ویرانه❤️🔥عشقِ بیگانه🍊💚
🍀🌺🍀🌺🍀🌺 🌺 🍀 🌺 🍀 #رمان_دل_دیوانه #370 سعی کردم بخوابم که مشغول پیام بازی باهاشم نشم. و خوشبختانه تل
🍀🌺🍀🌺🍀🌺
🌺
🍀
🌺
🍀
#رمان_دل_دیوانه
#371
بلند شدم رفتم پشت پنجره. هرچی اینو اونور رو نگاه کردم نبود.
براش نوشتم :
کجایی؟
_ تو ماشین یکم عقب تر از خونتون نشستم.
زنگ زدم بهش. دیگه پیام بازی فایده نداشت.
زود جواب داد.
_ الو؟
_ الو... چرا ول نمی کنی؟
_ چیزیو گرفتم که باید ول کنم؟
_ جدیم. برو دیگه. تا شر درست نکنی ول کن نیستی.
_ شر چی؟
می خوام ببینمت.
_ امروز به اندازه کافی منو دیدی.
الانم بابا مامانم خونن.
نمی تونم بیام بیرون.h
اصلا به چه بهونه ای بیام
_ بهونش با من.
اگه اشغال دارید بیا بگو می ذارم سر کوچه.
یا بگو یکی از دوستام اومده ببینتم برامم یه چیز آورده.
_ اونوقت یه چیز رو از کجا پیدا کنم.
_ اونشم با من.
تو بیا.
_ نمی تونم بیام مازیار.
برو.
_ نتونستم بند شم خونه. بیا ببینمت برم.
@deledivane
#بفرست_برا_دوستات😌😘😍❤️🔥