ویرانه❤️🔥عشقِ بیگانه🍊💚
🍀🌺🍀🌺🍀🌺 🌺 🍀 🌺 🍀 #رمان_دل_دیوانه #298 داشتم از کنار پارک رد می شدم که دلو زدم به دریا، مسیرم رو عو
🍀🌺🍀🌺🍀🌺
🌺
🍀
🌺
🍀
#رمان_دل_دیوانه
#299
فوری رفتم پریدم پشت درخت قایم شدم..
از پشت درخت با احتیاط نگاهش کردم.
دستاش رو باز کرد و بود. نشسته بود روی همین نیکمت همیشگی.
یه جوری شدم. یعنی اونم داشت به من فکر می کرد؟
اونم دلش برای خاطراتمون تنگ شده بود؟
چی کشونده بودش اونجا.
آخه اون پارک به خونه یا محل کارش خیلی نزدیک نبود.
شاید هم مثل من داشته رد می شده گذرش افتاده.
نمی دونستم هنوز دوسم داره یا نه. اما به هر حال کاراش به این سادگی ها قابل بخشش نبود.
آه عمیقی کشیدم..
هنوز همونجا نشسته بود.
خم شد رو به جلو. حس کردم صدای زمزمه هاش میاد.
نتونستم فضولی نکنم
یکم بهش نزدیک شدم.
رفتم پشت یه درخت که بهش نزدیک تر بود وایسادم.
باریک بود و دیده می شدم.
اما پشتم رو کردم بهش.
داشت با خودش حرف می زد.
به حرفاش که دقت کردم فهمیدم مخاطبش منم
_ معشوقه بی معرفت من. ببین باهام چی کار کردی که نشستم با عکست حرف می زنم
@deledivane
#بفرست_برا_دوستات😌😘😍❤️🔥