ویرانه❤️🔥عشقِ بیگانه🍊💚
🍀🌺🍀🌺🍀🌺 🌺 🍀 🌺 🍀 #رمان_دل_دیوانه #425 دیگه تصمیم گرفتیم بریم از اتاق بیرون. جلوی در بودیم که گفت :
🍀🌺🍀🌺🍀🌺
🌺
🍀
🌺
🍀
#رمان_دل_دیوانه
#426
یه لحظه سکوت سنگینی برقرار شد.
مامانش لبخند ملیحی زد و گفت :
این همه طولانی شد ما گفتیم دارین اسم بچه هاتون هم انتخاب می کنید.
همه ریز خندیدن.
علی گفت :
آخه مادر جان، زندگی مشترک که به همین سادگی ها نیست..
کلی زمان باید بگذره.
بابام گفت :
خب اگر کلی زمان باید بگذره چطور توی دیدار اول به تفاهم نرسیدید.
موندیم چی بگیم.
منم زبون باز کردم و گفتم :
معیار هامون با هم همخوانی نداشت.
علی هم پشتم رو گرفت و گفت :
بله. خب می دونید که به احتمال خیلی
بابا من هدفم مهاجرته
ولی دلارام خانم نمی خوان از اینجا برن.
@deledivane
#بفرست_برا_دوستات😌😘😍❤️🔥