ویرانه❤️🔥عشقِ بیگانه🍊💚
🌻🍊🌻🍊🌻 🍊🌻🍊🌻 🌻🍊🌻 🍊🌻 🌻 #تشبیه_او #105 _هرچقدر بیشتر بهش فکر کنی، بیشتر آسیب میبینی! بیخیالش شو.. نا
🌻🍊🌻🍊🌻
🍊🌻🍊🌻
🌻🍊🌻
🍊🌻
🌻
#تشبیه_او
#106
نگاه خیرهای به چشمام کرد، به چشمای درشتش نگاه کردم و لبخندی زدم:
_نگران نباش، خب؟ هیچی نمیشه.
_چرا طلاقتو نمیگیری و با مهریهات اون مرتیکه رو تیغ نمیزنی؟
_مهریهام رو بذارم اجرا که چی بشه؟
که دو سال معتل بمونم و اون مرتیکه منو سر بدونه؟
_مگه نمیخوای انتقام بگیری؟ مهریهات بهترین راهه!
_اون الان میدونه باید چیکار کنه. میدونه که باید دنبال یه وکیل خوب برای طلاق و ندادنِ مهریه باشه.
دنبال بهانه میگرده و چی از این بالاتر که عدم تمکین راحت میتونه طلاقمو بدون مهریه بده؟
صورتش پر از خنده شد و گفت:
_آنا واقعا عدم تمکین؟
قرمز شدم، چقدر خنگ بودم که جلوی اون این حرفو زدم.
گونه هامو تو دستاش گرفت و با خنده گفت:
_احمق کوچولو، عدم تمکینی وجود نداره وقتی بتونی مدرک بیاری وسط که با خواهرت رابطه نامشروع داشته و اونو حامله کرده.
_اونا گردن نمیگیرن، من میدونم!
خانوادمم که پشتم نیستن، همینجوریش بخاطر طلاقم از تو سرشون جلوی فامیل پایین هست...
نا امید ادامه دادم:
_دیگه بخوام از امیرعای هم جدا بشم، واویلاست.
طرف امیرعلی رو میگیرن، میدونم!
حتی اگه بفهمن با عسل بهم خیانت کرده، میگن عسل رو ازش دور میکنیم و بچه عسل که بدنیا اومد مثل بچه خودت بزرگش کن فقط طلاق نگیر.
_از کجا میدونی؟
پوفی کشیدم و گفتم:
_من خانوادهی روانی و آبرومند خودمو میشناسم.
سر طلاقم از تو هم یه ذره حمایتم نکردن.
دیگه ازدواجم که با خودم بوده و اجباری نبوده که اصلا کمکم نمیکنن.
@deledivane
🌻
🍊🌻
🌻🍊🌻
🍊🌻🍊🌻
🌻🍊🌻🍊🌻