به قولِ #صادق_هدايت:
یک چیزهایی هست
که نمی شود به دیگری فهماند!
نمی شود گفت؛
آدم را مسخره می کنند! :)
@deli_ism ♥
چقدر شبیه آمریکا می مانم
و "تو" همان ایرانی!
هر روز
حرف از تصاحبت می زنم
آخر سر هم
هیچ غلطی نمی کنم
| #حسین_محمدی |
@deli_ism ♥
با اینکه هیچ پاییزی در کنارت در هیچ خیابانی قدم نزدم
اما در ذهنم خیابانی است
بی انتها و آسمانی گرفته
و دستانی گره خورده در دستانم
و کاش این پایان دنیا بود...!
@deli_ism ♥️
من و تو، توی خیابانی و باران... مثلأ
خلوتِ دنجی و یک گوشۀ دالان... مثلأ
من و یک، سیر تماشای تو کردن، آرام
بی سخن از لب و گیسوی پریشان، مثلأ
تو به من، فکرنکن... من به لبت فکرکنم
فکر بدنیست که... نه بیشتر ازآن، مثلأ
تو بگویی که چه سیگار تو بدبوست ولی
من بگویم نَفَست، قمصرکاشان... مثلأ
تو بپرسی: چه کسی توی خیالت داری؟
من بگویم: "تو"؛ کسی نیست به قرآن، مثلأ
بغض کردم که مگر می شود آیا روزی
من و تو، توی خیابانی و باران، مثلأ
| #فرج_الله_بیدختی |
@deli_ism ♥
به قول بهروز وثوق: اگه قرار باشه من اونی بشم که تو میگی دیگه من، من نیستم
من همینی ام که میبینی
مغازه که نیست دکور بچینم برات...!
@deli_ism ♥
زمین را عاشقت کردی، هوا را عاشقت کردی
و هر چه بود بین این دو تا را عاشقت کردی
گِلت وقتی که حاضر شد خدا لبخند زد، یعنی
ز بس زیبا شدی حتی خدا را عاشقت کردی
به خود می بالم از عشقت ولی همواره می پرسم:
چه در ما یافتی آیا که ما را عاشقت کردی؟!
نه تنها من، نه تنها او، نه تنها شاعران، حتی
غزل را، بیت ها را، واژه ها را عاشقت کردی
سپس عشق تو از واژه به قلب ساز ناخن زد
و بعد از آن دور می فا س لا را عاشقت کردی
به وقت خواندنت بی اختیار از بغض لبریزم
تو حتی بغض را، حتی صدا را عاشقت کردی
| #مهدی_عابدی |
@deli_ism ♥
Hossein Tavakoli - Sarmast - (128).mp3
3.08M
سرمستم از جام دو چشمانت
گیر افتاده دلم در دام چشمانت
میرقصم با ساز نگاه تو
آسمان من شده صورت ماه تو
| #حسین_توکلی |
@deli_ism ♥️
"گرفتم دستهایت را" خیالی می شود گاهی...
و جایت پیش من بدجور خالی می شود گاهی...
نشستم بغض کردم، شعر گفتم، تازه فهمیدم؛
غزل های نبودت هم چه عالی می شود گاهی...
نوشتم آینه بعد از تو این را خوب می بیند؛
که بی تو لهجه ی چشمم شمالی می شود گاهی...
پس از تو هیچ دهقانی فداکاری نکرد و من؛
نوشتم ای ملخ ها خشکسالی می شود گاهی...
همیشه بارش باران، نصیب باغ و جنگل نیست!
که اشکم قسمت گلهای قالی می شود گاهی...
موفق می شوم بعد از تو خود را زنده بگذارم!
ولی مصراع قبلی هم سوالی می شود گاهی...!
| #رسول_مختاری_پور |
@deli_ism ♥
دانشکده ادبیات دانشگاه تهران بود و بهار بود و پنجره باز...
استاد #شفیعی_کدکنی رو به ما دانشجو ها: خاک بر سرِ دانشجویی که عاشق نشود!
همين!
| #روزتون_مبارک 😎 |
@deli_ism ♥