر نمیدارم و جانم را فدای تو خواهم کرد، چگونه در راه تو کشته نشوم در حالی که این تنها برای یکبار است و عزّتی جاودانه دارد؟
🌑 صبح عاشورا پس از آن که به دستور امام (علیهالسلام) اطراف خیمهها را آتش زدند، گروهی از سواره نظام سپاه ابن سعد به سمت خیمهها آمدند، یکی از آنها فریاد زد: ای حسین (علیهالسلام) پیش از فرا رسیدن رستاخیز، سوی آتش شتاب کردی، امام فرمود: کیست این مرد؟ به گمانم شمر بن ذی الجوشن باشد. یاران گفتند: آری.
مسلم بن عوسجه گفت: ای فرزند رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله)، فدایت شوم، من میتوانم با تیر او را هدف قرار دهم، تیر من خطا نمیرود و این تبهکار از ستمکاران است، حضرت فرمود: نه من دوست ندارم شروع کننده جنگ باشم.
وقتی دو لشکر به هم درآمدند، عدهای از سپاه ابن سعد که عمرو بن حجاج سرکردگی آنان را بر عهده داشت، از سمت رودخانه فرات به لشکر امام (علیهالسلام) حمله کردند و با میسره سپاه به فرماندهی زهیر بن قین درگیر شدند. در این میان مسلم بن عوسجه سرسختانه به نبرد با دشمن پرداخت .
وی حدود پنجاه تن از جنگجویان ابن سعد را به خاک افکند و همچنان با شمشیر خود به قلب سپاه دشمن میزد. در این حملهٔ دسته جمعی بود که مُسلم بن عوسجه اسدی به شهادت رسید.
مسلم بن عوسجه اولین #شهید از یاران امام حسین (علیهالسّلام) در روز عاشوراست؛
هنگامی که عمرو بن حجاج و لشکریانش عقب نشستند و غبارها فرو نشست، دیدند که مسلم بن عوسجه بر زمین افتاده است. امام حسین (علیهالسّلام) تنها بر بالینش حاضر شد و مُسلم هنوز رمقی در بدن داشت. امام حسین (علیهالسّلام) فرمود: «ای مُسلم بن عوسجه، پروردگارت تو را رحمت کند»؛ و آنگاه این آیه را تلاوت فرمود: «فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر و ما بدلو تبدیلا؛
برخی از آنان (در راه خدا) کشته شدند و برخی دیگر انتظار میکشند».
#حبیب_بن_مظاهر نیز نزد مسلم آمد و گفت: تحمّل شهادت تو برایم سخت است، تو را به بهشت بشارت میدهم. مسلم با صدای ضعیف پاسخ داد: خداوند تو را به خیر و نیکی بشارت دهد. حبیب گفت: تقدیر چنین است که من بزودی به تو بپیوندم، اگر اینگونه نبود، برای پیوند دینی و خانوادگی که میان ماست، دوست داشتم خواستههای تو را بشنوم و بدان جامه عمل بپوشانم. مسلم با دست خود به امام حسین (علیهالسلام) اشاره کرد و گفت: من تو را وصیت میکنم که تا پای جان از او حمایت کنی، حبیب گفت: به خدای کعبه قسم که آن حضرت را یاری خواهم کرد.
#لا_یوم_کیومک_یااباعبدلله
#یا_لیتنی_کنت_معهم_فافوز_فوزا_عظیما
#شنبه_ها
#آشنایی_با_شهداء
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🕊️🕊️🕊️✨✨✨
@deldadegan_yar_ghayeb
#آشنایی_با_شهداء_کربلاء
#سعید_بن_عبدالله
وی اهل کوفه بود و به شجاعت و عبادت شهرت داشت.
در زیارت الشهدا با نام سعد و در زیارت رجبیه امام حسین(ع) با نام سعید به او سلام داده شده است.
#سعید بن عبدالله و #هانی بن هانی سبیعی #نامه سوم #کوفیان را برای امام حسین(ع) بردند. نویسندگان این نامۀ شَبَث بن رِبعی، حَجّار بن اَبجَر، یزید بن حارث، یزید بن رویم، عزرة بن قیس، عمرو بن حجاج و محمد بن عمیر بودند. برخی معتقدند که این مأموریت به جهت #وجاهت سعید بن عبدالله بوده، به امید آنکه این وجاهت، امام(ع) را به رفتن به کوفه #قانع کند.
امام حسین(ع) به وسیلۀ سعید #پاسخ مردم کوفه را داد و نوشت که مسلم بن عقیل را به عنوان سفیر خود روانه کوفه کرده است. به گزارش تاریخ طبری (تألیف ۳۰۳ق) زمانی که مسلم وارد کوفه شد و برای مردم سخنرانی کرد. #عابس بن ابیشبیب شاکری، #حبیب بن مظاهر و #سعید بن عبدالله در سخنانی بر #حمایت خود از امام #حسین تأکید کردند.
مسلم در این مجلس، سعید بن عبدالله را مأمور کرد تا امام(ع) را برای ورود به کوفه دعوت کند. سعید به مکه بازگشت و نامۀ مسلم بن عقیل را به امام داد و از مکه با کاروان امام حسین #همراه شد.
سعید بن عبدالله در شب عاشورا خطاب به امام حسین، سوگند یاد کرد اگر هفتاد مرتبه مرا بسوزانند و خاکسترم را به باد دهند باز هم از شما دست بر نخواهم داشت. او این سخنان را در واکنش به سخنان امام حسین مطرح کرد که در سخنانی از اصحابش خواست هر یک دست دوست خود را گرفته و از تاریکی شب بهره گرفته و کربلا را ترک کنند.
🌑 ظهر عاشورا
هنگامی که امام حسین(ع) #نماز خوف به جا آورد، سعید بن عبدالله و زهیر بن قین مقابل حضرت #ایستادند و با صورت، سینه، پهلو و دست، از اصابت تیرها به امام(ع) جلوگیری کردند. نقل شده هنگام شهادت، به جز زخمهای شمشیر و نیزه، ۱۳ #تیر بر بدنش بوده است. ازاینرو از او به عنوان شهید #نماز یاد میشود.
نقل کردهاند زمانی که سعد به زمین افتاد و در حال جاندادن بود این دعا را میخواند:
خدایا! همانگونه که قوم عاد و ثمود را لعنت کردی، اینان (سپاه کوفه) را مورد لعن خویش قرار ده. خدایا! سلام و درود مرا به پیامبرت برسان و درد و رنجی را که در اثر زخمهای بدنم تحمل نمودم به آن حضرت ابلاغ فرما؛ زیرا من در یاری پیامبرت خواستار دستیابی به پاداش توام.
سپس رو به امام(ع) کرد و گفت:ای فرزند رسول خدا، آیا به #پیمانم عمل کردم؟ امام(ع) فرمود: آری؛ تو پیشاپیش من به #بهشت خواهی رفت.
#لا_یوم_کیومک_یااباعبدلله
#یا_لیتنی_کنت_معهم_فافوز_فوزا_عظیما
#شنبه_ها
#آشنایی_با_شهداء
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🕊️🕊️🕊️✨✨✨
@deldadegan_yar_ghayeb
#آشنایی_با_شهداء_کربلاء
وهب بن وهب یا وهب بن عبدالله بن حباب کلبی
از #شهدای واقعه #کربلا و یاران امام حسین(ع).
منابع #وهب را جوانی #مسیحی دانستهاند که به همراه #مادرش بهدست امام حسین(ع) #مسلمان شد و همراه با امام به کربلا آمد و در روز #عاشورا به شهادت رسید. وی از افرادی است که بیشتر منابع نامش را در فهرست شهدای کربلا آوردهاند ولی درباره نسب و همچنین یک یا چند نفر بودنش اختلافاتی وجود دارد.
وهب پس از #بُرَیر بن خُضَیر و یا #زیاد بن مهاجر کندی و قبل از #عمرو بن خالد ازدی یا #مُسْلِم بن عَوْسَجِه اَسَدی و یا #هلال بن حجاج به میدان #جنگ رفت. درباره مبارزه او نقلهایی وجود دارد و گفته شده در میان نبرد به سمت #مادر و #همسرش بازگشته و از مادرش میپرسد که آیا از او راضی شده است یا نه؟ و در جواب، کشته شدن در راه حسین(ع) را شرط رضایت مادر مییابد. در این بازگشت مکالمات بین وهب و همسرش نیز نقل شده است.
درباره نحوه شهادت وهب نقلهای مختلفی وجود دارد و با روایات مربوط به شهادت عبدالله بن عمیر کلبی مخلوط شده است. نقلهایی مانند اینکه همسرش نیز به میدان جنگ رفته، لباس او را گرفت و گفت بازنمیگردم تا با تو بمیرم و امام حسین(ع) وی را با وعده پاداش خیر در آخرت به خیمهها باز گرداند. پس او نزد زنان بازگشت. گفته شده وهب دوازده نفر پیاده و نوزده نفر سواره را از سپاه ابن سعد کشته است. او اسیر شد با دستور عمر سعد #گردنش را زدند و سپس سرش را به سمت سپاه امام حسین(ع) #پرتاب کردند.
#لا_یوم_کیومک_یااباعبدلله
#یا_لیتنی_کنت_معهم_فافوز_فوزا_عظیما
#شنبه_ها
#آشنایی_با_شهداء
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🕊️🕊️🕊️✨✨✨
@deldadegan_yar_ghayeb
#آشنایی_با_شهداء_کربلاء
عابس بن أبی شُبیب شاکری
از یاران باوفای امام #حسین (علیهالسلام)، و به قولی از خاصّان امام #علی (علیهالسلام) بود، یکی از #شهدای کربلا است.
عابس از مهتران، دلاوران، سخنوران، عابدان و شب زنده داران شیعه بود.
عابس، نخستین کسی بود که در منزل #مختار، هنگام قرائت #نامه امام حسین (علیهالسلام) برای شیعیان #کوفه به پاخاست و پس از حمد و ثنای خداوند متعال خطاب به حضرت مسلم (علیهالسلام) گفت: من درباره مردم به شما خبر نمیدهم و نمیدانم نیّتشان چیست و از جانب آنها وعده فریبنده ای نمیدهم. به خدا قسم از چیزی که درباره آن تصمیم گرفتهام سخن میگویم هنگامی که دعوت کنید میپذیرم و همراه شما با دشمنانتان میجنگم و با شمشیر از شما دفاع میکنم تا به پیشگاه خداوند روم و از این کار جز ثواب چیزی نمیخواهم.
پس از #بیعت کوفیان با حضرت #مسلم (علیهالسلام)، عابس با شوذب به عنوان پیک، نامه آنان را به امام حسین (علیهالسلام) رساند.
🌑 روز عاشورا
چون روز عاشورا آتش جنگ شعلهور گردید و برخی از یاران اباعبدالله (علیهالسلام) به شهادت رسیدند، عابس بن ابی شبیب شاکری به همراه شوذب بن عبدالله، از هم پیمانان و وابستگان بنی شاکر به حضور امام حسین رسیدند. عابس به شوذب گفت: ای شوذب چه تصمیمی گرفتهای؟ (میخواهی چه کنی؟) شوذب گفت: چه میکنم؟! به همراه تو در رکاب فرزند دختر رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) میجنگم تا کشته شوم. عابس گفت: گمان من هم همین بود، اما نخست نزد ابی عبدالله برو (و از او اجازه بگیر تا تو جزء یاران او گردی) و او (جهاد و شهادت) تو را مانند دیگر یاران خود، به حساب خدا بگذارد، و من هم تو را به حساب خدا بگذارم (تا اجری ببرم)؛ زیرا در این ساعت اگر کس دیگری با من بود، که از تو به من نزدیکتر بود، دوست میداشتم برود و جلوی چشمانم به شهادت برسد، تا او را به حساب خدا بگذارم (و اجری ببرم) امروز روزی است که هر قدر میتوانیم، باید به دنبال اجر و پاداش باشیم؛ زیرا بعد از این روز، دیگر جای عمل نیست، و فقط حساب است.
شوذب نزد امام حسین (علیهالسّلام) رفت و بر امام (علیهالسّلام) سلام کرد و (پس از کسب اجازه) به میدان رفت و جنگید تا به #شهادت رسید. آنگاه عابس به خدمت امام (علیهالسلام) رسید و گفت: ای اباعبدالله! هیچکس در روی زمین نزد من از شما عزیزتر و محبوبتر نیست. اگر میتوانستم با چیزی بهتر از جانم از شما دفاع کنم دریغ نمیکردم. درود بر تو ای اباعبدالله، خداوند را گواه میگیرم که بر راه تو و پدرت استوار هستم. سپس با پیشانی مجروح و با شمشیر برکشیده به سوی میدان شتافت.
ربیع بن تمیم هَمْدانی، از سران سپاه یزید میگوید: «چون عابس را دیدم شناختم. زیرا او را در جنگها دیده بودم. فریاد زدم، ای مردم! این شخص، #شیر شیران است او فرزند ابی شبیب است. هیچکس از شما سوی وی نرود. عابس مکرّر فریاد میزد، آیا مردی وجود ندارد که با مردی مبارزه کند؟ کسی به میدان نرفت تا ابن سعد فرمان داد #سنگبارانش کنید. عابس چون دید از هر طرف به سویش سنگ پرتاب میشود، زره از تن بیرون آورد و #کلاه خود از سر بیفکند و بر آنها حمله کرد. به خدا قسم دیدم او بیش از دویست تن را طرد کرد. سرانجام در قلب میدان و محاصره دشمن به درجه شهادت نایل گشت. سر او را در دست چند نفر دیدم که هر کدام ادعا میکرد وی، او را کشته است. عمرسعد گفت: مشاجره نکنید. هیچکس نمیتوانست یک تنه عابس را بکشد. شما #همگی توانستید با هم او را بکشید. با این سخن، نزاع و کشمکش آنها خاتمه یافت.»
در زیارت ناحیه #مقدسه امام (علیهالسلام) و #رجبیه از وی چنین یاد شده است: «السلام علی عابس بن شبیب الشاکری.»
مرحوم شیخ عباس قمی نیز درباره او گفته است: السلام علیک یا عابس بْنِ ابی شبیب الشاکری اشْهَدُ انَّکَ مَضیت علی مامضی علیه البدریون والمجاهدون فی سبیل اللَّه.
درود بر تو ای عابس بن ابی شبیب شاکری، گواهی میدهم آنچه -از مصائب- بر رزمندگان بدر و مجاهدین راه خدا گذشت بر تو نیز وارد شده است.
#لا_یوم_کیومک_یااباعبدلله
#یا_لیتنی_کنت_معهم_فافوز_فوزا_عظیما
#شنبه_ها
#آشنایی_با_شهداء
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🕊️🕊️🕊️✨✨✨
@deldadegan_yar_ghayeb
✨بسمه تعالی✨
📚 سوالات مسابقه #آشنایی_با_شهداء_کربلاء
1⃣. چه کسی زهیر بن قین بجلی را توصیه کرد به محضر امام حسین علیه السلام برسد نام او چه بود و زهیر فرمانده کدام جناح از لشکر امام حسین علیه السلام شد؟
الف: همسر او دَلهم ، جناج چپ.
ب: همسر او دَلهم ، جناج راست
ج: همسر او دَلهم ، جناج وسط
د: همسر او دَلهم ، فرمانده نبود
2⃣.این سخن از کیست؟
ما نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم عذری نداریم که زنده باشیم و فرزند رسول خدا صلی الله علیه و آله را مظلومانه به قتل برساند.
الف:زهیر بن قین
ب: حبیب بن مظاهر
ج: مسلم عوسجه
د:هانی بن هانی
3⃣.نصیحت امام حسین علیه السلام به بریر بن خزیر همدانی برای دیدار با عمر بن سعد چه بود
الف: به او سلام و احترام نکن
ب:بگو چگونه مسلمانی که در برابر اهل بیت علیه السلام ایستادهای
ج:هر آنچه صلاح و صواب میدانی عمل کن
د: هر کس با حسین(ع) بجنگد اهل دوزخ است
4⃣.این سخن از کیست؟
ای بندگان خدا فرزند فاطمه علیه السلام به دوستی و یاری از فرزند سمیه سزاوارتر است.
الف: زهیر بن قین
ب: بریر بن خضیر
ج: حبیب بن مظاهر
د: هیچ کدام
5⃣.چه کسانی مخفیانه در کوفه برای مسلم بن عقیل(ع) بیعت می گرفتند
الف:شَبَث بن ربعی،حبیب بن مظاهر
ب:عبدالله بن سعید ،هلال بن حجاج
ج:سعید بن عبدالله، مسلم بن عوسجه
د: حبیب بن مظاهر و مسلم بن عوسجه
6⃣. این سخن در شب عاشورا از کیست
《اگر ۷۰ مرتبه بسوزانند و خاکسترم را به باد دهند باز هم از شما دست بر نخواهم داشت》
الف: سعید بن عبدالله
ب: عبدالله بن عمیر
ج: حبیب بن مظاهر
د: هلال بن حجاج
7⃣.عبارت «اَحْتَسِبُ نَفْسی و حماة اَصحابی» ؛ پاداش خود و یاران حامی خود را، از خداوند انتظار می برم. امام حسین علیه السلام بر بالین کدام یک از یاران خود فرمودند؟
الف:زهیربن قین
ب:وهب بن وهب
ج:مسلم بن عوسجه
د: حبیب بن مظاهر
8⃣.نخستین کسی که در خانه مختار هنگام نامه امام حسین علیه السلام به پاخاست که بود که نام او هم در زیارت ناحیه مقدسه و رجبیه آمده است
الف : عبدالله بن سعید
ب: وهب بن وهب
ج: عابس بن شیب الشاکری
دعبدالله بن عمیر
9⃣.شرط رضایت مادر در کشته شدن در راه حسین علیه السلام برای کدام یک از شهدای کربلا بود؟
الف عابس بن شیب
ب: وهب بن وهب
ج: هلال بن حجاح
د: سعید بن عبدالله
0⃣1⃣.اولین شهید از یاران امام حسین علیه السلام در روز عاشورا کیست؟
الف مسلم بن عوسجه
ب : هانی بن هانی
ج : عبدالله بن عمیر
د: زهیر بن قین
⏰مهلت ارسال پاسخ سوالات: تا فردا سه شنبه ۱۳ شهریور ماه ۱۴۰۳ساعت ۹ صبح به آیدی ذیل ارسال کنید
👇
@zainab_moradi
⚠️لطفا فقط جواب ارسال شود از ارسال دوباره سوالات خود داری کنید و جواب سوالات به ترتیب باشد.
🖍نام و نام خانوادگی شماره همراه خود در پایان پاسخ ها درج کنید
با آرزوی موفقیت برای همه دوستان
☜کانال همگام با صحیفه تا ظهور
#ایتا #بله
@sahifehsajjadieh1
☜کانال دلدادگان کوی یار غائب
#ایتا
@deldadegan_yar_ghayeb