با بودنت حال غزل ها فرق دارد
فِعل و مفاعیل و فَعَل ها فرق دارد
از بعد دیدار تو حالم روبراه است
می خندم و عکس العمل ها فرق دارد
می لرزم اما از تماشای تو شادم
وقتی که رفتار گسل ها فرق دارد
از دیده ام رفتی ولی از دل نرفتی
با تو همه ضرب المثل ها فرق دارد
من شعر می گویم برایت تا بدانی
در عاشقی هم راه حل ها فرق دارد...
| #محمد_شیخی |
@deli_ism ♥
مثلِ هر شب بی تفاوت
"شب بخیری" گفت و رفت؛
مثلِ هر شب تا سحر
در خود مرورش می کنم...!
| #محمد_شیخی |
@deli_ism ♥
امتحان عشق خوب اما اسیری مشکل است
در قفس تنها بمانی و نمیری مشکل است
بی تو حتی شعر هم با من غریبی می کند
رویش گل از دل خاک کویری مشکل است
سایه ی ات روی زمین دل می برد از هر کسی
هر کجایی که تو باشی سر به زیری مشکل است
در جوانی تاب دوری تو را دارم ولی
بی تو بودن ها برایم روز پیری مشکل است
جای جای شهر من از خاطراتت پر شده ست
راه رفتن بعد تو از هر مسیری مشکل است
می رسد سالی جدید اما زمستانم هنوز...
خانه ی متروکه ام را گردگیری مشکل است
| #محمد_شيخى |
@deli_ism ♥
امشب دو چندان کن زمان گفتگوها را
قدری سبک کن بغض سنگین گلوها را
آهسته می آیم به سویت وقت دلتنگی
نادیده می گیرم اگرچه "عَجِّلوا..."ها را
چون کودکی کز مادرش چیزی طلب دارد
با گریه می گویم برایت آرزوها را
گفتند '‘آب رفته دیگر بر نمی گردد'’
گفتند...اما مرحمت کن آبروها را...
امشب کنار پنجره قدری نگاهم کن
پایان بده این راه سخت و جست و جوها را
| #محمد_شیخی | #شب_آرزوها 🌙 |
@deli_ism ♥
یک شعر بخوان شعر سپهری و پری را
ترویج بده لهجه ی زیبای دری را
سرگشته و عاشق که نه دیوانه نماید
تفسیر تماشای تو شیخ طبری را
یک دور بزن تا که تماشای تو امشب
آغاز کند ماه جدید قمری را
لبخند تو در برزخ دربار و سلاطین
شیرین بکند قهوه ی تلخ قجری را
باخنده ی خود لطف کن و نرم بگردان
این جسم به جا مانده ی عصر حجری را
| #محمد_شیخی |
@deli_ism ♥
جانم گرفت؛ حسرت ديدار ديگرش
با ما هر آنچه یار نكرد، انتظار كرد...
| #محمد_شیخی |
@deli_ism ♥
دوباره شب شد و باید تو را بهانه کنم
تو را بهانه ی یک شعر عاشقانه کنم
همیشه بین تو با من زمان به قهر گذشت
گلایه از تو چرا؟ باید از زمانه کنم
دگر به سینه ی من باز بر نخواهد گشت
اگر که سوی تو دل را دمی روانه کنم
برای اینکه به خانه به عشق برگردم
تو ای ستاره ی قطبی تو را نشانه کنم
پس از تو لانه ی من هم به دست باد افتاد
بیا که گوشه ی آغوشت آشیانه کنم
بیا که با تو کمی درد دل کنم امشب
کنار من بنشین تا انار دانه کنم
شبیه موی تو شب های سرد طولانی ست
به انتها نرسد هر چقدر شانه کنم
#محمد_شیخی
@deli_ism ♥
يک دور بزن تا كه تماشای تو امشب،
آغاز كند ماهِ جديدِ قمری را ..
#محمد_شیخی
@deli_ism ♥
مثل هر شب، بی تفاوت شب بخیری گفت و رفت؛
مثل هر شب، تا سحر، در خود مرورش میکنم...
#محمد_شيخی
@deli_ism ♥️
دوباره شب شد و باید تو را بهانه کنم
تو را بهانه ی یک شعر عاشقانه کنم
همیشه بین تو با من زمان به قهر گذشت
گلایه از تو چرا؟ باید از زمانه کنم
دگر به سینه ی من باز بر نخواهد گشت
اگر که سوی تو دل را دمی روانه کنم
برای اینکه به خانه به عشق برگردم
تو ای ستاره ی قطبی تو را نشانه کنم
پس از تو لانه ی من هم به دست باد افتاد
بیا که گوشه ی آغوشت آشیانه کنم
بیا که با تو کمی درد دل کنم امشب
کنار من بنشین تا انار دانه کنم
شبیه موی تو شب های سرد طولانی ست
به انتها نرسد هر چقدر شانه کنم
#محمد_شیخی
@deli_ism ♥️
ز جدايى، دلم از واهمه مالامال است
باقى عمر من آرى به همين منوال است
زخم زد بر جگرم گرچه ولى يادم كرد
شادم از اين كه خبر كرده مرا خوشحال است
هرچه كردم ز سرم خاطره اش پاك نشد
همه شب جان مرا خاطر او دنبال است
او كه از قهوه ى چشمش غزلى مانده به جا
هم تماشاست نظر دوختنش هم فال است
با هراسى ز جدايى لب ما را بوسيد
يادگارى كه به جا مانده از او تبخال است
لحظه ى وصل به يك پلك زدن مى گذرد
اين فراق است كه هر ثانيه اش يك سال است
ما كه اهل گله از يار نبوديم و به آه
لب گشوديم نگويند فلانى لال است...
#محمد_شیخی
@deli_ism ♥️